بخشی از مقاله
چکیده
جهان تاکنون بیشتر شاهد مسیرهای ترانزیتی بین شرق و غرب عالم بوده است که اتکای زیادی به مسیرهای اقیانوسی داشته و از اینرو، ارتباطات شمالی جنوبی با اتکای به خشکی ها کمتر شکل گرفته است. این مسأله باعث مشکلات زیادی و از جمله افزایش هزینه های حمل و نقل شده است.
دیدگاه های ژئواکونومیکی و نیاز کشورهای محصور در خشکی ابرقاره اورآسیا و ارتباطات شمال و جنوب این ابرقاره، ضرورت شکل گیری کریدور شمالی جنوبی به شدت احساس می شود. مسیر ایران از مبدأ بندر چابهار به آسیای مرکزی و حوزه قفقاز و اتصال به روسیه و مسیر پاکستان از مبدأ بندر گوادر به استان سین کیانگ چین و در ادامه به مناطق پیرامونی مهمترین گزینه های ایجاد کریدور ارتباطی شمال جنوب است.
این تحقیق با روش توصیفی و تحلیل، مقایسه ای به دنبال ارزیابی هر یک از این کریدورها با نگاه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مسیر کریدور ایران به لحاظ بعد بین المللی، امنیتی و اقتصادی از مزیتهای بیشتری نسبت به کریدور پاکستان برخوردار است.
-1 مقدمه
تاریخ بشر و به خصوص از سرآغاز تمدن سازی و توسعه در بیش از 2500 سال گذشته، بر اساس مناسبات شرق و غرب جهان و بر اساس تعریف، تقسیم بندی و ارتباطات جهان شرق و جهان غرب بوده است. به لحاظ تاریخی، مسیرهای ارتباطی بر اساس محور شرقی غربی جهان یا بلعکس شکل گرفته است.
جاده ابریشم در بستر همین نگاه به شرق و یا غرب عالم به وجود آمد. مفاهیم قلمرو تمدنی مشرق زمین و مغرب زمین و حوزه مطالعاتی شرق شناسی و غرب شناسی، بلوک بندی و تقسیم بندیهای حوزه های ژئواستراتژیکی بلوک غرب و بلوک شرق در دوره جنگ سرد و به تبع آن سازمان امنیتی ناتو و ورشو همگی در چارچوب همکاری و یا تقابل محور شرق و غرب جهان شکل گرفته است.
تنها در یک مورد در تقسیم بندیهای سیاسی از کشورهای شمال و جنوب بر مبنای توسعه در نیمه دوم سده بیستم یاد می شود که این با مفهوم جغرافیایی آن چندان سازگار نیست و بیشتر بیانگر کشورهای توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه است.
زمان آن فرا رسیده است که در کنار نگاه شرقی غربی، محور توسعه دیگر با نگاه شمالی جنوبی بر اساس نیازهای کشورها به خصوص در قاره وسیع اورآسیا شکل بگیرد. ظرفیتهای بلقوه فراوان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی، استراتژیکی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در مرکز محور قاره وسیع اوراسیا وجود دارد که لولای آن بر محور جنوب شرق ایران و آسیای مرکزی با حوزه های پیرامونی و انشعابی منطقه خزر، قفقاز، روسیه جنوبی، چین غربی، فلات پامیر، افغانستان و پاکستان می چرخد.
اهمیت این موضوع باعث شده است تا به منظور بهره برداری و تأمین منافع بیشتر، رقابت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی میان ایران و پاکستان بر اساس فعال سازی دو بندر چابهار در جنوب شرق ایران و بندر گوادر در جنوب غربی پاکستان برای باز کردن کریدور جنوبی شمالی در مرکز اوراسیا شکل بگیرد. حمایت چین از پاکستان برای فعال سازی کریدور جنوبی شمالی از بندر گوادر و حمایت هند از ایران برای فعال سازی کریدور جنوبی شمالی بر محوریت ایران و بندر چابهار رقابتهای ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی این کریدور را دو چندان و پیچیده کرده است.
این تحقیق به دنبال بررسی فرصتها و تهدیدها و مزیتها و معایب دو مسیر کریدوری جنوبی شمالی از نقطه آغازین دو بندرگاه چابهار و گوادر است.
-2 پیشینه تحقیق
تحقیقات مختلفی درباره اهمیت جایگاه سواحل جنوب شرقی ایران انجام شده است که مهمترین آنها به شرح ذیل است: حافظ نیا و رومینا - 1384 - ، درباره تحلیل ظرفیتهای ژئوپلیتیک سواحل جنوب شرق ایران با توجه به منافع ملی ایران تحقیق کرده اند. آنان از منطقه سواحل جنوب شرق ایران به عنوان فضای مورد غفلت ایران یاد کرده اند. آنان معتقدند که جنوب شرق ایران با دارا بودن ظرفیتهای ژئوپلیتیک فوق العاده اقتصادی، امنیتی، دسترسی، ارتباطات منطقه ای و بین المللی واجد کارکردهای تولید کننده قدرت در کشور است که تا کنون مورد غفلت واقع شده و با وجود دارا بودن پتانسیلهای فوق الذکر که دیگر مناطق ایران فاقد چنین پتانسیلهایی هستند، یکی از عقب مانده ترین مناطق کشور به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و محیطی است.
خلیلی و همکاران - 1390 - بایستگی های ژئواکونومیک توسعه منطقه جنوب شرق ایران را مورد توجه قرار داده اند و معتقدند که رونق کریدور شمال جنوب، سرآغاز توسعه پایدار جنوب شرق ایران است که در نهایت به برقراری و گسترش رفاه و امنیت منجر می شود. از نگاه آنان کریدور شمال جنوب، فرصت بسیار مساعدی برای رفع فقر در منطقه سیستان و بلوچستان، فراهم می آورد که در پرتو آن، ایران نیز به یکی از مهم ترین حلقه های استراتژیک این گذر راه مبدل می شود.
برخی مقالات اولین همایش ملی توسعه سواحل مکران و اقتدار دریایی جمهوری اسلامی ایران - 1391 - در خصوص اهمیت بندر چابهار و نقش آن در توسعه جنوب شرق ایران و توجه به کریدور شمالی جنوبی در سرزمینهای شرقی ایران بوده است.
نزدیک ترین مقالات این همایش به پژوهش حاضر، کار زرقانی و قلی زاده - 1391 - و کیانی مقدم و دیگران - 1391 - است که بر اهمیت ژئوپلیتیکی بندر چابهار و حوزه های پس کرانه ای آن تأکید کرده اند.
در پژوهشهای خارجی، شایخ و دیگران - 2016 - 1 به چشم انداز انرژی پاکستان چین و کریدور اقتصادی توجه کرده اند و معتقدند که کریدور بندر گوادر و سرزمین پاکستان به چین برای انتقال انرژی به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه تر و از نظر امنیتی نسبت به مسیر دریایی تنگه مالاکا بهتر است.
چازیزا - 2016 - در بررسی روابط چین پاکستان به اهمیت کریدور اقتصادی پاکستان و چین پرداخته است و گسترش روابط چین پاکستان در قالب پروژه توسعه کریدور جنوبی شمالی بسیار با اهمیت توصیف کرده است و از آن به عنوان »بازی تغییر دهنده خاورمیانه« یاد می کند.
-3 مبانی نظری تحقیق
پس از سقوط جهان دو قطبی، گسستی در نظام سیاسی جهانی پدید آمده است. برخی از صاحب نظران بر آن شدند تا ایده هایی را درباره چگونه پر کردن این گسست و چگونگی شکل دادن به نظام ژئوپلیتیک جهان پیش کشند
به عبارت دیگر از فردای فروپاشی نظام دو قطبی تا به امروز، نظریه پردازان و صاحب نظران در قالب تئوری و نظریات مختلف به دنبال تبیین نظام سیاسی جهان بوده اند که هر کدام به نوعی به بخشی از موضوع پرداخته اند که این خود از نشانه های دوره گذار ژئوپلیتیکی است. در این میان اندیشه های ژئوپلیتیکی مختلفی در قالب اندیشه های ژئوپلیتیک پست مدرن شکل گرفتند که به نظر می رسد نظریه ژئواکونومی و اصالت اقتصاد در برابر نظامی گری ادوارد لوتواک3، بیش از دیگر نظریه ها به واقعیتهای جهان کنونی نزدیک تر است. حتی در تئوری های ژئوپلیتیکی، نظیر »نظام نوین جهانی«، »نظام تک قطبی چند قطبی«، » جهانی شدن «، »پایان تاریخ«، اقتصاد و مناسبات اقتصادی به نوعی در بطن تمامی اندیشه های ژئوپلیتیک عصر پست مدرن، نمود آشکاری دارد. این سخن به این معنا نیز می تواند باشد که که ارائه نظریه های ژئوپلیتیکی بدون در نظر گرفتن قدرت اقتصادی نمی تواند وضعیت ژئوپلیتیک قرن حاضر را تبیین کند
در سده 21 م شاخص رهبری برای کشورهای سرمایه داری و قدرتمند در صحنه بین المللی، دیگر قدرت نظامی نیست و کارکردهای نظامی گری و ژئواستراتژیکی به تنهایی نمی توانند تعیین کننده مناسبات بین المللی باشند. لوتواک معتقد است که زوال جنگ سرد، در واقع نشان دهنده تغییر مسیر و حرکت نظام جهانی از سوی ژئوپلیتیک به سمت ژئواکونومی می باشد
به عبارت دیگر وی خبر از نظام جدید بین المللی در دهه 1990 داد که در آن عوامل اقتصادی، جایگزین اهداف نظامی می شوند و عامل درگیری ها دیگر موضوعات دوران گذشته نیست، بلکه در کنار هر تنشی، یک عامل اقتصادی، خودنمایی می کند. لوتواک در مقاله خود، این چنین استدلال کرد که تنها زمانی منطق تجارت، قادر به اداره امور دنیا خواهد بود که با کاهش اهمیت برخورداری از قدرت نظامی، رقابت واحدها دارای ماهیتی صرفاً اقتصادی باشند
در عصر ژئواکونومی، وسایل و علل مناقشه، ماهیتی اقتصادی پیدا می کند و در صورتی که منازعات و اختلافات تجاری منجر به کشمکش های سیاسی شود، چنین درگیری هایی را می بایست با استفاده از ابزار اقتصادی حل و فصل نمود