بخشی از مقاله
تاريخچه و مبدأ پيدايش هلو
هلو بومي مناطق گرم چين مي باشد، ولي به نظر مي رسد كه سالها قبل از معرفي شدن به اروپا كه از آنجا به آمريكاي شمالي برده شد در ايران كشت مي شده است. بجز سيب، هلو وسيعترين درخت ميوه خزانه دار كشت شده در آمريكا مي باشد و درختي است نسبتاً كم عمر كه داراي اندازه متوسط تا كوچك مي باشد. از نظر ژنتيكي، هلو خيلي كمتر از سيب و گلابي متغير مي باشد و ميوه هر نهال بذري كشت مي شود و حداقل قابل خوراك مي باشد و طبيعتاً زودبار مي دهد لذا اصلاح ارقام جديد آسان مي باشد. اغلب ارقام هلو كه امروز بكار مي روند محصول برنامه هاي اصلاح نژاد آزمايشي مي باشند. برنامه هاي اصلاح نژاد موفقيت آميز در مناطق مختلف دنيا منجر به توليد ارقام تجارتي خيلي بيشتري از آنچه كه در مورد سيب و گلابي يافت مي شود گرديده است كه كشت مي شود. (1)
گياهشناسي هلو
هلو (پرنوس پرسيكا) از خانوادة رزاسه و زيرخانوادة پرونوئيده داراي 16 كروموزوم (16=n2) و بومي چين مي باشد. جنس پرونوس شامل هلو، شليل، بادام، زردآلو، آلو، گوجه و بسياري از پايه هاي زينتي مي باشد. در اين جنس جوانه هاي گل زودتر از برگ ها باز مي شوند و هميشه جانبي بوده، هيچ گاه انتهايي نيستند – هلو و بادام به زيرجنس آميگدالوس (Amigdalus) تعلق دارند كه داراي گل بدون دمگل يا دمگل كوتاه بوده ميوه ها كركي هستند. اندازه درخت هلو. متوسط ارتفاع 3 تا 5 متر – شاخه ها در اطراف تنه گسترده و مركز آن باز است. درخت خزان كننده با سيستم ريشه اي تقريباً عميق مي باشد.
جوانه هاي گل غالباً دوتايي روي شاخ هاي يكساله و به طور جانبي در طرفين جوانه، رويشي قرار مي گيرند. اما در بعضي موارد تعداد جوانه هاي گل در يك نقطه مي تواند متغير و از يك يا چهار گل منفرد تغيير كند. ميوه هلو از نوع شفت مي باشد و ارقام آن به دو دسته هسته آزاد و يا چسبيده به گوشت تقسيم مي شوند. اغلب ارقام هلو خود بارور مي باشند ولي تعدادي ارقام خود عقيم نظير Malberta، Mikade و Alamar وجود دارند. J.H Hale از ارقام خود ناسازگار هلو مي باشد. هلو ميوه زيادي توليد مي كند و براي بدست آوردن ميوه اي با اندازه و كيفيت خوب بايد تنك شود.
درختان هلو سالانه به هرس نسبتاً شديدي نيازمندند تا علاوه بر توليد شاخه هاي يكساله با رشد مناسب براي حفظ باردهي خوب با ايجاد تعادل بين ريشه و قسمت هوايي بتوان توليد ميوه را بيشتر كرد. (3)
گلدهي:
گلدهي در درختان ميوه را مي توان به دو فرآيند نموي اصلي تقسيم كرد. اين فرآيندهاي نموي عبارتند از آغازش و نمو جوانه هاي گل كه در طول تابستان و پاييز يك سال رخ مي دهند و نيز فرآيند گلدهي كه در اوايل بهار سال بعد واقع مي شود گلدهي در درختان ميوه زماني است كه درخت از نظر رشد به سن معيني رسيده باشد سالها طول مي كشد تا درختان حاصل از رويش بذر به سن گلدهي برسد. (2)
عادت گلدهي هلو:
در هلو گلدهي منفرد از جوانه هاي جانبي ساده، برروي شاخه هاي فصل قبل توليد مي شوند، لذا براي حفظ باردهي خوب هر سال 40 الي CM50 رشد جديد ضروري مي باشد. تمايزيابي در اواسط تابستان شروع مي شود و براي چندين هفته ادامه مي يابد. هر سال گل كافي براي باردهي سالانه خوب تشكيل مي شود ولي به دنبال يك سال پر محصول درختان تمايل به گلدهي كمتري نشان مي دهند و اغلب در سال دوم يا سوم بعد از كاشت گل مي دهند. (2)
نونهالي
نونهالي را مي توان بصورت مرحله فيزيولوژيكي يك نهال كه در طول آن نهال را نمي توان وادار به گلدهي مي كرد تعريف كرد. بسته به نوع گونه ها، گياهان بطور كلي تعداد زيادي از خصوصيات و صفات مرفولوژيكي خود را تغيير مي دهند كه خود نشانه پايان دوره نونهالي گياه است. شكل و ضخامت برگ و آرايش برگي روي ساقه، داشتن خار، توانايي تشكيل ريشه نابجا و صفات ديگر مي تواند همزمان يا قبل از گلدهي تغيير كند. سرعت رشد گياهان نونهال تنها تيماري است كه انتقال از دوره نونهالي به دوره گلدهي را سرعت مي بخشد.
فاست به نقل از وايزر و همكاران (1976) سرعت گلدهي دانهالهاي سيب و گلابي را با يكديگر مقايسه كردند. دانهالهايي كه رشد سريعتري داشتند زودتر از آنهايي كه سرعت رشد كمتري داشتند وارد مرحله زايشي شدند. (2)
گرده افشاني
توليد مثل جنسي و نمو دانه درختان ميوه منوط به گرده افشاني يعني انتقال دانه گرده از بساك به كلاله مي باشد. دانه گرده بعد از رسيدن به كلاله جوانه زده و ايجاد لوله اي را مي نمايند كه به طرف پايين خامه رشد مي كند. لقاح وقتي صورت مي گيرد كه هسته نر در لوله گرده، سلول تخم زاي داخل كيسه جنيني تركيب شود. گل در هلو دو جنسه است و اكثر ارقام هلو خودباور هستند بنابراين شكل آنچناني از نظر تلقيح و گره افشاني در ارقام هلو ديده نمي شود و تنها تعدادي از ارقام هلو از جمله رقم جي اچ هيل خود نابارور است كه براي گرده افشاني و تلقيح بهتر است توأم با ارقام تلقيح بهتر بصورت توأم با ارقام تلقيح كننده كشت مي شوند. گرده افشاني در هلو توسط حشرات صورت ميگيرد گلبرگها و عطر گلها حشرات را به سمت خود جلب كرده و پرچم ها در اثر تماس حشرات گرده خود را روي مادگي مي افشانند. (1)
تشكيل ميوه
با تكميل شدن گرده افشاني، لوله گرده از خانه عبور نموده و با نفوذ به ميكروپيل تلقيح تخم صورت مي گيرد (محرك هورموني از جنين جوان در حال نمو و از ريزش ميوه جلوگيري كرده و باعث بزرگ شدن تخمدان و نسوج مجاور آن و تبديل به ميوه در حال نمو مي گردد. تشكيل ميوه ها با پژمردگي گلبرگها و در بيشتر گياهان با ريزش پرچم ها و كاسه گل همراه مي باشد و معمولاً در هلو 30-25% گلهاي باز شده به ميوه تبديل مي شوند. (1 و 2)
وقايع مهم در تشكيل ميوه
بعد از گرده افشاني، لقاح و شايد قبل از آن وقايع فيزيولوژيك متوالي مهمي اتفاق مي افتد تا تشكيل و رشد ميوه انجام پذيرد. نخستين پيش شرط براي تشكيل مناسب ميوه، نمو به اصطلاح قوي جوانه هاي گل است كه در طول پاييز سال قبل يا تابستان صورت مي گيرد و نياز به مقدار مشخصي از فتوسنتز و ذخيره ازت دارد. اين موضوع با نياز مهم ديگري يعني گسترة درجه حرارت يعني در طول دورة شكوفه دهي يا بلافاصله پس از آن به لحاظ حصول اطمينان از به لحاظ حصول اطمينان از گرده افشاني كامل رشد لوله گرده و لقاح دنبال مي شود. شرايط ديگر مربوط به بعد از لقاح است. به عبارت ديگر زماني كه ميوه هاي جوان در حال نمو به مقدار نسبتاً بالايي از مواد فتوسنتزي نياز دارند. چنانچه هر يك از اين عوامل تأمين نگردد تشكيل ميوه اندكي خواهد شد. اين بدان مفهوم است كه بلافاصله پس از شكوفه دهي بيشتر ميوه هاي جوان خواهد ريخت. (2)
رشد و نمو ميوه
رشد و تكامل ميوه هلو بصورت يك منحني سيگموئيدي مضاعف تغيير مي كند. بنابراين تكامل ميوه را مي توان به سه دوره رشد و نمو تقسيم كرد:
1-در مرحلة اول جنين هلو چند هفته پس از لقاح خيلي آهسته تكامل مي يابد در حاليكه پريكارپ برون برا و بذر خيلي سريع رشد مي كند. تقسيم سلولي در 2 و 3 هفته اول افزايش يافته سپس بسرعت كاهش مي يابد و در اواخر هفته دوم يك افزايش سريعي در اندازه سلول ديده مي شود كه مربوط به باروري تخمك مي باشد. رشد و نمو بذر در اين مرحله سريع است. بافت خودش و پوسته تخمك به حداكثر اندازه خود مي رسد پيشنهاد شده است كه انتقال بين مرحله 1 و 2 در ارقام مختلف در مناطق
يكسان همزمان صورت مي گيرد. در پايان مرحله يك هسته تقريباً اندازه كامل خود را بدست مي آورد و. طول اين دوره ارتباط مستقيمي با زمان رسيدن ميوه ندارد و 50-45 روز طول مي كشد. مرحلة دوم با يك افزايش آرام (كند) در مزوكارپ مشخص مي شود و در اين مرحله چوبي شدن آندوكارپ (درون بر) اتفاق مي افتد. مرحله چوبي شدن آندوكارپ از اواخر مرحله يك شروع و در مرحله دوم تكميل شده و تا مرحله سوم طول مي كشد. در طول مرحله دوم عمدتاً بعلت تجمع ماده خشك در هسته درصد مواد جامد افزايش مي يابد. در اواسط مرحله يك بين مزوكارپ و آندوكارپ ممكن است يك تفاوتي در ماده خشك مشاهده شود. در اواخر مرحله دوم جنين و لپه ها به حداكثر اندازه خود در ارقام ديررس مي رسند در صورتيكه در ارقام زودرس ، مرحله سوم ادامه مي يابد. مدت اين مرحله 9-1 هفته مي باشد.
در مرحله سوم افزايش سريعي در وزن تر و خشك در مزوكارپ ديده شده بزرگ شدن سريع سلول در همه قسمتهاي ميوه ديده مي شود و فضاي بين سلولي كاهش يافته و مخصوصاً در زمان رسيدن ميوه به صفر مي رسد. در ارقام ديررس آندوكارپ هسته در ابتداي مرحله سوم به حداكثر وزن خود مي رسد و بعد از آن اندازه ميوه تركيب شده و چروكيده مي شود. وزن خشك بذر افزايش يافته و تا مرحله رسيدن ادامه مي يابد. جنين آخرين اندامي است كه ميرسد و يك دورة 80 روزه براي رسيدن نياز دارد و بستگي به اندازه نهايي طول چرخه رشد ميوه دارد و اين با مشاهداتي كه ارقام زودرس بذر زنده توليد نمي كند سازگار است. آخرين قسمت مرحله سوم رشد و نمو ميوه مربوط به يك كاهش پيش رفته در سرعت رشد مي شود كه مصادف با انتقال به مرحله رسيدن است و درصد مواد جامد در اين مرحله با بزرگ شدن اندازه سلول كاهش مي يابد. (1 و 2)
ناهنجاريهاي رشد و نمو ميوه
ميوه هاي فاقد بذر: ميوه هاي با بذر و بارور نشده و تخريب شده. در بعضي از ارقام قادر به رشد و بقا مي باشد. اسير جيبرليك (GA3) در ميوه هايي كه قادر به بارور شدن نيستند سبب بزرگتر شدن سلول مي باشد. هيچ اطلاع دقيقي در دست نيست كه تشكيل ميوه هاي بدون بذر مربوط به كنترل تقسيم سلولي مي باشد و GA3 و گرده افشاني سيب پارتنوكارپي شو.د و همچنين هيچ جيبرلين آشكاري در طول تقسيم سلولي ديده نمي شود. ميوه هاي پارتنوكارپ با تيمار GA چهار هفته پس از گلدهي كامل زماني كه تقسيم سلولي در بيشترين اندازه بود بدست آمد. ميوه هاي پارتنوكارپ هم مثل ميوه هاي داراي بذور از يك الگوي رشد سيگموئيد تبعيت مي كنند GA بدون اينكه چرخه رشد و زمان رشد را تحت تآثير قرار دهد به افزايش ميزان رشد در ميوه هاي پارتنوكارپ كمك مي كند.
شكافتن هسته
آندوكارپ ميوه هلو ممكن است بعلت وجود حفرات يا مواد چسبنده در مغز ميوه شكاف بردارد. شكافهاي پوست نزديك دو ميوه بعلت ورود حشرات يا انگل مي باشد. شكستگي خطوط درون بر ميوه در امتداد عمودي و پشتي صورت مي گيرد و در ابتداي چوبي شدن در طول يك دوره حساس كه كمتر از يك هفته طول مي كشد اتفاق مي افتد پيشنهاد شده است كه افزايش سختي و چروكيدگي بافت درون بر در طول چوبي شدن مربوط به تنگناهاي فيزيكي مي باشد. شكافتن هسته اگرچه در ارقام زودرس زياد است به اندازه بزرگ ميوه و شرايط رشد نامناسب مربوط مي باشد كه اين (شكافتن هسته) بعلت تنك، حلقه برداري، تغذيه، آبياري و يا بعلت وجود بذور دوگانه مي باشد. ميوه هاي با هسته هاي شكاف دار يك افزايش بيش از حد در قطرشان نشان مي دهد. ديويس مشاهده كرد كه شكافتن هسته ممكن است با اندازه گيري اندازه ميوه 10 روز پس از شروع سخت شدن هسته پيش بيني شود. (2)
تنظيم رشد ميوه
مطالعات هورموني در ميوه هلو و تنظيم رشد ميوه را در بر مي گيرد. جيبرلين ها هم در بذر و هم در پريكارپ در مرحله 1 و 3 رشد ميوه سبب انبساط سلولي مي شوند و در مرحله تقسيم سلولي در بذر و پريكارپ خيلي كم باقي مي مانند. كاربرد جيبرلين خارجي ميزان انبساط سلولي را افزايش مي دهد. در صورتيكه مشكوك به نظر مي رسد كه تقسيم سلولي را تحت تاثير قرار دهد. حضور ساتيوكينين در بذر پريكارپ معلوم شده است و فعاليت ساتيوكينين با مرحله تقسيم سلولي آندوسپرم و جنين همزمان مي باشد. انواع مختلف اكسين در رشد و نمو بافت خودش و آندوسپرم دخالت دارند (پاول و پوات). آبسيزيك اسيد در مرحله 1 و 3 چرخه رشد و نمو ميوه مشاهده شد و يك اثر منفي در شرعت رشد داشت و ميزان آن در مسيرهايي كه بسرعت رشد مي كردند كاهش يافت. حضور اتيلن با افزايش سريع وزن خشك در مرحله 3 ارتباط دارد ولي در مرحله 1 هيچ تاثيري ندارد. (1)
ريزش ميوه
در هلو برگها و ميوه هاي كوچك بشدت ريزش مي كنند و فقط 30-5% از گلها به ميوه تبديل شده و تا زمان رسيدن ميوه روي درخت باقي مي مانند كه براي ما ايده آل است. عمل ريزش، حذف اندامهاي ضعيف و معيوب و توليد مناسب با انرژي كه در اختيار گياه است مي باشد. (1)
دوره ريزش
مسئله ريزش ميوه هلو كه در طول رشد و نمو ميوه اتفاق مي افتد به چهار گروه عمده تقسيم مي شود.
الف- ريزش گل: در طول 3-2 هفته اول اتفاق مي افتد و شامل جوانه هاي مربوط به مراحل اوليه گامتوفيت (گامتوفيت ماده) و گلهاي با تخمكهاي بارور نشده مي باشد.
ب-ريزش ژوئن: يك دوره طولاني ريزش از مرحله يك رشد ميوه شروع شده و تا اواسط مرحله دوم ادامه مي يابد.
ج-ريزش قبل از برداشت: با شروع مرحله سوم يك مرحله ريزش در ميوه شروع شده و تا مرحله رسيدن ادامه مي يابد كه اين ريزش معمولاً در ارقام زودرس بيشتر اتفاق مي افتد و ممكن است كاهش محصول اتفاق بيافتد.
4-ريزش در زمان رسيدن ميوه: اين ريزش مربوط به فرآيندهاي فيزيولوژيكي بود، كه در داخل گياه اتفاق مي افتد و با شروع رسيدن ميوه صورت مي گيرد. (1 و 2)
تنظيم طبيعي ريزش
معمولاً ريزش با هورمون هاي ساخته شده در كنار ناحيه ريزش تنظيم مي شود كه بستگي به بذر دارد. بذر منبع غني از هورمونهاست و زنده بودن بذر اغلب فاكتور محلي براي بقاي مسير است. آزمايشات نشان داد كه اكسين، جيبرلين و ABA ارتباط شديدي با ريزش ميوه دارد. در يك مطالعه اختصاصي توسط رامينا و مازيار برروي ميوه هاي ريزش كرده و باقي مانده در درخت مشخص شد كه ABA در ميوه هاي باقي مانده در درخت مشاهده شد و ميزان آن در ميوه هاي ريزش كرده به شدت كاهش يافت. اكسين ريزش ميوه را افزايش داد و ABA برعكس اكسين عمل كرد و اتيلن در ريزش ژوئن و قبل از برداشت دخالت مستقيمي داشت.
جري دريافت كه ريزش قبل از برداشت ميوه درخت هلو مربوط به ميزان بالا و زمان توليد اتيلن در ميوه بود. و ميزان ريزش ميوه با استفاده از CO2 كاهش و با كاربرد اتيلن افزايش يافت. ريزش ميوه هاي جوان مربوط به شرايط تغذيه اي در گياه و رقابت با ساير اندامها مي باشد. كاهش در تعداد ميوه (تنك) يا شاخه ها (هرس) ريزش اوليه را كاهش مي دهد گرن به اهميت بذر در تحريك انتقال مواد غذايي به ميوه تأكيد كرد. ميوه هاي فاقد بذر نيز براي بقا رقابت مي كنند ولي عمدتاً ميوه هاي داراي بذر باقي مي مانند. از اين مطالعات نتيجه گرفته شد كه ريزش ميوه هاي جوان با تغذيه مناسب و وجود بذور كافي در ميوه ها قابل كنترل است و مشخص شد كه ريزش ميوه هاي جوان با ريزش برگها و توقف رشد شاخه ها و ميوه در ارتباط است. (1)
تنك ميوه
برداشتن ميوه هاي كوچك در مراحل اوليه رشد ميوه جهت توليد ميوه هاي با كيفيت مطلوب از بهترين عمليات باغداري است، اين عمل همچنين رشد زايشي را توسعه داد. و يك اثر خوبي براي ادامه قدرت توليد و دوام گياه مي گذارد. آزمايشات تنك ميوه و ريزش شاخه و برگ اثر مستقيم نسبت برگ به ميوه را روي اندازه و كيفيت ميوه نشان مي دهد كه تنك زود هنگام نتايج خوبي نشان مي دهد و در عمليات بهزراعي نسبت برگ – ميوه با تنك و هرس كنترل مي شود. هرس تعداد جوانه ها را كاهش داده و در نتيجه رقابت و تشكيل شاخه هاي بلند و سطح برگ را كاهش مي دهد. تنك اندازه ميوه را افزايش داد. ولي در كل عملكرد را كاهش مي دهد. (1 و 2)
رسيدن ميوه هلو
شاخص هاي عملكرد هاي عمده رسيدن هلو و تغيير رنگ گوشت ميوه از سبز به كاهي، سفتي گوشت و تعداد روز از مرحله تمام گل مي باشد (رود 1957) همانطور كه در مورد ساير ميوه ها صادق است هواي گرم در طول دورة بعد از گلدهي تعداد روزهاي لازم براي رسيدن به رسيدگي قابل برداشت را كاهش مي دهد (بتجر و ماشين 1965) (1)
هرس درختان هلو
هرس درختان هلو در مقايسه با درختان سيب اهداف بسيار متفاوتي را به دنبال دارد. بطوريكه قبلاً نيز توضيح داده شد، درخت هلو، جوانه هاي گل خود را روي شاخه هايي كه در فصل رشد هستند بوجود مي آورد (چوب يك لايه) از اينرو مي بايست درخت هر ساله وادار به رشد شود. اين حالت برعكس درخت سيب و درختان مشابهي كه جوانه هاي گل آنها در روي شاخه هاي چند ساله بوجود مي آيد؛ مي باشد كه نيازي به رشد سالانه براي ايجاد محل گل ندارد تفاوت اساسي ديگر بين درختان سيب و هلو، غلبة انتهايي بسيار كمتر در هلو و يا در بعضي از ارقام از قبيل ردهون است كه عملاً فاقد غلبه انتهايي است.
ناگزير سرزدن شاخه ها درخت هلو از محل جوانه هاي تحتاني به منظور ايجاد زمينه رشد يا صرفاً ساده كردن اسكلت شاخه چند ساله و رويش شاخه هاي جديد بدون حذف جوانه انتهايي هر شاخه مطرح مي شود. انتخاب بين هرس كوتاه و هرس ساده سازي با توجه به سرعت رشد درخت صورت مي گيرد. در آب و هواي خشك، درختان آبياري شده به هرس كوتاه احتياج دارند زيرا بايد درخت به حداكثر مقدار رشد وادار شود. در آب و هوا و شرايط خاكي كه رطوبت و غذاي كافي در اختيار درخت هلو قرار مي گيرد تنها هرس ساده سازي براي وادار ساختن درخت به رشد و نهايتاً ايجاد زمينه نمو جوانه هاي گل كافي است.
شاخه هايي در ارتفاع 40 الي 60 سانتي متر است زيرا اينها شاخه هايي هستند كه تعداد بيشماري جوانه گل در روي آنها نمو مي يابد. تيمان (1976) نمو جوانه گل برروي شاخه ها هلو را در پنج ناحيه طبقه بندي كرد. در ناحيه زير تحتاني ميزان رشد شاخه نسبتاً ضعيف است، فقط جوانه هاي رويشي تا اندازهاي كه نمو نموده اند يافت مي شوند. در منطقه تحتاني شدت رشد به مقدار حداكثر خود مي رسد و قوي ترين ميانگره ها در اين منطقه هستند. ناحيه مركزي داراي ويژگي رشد كمتري مي باشد. خصوصيات رويشي اين ناحيه تعداد كم جوانه هاي برگ است كه اكثراً جوانه هاي گل متفرق در گره ها مشاهده مي گردد. در ناحيه زير انتهايي معمولاً خصوصيات رويشي وجود ندارد. جوانه هاي گل منحصر و جدا از يكديگرند.
ناحيه انتهايي بوسيلة ميانگره هاي كوتاه مشخص مي شود. تعداد كمي جوانه هاي (گل يا رويشي) نمو يافته قابل رويت اند. در شاخه هاي كوتاهتر از 30 سانتي متر ناحيه تحت قاعده اي كه قسمت فوقاني ناحيه مركزي نواحي زير انتهايي نقاط با زرد مشخص گلدهي هستند. با ارزش ترين قسمت اين نوع شاخه براي جوانه، يعني ناحيه تحتاني و قسمت پايين تر از قسمت مركزي است كه نامشخص مي باشد. در شاخه 10 سانتي متري يا كوتاهتر معمولاً نواحي تحتاني، زيرانتهايي و انتهايي وجود دارد. از اين رو هرس بايد به گونه اي باشد كه شاخه هاي 40 الي 60 سانتي متر توليد شوند. (2)
اثر هرس بر كيفيت ميوه
كيفيت ميوه بوسيله عوامل متعددي مشخص مي گردد. فاست به نقل از ميكا در سال 1986 اثر هرس دوره ركود بر اندازه ميوه را بررسي نمود. هرس دوره ركود تعداد ميوه درخت را كاهش داد و متقابلاً اندازه ميوه را افزايش داد. فاست به نقل از پرستون و پرگين در سال 1974 اعلام داشت كه هرس تابستانه در اثر هرس سرشاخه هاي در حال رشد كه محل هاي مهم مصرف كلسيم هستند رقابت جذب كلسيم در اندام هاي گياه را از بين مي برد و نهايتاً موجب افزايش انتقال كلسيم به درون ميوه مي شود. (2)
چهار نوع هرس اصلي كه در درختان هلو به كار مي رود عبارتند از:
1-هرس اصلاحي: فقط شاخه هاي شكسته، خشك شده و يا شاخه هائي كه شديداً با همديگر تداخل مي نمايد حذف مي شود.
2-شاخه زني: ابتدا شاخه هاي ثانويه تنك مي شوند تا يك اسكلت باز تشكيل شده كليه شاخه هاي كم بازده حذف مي شوند باضافه حدود يك دوم شاخه هاي باقي مانده ولي هيچ نوع سرشاخه زني صورت نمي گيرد.
3-هرس معمولي: شاخه زني انجام مي گيرد و تقريباً نصف شاخه هاي بارده كوتاه مي شود.
4-هرس شديد: شاخه هاي ضعيف باضافه 50 الي 75 درصد شاخه هاي ديگر حذف و شاخه هاي باقي مانده از 10 تا 15 سانتي متر سربرداري مي شوند.(1)