بخشی از مقاله
بيان مسئله
يكي از مهمترين روشهاي بررسي چاقي، روشهاي تنسنجي ANTHRO POMETRIC است. در كشورهاي مختلف، مطالعات آنتزوپومتريك در زمرة تحقيقات پاية علوم پزشكي ميباشد.
اين مطالعات در كشورهاي توسعهيافته از چندين سال قبل بر روي گروههاي سني و جنسي مختلف انجام شده است. به طوري كه محققان رشتههاي مختلف ميتوانند با بررسي اين مطالعات روند تغييرات را پيگيري نمايند.
امروزه با گسترش شهرنشيني و كمتر شدن تحرك افراد مسئله بروز و شيوع بيماريهاي شهرنشيني مورد توجه محققان پزشكي قرار گرفته است. به طوري كه انجمن بهداشت آمريكا (A.H.A) پژوهشهاي آنتروپومتريك را جزء عاليترين تحقيقات طبقهبندي نموده است.
از اطلاعات آنتروپومتريك علاوه بر استفاده در بررسي وضعيت رشد و نمو و سلامت و بلوغ و تغذيه افراد جامعه در رشتههاي: جراحي، ارتوپدي، مامايي، جنينشناسي، راديولوژي،پزشكي قانوني، باستانشناسي، پروتزسازي و تجهيزت پزشكي استفاده ميشود.
فاكتورها و عوامل مختلفي در رشد و نمو تأثيرگذارند و لازم است اين فاكتورها را براي جوامع هر كشور به طور جدي كه در نظر گرفت. از جمله اين فاكتورها ميتوان به: سن، جنس، نوع تغذيه، نژاد، آب و هوا، اقتصاد جامعه، فرهنگ و شرايط اكودميك (اقليمي) و توپودميك (جغرافيايي) اشاره كرد.
از آنجا كه تطبيق نتايج مطالعات آنتروپومتريك در جوامع مختلف به راحتي براي جوامع ديگر قابل مقايسه نميباشد لازم است محققان هر كشور با توجه به وضعيت جغرافيايي و گستردگي كشور و نيز پراكندگي جمعيت و آب و هواي آن و فاكتورهاي ذكر شده اين گونه پژوهشها را پيگيري نمايند تا به نتايج دقيق و قابل استفاده دست يابند.
يكي از مهمترين مسائل پزشكي مبحث پيشگيري از بيماريها به ويژه بيماريهاي قلبي و عروقي و چاقي ميباشد كه در ارتباط مستقيم باهم ميباشند: چاقي ميتواند بر روي مسائل رواني - اجتماعي فرد تأثيرگذار باشد و همچنين عوارضي بر سيستم عصبي مركزي، تنفسي، اورتوپديك، متابوليك و … دارد. علاوه بر موارد ذكر شده بيماريها و سندرمهاي مختلفي با چاقي همراهي دارند.
تحقيقات محققان قلب و عروق و بهداشت و آناتومي و آنتروپومتري نشان مي دهد كه نمايه توده بدني يا به اقتصاد BMI كمك مؤثري براي ارزيابي وضعيت چاقي افراد جامعه است. بنابراين مسئله اين است كه براي شناسايي و پيشگيري بيماريهاي مختلف ذكر شده Range نرمال BMI در جوانان امروز چيست؟ تا بتوان با پايش Range نرمال BMI جوانان فعلي هرگونه افزايش وزن و به خطر افتادن وضعيت سلامتي افراد را مدنظر قرار داده و بررسي نمود.
دلايل انتخاب موضوع:
با توجه به موارد ذكر شده در بالا و نيز مواردي كه در ذيل به آنها اشاره مي شود اين موضوع انتخاب گرديد.
1- مطالعات BMI جزو اولويتهاي تحقيقاتي كشور ميباشد.
2- اطلاعات حاصل از اينگونه تحقيقات در علوم پايه و كلينيك كاربرد دارند.
3- در اين زمينه مطالعات و مقالات متعددي وجود دارد و دسترسي به آنها آسان است.
4- وجود اساتيدي كه در اين زمينه مطالعات و تحقيقات انجام داده اند و ميتوانند همكاريهاي لازم را مبذول فرمايند.
5- زمان لازم براي انجام اين تحقيق كوتاه است.
6- هزينة اين تحقيق در مقايسه به اطلاعات حاصل ناچيز است.
7- مسائل اخلاقي در اين تحقيق رعايت ميشود.
فرآيند رشد و نمو
ابعاد تن سنجي مربوط به ابعاد فيزيكي بدن انسان ميباشد و علم مربوط به سنجش اندازههاي فيزيكي و آناتوميك بدن انسان را علم انسان سنجي يا سوماتومتري مينامند.
محققان و كارشناسان علوم رشد و نمو و تغذيه و آنتروپومتري معتقدند كه مطالعات سوماتومتري اساسيترين روشهاي مطالعه و سنجش رشد و نمو و بررسي كميت و كيفيت تغذيه افراد جامعه و نقش تغذيه بر رشد و نمو افراد بررسي و مطالعه آنتروپومتريك مداوم و مستمر جمعيت ميباشد. ابعاد سوماتومتريك شامل تمام ابعاد قابل اندازهگيري با واحدهاي موجود، در بدن انسان ميباشد. اين ابعاد به طور استاندارد و بينالمللي انتخاب گرديده و هريك به منظور بررسي خاصي انتخاب شده كه قد و وزن نيز شامل آن ميباشد.
از آنجا كه كشور ما از لحاظ جمعيتي جوان محسوب ميشود و در هرم سني كشور ما افراد نوجوان و جوان جايگاه وسيعي را به خود اختصاص دادهاند و اين قشر در آيندة كشور تأثير بسزايي دارند. بر آن شديم كه اين مطالعه را بر روي جوانان انجام دهيم مطالعه سوماتومتريك آنها از نظر تعيين شاخصهاي رشد و نمو و سلامت اهميت بسزايي دارد.
جوانان امروز افراد ميانسال و سالمندان آينده كشور را تشكيل خواهند داد و پيشگيري از بيماريهاي آتي جوانان فعلي باعث حفظ سرمايههاي انساني و سرمايههاي مملكت خواهد شد. قد و وزن از شاخصهاي مهم سلامت ميباشد و اندازهگيري قد و وزن از منابع اطلاعاتي بسيار با اهميتي هستند كه در امور مربوط به رشد و نمو و بلوغ، تعيين وضع تغذيه جوانان كاربرد دارد. از آنجا كه تعيين اندازههاي سوماتومتريك مربوط به زمان پس از تولد است. تقسيمبندي كلي دوران رشد و نمو به دو قسمت قبل از تولد و بعد از تولد انجام ميشود.
تقسيمبندي دوران رشد و نمو:
الف: دوران قبل از تولد:
1) دوران داخل رحمي: كه به ترتيب شامل:
الف) دوران جنيني (zygot) ب) دوره روياني Embryonic
ج) دوران جنيني (fetus) د) دوران تولد (Delivery)
ب: دوران بعد از تولد:
1- دورة نوزادي: (از زمان تولد تا پايان هفته چهارم)
2- دورة بچگي: (از آغاز هفته پنجم تا 14 ماه بعد از تولد)
3- دورة كودكي (از ماه 14 تا 12 سالگي)
4- دورة بلوغ: (حدود زماني دورة بلوغ در جنس مؤنث و مذكر متغير است. اما معمولاً از 12 سالگي تا 14 سالگي را در نظر ميگيرند)
5- دورة نوجواني: مرحلهي گذر از كودكي به بزرگسالي كه از 14 تا 16 سالگي را شامل ميشود.
6- دورة جواني: مدت آن متغير است.
7- دورة پيري: مدت اين دوره نيز متغير است.
8- دورةمرگ : مدت اين دوره نيز متغير است.
فرآيند رشد داراي دورههاي تناوبي ميباشد. بدين ترتيب كه در بعضي از دورههاي زندگي ابعاد آنتروپومتريك داراي رشد بسيار سريع و در بعضي دورهها داراي رشد كند و در بعضي دورهها نيز رشد منفي وجود دارد. در 4 سال اول زندگي رشد ابعاد آنتروپومتريك بخصوص قد و وزن بسيار سريع انجام ميگيرد. پس از آن تا زمان بلوغ رشد آهسته صورت ميگيرد و مجدداً در دوران بلوغ رشد سريع انجام ميشود. رشد پسران در دورهي بلوغ كمي ديرتر از دختران شروع ميشود. ولي تا بيست سالگي ادامه مييابد و به طور كلي پسران نسبت به دختران رشد بيشتري مينمايند. پس از آن تا حدود 24 سالگي نيز تغييرات ديگري در آنتروپولوژي فيزيكال انسان اتفاق نميافتد. ولي پس از آن بتدريج اندازه آنتروپومتريك شروع به تغييرات كاهشي مينمايد و از حدود پنجاه سالگي كاهش قد انسان قابل تشخيص است و در هشتاد سالگي حدود 10 الي 20 سانتيمتر از اندازه قد انسان كاسته شده و وزن آن حدود 20% كاهش مييابد. اگر چه تغييرات مذكور كلي است اما به فاكتورهاي جنسي و نژادي، جغرافيايي، اقتصادي، اجتماعي نيز بستگي دارد.
در شيرخواران و كودكان با وزن طبيعي،افزايش اندازة سلولهاي چربي در سال اول زندگي منجر به افزايش تودةچربي بدن ميگردد تعداد كل سلولهاي چربي بين 6 ماهگي تا 2 سالگي به آهستگي افزايش مييابد و تا سن 10-8 سالگي ثابت باقي ميماند در اين هنگام همراه با بلوغ اندازه و تعداد سلولها نيز افزايش مييابد، در كودكان چاق سلولهاي چربي بزرگتر و تعداد آنها نيز بيشتر از گروه شاهدهم وزن ميباشد.
در حيوانات در بعضي شرايط ممكن است چاقي در اثر اختلال در فروكش نمودن اشتها به وسيله توليد ژني كه ژن چاقي (ob gene) در سلولهاي چربي است به وجود آيد. به طور طبيعي اين پروتئين (leptin) توسط ژني كه در جريان خون آشكار نيست كدگذاري ميشود و عملاً فرونشاندن اشتها را در هيپوتالاموس به عهده دارد. اختلال توليد ژن لپتين يا گيرندههاي هيپوتالاميك ممكن است سبب چاقي در برخي بيماران باشد.
گرچه گرايشات خانوادگي براي چاقي يا لاغري وجود دارد اما در اين كه اين تمايلات تا چه اندازه تحت تأثير تشابهات ژنتيكي يا تأثيرات محيطي است بحث وجود دارد. در مقايسه يك جفت دوقلوي تطابقيافته مشخص ميشود كه حدود 80 درصد اختلاف وزن نسبت به قد يا ضخامت پوست ممكن است براساس ژنوتيپ فرد قابل توجيه باشد.
رابطة قوي بين شاخص تودة بدن (body mass index) فرزندخواندهها و والدين بيولوژيك آنها وجود دارد. و اين رابطه بين كساني و افرادي كه آنها را سرپرستي ميكنند ضعيف ميباشد. چاقي مادر با افزايش بافت چربي در نوزاد همراه است. كودكاني كه يك يا هردو والدينشان چاق هستند مستعد چاقي در بزرگسالي ميباشند. (تقريباً 40% اگر يكي از والدين و 80% در صورتي كه هر دو چاق هستند) ارتباط نسبتاً كمي بين افزايش وزن بيش از حدود اولين سال زندگي و چاقي در سالهاي بعد وجود دارد. با اين حال شيرخواراني كه اضافه وزن دارند، بعداً كودكان چاق نميشوند. اكثر شيرخواران و كودكان چاق در دورة بزرگسالي چاق نميشوند. خطر باقي ماندن چاقي تا بزرگسالي با شروع آن در سنين بالاتر (نوجواني در برابر شيرخوارگي) و شدت چاقي (اگر وزن كودك بيش از 180% وزن مطلوب باشد، 100% در بزرگسالي چاق ميشوند) افزايش مييابد.
فاكتورهاي رشد و نمو:
الف: فاكتورهاي زيستشناختي: ژنتيك فرد، فاكتورهاي محيطي در ارتباط با مادر در حاملگي مانند تراتوژنها، الكل، سيگار، اشعه، بيماريهاي عفوني، سوءتغذيه مادر، فاكتورهاي داخل رحمي مانند فشار خون حاملگي، اشكالات و نواقص جفت، هيپوكسي، تروما
ب: فاكتورهاي روانشناختي: برقراري ارتباط مادر با كودك
ج: فاكتورهاي اجتماعي،اقتصادي: مثل عادات رفتاري خاص،اقتصاد خانواده، فرهنگ جامعه، نوع تغذيه فرد، شيردهي مادر، زمان شروع تغذيه تكميلي - ميزان تحصيلات مادر. شغل مادر.
جهش رشدي پسران رويدادي ديررس است، اما به طور طبيعي و برحسب افراد گوناگون از 16-5/10 سالگي آغاز و در 5/17 -5/13 سالگي كامل ميشود.
در اواسط بلوغ تسريع رشد بيش از ميزان قبل از بلوغ و cm 7-6 در سال است. به طور متوسط در دختران قله جهش رشد در سن 5/11 سالگي با سرعت 3/8 سانتيمتر در سال بوده و پس از آن كاهش يافته و در 16 سالگي متوقف ميگردد. به طور متوسط در پسران جهش رشد ديرتر شروع شده و قله آن در 5/13 سالگي با سرعت 5/9 سانتيمتر در سال به حداكثر رسيده و سپس كاهش يافته و 18 سالگي متوقف ميشود. افزايش وزن به موازات رشد خطي با چندين ماه تأخير صورت ميگيرد. چون كه نوجوانان ابتدا كشيده شده و سپس كامل ميشوند. افزايش وزن زمان بلوغ نزديك 40% وزن افراد بالغ است، حجم عضلاني نيز افزايش يافته و چندين ماه بعد قدرت عضلاني هم افزايش مييابد اين مقادير هر دو در پسرها بيشتر خواهد بود توده خالص بدني كه تقريباً در كودك متوسط قبل از بلوغ 80% است، در پسرها به 90% بيشتر و در دخترها به علت جمع شدن چربي زير جلدي تا 75% كمتر ميشود.
نمودارهاي رشد استاندارد بر اساس اطلاعات جمعآوري شده به وسيله مركز ملي آمار سلامت آمريكا (NCHS) بوده است و ممكن است كارآيي كمتري براي بالغين داشته باشد، چون نمونههاي مطالعات مقطعي NCHS، تنها براساس سن تقويمي بوده و افرادي كه در مراحل مختلف تكامل هستند، در يك گروه جمع ميكند ولي افراد بالغ بتدريج و براي مدت طولانيتري رشد مينمايند.
در نمودارهاي رشد NCHS، چنانچه وزن براي قد بيشتر از 120% استاندارد باشد، ميتوانند تشخيص چاقي را تأييد كنند. شاخص توده بدن يا BMI، اگرچه به طور گسترده در محاسبات باليني چاقي مورد استفاده قرار ميگيرد، اما ممكن است به عنوان يك شاخص معتبر چاقي مورد استفاده قرار نگيرد. زيرا نميتواند بافت نرم و استخوان را از چربي افتراق دهد. اندازهگيري قطر عضله سه سر و ضخامت چين پوستي ساب اسكاپولر ميتواند يك شاخص براي چاقي باشد. تجربه قابل توجهي براي دقت كار مورد نياز است تغيير در انتشار چربي ممكن است سبب محدود شدن اندازهگيري شود.
با تكامل بدن، نسبتهاي بدن يكسري تغييرات منظم را طي ميكنند. سرو تنه در هنگام تولد نسبتاً بزرگ هستند. طويل شدن پيشرونده اندامها طي تكامل، بخصوص حين بلوغ ايجاد ميشوند.
تناسب را ميتوان اندازهگيري قسمت تحتاني بدن، كه فاصله بين سمفيزپوبيس تا زمين ميباشد و قسمت فوقاني بدن كه با كم كردن قد از قسمت تحتاني بدست ميآيد محاسبه كرد.
نسبت فوقاني بدن به قسمت تحتاني (نسبت V/L) تقريباً در بدو تولد 1/7 (يك به هفت) در سه سالگي 1/3 (يك به سه) و در 7 سالگي 1/0 (يك به صفر) ميباشد. نسبتهاي بالاتر U/L اختصاص به كوتولگي يا اندامهاي كوتاه يا اختلالات استخواني مثل ريكنز دارد (شكل 3)
چاقي، شامل شرايط مازاد توده چربي آديپوز (چربي قهوهاي) ميباشد. اگر چه اين مفهوم در اغلب موارد معادل با اضافه وزن بدن در نظر گرفته ميشود، اين امر همواره ضرورتي ندارد. فرد لاغر اما خيلي عضلاني ممكن است براساس استانداردهاي فردي، دچار اضافه وزن باشد، در حالي كه آديپوزيتي اين شخص، افزايش نيابد، وزن بدن به كرات در ميان جوامع مورد استفاده قرار ميگيرد، بنابراين افتراق معنيدار طبي بين لاغري و چاقي، تا حدودي دلخواه ميباشد.
درنتيجه، چاقي به شكل مؤثرتر، در ارزيابي با ابتلا و مرگ و مير مورد ارزيابي قرار ميگيرد. بيشترين روش مورد استفاده و البته غيرمستقيم در اندازهگيري چاقي، شامل شاخص تودهي بدني يا همان Bio Mass Index يا به اختصار BMI ميباشد.
ديگر رويكردها به منظور تعيين مقدار كمي چاقي عبارتند از آنتروپومتري (ضخامت چين پوستي) دانسيتومتري (توزين در زير آب) MRI يا CT و امپدانس الكتريكي، با استفاده از دادههاي مربوط به زيج حياتي شهري،BMIهاي نقطه مياني قد و قامت در مردان و زنان بين 19 و 26 كيلوگرم در مترمربع تغيير ميكند، در موارد BMI مساوي، زنان نسبت به مردان از چربي بدني بيشتري برخوردارند بر طبق دادههاي غيريكسان در مورد ابتلاي اساسي، BMI مساوي 30 در اغلب موارد به عنوان آستانه چاقي در زنان و مردان شناخته ميشود. مطالعات اپيدميولوژيك با مقياس بزرگ نشان ميدهند كه ابتلاي متابوليك و قلبي عروقي در هنگامي كه BMIها از 25 تجاوز مينمايد (هرچند به ميزان كم) افزايش مييابد برخي صاحبنظران واژه اضافه وزن (overweight) و نه چاقي را به منظور توصيف افراد با BMI بين 25 يا 27 تا 30 بكار ميبرند. BMI بين 25 و 30 بايد از نظر طبي مورد توجه قرار گيرد و ارزش مداخله درماني را، خصوصاً در حضور عوامل خطرسازي كه تحت تأثير آديپوزيتي قرار ميگيرند، مانند فشار خون بالا و عدم تحمل گلوكز، ايجاب ميكند.
توزيع ليپيدها، در ذخاير آناتوميك مختلف نيز داراي اثرات قابل ملاحظهاي بر ميزان ابتلا ميباشند. از همه مهمتر، چربي داخل شكمي و زير جلدي شكم، در مقايسه با چربي زير جلدي موجود در كپلها و اندامهاي تحتاني از اهميت ويژهاي برخوردارند. اين تمايز به آساني و با تعيين نسبت قطر كمر به لگن، با ميزان بيش از 9/0 در زنان و بالاي 0/1 در مردان، معين ميشود. بسياري از مهمترين عوارض چاقي، نظير مقاومت به انسولين، هيپرتانسيون و هيپرليپيدمي و هيپرآندورژنيسم در زنان بيشتر با چربي داخل شكمي و يا بخش فوقاني بدن ارتباط دارند تا آديپوزيتي كلي،مكانيسم مربوط به اين ارتباط ناشناخته است اما ممكن است با اين حقيقت در ارتباط باشد كه سلولهاي چربي داخل شكمي با سلولهاي ديگر مناطق، از فعاليت ليپوليزي بيشتري برخوردارند، آزاد شدن اسيدهاي چرب آزاد به گردش خون پورت، اثرات متابوليك نامطلوبي را خصوصاً در كبد، برجاي ميگذارد.
در دنياي ما با منابع غذايي كنوني، توانايي ذخيره انرژي بيش از آنچه براي استفاده فوري مورد نياز است، ضرورت دارد، سلولهاي چربي، كه در ذخاير نسجي، آديپوز منتشر قرار دارند، به منظور ذخيره كافي مازاد انرژي به صورت تريگليسيريدها تطابق مييابند و در موقع لزوم، انرژي ذخيره شده را به صورت اسيدهاي چرب آزاد و به منظور استفاده در ديگر بافتها آزاد ميكنند.
اين سيستم فيزيولوژيك كه از طريق مسيرهاي اندوكرين و عصبي تنظيم ميشود، امكان زنده ماندن انسان در شرايط گرسنگي را براي مدت چند ماه فراهم ميكند. با اين حال، اين سيستم در حضور تغذيه بيش از حد و شرايط زندگي ساكن و تحت تأثير مداخله ژنتيكي، ذخاير انرژي را اضافه نموده و نتايج بهداشتي معكوسي را ايجاد ميكند، شواهد قابل ملاحظه نشان ميدهد كه وزن بدن، از طريق اجزاي اندوكرين و عصبي كه در نهايت بازوهاي مؤثر دريافت و مصرف انرژي را تحت تأثير قرار ميدهند، تنظيم ميشود اين سيستم تنظيمي، پيچيده كاملاً ضروري به نظر ميرسد زيرا حتي عدم تعادل ناچيز بين دريافت و مصرف انرژي نيز، در نهايت از اثرات عمدهاي بر وزن بدن برخوردارند. به عنوان مثال، عدم تعادل مثبت 3/0 درصد در طي 30 سال موجب افزايش وزني در حدود kg9 خواهد شد. تغيير وزن پايدار به سبب پرخوري يا محروميت از غذا، تغييرات فيزيولوژيك خاصي را تشديد ميكند كه نگرانيها را ايجاد خواهد نمود.
در هنگام پرخوري كاهش اشتها و مصرف انرژي افزايش مييابد. با اين حال، مكانيسم جبراني اخير افت ميكند و امكان بروز چاقي را در هنگام فراوان بودن غذا و محدود بودن فعاليت فيزيكي فراهم ميسازد. تنظيمكننده عمده اين پاسخهاي تطابقي، هورمون لپتين مشتق از آديپوسيت است كه از طريق مسيرهاي مغزي (غالباً در هيپوتالاموس) عمل ميكند تا بتواند اشتها، مصرف انرژي و عملكرد نورواندوكربن را تحت تأثير قرار دهد. (9) شكلهاي (6) و (7)
تكامل استخواني: استانداردهاي مرجع براي بلوغ استخواني تخمين سن استخواني را تسهيل ميكنند. سن استخواني ارتباط خوبي با مرحله تكاملي بلوغ دارد و براي پيشگويي قد در زمان بزرگسالي در نوجوانان ابتدا يا انتهاي دوره بلوغ ميتواند مفيد باشد. در كوتاه قدي فاميلي يا (familial short stature) سن استخواني طبيعي است. (در مقايسه با سن تقويمي) در كوتاه قدي تأخير سرشتي يا به علل غدد درون ريز و سوءتغذيه سن استخواني پايين و متناسب با سن قدي است. استانداردهايي كه بيشتر از همه استفاده قرار ميگيرد آنهايي ميباشند كه توسط Gruelich و pyle تهيه شدهاند و نيازمند تهيه راديوگرافي از مچ دست چپ ميباشد.
فيلمهاي زانو گاهي براي بچههاي كوچكتر مورد استفاده قرار ميگيرند. روش sontag نيازمند راديوگرافيهايي از هر يك مفاصل بزرگ سمت چپ بدن ميباشد. روشي توسط Collegues, Tanner توسعه يافته است كه ممكن است دقت بيشتري داشته باشد. بلوغ اسكلتي نسبت به سن تقويمي ارتباط نزديكتري با تكامل جنسي دارد. بلوغ اسكلتي در دخترها نسبت به پسرها سريعتر و با تغييرات كمتري رخ ميدهد. (9)
شكل 8- عوارض مرتبط با چاقي
عوارض آثار
1- رواني- اجتماعي مورد تبعيض واقع شدن نسبت به همتاي خود.
عدم پذيرش در كالج - انزواگري
2- رشد قاعدگي زودرس- افزايش سن استخواني- قد بلند
3- سيستم عصبي مركزي تومور كاذب مغزي (pseudotumor cerebri)
4- تنفس آپنه در زمان خواب، سندرم پيك ويكين
عفونت ها pickwikian
5- قلبي عروقي ازدياد فشار خون، هايپرتروفي قلب
بيماريهاي ايسكميك قلب، مرگ ناگهاني
6- اورتوپدي سرخوردگي اپي فيز سر استخوان ران
بيماري بلونت Blount
مقاومت به انسولين. ديابت قندي نوع II
7- متابوليكي افزايش تري گليسيريد خون، افزايش كلسترول خون
نقرس، كبد چرب، كليه پلي كيستيك، سنگ كيسه صفرا، پانكراتيت
شكل 9- بيماريهاي همراه با چاقي دوران كودكي
سندرم: تظاهرات:
سندرم آلستروم (Alstrom) هيپوگناديسم، دژنرسانس شبكيه، ديابت قندي
سندرم كارپنتر (carpenter) پلي داكتيلي، سن داكتيلي، بسته شدن زودرس درزهاي جمجمه، عقب افتادگي
سندرم كوشينگ هيپرپلازي غده فوق كليه يا تومور هيپوفيز
سندرم فروليش frohlich تومور هيپوتالاموس
هيپرانسولينيسم نزيد بلاستوم، آدنوم لوزالمعده، هيپوگليسمي، سندرم مورياك
سندرم لورنس- مون- باردت- بيدل دژنرسانس شبكيه، پلي داكتيلي، سين داكتيلي، هيپوگناديسم، عقب افتادگي ذهني، اتوزدم مغلوب
ديستروفي عضلاني چاقي ديررس
ميلوديپلازي اسپانيا بيفيدا
سندرم پرادرويلي prader- willi هيپورتوني نوزادي، رشد طبيعي بعد از تولد، دست و پاي كوچك عقب افتادگي ذهني، هيپوگناديسم،
هيپو پاراتيروئيدي كاذب هيپوكلسمي متغير، كليسفيكاسيون جلدي
سندرم ترنر ديس ژنزي تخمدان، لنف ادم، گردن پره دار web neck
كروموزم xo
مرور مقالات پزشكي و بازنگري منابع موجود:
در سال 1914 آنتروپولوژيست مشهور آقاي رودولف مارتين نخستين كتاب كامل آنتروپومترولوژي را انتشار داد كه در آن تعاريف و اصطلاحات آنتروپومتريك و روش اندازهگيري دقيق اسكلت و افراد زنده نگاشته شده است. در سال 1352 تا 1354 (ه.ش) تعداد 4216 نفر مرد روستايي و شهري در يك طرح آنتروپومتريك مربوط به چهار استان خوزستان، هرمزگان، بوشهر، اصفهان توسط دانشكده بهداشت دانشگاه تهران مورد بررسي قرار گرفتند. مطالعه فوق نشان داد كه حتي در مناطق نسبتاً خوب ايران رشد جسمي در حد مطلوب نبوده و با تغذيه صحيح از طريق توسعه اقتصادي و اجتماعي و آموزش بهداشت ميتوان به رشد نوجوانان و جوانان كشور كمك كرد (3)
در سال 1362 مطالعه آنتروپومتريك ديگري در دختران 6 تا 14 ساله و پسر 6 تا 16 ساله دانشآموزان مدارس شرق تهران انجام شده اين دانشآموزان در خانوادههاي متوسط يا كمي پايينتر از متوسط بودند، نتايج حاصل نشان داد كه ميانگين قد پسران برحسب سانتيمتر به قرار زير بود:
120=7 ساله 125=8 ساله 130=9 ساله 135=10 ساله 140=11 ساله
115=6 ساله 146=12 ساله 152=13 ساله 156=14 ساله 164=15 ساله 167=16 ساله
در اين ميانگين وزن بدست آمده در موارد 6 تا 16 ساله به ترتيب:
20، 22، 24، 27، 30، 32، 36، 42، 45، 52، 56 كيلوگرم است (5)
در سال 1363 تعداد 1370 دانشآموز پسر در گروه سني 6 تا 18 ساله از مدارس شرق ميدان رسالت به روش سرشماري از يك مدرسه راهنمايي و يك مدرسه ابتدايي و يك مدرسه متوسط انتخاب شده و به طور متوسط در هر گروه سني حدود 100 نفر دانشآموز وجود داشته است. نتايج حاصل نشان ميدهد كه ميانگين قد گروههاي 6 تا 18 ساله به اين ترتيب بوده است.