بخشی از مقاله
تجزيه و تحليل عمليات رواني در جنگ دوم خليج فارس و کاربرد آن براي جنگهاي آينده
تجزيه و تحليل عمليات رواني در جنگ دوم خليج فارس و كاربرد آن براي جنگهاي آينده
پتر اي وايت نك
حجتاله مرادي
مقدمه
طراحان نظامي امريكا در توسعه و اجراي يك عمليات مشترك و چند مليتي (مركب) براي حمله به عراق نقش محوري داشتند. در اين پيروزي، زمان، عاملي تعيينكننده و قطعي بود كه اين فرصت ممكن است در آينده فراهم نشود. عمليات رواني در جنگ د
وم خليج فارس به تمامي عناصر صحنه نبرد پوشش داد، همچنين كاهش مدت زمان اين منازعه را سبب شد. اگر چه اين عمليات رواني، مطابق با طرح كلي مانور عمليات صورت نگرفت، اما به هر حال، در همه ابعاد، به ويژه در مورد تسليم شدن گروهي نير
وهاي عراقي و پيروزي نيروهاي ائتلاف مؤثر بود. با اين كه عمليات رواني در صحنه نبرد مكملي براي عمليات نظامي بود، اما طرح و تأييد اين عمليات، از سطوح پايين به بالا صورت گرفت.
توصيه
عمليات رواني در جنگ دوم خليج فارس بايد به صورت جامع مورد مطالعه قرار گيرد و در تبيين مفاهيم دكتريني آينده و تشخيص توان بالقوه عمليات رواني به منزله يك عامل تقويتكننده نيرو از آن استفاده شود.
فرضيهها
جزئيات نقش چند وجهي عمليات رواني در پيروزي جنگ دوم خليج فارس بايد كاملاً بررسي شود تا بتوان از آن براي ايجاد تمهيدات لازم در عمليات آينده بهره گرفت.
1) مباني تحليل
الف) زمان به عنوان عامل مؤثر.
ب) ارتباط عمليات رواني با كاهش نيرو: عمليات رواني براي سهولت دستيابي به اهداف، كاهش بالقوه نيرو.
ج) مباني تحليل عمليات رواني در جنگ دوم خليج فارس.
2) بررسي تاريخي عمليات رواني در جنگ خليج فارس
الف) شكلگيري فرماندهي.
ب) شكلگيري عمليات.
3) طرحريزي عمليات رواني
الف) توصيف عمليات رواني.
ب) برقراري پيوند بين عمليات رواني و كل مأموريت.
ج) حساسيتهاي منطقهاي، ائتلاف.
4) گسترش تبليغات
الف) اشكال سنتي.
ب) ابتكارات جديد.
5) به كارگيري محصولات عمليات رواني
الف) پخش قبل از جنگ هوايي.
ب) پخش قبل از جنگ زميني.
ج) بررسي سيستمهاي ارسال.
6) تأثير و توان بالقوه
الف) نتايج و تفاسير.
ب) رويكردي به آينده.
نيروهاي ائتلاف كه سرپرستي آنها را امريكا به عهده داشت، يك نيروي مسلح چند مليتي تشكيل دادند. اين نيرو از توان عمليات تهاجمي برخوردار بود و ميتوانست تمهيدات لجستيكي گستردهاي را براي حمايت از عمليات فراهم آورد. از آنجا كه نيروهاي ائتلاف براي طرحريزي و آماده شدن براي
حمله وقت كافي داشتند، توانستند از اين فرصت براي رسيدن به مراحل بالاي بهرهوري استفاده كنند. موضوع زمان همراه با سيستمهاي جديد بودجه دفاعي و بازسازي مداوم نيرو، امريكا را بر آن داشت تا در مورد راههاي نبرد مؤثرتر بينديشد. براي اجراي مؤثر مأموريتهاي آينده به ويژه در صورت كاهش احتمالي نيرو، عاقلانه اين است كه نخست، تأثير عمليات رواني بر تسهيل دستيابي به اهداف خود، در جنگ خليج فارس مورد بررسي قرار گيرد. بر اساس آخرين گزارش وزارت دفاع به
كنگره با عنوان چگونگي جنگ خليج فارس عمليات رواني بر شكست اراده مقاومت سربازان عراقي و افزايش ترس اين نيروها متمركز بود. در روز نخست جنگ، 24 فوريه 1991، رئيس ستاد فرماندهي مركزي امريكا اعلام كرد: ... موفقيتهاي ما فراتر از حد انتظارمان بود. ... از شادي در پوست
خود نميگنجيدم. فرماندهي مركزي امريكا شاهد بود كه از همان روز اول، حمله زميني از يك تهاجم صرف به عمليات بهرهبرداري تبديل شد. نقش تكميلكننده عمليات رواني در صحنه نبرد كويت در برابر دشمن موفقيتهاي غيرمنتظرهاي را براي نيروهاي ائتلاف به وجود آورد.
واحدهاي عمليات رواني. در طول جنگ دوم خليج فارس ابتكاراتي را از خود نشان دادند و برا
ي اين كار از تجهيزات ارتباطي استاندارد و اختصاصي (تجهيزات چاپ و نشر) استفاده كردند تا به اين ترتيب از عمليات نظامي حمايت كنند. در صحنه نبرد، اين فعاليتهاي رواني، عمليات نظام
ي نيروهاي ائتلاف را تكميل كرد و مستقيماً به فروپاشي غيرمنتظره تجهيزات و ارتش جنگي صدام منجر شد. عمليات رواني، در طول جنگ دوم خليج فارس به شكل آشكار و پنهان صورت ميگرفت. تركيب اين دو شيوه همانند يك تقويتكننده مهم نيرو، به نيروهاي ائتلاف اين توانايي را داد كه با كمترين تلفات جاني شكست خردكنندهاي را به نيروهاي عراقي تحميل كنند. ماهها قبل از آغاز جنگ دوم خليج فارس، تلاشهاي زيادي براي تسلط بر نيروهاي عراقي صورت گرفته بود. طرح
ها و ابتكارات عمليات رواني فراتر از تيتر روزنامهها و برنامههاي خبري با استفاده از اعلاميههاي تبليغاتي و حملات راديويي در حال بمباران قلمرو صدام بود. طرحريزي براي عمليات رواني بلافاصله بعد از حمله عراق به كويت آغاز شد. در اوايل اوت 1990 يك گروه از طراحان عمليات رواني متشكل از افراد نظامي و غيرنظامي از فرماندهي مركزي امريكا (سنت كام)، فرماندهي عمليات ويژه و گروه چهارم عمليات رواني، در فلوريدا شكل گرفت. اين گروهها هسته فرماندهي و كنترل عمليات رواني را به وجود آوردند و در اواخر اوت به عربستان سعودي اعزام شدند. بعداً در ماه سپتامبر، يگان هشتم عمليات رواني نيز به دنبال گروه چهارم به عربستان فرستاده شد، تا به همراه گردان انتشارات عمليات رواني نيروي ويژه هشتم عمليات رواني را تشكيل دهند. منظور از استقرار نيروي ويژه عمليات رواني حمايت از عمليات رزمي در عربستان، كويت و عراق بود.
عمليات رواني در صحنه نبرد از استراتژيكي و تاكتيكي اهداف و شرايط خاصي كه از سوي بوش و ساير رهبران ائتلاف در سطح بينالمللي تدوين شده بود، حمايت ميكرد. البته به كارگيري اين اهداف و شرايط بينالمللي، تحت تأثير عمليات نظامي بود. فرماندهي مركزي، عمليات رواني منسجم و آزموده خود را همسو با عمليات نظامي به اجرا در ميآورد. عمليات رواني در جنگ د
وم خليج فارس اساساً عملكرد فرماندهي كل نيروهاي چند مليتي، فرماندهي مركزي و فرمانده كل نيروهاي مسلح عربستان، (ژنرال خالد بن سلطان) را منعكس ميكرد. گروه چهارم عمليات رواني عملكرد اين دو فرماندهي و واحدهاي تحت فرمان آنها را مورد تجزيه و تحليل جامع ق
رار ميداد و دستورالعملهايي را براي دستيابي به اهداف مأموريتهاي احتمالي كه مبتني بر عمليات رواني بود طرحريزي ميكرد.
طي مراحل اوليه عمليات سپر صحرا هدف عمده فرماندهي مركزي دفاع از عربستان بود. استقرار سريع دهها هزار نيروي امريكايي و عرب خارجي در كشوري كه تا 600 سال به صورت يك پادشاهي بسته اداره ميشد، موقعيت شديداً تنشزايي را به وجود آورد. براي كاستن از اين تنش، گروه چهارم عمليات رواني سعي ميكرد امريكا را تنها يكي از اعضاي نيروي گسترده ائتلاف نشان دهد. افزون بر اين، با ارايه تصويري از اتحاد نيروهاي عربي و امريكايي، دولت امريكا در صدد آن بود كه به عنوان يك قدرت سلطهگر امپرياليستي مسلط بر جهان عرب جلوه نكند. براي اين كار طي ماههاي نخست عمليات سپر صحرا پيامهاي ضبط شده بر روي نوارهاي ويدئويي را در ايستگاههاي تلويزيوني عربستان سعودي و ساير كشورهاي منطقه پخش ميكردند. هدف از پخش اين نوارها به نمايش گذاشتن اراده امريكا براي حل و فصل مشكل و جلب حمايت مردم منطقه از اقدامات نيروهاي ائتلاف بود. در اين نوارهاي ويدئويي از گويندگان بينالمللي و گويندگان برجسته عربي براي ارايه بريدههايي از اخبار بينالمللي استفاده شده بود كه از جلسات مختلف سازمان ملل و
نشستهاي مختلف سران كشورهاي منطقه صحبت ميكردند. در وهله اول، اين نوارها اقتدار نظامي و سياسي نيروهاي ائتلاف را در برابر عراق نشان ميدادند. به علاوه، اين نوارها نه تن
ها كشورها را به عنوان عضوي از نيروهاي ائتلاف نشان ميداد، بلكه مردم را مطمئن ميكرد كه حضور كشورها در آنجا بر خلاف حضور نيروهاي عراقي، براي انجام عملياتهاي متفاوت مفيد است. با تغيير سطوح مختلف نيروهاي ائتلاف در عربستان صعودي و تغيير مأموريتها با توجه به تغيير موقعيت نظامي و سياسي، اقدامات حمايتي اين نوارها نيز تغيير كرد تا چگونگي نبرد، اتحاد و اقدامات گروگانگيري در عربستان، كويت و عراق منعكس شود.
با تنگتر شدن محاصره نيروهاي عراقي و تداوم خصومتها، ساير اشكال سنتي تبليغات نيز به كار گرفته شد. نيروهاي ائتلاف نبردهاي ويژه متعددي ترتيب دادند كه شامل عمليات مواجهه با تكتك سربازان عراقي، كادر رسمي، فرماندهي و كنترل و همچنين مردم غيرنظامي عراق بود. عملياتي كه عليه سربازان عراقي سازمان يافته بود به چندين نبرد زمانبندي شده تقسيم ميشد ك
ه شامل بخشهاي قبل و بعد از حمله هوايي بود. اين نبردهاي مستقل كه در اوايل سپتامبر به صورت همزمان شروع شد، در فرصت مقتضي و در صورت نياز به گونههاي مختلف به اجرا در ميآمدند.
عمليات رواني در جنگ دوم خليج فارس با به كارگيري فرآيندهاي روانشناختي استاندارد و بر اساس دكترين معيني آغاز و با اولين تحليلها، اهداف نبرد رواني در راستاي اهداف نظامي شكل گرفت كه آنها با اهداف تعيين شده از سوي سنت كام نيز مطابقت داشتند. آسيبپذيريهاي احتمالي مخاطبان مورد تحليل و بررسي قرار گرفت تا يك روش منظم براي ارسال تبليغات و پيامهاي عمليات رواني ابداع شود. تعيين اولويتها نيز در همين زمان آغاز شد و گروه چهارم عمليات رواني از اين اولويتها به عنوان زيربناي نبرد خود استفاده كرد. اقدامات صورت گرفته در زمينه تجزيه و تحليل هدف در عمليات رواني كه بر مفاهيمي مانند بيهودگي مقاومت، اجتنابناپذيري شكست، تسليم شدن، فرار و سرپيچي و رهاسازي تجهيزات و سرزنش كردن صدام به خاطر جنگ تأكيد داشت، به تدريج افزايش يافت. توجه به راهبردهاي سياست ملي و فرآيند تأثير عمليات رواني نيز در اين دكترين گنجانده شده بود؛ فرآيندي كه اساساً تلاش داشت با بررسي تحليلي، از پذيرش مخاطب و تمايل او به موضوعات موردنظر مطمئن شود. طي دوران استفاده از عمليات رواني، از سپتامبر تا دسامبر 1990، بيشتر اقدامات صورت گرفته بر تحليل هدف و كنترل ص
حنه نبرد متمركز بود و در طرحهاي اوليه، روشهاي ساده و سهلالوصول انتشار عمليات رواني مد نظر بود. علاوه بر نوارهاي ويدئويي كه ذكر شد، موضوعها و توليدات عمليات رواني بر پايه مخاطب خاص خود به سه روش اصلي منتشر ميشدند. نخستين و مؤثرترين روش پخ
ش هوايي اعلاميههاي تبليغاتي بود. پخش راديويي و همچنين استفاده از بلندگوهاي زميني و هوايي دو فن ديگر بودند كه طي عمليات رواني از آنها استفاده ميشد.
محصولات عمليات رواني در صحنه نبرد كويت قبل از تأييد براي به كارگيري عليه مخاطب مورد هدف، بايد از چندين فيلتر ميگذشت. اين فيلترهاي تأييد عبارت بودند از: فرماندهي كل، گروه چهارم عمليات رواني، ستاد مشترك عمليات فرماندهي مركزي و فرماندهي ارشد عربستان سعودي ژنرال خالد و ژنرال شوارتزكف فرمانده نيروهاي امريكايي. اگر چه ژنرال شوارتزكف شخصاً موردي را رد يا قبول نكرد، اما در برخي موارد وي شخصاً درگير موضوع بود. فرآيند تأييد عمليات رواني از سطوح جزء به كل صورت ميگرفت. مكانيسم تأييد عمليات رواني براي اطمينان از عدم شكست آن شكل گرفت تا از تأثيرات منفي و مخرب احتمالي يك پيام نامناسب بر مخاطبان عراقي ممانعت كند. اگر متون راديويي، نوارها، اعلاميهها تبليغاتي يا هركدام از محصولات عمليات رواني فاقد معيارهاي فرهنگي يا تاكتيكي مناسب تعيين شده از سوي مقامات مسئول بود، پس داده ميشد تا اصلاح يا نابود شود.
اعلاميههاي تبليغاتي به خاطر گذراندن مراحل متعدد تأييد و فاصله بين تيم طراحي، چاپ و رعايت ملاحظات گوناگون ديگر، روش خستهكننده بود. طرح اصلي اعلاميههاي تبليغاتي در رياض ريخته ميشد و سيستم ديجيتالي آن را به گردان انتشارات عمليات رواني ظهران منتقل ميكرد. اگر چه موضوع اعلاميههاي تبليغاتي از همان ماه سپتامبر مطرح ميشد، اما تا 12 ژانويه كه دو نوع متفاوت از اعلاميههاي تبليغاتي بر روي شهر كويت پخش شد، به طور رسمي در اين باره اقدامي نشده بود. تهيه 1/29 ميليون اعلاميه تبليغاتي به منظور انتشار در صحنه عمليات كويت، در يك مجتمع مشترك تبليغاتي در رياض صورت ميگرفت. اين مجتمع مشترك بر روي اعلاميههاي تبليغاتي، متون راديويي و ساير عناصر عمليات رواني كنترل و نظارت داشت. در اين مجتمع، پرسنل مجرب عر
بستان سعودي و كويت نيز به چشم ميخوردند كه هم در طرح مطالب تبليغاتي جديد و هم در تصحيح مطالب طرح شده فعاليت داشتند. در طراحي و تهيه اعلاميههاي تبليغاتي، بيشترين توجه به نكات يا افعال كليدي معطوف بود كه در تحليل هدف به عنوان نقطه ضعف دشمن ارزيابي شده بودند. اين افعال كليدي، براي اجراي موفقيتآميز عمليات رواني در چهارچوب مانور عمليات،
اساسي به نظر ميرسيدند. براي نمونه، قبل از آغاز جنگ زميني، كلمات كليدي استفاده
شده در اعلاميههاي تبليغاتي عبارت بودند از: صدام، مرگ، گرسنگي، بمباران، خانواده، از مقاومت دست بكشيد، در امان باشد و غيره. بنابراين، استفاده از افعال كليدي و كارشناسان چند مليتي براي استفاده مناسب از اين افعال و لحاظ كردن موضوعات روانشناختي مرتبط با طرح عمليات، همچنين كيفيت بالاي چاپ، باعث شد تا عمليات رواني به عنوان وسيلهاي معتبر و پركاربرد در صحنه عملياتي كويت ظاهر شود.
در حالي كه بوش و رؤساي ساير كشورهاي عضو ائتلاف و رهبران جهاني سعي داشتند ح
مايت مردم را نسبت به سرنگوني صدام جلب كنند، اعلاميههاي تبليغاتي و شبكههاي راديويي، عمليات رواني خود را پيش ميبردند و پيامهاي خود را به نظاميان و مردم غيرنظامي عراق اعلام ميكردند. عمدهترين روش پخش اعلاميههاي تبليغاتي به صورت هوايي بود. قبل از عمليات نظامي، اين اعلاميهها از طريق هواپيماها سي 130 پخش ميشدند؛ اين اعلاميهها از ارتفاعات مرز جنوبي كويت پخش و با باد به طرف خط مقدم واحدهاي عراقي در كويت هدايت ميشدند. بمبهاي ام ـ 129 اي ـ 1 كه حاوي اعلاميههاي تبليغاتي بودند، به وسيله هواپيماهاي بي ـ 52، اف ـ 16 و اف ـ آ ـ 18 در عرصه عمليات رها ميشدند. بنابراين، با پخش اعلاميهها، هم از عمليات نظامي و هم از عمليات فريب حمايت ميكردند و تأثير چشمگيري بر تضعيف روحيه عراقيها و اراده آنها به جنگيدن داشتند. همزماني پخش اعلاميهها با بمباران خطوط مقدم و مواضع عراقيها بسيار مؤثر ب
ود. بعد از پخش اعلاميههاي هشداردهنده كه در آنها از بمباران غريبالوقوع واحدها و سايتهاي خاص خبر ميدادند، حمله موعود حتماً صورت ميگرفت تا عمليات رواني در ميان سربازان عراق معتبر جلوه كند و بر تعداد فراريان و متمردان افزوده شود. بعد از پخش اعلاميههاي هشد
ار دهنده در مورد حمله آبي ـ خاكي به وسيله نيروهاي امريكايي، اين حملات اجرا و به آنها اعتبار داده شد و بدين ترتيب، دستكم دو لشكر عراقي به سوي ساحل كشانده شدند. اعلاميههاي تبليغاتي از سوي گروه هفتم و هجدهم واحد هوابرد به دفعات چاپ و در مسير مواضع عراق پخش شد؛ زيرا، فرماندهي مركزي ميخواست عراقيها فكر كنند كه حمله اصلي شروع شده است. در پي اين عمل، حركت مورد انتظار سربازان عراقي تحت كنترل درآمد تا اعتبار اين اعلاميهها تأييد شود. عمليات راديويي و بلندگويي نيز عمليات نظامي و فريب را كامل ميكردند. در طول جنگ د
وم خليج فارس، صدها ساعت برنامه راديويي از طريق ايستگاههاي راديويي آشكار و پنهان پخش شد. صداي خليج و راديو كويت آزادي نيز از جمله ابتكارات گروه چهار عمليات رواني بود. براي مثال، راديو كويت آزاد، تنها براي جنبش مقاومت كويت پخش ميشد و اين تشكيلات را به منظور حمايت از جدول زماني عمليات نيروهاي ائتلاف آموزش ميداد. تهاجمهاي راديويي براي اجراي عمليات رواني در فضاي عراق به دو روش صورت ميگرفت. روش نخست، از سوي گروههاي زميني ويژه اجرا ميشد كه در مرز عربستان و كويت مستقر بودند. اين گروهها، دستگاههاي موج كوتاه اي ـ ام
خود را با وسايل نقليه حمل ميكردند و هدف آنها، پخش برنامههاي راديويي خود نظاميان عراقي مستقر در كويت اشغالي بود. دومين ابتكار گروه چهارم عمليات رواني راديو صداي خليج بود كه روزانه 18 ساعت بر روي امواج اي ـ ام و اف ـ ام برنامه پخش ميكرد متون راديويي اين برنامه در رياض تهيه ميشد و تأكيد آنها بر اين بود كه صداي خليج به عنوان يك ايستگاه ويژه عمليات رواني شناخته نشود. به همين دليل ساختار اصلي اين برنامه راديويي، موسيقي عربي منطقه خليج بود. پخش فراوان موسيقي براي جلب توجه مخاطبان عراقي و كويتي بود و اين موسيقي، تنها با قرائت نوشتههاي اجمالي گويندگان بومي كويت قطع ميشد.
عدم كارآيي بلندگوها در اوايل عمليات سپر صحرا، ارتش را به تأسيس گروههاي ذخيره بلندگو در سطح اين نيروها مجاب كرد. اين گروهها از 6 قسمت مختلف نيروهاي مسح گرد هم آمدند و به همراه گروه چهارم عمليات رواني، 66 گروه سه نفره را تشكيل دادند كه تجهيزات خود را بر وسايل نقليه سوار كرده بودند. اين گروهها، به تمامي واحدهاي زميني در سطح تيپ پيوستند. وظيفه آنها پخش پيامهاي ويژه ضبط شده بر روي نوار، از طريق بلندگو براي نظاميان عراقي بود. اين نوارها، افزون بر پخش صداهاي گمراهكننده و صداهاي ويژه، دستورالعملهايي را براي نظاميان عراق پخش ميكردند تا آنها را به ترك جنگ متقاعد كنند. بالگردها نيز طي مأموريتهاي محدودي، براي پخش
اين پيامها از بلندگو استفاده ميكردند، اما از اين ابتكار استقبال چنداني نشد، زيرا صداي حركت بالگرد با صداي بلندگو تداخل پيدا ميكرد. يك تيم بلندگو از گروه نهم عمليات رواني به لشكر يكم دريايي 300 نفره تروا ملحق شدند و به مأموريت فريب اين واحد كمك چشمگيري كردند. نقش آنها در ايجاد هماهنگي لازم براي حركت لشكر دوم دريايي به منطقه جديد به منظور انجام حم
له زميني بود كه در اسناد به دست آمده از سرويس اطلاعاتي عراق كاملاً مشهود است. سه تيپ عراقي، به طور جداگانه از نيروي ويژه تروا به عنوان يك لشكر مكانيزه آماده به حمله ياد كردند.
ملاحظات عملياتي و تاكتيكي در مورد اهداف عمليات رواني در صحنه نبرد را غالباً طراحان و افسران عاليرتبه جمعآوري و سازماندهي ميكردند. يك افسر برجسته عضو مجتمع مشترك رياض گفت كه شكلگيري اهداف جزئي عمليات رواني براي حمايت از عمليات نظامي غالباً از پايين به بالا صورت ميگيرد. اين موضوع از دكترين عمليات رواني نيز استنباط ميشود كه ميگويد اهداف عمليات رواني بايد از صحنه نبرد به سطح بالاتر آزموده شود و افسران عمليات مشترك، مسئول هماهنگي بين عمليات رواني و عمليات نظامي هستند. در طول عمليات سپر صحرا و طوفان صحرا، اين روند عملاً از سوي افسران عمليات مشترك مورد تأييد قرار گرفت. اگر هماهنگي بين عمليات رواني و عمليات نظامي تهاجميتر و طبق دكترين صحيحتري صورت ميگرفت، احتمالاً نتايج موفقيتآميزتري را در پي داشت. تأمين پيشنيازهاي عمليات رواني از سوي افسران عمليات مشترك براي دستيابي به اهداف طرح عملياتي نه تنها توليد مطالب تبليغاتي را تسهيل ميكرد، بلكه تأمين حداكثر حمايت قبل از عمليات، حين عمليات و پس از پايان عمليات را تضمين ميكرد. تأثير شكلهاي دكتريني و پايهاي عمليات رواني كه عليه نيروهاي نظامي عراق در كويت به كار گرفته شد، عملاً به وسيله نيروها، عمليات و تحولات به وجود آمده تكميل شد. عمليات رواني از نيروي بالقوه اين عوامل به طور تمام و كمال استفاده كرد و به عنوان يك عامل تقويتكننده نيرو، برتريهاي نيروهاي ائتلاف را افزايش داد و بدون شك بر تصميم فرار نيروهاي عراقي تأثير مستقيم داشت. عمليات رواني افزايش توان نيروهاي ائتلاف در نزد عراقيها را سبب شد و توا
ن بالقوه و برتريهاي اين نيرو را در بخشهاي زير به حداكثر افزايش داد:
- نيروهاي دريايي.
- توان آبي ـ خاكي.
- برتري هوايي.
- ترمينولوژي تسليحات و تجهيزات.
- سلسله عمليات شبانه.
- حضور نيرو.
- آموزش.
- درك هدف، دليل منصفانه براي جنگيدن و ائتلاف.
- دفاع هستهاي، بيولوژيكي و شيميايي (NBC).
افزون بر اين عمليات رواني از ضعفهاي زير، كه در بين واحدهاي زميني عراقي بسيار رايج بود، براي فروپاشي سريع آنها نهايت استفاده را كرد:
- از هم گسيختگي فرماندهي و كنترل.
- انزوا.
- گرسنگي.
- خستگي از جنگ.
- ضعف غرور ملي.
- آسيبپذيري تانكها و تجهيزات توپخانهاي و ساير ادوات هدفگيري.
- فقدان اعتماد در ساختار فرماندهي.
- خواب آلودگي.
- شك و ترديد نسبت به برخوردهاي منصفانه وعده داده شده.
- ضعف اقتصاد خانه و خانواده.
- ترس از مرگ.
طراحان عمليات رواني سعي ميكردند قبل از آغاز عمليات نظامي، از تكتك سربازان عراقي بخواهند تا در مورد علت حضورشان در كويت از خود سئوال كنند. با اين عمل، سربازان به صورت خودكار در درون خود، فرماندهان خود را به خاطر فرستادن آنها به كويت مؤاخذه ميكردند. به تدريج بياعتمادي گسترده نسبت به رهبران، تداركات ناقص و احساس درماندگي در برابر دشمن برتر، جنگ فرسايشي و تهديد حمله غريبالوقوع باعث تضعيف روحيه نيروهاي عراقي و كاهش توانايي و نابودي انسجام آنها شد. عمليات رواني از طريق ايجاد جو نااميدي كه با انجام حملات هوايي قب
ل از حمله زميني تشديد ميشد، از طرح عمليات نظامي حمايت كرد. عمليات رواني نه تنها وفاداري و اراده سربازان عراقي را براي جنگيدن از بين ميبرد و صداي آنها را براي توقف مبارزه بل
ند ميكرد، بلكه تاكتيكهاي تسليم شدن را براي اجتناب از كشته شدن به آنها ياد ميداد. برنامههاي تصويري و شنيداري عمليات رواني به صراحت براي همه واحدهاي عراقي، اعم از يگانهاي پياده و مكانيزه، راهنماييهاي لازم را ارايه ميداد تا در صورت نزديك شدن نيروهاي ائتلاف بتوانند خودشان را تسليم كنند. تنها در يك مورد نتيجه اين راهنماييها به اجراي عمليات فريب از سوي عراقيها منجر شد و آن هم زماني بود كه عناصري از لشكر مكانيزه پنجم عراق با استفاده از فرآيند اعلام شده در عمليات رواني كوشيد با نزديك شدن به خفجي به نيروهاي ائتلاف ضربه بزند
. وقتي نيروهاي ائتلاف نشان دادند كه هدف آنها انهدام جنگافزارهاي عراق است نه نيروي انساني يگانهاي عراقي، سربازان اين كشور به سرعت نسبت به انگيزه نيروهاي ائتلاف احساس خوبي پيدا كردند و به آساني به آنها متمايل شدند و كوشيدند به شكل گروهي و جمعي خود را تسليم كنند. براي درك ميزان اثرگذاري عمليات رواني در جنگ دوم خليج فارس بهتر است به سخنان سرهنگ بومر از فرماندهان امريكايي در منطقه به هنگام اعلام آتشبس اشاره شود:
... روحيه آنها در اين مورد بينهايت پايين بود و آنها توان زيادي براي جنگيدن نداشتند. چيزي كه ما آنها را پيشبيني كرده بوديم، تغيير مؤثر ادراك دشمن از صحنه نبرد باعث ايجاد درجه بالايي از امنيت و پوشش لازم براي اجراي مانور احاطه يك طرفه فرماندهي مركزي شد. بدين ترتيب، با اجراي عمليات رواني و حمايت از نيروهاي عملكننده ارتش منظم عراق به شدت آسيب ديد و گارد رياست جمهوري آن تلفات سنگيني را متحمل شد و مأموريت نيروهاي ائتلاف با كمترين تلفات به طور كامل اجرا شد. جنگ دوم خليج فارس نشان داد كه عمليات رواني بيش از يك پيوست كم اهميت به عمليات نظامي است كلاوزويتس جنگ را اقدام نيروهاي مسلح بر وادار كردن رقيب به قبول اراده خود ميداند. تحميل اراده خود بر دشمن، هدف جنگ است. در جهان كنوني، درگيري همزمان نيروهاي نظامي امريكا در دو نقطه، غير متحمل نيست و در زماني كه ما به ظاهر در پي كاه
ش حجم نيروهاي نظامي خود هستيم، توجه بيشتر به عمليات رواني ميتواند نقش مؤثري در اجراي اين سياست داشته باشد كه به كارگيري شايسته آن در جنگ دوم خليج فارس گواه آن است. صرف نظر از محيط و سطح تنش و منازعه، به نظر ميآيد عمليات رواني بايد تا حد امكان به كار گرفته شود و درسهاي عمليات رواني جنگ دوم خليج فارس براي تسهيل عملياتهاي
آينده ضمن هماهنگي با نيروهاي چند مليتي بومي منطقه، بسط و توسعه يابد.