بخشی از مقاله
مقدمه
تخت جمشيد را ميتوان مشهورترين مجموعه از دوران باستان در ايران به شمار اورد كه در سطح جهاني نيز كاملن شناخته شده است احداث اين مجموعه در دوره داريوش هخامنشي در حدود سال هاي 518 تا 520 پ.م شروع شد و در دوره پسر او خشايار شا نيز ادامه يافت در دوره پادشاهان بعدي هخامنشي نيز فعاليت هايي در زمينه توسعه اين مجموعه صورت گرفت يكي از ويژگي هاي اين مجموعه اين است كه پيش و پس از ان مجموعه اي با ان عظمت در تاريخ ايران ساخته نشده و هنوز هم منحصر به فرد است ويژگي مهم ديگر تخت جمشيد اين است كه بزرگترين مجموعه ي طراحي شذه از دوران باستان است كه افزون بر عظمت
وشكوه جنبه اي ائيني نيز داشته است برخي از پژوهشگران اظهار داشته اند كه تخت جمشيد يك جايگاه صرفا ائيني و مذهبي بوده است در حالي كه در اين پروژه نشان داده شده كه تخت جمشيد گونه اي از دژها ي حكومتي - تشريفاتي وسكونتي بوده كه از لحاظ ائيني نيز اهميت داشته است بازتاب نمادگراييائيني را نه تنها در نقشه ي بناها وطراحي مجموعه بلكه در طراحي نقوش نيز مي توان مشاهده كرد به همين ترتيب در شكل نقشه ي اپادانا نيز نوعي نمادپردازي عالي را مي توان مشاهده كرد كه مجموعه ستونهاي ان نيز كه 72 است تاييدي بر همين نمادپردازي است اميد است كه توانسته باشيم جلوه ها ي كوچك در ذهن شما عزيزان تداعي كنيم از بزرگترين مجموعه ي ايران و باستان و با اين پروژه كوچك بار ديگر تمدن هزاران ساله كشورمان در زمينه هنرها و اثار باستاني به جهانيان بشناسانيم.
چگونگي شكل گيري و پيدايش تخت جمشيد
هخامنشيان :
كوروش بنيان گذارحكومت هخامنشي از بزرگان قبيله ي پارس بودكه رهبري حكومت انان در اختيار داشت وي دراواسط قرن ششم پيش از ميلاد (تقريبا در حدود سال 555 پ.م )در طي نبردي با اخرين پادشاه ماد موسوم به ايختوويگو وي را شكست داد وبا يكپارچه و متحد كردن قبايل مادو پارس بزرگترين و مقتدرترين حكومت ان دوران را پديد اورد.
كورش به مناسبت فتح بابل كتيبه اي از خود بر جاي گذاشت كه متن ان حاكي از احترام وي به ساير اديان و ملل است كوروش بيش از 25سال حكومت كرد وسرانجام در جنگي در سال 530 پ.م زخمي شد و پس از چند روز درگذشت.
شخصي به نام گئومات يكي از مهم ترين مدعيان سلطنت بود كه در پاساگارد از داريوش شكست خورد داريوش در سال 521 پ.م در پي غلبه بر مخالفان قدرت را به طور كامل در دست گرفت.
وي دستور داد سنگ نبشته اي بر روي قسمتي از كوه واقع در كنار جاده مهمي كه از ري تا بابل ادامه داشت در محلي بنام بيستون در نزديكي كرمانشاه پديد آيد تا پيروزي او بر دشمنانش در آن درج شود. داريوش در حدود سالهاي 520 تا 518 پ.م محوطه اي مصخره اي را در (ش. غ) كوه رحمت كه نام كهن آن را كوه مهر دانسته اند
واقع در حدود 57 كيلو متري شمال شرقي شيراز- انتخاب كرد و فرمان داد تا مجموعه و تختگاهي شكوه مند كه امروز با نام تخت جمشيد معروف است در آنجا بر پا شود. در دوره حكومت او كه نزديك به 36 سال بود بخشهاي از عرصه اي كه بعدها به تخت جمشيد موسوم شد ساخته شد.
پس از او پسرش خشايار شاه به مدت 20 سال سلطنت كرد . در زمان وي كارهاي عمراني مهمي درصفحه ي تخت جمشيد صورت گرفت و تالارها و بنا هاي جديدي در انجا ساخته شد درحكومت برخي ديگر از پادشاهان هخامنشي (اردشيراول با 42 سال داريوش دوم با 20 سال اردشير دوم با 43 سال اردشير سوم با 21 سال و سرانجام داريوش سوم با 6 سال حكومت) فعاليتهاي عمراني در تخت جمشيد صورت گرفت تا اينكه بر اساس برخي از شواهد و اسناد موجود اسكندر مقدوني در سال 330 پ.م به ايران حمله كرد و به شاهنشاهي هخامنشي پايان بخشيد و قسمت هايي از كشور را تصرف كرد و صفه ي تخت جمشيد را به آتش كشيد.
تخت جمشيد را چرا و چگونه ساختند؟
تخت جمشيد را چنان كه داريوش در كتيبه اي به آن به عنوان يك دژ اشاره كرده است بايد نمونه اي از اين گونه ارگ هاي سكونتگاهي- حكومتي- تشريفاتي دانست .به عبارت ديگر تخت جمشيد يكي از پايتخت هاي هخامنشيان بود كه در ايامي كه هواي منطقه پارس مناسب بود در آنجا اقا مت مي كردند و البته مراسم آيين هاي بسيار كهن وبا اهميت نوروزي از سوي حكومت هخامنشي در اين جايگاه بر گزار مي شود.
بايد توجه داشت كه تخت جمشيد مانند سايرارگ ها يا دژ ها در ميان بيابان و دور از مراكز سكونت گاهي نبود بلكه آن را در كنار شهري آباد وبزرگ ساخته بودند.
بنابراين الگوي ساختن تخت جمشيد در كنار يك شهر مانند برخي ديگر از شهرهاي ايراني پيش از اسلام و همچنين در دوران اسلامي بوده است و آنجا را مي توان نوعي ارگ يا دژ حكومتي- سكونتگاهي دانست كه بخشي از امور حكومتي سياسي اداري واقتصادي امپراتوري هخامنشي در آنجا انجام مي شد .البته كتيبه اي از داريوش درباره ي شيوه ي ساختن كاخي در شوش وجود دارد كه گوياي چگونگي انجام فعاليت هاي بزرگ ساختماني در آن دوران است ومي توان حدس زد كه در ساختن تخت جمشيد از همان شيوه استفاده شده است.
در ساختن بنا هاي بزگ ومهم از مصالح و مواد غيربومي نيز استفاده مي شد و در برخي از بخش ها ي ساختماني از بهترين انواع سنگ چوب وساير مواد و مصالح اصلي و نيز مواد تزييني شناخته شده در سرزمين هاي تابع امپراتوري هخامنشي بهره مي بردند.
البته با ساير اطمينان مي توان اظهار داشت كه برنامه ريزي طراحي و نظارت كارها در مقياس كلان بر عهده ي معماران و هنرمندان ايراني بوده است و چنان كه در بخش بعدي اشاره خواهد شد الگوهاي اساسي طراحي معماري وشهري در اين مجموعه كاملا" ايراني است.
كاخ ها- تالارها و بخش هاي مهم تخت جمشيد
انواع فضا ها و عرصه ها:
1- تالارها يا كاخ هاي حكومتي و تشريفاتي:
در تخت جمشيد دو تالار يا كاخ بسيار با عظمت و با شكوه وجود داشت كه چنين كاركرد هايي داشتند انها عبارتند از:
تخت جمشيد را همان گونه كه داريوش در كتيبه اي به آن اشاره كرده است مي توان نوعي دژ يا ارگ حكومتي دانست كه جايگاهي براي اداره ي كشور و برگزاري مراسم رسمي و مذهبي و پذيراي هاي مهم و با شكوه و تجمع هاي حكومتي و اقامتگاه پادشاه و نزديكان او بود.فضاها و عرصه هاي مهم تخت جمشيد را به شرح زير مي توان طبقه بندي كرد :
- تالار يا كاخ اپادانا در جبهه ي شمال غربي صفه ي تخت جمشيد و در نزديكي پلكان اصلي و بزرگ ورودي
- تالار يا كاخ صد ستون در جبهه ي شمال صفه
2- كاخ هاي سكونتگاهي يا سكونتگاهي-تشريفاتي:
كاخهاي سكونتگاهي يا سكونتگاهي-تشريفاتي تالارها و كاخهايي را در برمي گيرد كه بيشتر براي سكونت و نيز براي پذيرايي ها ومراسم و جشن ها و تجمع هاي كوچك رسمي يا نيمه رسمي وخانوادگي و مانند آن مورد استفاده قرار مي گرفت برخي از اين گونه كاخها عبارتند از:
- كاخ داريوش يا تالار آينه واقع در جبهه ي جنوبي آپادانا
- كاخ هديش واقع در جبهه ي شمال غربي مجموعه ي حرم سرا
- كاخ اندرون (موزه ي فعلي تخت جمشيد) واقع در جبهه ي شمال شرقي مجموعه حرم سرا
- كاخ مركزي واقع در منتهي اليه جنوبي فضاي واقع بين آپادانا و كاخ صد ستون.
3- عرصه زندگي خوانوادگي: اندروني يا حرمسرا
4- خزانه:
خزانه محل نگهداري انواع اشياء و لوازم مهم مانند بخشي از جواهرات و اشياء گران قيمت جنگ افزارها وآذوقه ولوحه هاي مربوط به فرمان ها و حسابرسي ها و ساير كالاها و لوازم با ارزش بود. خزانه در جبهه ي جنوب شرقي صفه و به شكلي مجزا و مستقل از ساير بخشها ساخته شده بود.
5- فضاهاي ورودي و دروازه ها
6- آرامگاه ها يا دخمه ها
7- عرصه ها و فضاهاي خدماتي و نظامي
صفه تخت جمشيد
داريوش براي ساختن مجموعه كاخ ها خزانه و سكونتگاه ها يا به عبارت ديگر ارگ حكومتي در دامنه كوه رحمت فرمان داد تا صفه يا سكويي بزرگ به درازاي 455 متر و پهناي 300 متر آماده كنند.
براي اين بخش هاي ديگري را كه گودتر از سطح دلخواه بود با خرده سنگ و ملاط پر مي كردند و همچنين در برخي جبهه ها به ويژه جبهه ي غربي و قسمتهاي از جبهه جنوبي و شمالي ديوارهايي با ضخامت زياد با سنگ درست مي كردند تا سطح صفه به شكل دلخواه فراهم شود. ارتفاع اين ديوارها در برخي جاها تقريبا" به 15 مترمي رسد.
براي ورود به اين صفه ابتدا يك پلكان ورودي در جبهه جنوبي ساخته شد و داريوش فرمان داد بر ديواره ي اين پلكان نبشته اي به چند خط ميخي عيلامي و بابلي پديد آيد. وي فرمان داد در متن عيلامي اين سنگ نبشته چنين نگارند) پيش ازاين در اين مكان دژي وجود نداشت. به خواست اهورا مزدا من اين دژ را ساختم ومن آن را استوار زيبا و مقاوم ساختم. همانطور كه ميل من بود .) داريوش در اين كتيبه اشا ره كرده كه وي براي نخستين بار فرمان ساختن دژ يا عرصه تخت جمشيد را داده بود.
اين عرصه صفه تخت جمشيد نيز مي نامند زيرا سطح آن از محيط اطرافش بالاتر است.
در زمان داريوش كاخ آپادانا سكونتگاهي داريوش و عمارت خزانه بر روي اين صفه ساخته شد و براي دسترسي به آنها پلكاني درجبهه جنوبي صفه ساختند.
بر اساس كتيبه هاي كه در تخت جمشيد پيدا شده است گفته اند كه در دشت پايين صفه سكونتگاهي پر جمعيت به نام (خوادايتشيه) وجود داشته كه در منابع بابلي نيز به آن اشاره شده است. پس از داريوش كارهاي عمراني مهمي در زمان خشايار شاه در صفه تخت جمشيد صورت گرفت.
ايوان وپلكان شرقي آپادانا
ايوان شرقي 12 ستون در دو رديف شش تايي دارد كه درگاه ورودي تالار در وسط آن ساخته اند.
به نظر ميرسد كه ورودي اصلي كاخ آپادانا در ابتدا از جبهه شرقي آن بوده است و به همين سبب است كه مهمترين نقشي كه در تخت جمشيد حجاري شد و حاكي از اهميت اين مجموعه به عنوان مركز حكومتي امپراتوري هخامنشي بود در نما هاي پلكان شرقي ايجاد شد زيرا همه ميهمانان و سفرا و نمايندگان ايالتهاي زير فرمان امپراتوري و كشورهاي ديگر از طريق آن به كاخ وارد مي شدند. ورودي اين ايوان مانند ايوان شمالي از دو پلكان دو طرفه تشكيل شده كه يكي در جلوي ديگري قرار گرفته است. شكل كلي نماي پلكان جلويي از سه بخش تشكيل شده است.برخي نكاتي كه بر اساس اين حجاري به نظر مي رسد چنين
است: پادشاه و چند نفر ديگر در زير سايباني قرار گرفته اند. در نقطه مركزي تصوير پادشاه بر روي نوعي تخت يا صندلي مجلل و مزين نشسته است. در دست راست او يك عصا يا چوب دستي بلند و در دست چپ او يك گل نيلوفر آبي قرار دارد. زير پاي او يك كرسي كوتاه طراحي شده و زيبا قرار دارد. پشت سر او شخص و پادشاه بر روي سكوي كوتاهي كه اندكي از سطح زمين بالاتر است قرار گرفته اند.و به اين ترتيب درجايگاه متمايز و بلندتري نسبت به اطرافيان مستقر شده اند. اين موضوع براي نشان دادن برتري آنان نسبت به سايرين بوده است. بعضي ازباستان شناسان معتقدند كه شخص برتخت نشسته داريوش و شخص ايستاده وليعهد او خشايارشا بوده است.برخي نيز گفته اند كه شخص نشسته خشايارشا بوده است و ساختن ايوان وپلكان شرقي يا اتمام آن را به وي نسبت داده اند در هريك از دو طرف اين صحنه دو حيوان يك شير ويك گاو در حالي ديده مي شوند كه شير بر پشت گاو پريده و در حال دريدن اوست. برخي از پژوهشگران در تفسير اين صحنه نظريه هاي گونا گوني را ارائه داده اند كه يكي از آنها با مراسم نوروز و مجلس سلام عام نوروز كه
از ايام باستان تا دوران اخير مرسوم بوده است سازگارتر است. بر اين اساس شير يكي از صورت هاي فلكي( برج اسد) و نشانه و نماد خورشيد و همچنين نماد تابستان بوده است. گاو نيز يكي ديگر از صورت هاي فلكي(برج ثور) ونماد و نشانه زمستان بوده است. در اين صورت پيروزي شير بر گاو حاكي از رسيدن خورشيد به منزل گاو است و منظور از آن فرا رسيدن نوروز و سپري شدن زمستان بوده است.البته مي توان حدس زد كه به سبب كمبود سطح كافي براي نشان دادن مراسم سلام نوروز در يك محل نتوانسته اند تعداد واقعي نمايندگان را نشان دهند و چه بسا عده ي واقعي نمايندگان كشورها و مقدار هداياي آنان ونيزعده افسران ونظامياني كه درمراسم سان ورژه شركت مي كردند بسياربيشترازآن بوده كه حجاري شده است.افزون براين مي توان آنان رانمايندگان برگزيده گروه هاي بزرگترشركت كننده دانست كه مي توانستند به جايگاه مخصوص نزديك شوند.بين سطح مستطيل شكل همين پلكان وسطح مثلث شكل آن سطحي مستطيلي وجودداردكه كتيبه اي ازخشايارشا درآنِِِ است.
كاخ داريوش
اين كاخ از يك تالار مركزي مربع شكل با 12 ستون و ايواني در سمت جنوب تشكيل شده است .حياطي نيز در جلوي اين ايوان وجود دارد .در جبهه ي شمالي تالار مركزي دو اتاق بزرگ ستون دار وجود دارد كه در يك طرف هر كدام و در ميان آنها اتاق هايي كوچك يا پستوهايي قرار دارند كه بنظر مي رسد براي انبار از آنها استفاده مي شد. نگاره اي از داريوش در محل ورود به تالار اصلي كاخ وجود دارد كه او را در حال خارج شدن از كاخ نشان مي دهد .در اين نگاره دو نفر در پشت سر داريوش قرار دارند يك نفر يك چتر آفتابي وديگري يك مگس پران دريك دست وحوله اي در دست ديگر دارد . اين دو نفر كوچك تر ازشاه نقش شده اند. حجاري ها و كتيبه هاي اين كاخ نشان مي دهد كه از آن به عنوان محل و فضاي پذيرش برخي مراجعه كنندگان نيز استفاده مي شده است .
توسعه ي بناهاي تخت جمشيد دوره ها ي مختلف
در زمان داريوش از ميان بناها ي مهم تخت جمشيد تنها كاخ آپادانا كاخ اختصاصي داريوش و احتمالا" قسمتي از فضاي خزانه ساخته شد هر چند كه درهنگام حيات او برخي بخش ها و تزيينات اين ساختمان ها نيز كاملا" به پايان نرسيده بود .
دروازه ي نيمه تمام
در جلوي حياط كاخ صد ستون آثاري از دروازه اي وجود دارد كه چون براساس شواهد موجود كارهاي ساختماني آن به پايان نرسيده و نيمه تمام رها شده بود آن را (دروازه ي نيمه تمام) خوانده اند. به عبارت ديگر اين دروازه را براي آمدن افراد در هنگام برگزاري مراسم و آيين هاي رسمي به كاخ صد ستون طراحي كرده بودند
خزانه
عمارت خزانه در بخش جنوب شرقي صفه تخت جمشيد در خزانه مجموعه ي اندروني و در جنوب كاخ صد ستون قرار داشت . مجموعه عمارت خزانه توسط چند خيابان از ساختمان هاي مجاور جدا و متمايز شده بود .
بخش هايي از اين مجموعه در زمان داريوش طراحي و ساخته شد و به عنوان خزانه ي اسناد و اموال مورد استفاده قرار مي گرفت.پس از مدت اندكي آشكار شد كه فضاي خزانه براي اموال و اشياءوالواح دولتي كافي نيست عمارت ديگري در عرصه ي واقع در شمال خزانه ساختند و آن را به عمارت پيشين افزوده اند. براساس اطلاعاتي كه مورخان يوناني ارائه داده اند انواع گوناگوني از كالا هاي گرانبها در اين انبارها ذخيره مي شد در قسمت هايي از خزانه نيز لوحه هايي گلي و سفالي وجود داشت كه بسياري از آنها به پرداخت دستمزد كارگران و امور اقتصادي تعلق داشت .فضاي جديد خزانه دو ورودي داشت و ديوارهاي آن با خشت و آجر ساخته شده بود.در برخي قسمتهاي خزانه آثاري از اشياي آتش گرفته و سوخته وجود دارد كه حاكي از وقوع آتش سوزي در تخت جمشيد است.
بخش اندروني و كاخ آن
بخش اندروني يا مجموعه اتاق ها و تالار هايي كه ظاهرا" محل سكونت اعضاي خانواده ي پادشاه و اطرافيان نزديك او بود در سمت جنوب غربي صفه تخت جمشيد قرار دارد.از آن به عنوان پستو يا صندوقخانه و براي نگهداري اشياءو لوازم استفاده مي شد. در يك رديف از اتاقها يك دالان وجود داشت كه درگاه ورودي اتاقها به آن باز مي شد .به اين ترتيب درگاه ورودي دو اتاق مقابل هم از دو دالان جداگانه بود.
كاخ خشايارشا
در شمال بخش غربي مجموعه ي اندروني و جبهه ي غربي كاخ اردشير كاخ سكونتگاهي خشايارشا قرار داشته است .موقعيت اين كاخ نشان مي دهد كه از آن بيشتر براي سكونت استفاده مي كرده اند .در چند جاي اين كاخ حجاري هايي وجود دارد كه خشايارشا با خدمه اش تصوير شده اند. چند كتيبه در اين كاخ وجود دارد كه خشايارشا در آن اشاره كرده كه اين كاخ كه (هديش ) ناميده وي ساخته است.
عناصر و تاسيسات آبي
اطلاعات موجود درباره ي چگونگي تامين آب براي بهره برداري در روي صفه پایتخت جمشيد كامل و جامع نيست اما عناصر و تاسيسات آبي كمك مي كند از جمله يك چاه عظيم سنگي در عرصه ي واقع در شمال شرقي بخش خزانه و در دامنه كوه ودر ارتفاعي حدود 22 متر بالاتر از سطح صفه ي تخت جمشيد وجود دارد كه دها نه ي آن به شكل مربعي با ضلع 7/4 متر و عمق آن در حدود 26 متر است.در اطراف اين چاه جوي هايي وجود دارد كه به آبروهاي زيرزميني صفه ي تخت جمشيد متصل باشد يافت نشده است به احتمال بسيار مي توان حدس زد كه اين منبع يكي از مخزنهاي تامين آب براي بهره برداري در تخت جمشيد به شمار مي آمده است.
گياهان و فضاهاي سبز
كاخ هاي بزرگ حكومتي و تشريفاتي يا سكونتگاهي واقع در پايتخت ها و شهرهاي بزرگ براساس شيوه اي كهن در تاريخ ايران غالبا" در عرصه ي يك باغ ساخته مي شد و به همين سبب در كنار بخش اندروني كه عموما عرصه اي محصور يا نيمه محصور و داراي يك يا چند فضاي باز مركزي (حياط) بود .كاخ هاي تشريفاتي يا سكونتگاهي تشريفاتي به صورت برونگرا و در حالتي كه در پيرامون يا در جلوي يك يا چند جبهه ي آنها فضايي سبز در نظر گرفته مي شد طراحي و ساخته مي شد. نمونه هايي از اين نوع كاخهاي برونگرا را مي توان در قسمتي از پاسارگاد ملاحظه كرد برخي از باستان شناسان براساس شواهد موجود حدس زده اند كه فضا و عرصه ي باز بين كاخهاي پاسارگاد فضايي سبز با طرح نزديك به چهار باغ بوده است.نحوه ي طراحي چهاركاخي كه در آن محوطه قراردارند نيز حاكي از وجود فضاهاي سبز وسيع در پيرامون كاخهااست.
نقوش و لوح ها و الگوهاي طراحي تخت جمشيد
نقوش تخت جمشید
براساس بررسی های مایکل رف، بیش ازسه هزارنقش برروی ساختمان ها ومقبره های تخت جمشید ایجادشده است. درحدودهشتصد نقش ازآنها بر روی جبهه ی شرقی آپاداناودر حدودچها رصد نقش برجسته درپلکان های شمالی کاخ مرکزی دیده می شود، درحالی که درهیچ بنای دیگری در دوران باستان این مقدارنقش مورد استفاده قرارنگرفته بود .
البته بسیاری ازنقوش درپی تأثیرعوامل طبیعی در طی تاریخ و عوامل گوناگون دیگرازجمله تخریب توسط افرادازمیان رفته اند. سالم ترین نقوش برجسته درجبهه ی شرقی آپادانا وبرروی پلکان های کاخ مرکزی هستند،زیرادرزیرآوارناشی ازدیوارهای خشتی که ویران شده بودند،محفوظ مانده اند. مهمترین نقوش ازلحاظ کیفیت،اهمیت وشماردرجبهه ی شرقی کاخ آپادانا وجود دارد زیرا این بنا مهمترین،عظیم ترین وبا شکوه ترین کاخ مجموعه بوده است. مجموعه نقوشی که مراسم هدیه آوردن بیست و سه گروه ازنمایندگان قوم ها و ملت های زیر فرمان هخامنشیان را به نزد پادشاه نشان می دهد، درجبهه ی شرقی کاخ آپادانا قرار دارد.
چگونگی و حالت نقوش با اهمیت موضوع به نمایش درآمده متناسب است.
دربرخی سطوحی که سربازان و افراد درحال هدیه آوردن نشان داده شده اند،آنان را با حالتی رسمی و حاکی ازرعا یت احترام وادب ونظمی خاص که نشان از توجه به سلسله مراتب اجتماعی دارد، نمایش داده اند،درحالی که در برخی از پلکان های کاخ مرکزی که بزرگان مادی وپارسی نشان داده شده اند،شیوه ی حجاری آنان به گونه ای است که نشان می دهد آنان درهنگام بالا رفتن ازپله های کاخ به صورت آزادانه و راحت هستند وهمچنین درمواردی برخی از افراد که دو به دو درحال گفتگوبا هم هستند،نشان داده شده است. نکته ی جالب توجه دیگر درحجاری ها این است که اندازه ومقیاس افراد نشان داده شده نسبت به
یکدیگرمتناسب است،درحالی که دربعضی جایها،به ویژه مواردی که پادشاه به تصویردرآمده است،پادشاه رانسبت به سایرافرادبزرگترازتناسبات طبیعی حجاری کرده اند دربعضی موارد مانند نقوشی که دربالای آرامگاههاترسیم شده یانقوش واقع دردرگاه برخی از کاخ ها مانند درگاه شمالی ودرگاه جنوبی کاخ صد ستون و نیز در درگاه شرقی کاخ مرکزی، پادشاه بزرگترازسربازان و نمایندگان اقوام وملل تابع نشان داده شده است. نقوش افرادی که شأن ومنزلت اجتماعی یکسان وشغل همانندی دارند غالبا ًبه شیوه وصورتی یکنواخت تکرار شده، چنان که سربازان روی پلکان ها و کناردست اندازها غالباً به صورت یکسان نشان داده شده اند. به همین ترتیب ازدو طرح کلی برای نشان دادن دو گروه مهم اجتماعی درآن دوره یعنی پارس هاومادها استفاده شده است. علت استفاده ازنقوش یکسان برای نشان دادن افرادی که موقعیت اجتماعی و شغلی یکسانی داشتند موجب سرعت کارمی شدوحجاران می توانستند با توجه به الگوهای مشخص درزمانی کوتاه،شمارفراوانی ازنقش ها راحجاری کنند ، زیرادر غیراین صورت هم زمانی بسیارزیادوهم عده ی فراوانی هنرمندبسیارماهر موردنیاز بود. در حجاری ازنقوش انسانی سروپای آنان به صورت نیمرخ نشان داده شده،درحالی که بدن آنان گاهی ازجلو ودرمواردی از نیمرخ نشان داده شده است.
برخی از عناصر والگوهای طراحی معماری وشهری:
یکی از نکات بسیارمهم درموردتخت جمشید ایرانی بودن نقوش وعناصر اصلی وبه ویژه الگوهای طراحی معماری و شهری است، هرچند که احتمال کاربرد شمار اندکی ازنقوش غیربومی توسط برخی صنعتگران غیرایرانی نیز وجود دارد. عناصر اصلی معماری مجموعه ی تخت جمشید طی چندهزارسال درمعماری ایرانی به کاررفته اند. حیاط مرکزی،شبستان ستون دار، ایوان ستون دار و فضای ورودی طراحی شده ومورد تأکید قرارگرفته ازپدیده هایی هستند که دردوران پیش از اسلام و کما بیش درطول دوران اسلامی نقش مهمی درشکل گیری معماری ایرانی داشتند. به عنوان نمونه می توان به نقش واهمیت فضای ورودی درمجموعه ی تخت جمشید اشاره کرد. چنان که درنقشه و به ویژه در پرسپکتیو بازسازی شده ی این مجموعه ملاحظه می شود،سطح وحجم بسیارعظیمی برای دروازه ی ملل ـ واقع درجلوی پلکان اصلی ورودی
مجموعه ـ ونیزبرای دروازه ی ناتمام که روبروی کاخ صدستون قرار داشته،در نظر گرفته شده است. اگربه اندازه وترکیب حجمی دروازه ی ناتمام توجه شود،آشکار می شود که حجم این فضای ورودی تقریباً یک سوم کاخ صد ستون است. چنین تأکید معمارانه ای برای فضای ورودی یکی از ویژگی های فرهنگ معماری ایرانی است وبی سبب نیست که فضای ورودی مساجد که درابتدا تنها از یک درگاه ساده تشکیل می شد، به تدریج اهمیت یافت و در دوره ی تیموریان و صفویان به یکی ازبا عظمت ترین بخش های بنا تبدیل شد. البته برخی از عناصرمعماری مانند پلکان دوطرفه درمعماری ایران در دوره ی اسلامی چندان مورد توجه قرارنگرفت، زیرا این نوع پلکان ها بیشتر درمجموعه ها یا کاخ هایی به کارمی رفت که در روی یک صفه ی بلندتراز سطح زمین قرارداشتند، در حالیکه چنین پدیده ای درمعماری ایرانی دردوران اسلامی به شکل باز وگسترده پدید نیامد.
الگوهای طراحی معماری
درتخت جمشید به عنوان یک ارگ حکومتی سکونتگاهی که فضاهاوبناهای بسیارگوناگونی ازلحاظ کارکردی وکالبدی درآن وجود دارد، از الگوهای متنوعی متناسب با نوع بناها بهره برده اند. این الگوها به عنوان مفهوم های اساسی معماری ایرانی افزون دردوران باستان ، دردوران اسلامی هم مورد توجه قرار گرفتند. برخی از مهمترین الگوهای مزبور به این شرح هستند:
1ـ الگوی متمرکز برونگرا
براساس این الگومعمولاً یک فضای سرپوشیده مرکزی ساخته می شد که درپیرامون آن غالباً رواق یا چند ایوان قرارداده می شد. ازاین الگوبیشتردرمواردی استفاده می کردندکه بنایی درمیان باغ با یک محوطه وفضای بازمطلوب قرارداشت. وجودفضاهای نیمه بازپیرامونی مانند رواق یا ایوان درواقع بعنوان فضای واسط یا رابط میان فضای بسته ی مرکزی وفضای بازیا محوطه ی واقع در پیرامون آن بوده است. بسیاری ازکوشک های واقع درمیان باغ ها را با استفاده از این الگوطراحی واحداث می کردند.به عبارت دیگرهرگاه می خواستند بنایی دروسط یک باغ یا یک محوطه وفضای باز مطلوب بسازند، به نحوی که بین بنا وفضای باز واقع درپیرامون آن ازلحاظ بصری و دسترسی بیشترین ارتباط ممکن وجود داشته باشد،ازاین الگو استفاده می کردند .
کاخ آپادانا باتوجه به این الگو طراحی وساخته شد. درنقشه ی این کاخ یک تالارستون دارمرکزی مربع شکل مشاهده می شود که درهریک ازسه جبهه ی آن ، یک ایوان ستون دار قراردارد.براساس الگوی طراحی این کاخ،امکان ساختن ایوان چهارم درجبهه ی جنوبی تالار مرکزی نیزوجودداشت،اماچون این جبهه ازکاخ درکنارکاخ های سکونتگاهی وبخش اندرونی بود ؛به جای ساختن ایوان،شماری اتاق وفضاهای بسته ی دیگردرآنجا ساختند . به این ترتیب کاخ آپادانا ازسه طرف با فضای باز مرتبط بود و این ارتباط ازطریق ایوان های ستون دارآن برقرارمی شد. این الگو پیش از بهره برداری ازآن درتخت جمشید در معماری ایرانی شناخته شده بود و از آن درکاخ های پاسارگاد و کاخی درشوش بهره برده بودند به این ترتیب الگوی طراحی کاخ آپادانا یکی ازالگوهای اصیل ومهم معماری ایرانی است که از دوران باستان تا دوره ی معاصر به صورت هایی متنوع ، متناسب با زمینه ومحیط های گوناگون مورد بهره برداری قرارمی گرفت.
2- الگوهای متمرکزدرونگرا
الگوی طراحی فضای متمرکز درونگرا یکی ازالگوهای بسیارمهمی است که در بسیاری ازنواحی و مناطق ایران درطراحی و ساختن بسیاری از انواع فضاها مورد استفاده قرار می گرفته است. دراین الگوغالباً یک فضای بازمرکزی یاحیاط مرکزی درمیان فضادرنظرگرفته می شودودر چهارسوی آن فضا های بسته (اتاق وتالار) یا سرپوشیده (ایوان و رواق) طراحی وساخته می شود. این الگوها غالباً درمناطق ومحیط های گرم وخشک وبدون فضاهای سبزطبیعی ازالگو ی متمرکزدرونگرا یاحیاط مرکزی استفاده می شد،وبرعکس درمناطق و محیط هایی که فضا های سبزطبیعی و مصنوع (مانند باغ) داشتند بیشترازالگوی متمرک برونگرا استفاده می شد. درتخت جمشید نیز این نکته ملاحظه می شود،به این ترتیب که درکاخ آپادانا که برخی فعالیت های درون آن بافضای بازبیرون مرتبط بوده است ،ازطرح متمرکزبرونگرا ودربرخی ازکاخ های سکونتگاهی یا بخش خزانه ازطرح متمرکز درونگرا یا به عبارت دیگر ازحیاط مرکزی استفاده شده است.