بخشی از مقاله
تعیین الگوی کشت بهینه، مقایسة الگوی موجود با الگوی بهینه
چکیده
این مطالعه در شهر مشهد و به منظور تعیین الگوی کشت بهینه، مقایسة الگوی موجود با الگوی بهینه انجام شده است.
کشاورزی، فعالیتی است که همواره تحت تأثیر عوامل طبیعی همچون سیل، خشکسالی، حمله آفتها و مانند آن قرار دارد از سوی دیگر، عوامل گوناگونی چون قیمتها، تغییر عملکرد و هزینه ها نیز همراه با عوامل طبیعی موجب بروز ریسک و نبود حتميت در این فعالیت می شود. بنابراین تصمیم
گیری در چنین شرایطی نیاز به ابزارهای مناسب و کارا برای منظور کردن عوامل پیشگفته در طراحی نظام های زراعی دارد الگوهای گوناگونی در دهه های اخیر پدید آمده و توسعه یافته که در آنها سعی شده است تا ریسک در تصمیم گیریها دخالت داده شود در این پژوهش از الگوی برنامه ریزی ریسکی همچون موتاد استفاده شده است همچنین مقایسة الگوی کشت فعلی با الگوی بهینه کشت در شرایط ریسک انجام شده است. داده های این تحقیق مربوط به بخش کشاورزی ، دورة مورد مطالعه 6 سال از سال 1380 تا 1385 و منطقه مورد بررسی شهرستان مشهد مرکز استان خراسان رضوی می باشد. در این پزوژه از بسته نرم افزاري WINQSB استفاده شده است.
محصولات مورد بررسي شامل گندم آبي ، جو آبي ، چغندر قند ، پياز آبي و گوجه فرنگي آبي است.
نتایج به دست آمده نشان داد که پیاز آبی در سیستم برنامه ریزی خطی ساده و همچنین در شرایط ریسک سطح زیر کشت آن به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. در حالی که سطح زیر کشت گوجه فرنگی در شرایط ریسک کاهش می یابد که این مطلب به دلیل محدودیت نیروی کار، نیاز فراوان به آب و بالا بودن هزینه آبیاری می باشد.
کلید واژگان : الگوی بهینه کشت ، مدل برنامه ریزی خطی ساده ، ریسک، موتاد ، شهر مشهد
فصل اول
مقدمه
بخش کشاورزی استان خراسان رضوی به عنوان یکی از بزرگترین و مهمترین تولید کنندگان محصولات کشاورزی با برخورداری از ظرفیتها و توانمندیهای وسیع با بیش از 1087466 هکتار سطح زیر کشت انواع محصولات زراعی و باغی بیش از 11739546 واحد دامی با تولید بیش از
9/7592413 تن انواع محصولات زراعی و باغی و دامی جایگاه تعیین کننده ای در اقتصاد ملی و استان داشته و نقش مهمی در تأمین نیازهای حیاتی جامعه، امنیت غذایی، تأمین مواد اولیه مورد نیاز صنایع، و ایجاد اشتغال دارد. 1/31 درصد اشتغال استان در این بخش قرار دارد که بعد از بخش خدمات بیشترین نقش را در اشتغال استان داشته و بیش از نیمی از جمعیت روستایی استان اشتغال و منبع تأمین درآمدشان بخش کشاورزی می باشد.
بخش کشاورزی استان در اغلب محصولات مهم رتبه های اول تا سوم کشور را دارا می باشد و سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی استان از کل کشور 4/10 درصد و سهم ارزش افزوده بخش از تولید ناخالصی داخلی استان 1/15 درصد می باشد که بالاترین سهم را در مقایسه با سایر بخشهای اقتصادی دارد. بخش کشاورزی با توجه به ظرفیت و توانمندیهای قابل توجه و بازده سرمایه گذاری بیشتر، اشتغال زایی بالاتر به ازاء هر واحد سرمایه گذاری و پایین بودن هزینه تولید در مقایسه با سایر بخشها نقش مهمی در توسعه اقتصادی استان دارد شهر مشهد مركز شهرستاني به همين نام و مركز پهناورترين استان، يعني خراسان است.
موقعيت جغرافيايي
شهر مشهد داراي 313337 كيلومتر مربع مساحت مي باشد و در 36 درجه و 17 دقيقه عرض شمالي و 59 درجه و 36 دقيقه و 45 ثانيه طول شرقي قرار دارد. وسعت شهرستان مشهد 28/10329 كيلومتر مربع است و در حوضه آبريز كشف رود و در انتهاي جنوبي دشت رسوبي توس واقع است و دو رشته كوه هزار مسجد در شمال و بينالود در جنوب آن قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا حدود 970 متر و فاصله زميني آن با تهران 934 كيلومتر است، و رودخانه كشف رود در 8
كيلومتري شمال اين شهر از شمال غرب به سمت شرق جريان دارد. شهرستان مشهد محدود است از شمال به جمهوري تركمنستان و از شمال غربي به درگز و چناران و از غرب و جنوب به شهرستانهاي نيشابور و فريمان و از شرق و جنوب شرقي با سرخس و تربتجام هم مرز است.
اين شهرستان در پايان سال 1384 داراي 4 بخش به نامهاي 1- بخش مركزي 2- بخش احمد آباد 3- بخش رضويه 4- بخش طرقبه و 5 شهر و 13 دهستان و 660 آبادي بوده كه 465 آبادي آن داراي سكنه و195 آبادي فاقد سكنه است. جمعيت شهرستان مشهد براساس آخرين سرشماري در
سال 1385، 2848637نفر بوده است كه 2434306 نفر ساكن درنقاط شهري و 414331 درمناطق روستائي ساكن بودهاند. در نظام سلسله مراتب شهري ايران، مشهد در مرتبه دوم بعد از تهران قراردارد كه به دليل اعتبار فرامنطقهاي و عوامل مختلفي همچون قرارداشتن در مسير راههاي تجاري و ارتباطي كشورهاي آسياي ميانه و افغانستان، همواره جمعيت آن در حال افزايش است.
آب و هوا
مشهد به دليل موقعيت جغرافيايي خاص كه درمنطقه مرزي بين شمال و جنوب خراسان قراردارد و همچنين تداخل جبهههاي مختلف آب و هوايي، داراي آب و هوا و خصوصيات ويژه اقليمي است و قسمت اعظم دشت مشهد- نيشابور، جزء اقليم سرد و خشك و قسمتي از دشت مشهد - قوچان، نيم خشك و سرد و بخش كوچكي از بلندترين ارتفاعات رشته كوه هاي بينالود و هزار مسجد جزء اقليم مرطوب سرد ميباشد و در مجموع شهر مشهد داراي آب و هواي متغير، اما معتدل و متمايل به سرد و خشك است و از تابستانهاي گرم و خشك و زمستانهاي سرد و مرطوب برخوردار است. بيشترين درجه حرارت در تابستانها 35 درجه بالاي صفر و كمترين آن در زمستان 15 درجه زير صفر و ميزان بارندگي متغير و ميانگين بارندگي سالانه در مشهد حدود 253 ميليمتر ميباشد. جدول شماره 1 وضعیت جوی شهرستان مشهد را در سال 1384 نشان می دهد.
جدول 1: وضعيت جوي شهرستان مشهد در سال 1384
متوسط بارندگي سالانه (ميليمتر) حد اكثر حرارت روزانه (سانتيگراد) حد اقل حرارت روزانه
(سانتيگراد) حد اكثرسرعت باد(متربرثانيه) تعداد روزهاي يخبندان در سال تعداد ساعات آفتابي درسال (ساعت)
5/207 8/40 2/11- 13 55 1/2981
مأخذ: سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی
جدول شماره 2 میزان بارندگی ، درجه حرارت و میانگین رطوبت شهرستان مشهد را نشان می دهد بیشترین میزان بارندگی مربوط به ماه فروردین و کمترین میزان بارندگی در ماه مرداد می باشد
بیشترین درجه حرارت در تیر ماه و کمترین در جه حرارت در بهمن ماه می باشد.
بیشترین درصد رطوبت در ماه های دی و بهمن و کمترین درصد رطوبت در مردادماه است.
جدول 2: ميزان بارندگي, درجه حرارت,ميانگين رطوبت شهرستان مشهد
ماه فروردین ارديبهشت خرداد تير مرداد شهريور مهر آبان آذر دي بهمن اسفند سالانه
بارندگي
(ميليمتر) 3/51 1/35 9/10 7/1 1 3/1 7/5 2/17 2/21 3/27 3/39 4/48 6/260
حرارت
(سانتيگراد) 9/12 3/18 4/23 6/26 9/25 1/25 9/15 9/10 9/5 6/2 5/2 1/7 5/14
رطوبت
(درصد) 61 56 40 36 33 36 46 62 69 70 70 66 54
مأخذ: سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی
منابع تأمين آب زيرزميني دشت مشهد شامل چشمه، قنات، چاهعميق و نيمه عميق است.با توجه به جدول شماره 3 شهرستان مشهد دارای 6 رودخانه مهم می باشد که عبارتند از:
1- رودخانه شانديز
2- رودخانه طرقبه
3- رودخانه جاغرق
4- رودخانه طرق
5- رودخانه كارده
6- رودخانه كشف رود
جدول 3 : تعداد چشمه و قنوات شهرستان مشهد
تعداد چشمه(رشته) تعداد قنات(دهنه) تعداد چاهها(حلقه) تعداد رودخانه آب مصرفي بخش كشاورزي(ميليون مترمكعب)
عميق نيمه عميق كل
56 870 1057 181 1238 6 760
مأخذ: سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی
جدول شماره 4 تعداد چاه های کشاورزی شهرستان مشهد را در پایان سال 85 نشان می دهد چاه های کشاورزی شهرستان به دو صورت چاه های برق
جدول 4 : تعداد چاههاي كشاورزي شهرستان مشهد در پايان سال 1385
تعداد چاههاي غير برقي تعداد چاههاي برقدار
عميق نيمه عميق جمع عميق نيمه عميق جمع
232 118 350 825 63 204
مأخذ: سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی
جدول شماره 5 سدهای مخزنی در شهر مشهد را نشان می دهد در مشهد سه سد مخزنی مهم کارده ، طرق و چالی دره وجود دارد که سدهای کارده و طرق به صورت بتنی دو قوسی با حجم آب قابل تنظیم به ترتیب 24 و14 میلیون متر مکعب وحجم مخزن به ترتیب28.1 و33.1 میلیون متر مکعب است همچنین سد چالی دره نیز به صورت خاکی با حجم آب قابل تنظیم 1.4 میلیون متر مکعب وحجم مخزن 1.4 میلیون متر مکعب می باشد.
جدول 5 : سدهاي مخزني در مشهد
نام سد نوع سد ارتفاع از كف(متر) حجم مخزن (ميليون متر مكعب) حجم آب قابل تنظيم(ميليون متر مكعب) سال
بهره برداري
كارده بتني دو قوسي 50 1/28 24 67
طرق بتني دو قوسي 60 1/33 14 67
چالي دره خاكي 25/24 4/1 4/1 81
مأخذ: سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی
جدول شماره 6 پتانسیل منابع آبی که به صورت آب زیر زمینی ،آب سطحی و پساب است و همچنین میزان بهره برداری از منابع آب زیرزمینی و سطحی در شهر مشهد را نشان می دهد.
جدول 6 : پتانسيل منابع آبهاي سطحي وزير زميني و بهره برداري در مشهد
پتانسيل منابع آب ميزان بهره برداري از منابع آب
آب
زير زميني آب
سطحي پساب جمع زير زميني سطحي جمع
7/997 9/873 6/278 2/1655 5/1368 1/240 6/1608
مأخذ: سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی
وضعيت اقتصادي
مشهد به جهت دارا بودن دشت حاصلخيز و نيز از جهت دامپروري و صنعت از اهميت زيادي برخوردار است. در زمينه كشاورزي، دشت مشهد داراي اراضي مزروعي گسترده است و زراعت اصلي آنها گندم، جو، چغندر قند، پنبه، علوفه، جاليز صيفي جات، نخود آبي و ديم است و باغات ميوه نيز از وسعت قابل ملاحظهاي برخوردار است و محصولات عمده مشهد سيب، گلابي، هلو، گوجه فرنگي، گيلاس، آلبالو و... است. مراتع مشهد اكثراً ييلاقي است و مستعد داشتن گونههاي علوفهاي،دارويي و صنعتي ميباشد. مساحت مراتع شهرستان مشهد، حدود 531613 هكتار است و مراتع احيا و اصلاح شده به مساحت 5600 هكتار و مساحت جنگلها حدود 1099 هكتار است. درختان موجود در جنگلها، زبان گنجشك، اقاقيا، افرا، بيد، كاج، سرو خمرهاي و سرو نقرهاي است. مشهد از نظر پرورش دام و طيور نيز اهميت دارد.
جدول شماره 7 میزان سطح زیر کشت ،تولید و عملکرد محصولات زراعی شهرستان مشهد را
در سال 1385 نشان می دهد همان طور که ملاحظه می فرمایید گندم آبی ودیم دارای بیشترین سطح زیر کشت(هكتار) می باشد و چغندر علوفه ای دارای کمترین سطح زیر کشت(هكتار) است محصول چغندر قند بیشترین میزان تولید(تن)و نخود کمترین میزان تولید(تن) را دارد.
جدول 7 : ميزان سطح زير كشت ,توليد و عملكرد محصولات زراعي شهرستان مشهد
رديف محصول سطح زير كشت
(هكتار) ميزان توليد
(تن) عملكرد
(كيلو-هكتار)
آبي ديم جمع آبي ديم جمع آبي ديم
1 گندم 21900 7400 29300 67690 2590 70280 3091 350
2 جو 14475 3300 17775 40548 660 41208 2801 200
3 چغندر 3108 === 3108 96348 === 96348 31000 ===
4 نخود 65 170 235 81 17 98 1246 100
5 لوبيا 125 === 125 130 === 130 1040 =
==
6 هندوانه 250 307 557 4000 554 4554 16000 1805
7 خربزه 3165 === 3165 42411 === 42411 13400 ===
8 طالبي 243 === 243 3147 === 3147 12951 ===
9 خيار 202 === 202 2868 === 2868 14198 ===
10 كدو 38 === 38 673 === 673 17711 ===
11 سيب زميني 102 === 102 2417 === 2417 23696 ===
12 پياز 841 === 841 35890 === 35890 42675 ===
13 گوجه فرنگي 4450 === 4450 155750 === 155750 35000 ===
14 سير 99 === 99 680 === 680 6869 ===
15 بادمجان 129 === 129 1705 === 1705 13217 ===
16 سبزيجات برگي 637 === 637 12367 === 12367 19414 ===
17 سبزيجات غده اي 105 === 105 1911 === 1911 18200 ===
18 يونجه 2650 === 2650 20076 === 20076 7576 ===
19 ذرت علوفه اي 1475 === 1475 61950 === 61950 42000 ===
20 ذرت خوشه اي 101 === 101 4848 === 4848 48000 ===
21 چغندر علوفه اي 9 === 9 180 === 180 20000 ===
22 شلغم وهويج 19 === 19 255 === 255 13421 ===
23 خصيل 164 === 164 2230 === 2230 13598 ===
24 هندوانه بذري 920 2600 3520 304 182 486 330 70
25 آفتابگردان 115 90 205 126 8 134 1096 89
مأخذ: سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی
جدول شماره 8 سطح زير كشت ،توليدو عملكرد محصولات باغي در سال1385 را نشان می دهد بیشترین میزان تولید(تن) مربوط به محصول سیب و کمترین میزان تولید(تن) مربوط به محصول زعفران می باشد و بیشترین عملکرد (كيلو-هكتار)برای محصول سیب و کمترین عملکرد (كيلو-هكتار) برای محصول زعفران است.
جدول 8 سطح زير كشت , توليد . عملكرد محصولات باغي در سال1385
رديف نام محصول سطح زير كشت با احتساب درختان پراكنده(هكتار) ميزان توليد(تن) عملكرد(كيلو-هكتار)
غير بارور بارور جمع
1 سيب 835 4909 5744 50808 10349
2 گلابي 228 528 756 4118 2/7799
3 به 33 57 90 456 8000
4 آلبالو 179 755 934 535 6/708
5 گيلاس 931 1266 2197 2910 6/2298
6 گوجه 37 41 78 106 4/2585
7 آلو 157 701 858 1612 6/2299
8 هلو 124 285 409 === ===
9 زردآلو 79 351 430 1614 3/4598
10 شليل 29 43 72 150 4/3488
11 انگور 42 465 507 2477 9/5326
12 پسته 153 251 404 191 760
13 بادام آبي 84 76 160 27 3/355
14 بادام ديم 219 315 534 29 1/92
15 گردو 52 219 271 76 347
16 گل محمدي 20 85 105 102 1200
17 زعفران === 785 785 2 55/2
18 گياهان داروئي === 63 63 29 3/460
19 گياهان داروئي ديم === 400 400 124 310
20 درختان زينتي 155 125 280 === ===
مأخذ: سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی
وضعيت صنعتي
در شهر مشهد به عنوان صنعتيترين قسمت استان خراسان، بيشترين فعاليتهاي اقتصادي در بخش كشاورزي، صنايع غذايي، صنايع ساختماني، نساجي و پوشاك است. صنايع غذايي فعاليت اساسي را در بخش صنعت مشهد تشكيل ميدهد و مشهد در صنعت قند كشور مقام برجستهاي دارد و يكي از صادرات عمده مشهد به خارج از منطقه قند توليدي در اين شهر است.
در بخش صنايع غذايي كه عمده فعاليتهاي صنعتي مشهد را تشكيل ميدهد، در بيش از پانصد واحد توليدي و كارخانه، انواع رشتههاي صنايع غذايي شامل قند، شير پاستوريزه و مواد لبني، آرد، كمپوت، نوشابههاي غير الكلي، آبميوه و ديگر مواد غذايي فعال است. در بخش صنايع نساجي، ريسندگي، پشم بافي، نخ تابي، بافندگي و نساجي تريكو توليدات مختلف و متنوعي به بازار فروش عرضه ميشود
وضعيت تجاري
شهر مشهد از گذشته به عنوان يك شهر زيارتي و سياحتي مطرح بوده و در حال حاضر علاوه بر اهميت زيارتي و سياحتي از جهت فرهنگي، علمي و سياسي و اقتصادي اهميت يافته است، به طوري كه به دلايل مختلف، از جمله حضور بيش از 12 ميليون مسافر و زائر در هر سال و قرارداشتن در مسير بزرگراه آسيايي، از امكانات اقتصادي و تجاري ويژهاي برخوردار شده است، چنان كه هم اكنون مركز اداري يكي از مهمترين گمرگات ايران در مشهد قرار دارد. زائران و مسافران عامل اصلي رونق و اهميت بازرگاني در مشهد بودهاند و عامل ديگر قرار داشتن مشهد در مسير بزرگراه آسيايي است كه بازارهاي متعدد در اين شهر ايجاد شده است
مهمترين صادرات مشهد، پتو، روده، كرك، پسته، آلو، سيب قيسي، برگه زردآلو، زيره سبز، خربزه، گيلاس، انگور، كيك رضوي، فرش، زعفران، ظروف آلومينيوم، لوازم شخصي، رب گوجهفرنگي، فرش، ميوهجات خشك و تازه است كه به كشورهاي اروپايي، ژاپن، كانادا، امارات متحده، كويت و ديگر كشورها صادر ميشود. در مجموع مشهد از نظر توليد ميوه يكي از شهرهاي مهم ايران به شمار
ميآيد و به دليل وجود منابع معدني مختلف و تمركز مراكز توليدي و صنايع خوراكي، نساجي، برق و الكترونيك، شيميايي و دارويي، سلولزي و صنايع ديگر فلزي و غير فلزي و صنايع دستي داراي اهميت است
براساس آمارگيري، بيشترين درصد شاغلان در مشهد را بخش خدمات و صنعت تشكيل مي دهد و درصد كمتري در بخش كشاورزي شاغل مي باشند.
فصل دوم
ضرورت انجام مطالعه
1) جهت مدیریت صحیح واحد کشاورزی، استفاده بهینه از منابع محدود و در نتیجه تعیین الگوی بهینه کشت دارای اهمیت بسزایی است.
2) برنامه ریزی و تصمیم گیری برای واحد کشاورزی در شرایط عدم قطعیت صورت می گیرد در نتیجه لحاظ نمودن ریسک در مدل های برنامه ریزی سیستمهای کشاورزی ضروری به نظر می گیرد.
3) تولید کشاورزی ماهیتاً فعالیتی ریسکی است و کشاورزان به طور کلی در پی حداکثر کردن سود هستند .
4) با توجه به اینکه محصول زیادی کشت می شود به نظر می رسد هر شهری محصولاتی را کشت کند که در آن مزیت بیشتری وجود دارد و نیاز به نهاده های کمتری از جمله آب، نیروی کار و سرمایه است تولید نماید.
فرضیات تحقیق
1- الگوی کشت موجود در بخش زراعی منطقه مورد مطالعه یک الگوی بهینه نیست.
2- منابع موجود شامل آب، زمین، نیروی کار و سایر منابع به طور بهینه تخصیص نیافته اند.
اهداف تحقیق
1) تعیین الگوی بهینه کشت با در نظر گرفتن ریسک سود بهره برداران
2) بررسی اثر ریسک بر الگوی کشت کشاورزان
3) مقایسة الگوی کشت فعلی با الگوی بهینه کشت با و بدون در نظر گرفتن ریسک
فصل سوم
پیشینه تحقیق
آدسينا و همکاران در سال 2002 در منطقه ساوانا در آفریقا به منظور ارزیابی ریسک، برنامه ریزی ساده ریسکی را به کار بردند تا آثار ریسکی قیمت و عملکرد را بر درآمد کشاورزان خرده پا در منطقه تعیین کند. این مطالعه نشان داده است که با در نظر گرفتن ریسک قیمت و عملکرد، احتمال افزایش درآمد کشاورزان وجود دارد.
محمودی و صبوحی (1386) در مطالعه خود به بررسی تأثیر ریسک بر انتخاب الگوی کشت بهینه محصولات زراعی روستای جابان شهرستان دماوند پرداختند.
با توجه به اینکه نوسانات قیمت محصول و نهاده ها (ریسک قیمتی) و نوسانات مربوط به عملکرد (ریسک عملکرد) همگی به درآمد منتقل می شود در این مطالعه نوسانات درآمد به عنوان شاخص ریسک در نظر گرفته شد.
داده های مربوط به هزینه و درآمد با استفاده از اطلاعاتی که سالانه توسط جهاد کشاورزی منطقه تدوین می شود تهیه شده است.
محصولات مورد بررسی گندم آبی، جو آبی، سیب زمینی، خیار و لوبیا می باشد.
هزینه تولید در زیر بخش زراعت به طور کلی شامل هزینه تأمین نهاد های مصرفی، هزینه سالانه ماشین آلات و هزینه نیروی کار می باشد که در مراحل مختلف کشت محصول شامل کاشت، داشت و برداشت تأمین می شود.
ضمناً نهادهای مصرفی شامل بذر، انواع سم، انواع کود شیمیایی (شامل کود فسفات، کود اوره، کود میکرو و کود پتاس)، کودهای دامی و سایر ملزومات مصرفی مانند کیسه پلاستیکی، گونی و جعبه می باشد.
در تحقیق فوق الگوی بهینه کشت منطقه در دو حالت مورد بررسی قرار گرفته است:
در حالت اول با استفاده از تکنیک برنامه ریزی خطی (Linear programing) و در حالت دوم با منظور کردن ریسک مربوط به درآمد که خود، ریسک عملکرد و ریسک قیمت را تحت پوشش قرار می دهد و استفاده از مدل برنامه ریزی درجه دوم (Quadratic programing) الگوی بهینه کشت تخمین زده شده است و از نرم افزار QSB استفاده شده است.فوق می باشد که حداکثر کردن آن هدف اصلی می باشد.
محدودیت ها شامل:
1- محدودیت زمین آبی
2- محدودیت آب
3- محدودیت حداکثر سطح زیر کشت
4- محدودیت سرمایه عملیاتی
5- محدودیت نیروی کار
6- محدودیت خود مصرفی
نتایج حاکی از آن است که الگوی کشت بهینه مزرعه نسبت به تغییرات ریسک واکنش نشان می دهد این مسأله به ویژه در مورد محصولات لوبیا و سیب زمینی در کشت بهاره قابل مشاهده است ولی ترجیحات ریسک زارعین در الگوی کشت گندم تأثیر قابل ملاحظه ای ندارد در سطوح پایین تر درآمد، کشاورزان بیشتر به کشت سیب زمینی که در سالهای اخیر وضعیت بازار مناسبی داشته تمایل دارند این حاکی از عدم توجه به سودآوری بالای کشت لوبیا به دلیل پر ریسک بودن محصول است در حالی که می توان با توسعه کشت ارقام پر محصول سیب زمینی از قبیل آگریا، که هم اکنون در برخی دهستان های منطقه کشت می شود درآمد مورد انتظار مطلوب را با صرف هزینهکمتر به دست آورد ضمن آنکه با اتخاذ تصمیمات مناسب از قبیل جلو انداختن تاریخ کشت لوبیا در صورت امکان از ضایعات محصول در دورۀ برداشت و خرمن کوبی جلوگیری نموده و بخشی از هزینه صرفه جویی شده در کشت سیب زمینی را به کشت لوبیا اختصاص داد.
همچنین با توجه به نتایج بدست آمده با بررسی شرایط اقلیمی و دسترسی به بازار منطقه به نظر می رسد به طور کلی بهتر است کشت محصولات جالیزی به ویژه خیار که هزینه نهاده ای بسیاری را در پی دارد کاهش یافته و با در نظر گرفتن ملاحظات مربوط به عرضه و تقاضا، به سمت کشت سایر محصولات از قبیل لوبیا چیتی و به ویژه سیب زمینی که در سالهای اخیر بازار خوبی را در اختیار داشته هدایت شود.
همچنین بهتر است با توجه به بارندگی های منطقه در فصل سرد کشت گندم به سمت کشت دیم هدایت شده و با اتخاذ شیوه های مناسب ذخیره سازی، از آب صرفه جویی شده در فصل گرم و کشت بهاره جهت افزایش عملکرد محصول و رفع محدودیت آب استفاده کرد.
بلت و همکاران (1993) دربارة کارایی کشاورزان اتیوپی در مقیاس کوچک بر این باورند که با تخصیص منابع به صورت مطلوب و بهینه به بهبود امکانات تولید و درآمد کمک کرد.
در این بررسی از ابزارهای تحلیلی برنامه ریزی خطی (Linear Programing) و روش موتاد (MOTAD) استفاده شد و نتایج نشان داد که اساس افزایش درآمد خالص نقدی مزارع در راستای تخصیص کارایی منابع موجود به همراه به کارگیری فن آوری نوین امکان پذیر است از سوی دیگر زارعان کوچک با تخصیص بهینه منابع نه تنها به افزایش درآمد نقدی خود کمک می کنند بلکه می توانند سبب کاهش ریسک شوند.
شاه ولی و ترکمانی (1384) هدف از انجام این تحقیق تعیین الگوی بهینه فعالیت های زراعی شهرستان مرودشت با استفاده از انواع روش های برنامه ریزی از جمله برنامه ریزی خطی ساده، مدلسازی ایجاد گزینه ها، موتاد، تارگت موتاد، برنامه ریزی هدف و نهایتاً برنامه ریزی تلفیقی هدف و تارگت موتاد و مقایسۀ این مدل ها با روش برنامه ریزی خطی می باشد آمار و اطلاعات مورد نیاز این تحقیق به وسیله مصاحبه با 60 بهره بردار در شهرستان مرودشت و آمار سری زمانی مورد نیاز در این تحقیق از طریق آمار نامه های کشاورزی استان فارس جمع آوری شده است.
واحد نماینده منطقه واحدی 25 هکتاری بوده که در آن محصولات گندم، جو، ذرت دانه ای، چغندرقند و گوجه فرنگی کشت شده است و حداقل 10% به صورت آیش رها می شود همچنین در این تحقیق سناریوهای مختلفی جهت کشت محصولات با استفاده از مدل تلفیقی تارگت موتاد و برنامه ریزی هدف (ترتیبی) بررسی شده اند و در نهایت الگوهای به دست آمده با الگوی تعیین شده از روش برنامه ریزی هدف (ترتیبی) مقایسه شده اند متغیرهای تقسیم در این بخش شامل رشته فعالیت های گندم، جو، ذرت دانه ای، چغندرقند و گوجه فرنگی می باشد.
محدودیت ها شامل:
1- محدودیت زمین
2- محدودیت کاشت حداقل 5 هکتار گندم با توجه به تضمینی بودن قیمت گندم
3- محدودیت آیش حداقل 10%
4- محدودیت آب در فصول مختلف
5- محدودیت نیروی کار در فصول مختلف می باشد
نتایج نشان می دهند که در بالاترین ریسک ممکن الگوی بهینه تمامی روش ها یکسان می باشند لازم به ذکر است که در تمامی این الگوها محصول گوجه فرنگی به دلیل نیاز فراوان به آب در فصل های بحرانی بهار و تابستان از الگو حذف شده است.
برینک و مک کارل مطالعه ای در زمینه تفاوت کشاورزان در مبادله میان ریسک و بازده مورد انتظار و اینکه آیا در نظر گرفتن ریسک در مدل به پیش بینی رفتار واقعی در انتخاب الگوی کشت کمک می کند یا خیر، انجام دادند آنها به این منظور از مدل موتاد استفاده کردند امکان مبادله میان ریسک و بازده مورد انتظار از طریق مطلوبیت میسر شد به منظور تحقق هدفهای بررسی، مدل برنامه ریزی موتاد برای تک تک کشاورزان (38 نفر) و کل آنها به عنوان یک گروه، ساخته شد برای اجزای ریسک آمیز مدل، یک سری 24 ساله از بازده ناخالص محصولات برای بخش مرکزی ایالت ایندیانا، نتایج آزمایشهای زراعی، و آمارهای قیمت محلی، ساخته و فرض شد که این اطلاعات برای همه واحدهای مورد مطالعه یکسان و مشترک است . ضریب ریسک گریزی حاصل در این تحقیق به دلیل تفاوتهای موجود در مدلسازی توأم با ریسک و مسائل دیگری از این دست، بسیار کمتر از مقدار به دست آمده در مطالعات قبلی (5/0-2) و به عبارتی غیر قابل مقایسه با آنهاست و لذا نمی توان از آن چشم پوشی کرد نتیجه آنکه ریسک گریزی ممکن است از فاکتورهای مهم در انتخاب کشت محصولات در گروه مورد مطالعه به شمار نیاید.
شیام و چوهان (1992) در مطالعه تخصیص بر اساس الگوی برنامه ریزی کشت بهینه بر روی زمینهای کانال گولاوار هندوستان، از روش برنامه ریزی ریاضی برای بیشینه کردن بازده خالص کل در راستای تخصیص نواحی زیر کشت فعالیت های زراعی، استفاده کردند.
در این بررسی، ساعات جاری شدن آب در کانال اصلی، ظرفیت حمل کانالها، تناوب زراعی، نواحی کشت در دسترس ومقدار آب. در مدل در نظر گرفته شد. نتایج این مطالعه نشان داد که در مقایسه با الگوی موجود و سطح درآمدها، به کارگیری الگوی کشت بهینه می تواند 10 درصد بازده خالص کل را افزایش دهد.
حسن شاهی (1385) با توجه به تأثیر ریسک ناشی از عوامل جوی و اقتصادی بر تصمیم گیری های زراعی در تعیین الگوی کشت در ارسنجان که باعث کاهش 45 درصدی کارایی کشاورزان شده است. در مطالعه خود با استفاده از روش موتاد – پیشرفته و موتاد – هدف، الگوی زراعی توأم با ریسک را برای منطقه مذکور ارائه نموده است.
داده های این تحقیق مربوط به بخش کشاورزی و دورۀ مورد مطالعه 6 سال از سال 1378 تا 1383 و منطقه مورد بررسی شهرستان ارسنجان می باشد.
نتایج تحقیقات انجام شده در شهرستان ارسنجان حاکی از ریسک گریز بودن زمین داران بزرگ و ریسک پذیر بودن کشاورزان خرده پاست.
روش تحقیق، حداکثر کردن سود در شرایط مخاطره است.
محدودیت ها شامل:
1- محدودیت زمین (هکتار)
2- محدودیت نیروی کار (نفر- ساعت)
3- محدودیت کود (کیلوگرم)
4- محدودیت تراکتور(ساعت)
5- محدودیت کمباین (ساعت)
6- محدودیت آب (لیتر)
7- محدودیت سرمایه (ریال)
8- محدودیت سطح زیر کشت گوجه فرنگی
محصولات شامل گندم، جو، ذرت، چغندرقند، آفتابگردان و گوجه فرنگی می باشد.
داده های مورد بررسی در این تحقیق از حدود 24 هزار هکتار مزارع کشاورزی شهرستان ارسنجان و حدود 140 مزرعه نمونه و اطلاعات موجود در مدیریت کشاورزی شهرستان ارسنجان و شیراز جمع آوری شده است.
روش نمونه گیری به این صورت بوده است که مزارع بر اساس ویژگی های طبیعی به 2 دسته بزرگ (مساحت بیش از 5 هکتار) و کوچک (مساحت کمتر از 5 هکتار) تقسیم شده اند.
نتایج نشان می دهد که با تغییر پارامتر ضریب ریسک، ضمن ثابت ماندن سود ناخالص و ریسک درآمدی، ترکیب کشت تغییر می کند.
در این باره ذرت و گوجه فرنگی بیش از همه از تغییر ضریب ریسک متأثر می شوند.
همچنین مدل موتاد – پیشرفته نسبت به مدل موتاد – هدف الگوهای زراعی با ریسک کمتر ارائه می دهد.
مورث یان جایا و سی روهی به منظور به دست آوردن مجموعه طرحهای زراعی کارا برای مزارع نماینده در بخش بی چاپور هند، از مدل موتاد استفاده کردند گفته می شود در این منطقه به دلیل نامنظم بودن و نامطمئن بودن بارندگی، دو عامل عملکرد پائین و متغیر محصولات زراعی و نیز نوسانهای قیمت، از موارد مهم بی ثباتی درآمد مزرعه در منطقه هستند اطلاعات مربوط به
پارامترهای ریسک آمیزمدل برای 17 سال زراعی از مأموران آمار و گزارشهای سالانه مرکز تحقیقت کشاورزی بی چاپور جمع آوری شد آنها در قسمت نتایج تحقیق بیشتر به محدودیتهای افزایش تولید و اثرات رفع آنها اشاره کردند و از آثار ریسک و رفتار ریسک گریزی کشاورزان چیزی به میان نیاوردند.
فلسفیان و ترکمانی (1382) به منظور تعیین الگوی کشت ترکیب بهینه فعالیت های زراعی و باغی در شهرستان مرند از مدل های موتاد و موتاد هدف استفاده نمودند.
محصولات مورد مطالعه شامل گندم، جو، آفتابگردان، گوجه فرنگی، سیب درجه 1، سیب درجه 2، هلو، زردآلو و آلو می باشد که برای هفت سال انجام شده است.
اهداف تحقیق آنان عبارتند از:
1- بررسی اثر ریسک بر الگوی کشت کشاورزان
2- تعیین الگوی بهینه کشت با در نظر گرفتن ریسک درآمدی بهره برداران
3- مقایسۀ الگوی کشت فعلی با الگوی بهینه کشت با و بدون در نظر گرفتن ریسک ابتدا روش موتاد و تارگت موتاد اعمال شده سپس جهت دخالت دادن فعالیت های باغی به مسأله تنزیل و ارزش زمانی پول توجه شده است. داده ها با به کارگیری روش نمونه گیری و انتخاب بهره برداران نمونه و با استفاده از آمارهای ثبت شده مدیریت کشاورزی شهرستان مرند و سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان به دست آمده است
مقایسه نتایج حاصل از موتاد، تارگت موتاد و برنامه ریزی خطی ساده نشان داد که:
افزایش درآمد مورد انتظاری در مدل موتاد (با افزایش حداقل ریسک) موجب می گردد که الگوی کشت به سمت کشت هلو، سیب و زردآلو هدایت گردد از طرف دیگر با افزایش سطح درآمد هدف در مدل موتاد هدف، سطح زیر کشت آفتابگردان و گوجه فرنگی کاهش یافته ولی سطح زیر کشت سیب و هلو افزایش یافته است. تحلیل نتایج نشان می دهد که محصول هلو دارای بالاترین سطح ریسک می باشد.
در نهایت نتایج هر سه الگو نشان داد که تحت شرایط بالاترین ریسک درآمدی نتایج یکسانی از هر 3 الگو حاصل می گردد.
کلاتی (1380) در پژوهش خود نشان داد که الگوهای برنامه ریزی ریسکی همچون موتاد، تارگت موتاد، میانگین نیمه واریانس و میانگین مربعات انحرافات جزئی در واقع گشتاورهای مراتب مختلفی از حالت تعمیم یافته نابرابری چی بی شف است.
در این پژوهش همچنین الگوی میانگین مطلق انحرافات جزئی (Mean pad) در چارچوب الگوی برنامه ریزی چند هدفی (Mop) معرفی و میزان زیان برخاسته از هر الگوی کشت نیز با بهره گیری از معیار ریسک به دست آمده و نابرابری چی بی شف محاسبه شده است آمار و اطلاعات مورد نیاز از راه مطالعه پیمایشی و تکمیل پرسشنامه از برخی مزارع منطقه زرقان استان فارس فراهم آمده و آمار و اطلاعات سری زمانی مربوط به در آمد و هزینه کشت محصولات نیز از سازمان کشاورزی استان فارس و نشریه های آماری وزارت کشاورزی استخراج شده است.
و با بهره گیری از رابطه چی بی شف، میزان ریسک هر یک از الگوها تعیین شده است اساس کار الگوی Mean pad ترکیب الگوی موتاد هدف و نابرابری آتوود است در الگوی Mean pad تحلیل ریسک – بازده بر اساس 2 معیار ارزش انتظاری و احتمال زیان یا PAD مربوط به آن انجام می گیرد.
توابع هدف شامل: هدف اول حداکثر کردن بازده انتظاری همه رشته فعالیت ها ست. هدف دوم حداقل کردن انحرافات منفی یا PAD از یک سطح مشخص t به شمار می آید.
محدودیت ها شامل:
1- محدودیت زمین
2- محدودیت نیروی کار
3- محدودیت سرمایه
4- محدودیت آب
5- محدودیت انحراف بازده کل از t در هر سال
6- در پایان نیز برای 2 محصول گندم و جو آبی محدودیت خود مصرفی در سطح 5/0 هکتار در نظر گرفته شد.
محصولات شامل پیاز، سیب زمینی، ذرت دانه ای، جو و گندم می باشد که برای 5 سال مشخص شده است.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که به طور کلی افزایش پارامترهای الگو موجب جایگزین شدن محصولات با درآمد ناخالص و نوسانهای قیمت بیشتر (مانند پیاز) به جای محصولات دارای بازده ناخالص و نوسانهای قیمت کمتر شده است.
مک نیو تأثیر تناوب زراعی در کاهش ریسک را بررسی کرد نتایج مطالعه وی نشان داد تنوع محصولات جدید در تناوب الزاماً باعث کاهش ریسک قیمت نخواهد شد و حتی ممکن است موجب افزایش آن نیز می شود زیرا میزان قابلیت محصولات مختلف جهت کاهش ریسک قیمت به همبستگی قیمت این محصولات نسبت به یکدیگر بستگی دارد در این تحقیق برای محاسبه ریسک قیمت از ضریب تغییرات (C.V) استفاده شد. به این ترتیب میزان ریسک قیمت برای محصولات مختلف در طول دوره 1992 تا 2000 محاسبه و با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج این تحقیق نشان داد نخود فرنگی دیم بیشترین و زعفران کمترین میزان ریسک را دارد.
کهنسال و محمدیان (1386) در مطالعه خود ضمن تحلیل نظریه مدل برنامه ریزی آرمانی فازی، کاربرد آن را بهینه سازی الگوی کشت مزرعه دانشگاه فردوسی نشان دادند.
داده های مورد استفاده در این مطالعه مربوطه به سال 85-1384 مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد و نرم افزار مورد استفاده Win Qsb می باشد.
اهداف مختلف مدیر واحد زراعی در این مطالعه
به صورت زیر در نظر گرفته شده است شامل:
1- حداکثر کردن بازده برنامه ای
2- حداقل کردن هزینه های جاری تولید و حداکثر کردن اشتغال
3- حداقل کردن استفاده از کودهای شیمیایی از ته و فسفاته و به کارگیری ماشین آلات
4- حداکثر کردن اهداف تولیدی
محدودیت ها هم شامل محدودیت زمین، آب و محدودیت آخر مربوط به حداکثر تغییر در الگوی کشت موجود است که حداکثر به اندازۀ 30% می تواند تغییر کند.
در مدل طراحی شده با در نظر گرفتن مجموعه ای از اهداف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی سعی در بهینه سازی الگوی کشت در مزرعه مورد نظر با استفاده از مدل برنامه ریزی آرمانی فازی شده است.
نتایج حاکی از آن نشان می دهد که با ایجاد انعطاف در ضرایب مدل که ناشی از بی دقتی در اطلاعات است با نگرش و تفکر فازی، این بی دقتی تا حد زیادی برطرف می شود و شرایط الگوی کشت به طور نسبی بهبود می یابد و از منابع و داده ها به نحو مطلوب تری استفاده می شود.
چیذری و قاسمی (1384) الگوی برنامه ریزی امکانی با هدف تعیین الگوی بهینه تولید محصولات زراعی را مورد بررسی قرار داده اند.
در تحقیق خود با توجه به نقش و جایگاه استان فارس در تولید محصولات زراعی در کشور و محسوس بودن نبود قطعیتهای موجود به خصوص در شمال این استان، با استفاده از ترکیبی از داده های مقطع عرضی و سری زمانی جمع آوری شده از سطح حدود 10 هزار هکتار از اراضی آبی شمال استان فارس طی سال های 1375-1381 اقدام به طراحی و حل مدل های برنامه ریزی امکانی نموده اند.
فرض اساسی تحقیق حاضر این است که کاهش نبود قطعیتهای موجود در منطقه، موجب افزایش سود ناخالص کشاورزان منطقه می شود و همچنین علاوه بر کاهش میزان مخاطره، امکان دستیابی کشاورزان منطقه را به سود بالاتر از حد ممکن نیز کاهش می دهد تابع هدف شامل حداکثرسازی سود ناخالص در واحد سطح است و با توجه به نبود قطعیت قیمت محصولات، عملکرد و هزینه نهادهای مورد استفاده در واحد سطح به صورت دامنه ای از اعداد فازی مثلثی در نظر گرفته می شود.
محدودیت ها شامل:
1- محدودیت منابع آبی
2- محدودیت مکانیزاسیون
3- محدودیت نیروی کار
4- محدودیت سرمایه
5- محدودیت زمین
محصولات مورد مطالعه شامل گندم، جو، چغندرقند، سیب زمینی، لوبیا چیتی، لوبیا قرمز، نخود و عدس می باشد.
تحقیق شامل 5 مدل برنامه ریزی امکان می باشد:
مدل شماره 1- مدل با فرض وجود نبود قطعیت کامل در ضرایب بهره وری، ضرایب فنی و منابع
مدل شماره 2- مدل با فرض کاهش 25 درصدی نبود قطعیت نسبت به مدل اول
مدل شماره 3- مدل با فرض کاهش 50 درصدی نبود قطعیت نسبت به مدل اول
مدل شماره 4- مدل با فرض کاهش 75 درصدی نبود قطعیت نسبت به مدل اول
مدل شماره 5- مدل با فرض کاهش 100 درصدی نبود قطعیت نسبت به مدل اول
نتایج نشان می دهد که با افزایش میزان قطعیت، سود ممکن افزایش می یابد به طوری که کل سود ناخالص از 5/27 میلیارد ریال مدل شمارۀ 1 (مدل با فرض نبود قطعیت کامل) به 1/45 میلیارد ریال در مدل شمارۀ 5 (مدل با فرض قطعیت کامل) افزایش می یابد همچنین امکان کاهش سود ناخالص از 8/23 میلیارد ریال در مدل شمارۀ 1 به صفر در مدل شمارۀ 5 کاهش می یابد اما از طرف دیگر با توجه به 2 جنبه مثبت و منفی ریسک ، امکان دسترسی کشاورزان به سود بیشتر نیز همزمان با کاهش نبود قطعیت، کاسته می شود همچنین با افزایش میزان قطعیت، سطح زیر کشت محصولات زراعی نیز افزایش می یابد به طوری که کل سطح زیر کشت از 8241 هکتار در مدل شمارۀ 1 به 8626 هکتار در مدل شمارۀ 5 می رسد.
این افزایش عمدتاً به دلیل قطعی شدن منابع مورد استفاده در تولید محصولات زراعی است.
نتایج همچنین تفاوت معنی دار سطوح زیر کشت محصولات سیب زمینی، لوبیا چیتی، لوبیا قرمز و نخود را در مدل قطعی (مدل شمارۀ 5) و سایر مدل ها (مدل های غیر قطعی) نشان می دهد این موضوع بیشتر به دلیل نبود قطعیت موجود در قیمت این محصولات است.
ثبات سطوح زیر کشت محصولات گندم، چغندرقند و عدس نیز به دلیل در نظر گرفتن محدودیت های حداقل سطح زیر کشت این محصولات طی سالهای اخیر است.
اسدپور و همکاران (1384) در تحقیق خود نظریه و کاربرد مدل برنامه ریزی خطی آرمانی فازی را در بهینه سازی الگوی کشت با در نظر گرفتن هدف های مختلف مورد توجه قرار دادند.
هدف اصلی این تحقیق مطالعه اقتصادی سیاست های کمی تولید در بخش زراعی یکی از دشت های جلگه ای زیر حوضه هراز در استان مازندران است که در این مقاله سعی شده است طراحی الگوی بهینه کشت و سیاستگذاری در استفاده بهینه از منابع با استفاده از 2 رویکرد قطعی و فازی و با بهره گیری از مدل برنامه ریزی آرمانی انجام شود.
آرمان ها شامل:
1- آرمان به کارگیری زمین
2- معادلات آرمانی تولید
3- معادلات آرمانی نسبت های تولید
4- آرمان مصرف آب
5- آرمان به کارگیری نیروی کار
6- آرمان ساعات کار ماشین آلات
7- آرمان سرمایه گذاری نقدی
8- آرمان ارزش بازاری کل (سود ناخالص)
محصولات شامل برنج خزر، برنج طارم، سویای بهاره، ذرت دانه ای، گندم پاییزه، ذرت علوفه ای، سویای تابستانه و سیب زمینی می باشد.
هدف اصلی الگوی برنامه ریزی خطی آرمانی فازی برای بخش زراعت در زیر حوضه هراز روشن کردن ساختار کلی و قابلیت های این مدل نسبت به مدل های مشابه برنامه ریزی خطی می باشد.
نتایج الگوی کشت حاصل از 3 نوع مدل طراحی شده برای اراضی آبی در یکی از دشت های جلگه ای زیر حوضه هراز نشان داد که با ایجاد انعطاف در ضرایب مدل که ناشی از بی دقتی در اطلاعات است با نگرش و تفکر فازی این بی دقتی تا حد زیادی برطرف می شود و شرایط الگوی کشت به طور نسبی بهبود می یابد و از منابع و نهاد ها به نحو مطلوب تری بهره گیری می شود.
اسدی و سلطانی (1379) با مطالعه دشت قزوین به منظور تعیین الگوی بهینه، مقایسه الگوی موجود با الگوی بهینه، مقایسه درآمد خالص گروه های مختلف در برنامه بهره برداری کنونی و بهینه و تعیین حاشیه ایمنی زارعان تحقیق خود را انجام دادند.
مطالعه حاضر در زمین های زیر پوشش شبکه آبیاری قزوین انجام گرفته است کل مساحت دشت 443 هکتار است که نزدیک به 8/15 درصد آن زیر پوشش شبکه قرار دارد.
در این بررسی نخست زمین های زیر پوشش شبکه بر اساس کانال ها و نواحی آبیاری به 5 ناحیه همگن تقسیم شده است سپس داده های مورد نیاز از 127 بهره بردار که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از 27 آبادی دشت قزوین انتخاب شده بود گردآوری شد و در مرحله بعد برای هر یک از گروهای بهره بردار همگن، یک بهره بردار نماینده تعیین و اطلاعات مربوط به بهره برداری های نماینده در چارچوب مدل های برنامه ریزی خطی به کار گرفته شد.
در این مطالعه با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی، میزان تخصیص بهینه منابع و عوامل تولید مشخص شده است و از سیستم نرم افزار QSB استفاده شده است.
محصولات عمده قابل کشت در این منطقه عبارت است از غلات (گندم و جو)، حبوبات شامل (لوبیا و نخود)، ذرت علوفه ای، ذرت دانه ای، یونجه، سیب زمینی، چغندرقند و گوجه فرنگی.
در این پژوهش، چون بر اساس آزمون دانکن، تنها اندازه مزرعه اثر معنی داری بر درآمد زارعان داشته بنابراین مطالعه دارای 2 گروه بهره بردار (دارای مزرعه بزرگتر از 10 هکتار و کوچکتر از 10 هکتار) انجام شده است.
نتایج این پژوهش نشان داده است که:
1- کاربرد الگوی بهینه تا اندازه در خور ملاحظه ای درآمد زارعان را افزایش می دهد.
2- برای زارعان دارای بیش از 10 هکتار زمین، نسبت حاشیه ایمنی در فعالیت ذرت دانه ای نزدیک به 8/79 درصد است به دیگر سخن احتمال خطر زیان این فعالیت کمتر از فعالیت های دیگر است پس می توان گفت سود بالایی نصیب بهره برداران آن خواهد شد.
3- درصد ظرفیت تولید در نقطه سر به سر برای فعالیت گندمکاران دارای کمتر از 10 هکتار زمین در حدود 9/20 درصد است بدین معنا که حاشیه ایمنی این فعالیت بیشتر از فعالیت های دیگر برآورد شده است.
ترکمانی و عبدشاهی (1379) که هدف آنها مطالعه معرفی کاربرد روشی در چارچوب برنامه ریزی ریاضی پویاست که می تواند تغییرات احتمالی مربوط به دوره های زمانی مختلف را در برنامه ریزی واحد کشاورزی مورد توجه قرار داد.
در واقع هدف اصلی این مطالعه استفاده از برنامه ریزی خطی چند دوره ای برای تعیین الگوی مطلوب زارعان شهرستان سپیدان استان فارس است.
آمار و اطلاعات مورد نیاز این مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، از کشاورزان استان فارس گردآوری شده است که به صورت دقیقتر می توان گفت با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی از 32 بهره بردار شهرستان سپیدان صورت گرفته است.
در هنگام تکمیل پرسشنامه ها مشاهده شد که مهمترین مشکل زارعان منطقه در زمان کاشت و برداشت محصولات، کمبود سرمایه است.
بنابراین مدل برنامه ریزی خطی چند دوره ای برای بدست آوردن الگوی بهینه کشت در طول افق برنامه ریزی به کار رفت طرح ریزی مدل پیشرفته برای چندین دوره انجام گرفت (مدل برنامه ریزی چند دوره ای در یک دورۀ 5 ساله انجام شد)
در منطقه مورد مطالعه سرمایه، آب و زمین از عوامل اصلی محدود کننده تولید به شمار می آید. محصولات زراعی به 2 روش آبی و دیم کشت می شوند.
در زراعت آبی محصولات لوبیا، گندم آبی و عدس آبی جزء محصولات تولیدی هستند و در زراعت دیم نخود، گندم و جو کشت می شوند.
بنابراین محدودیت زمین به 2 صورت آبی و دیم است.
با بررسی پرسشنامه ها، میزان خود مصرفی کشاورزان از گندم آبی و دیم به دست آمد و در مدل منظور شد بررسی پرسشنامه ها نشان داد که عملکرد در هکتار بیشتر محصولات در منطقه مورد مطالعه، از متوسط عملکرد کل کشور کمتر است.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که در سال اول، به علت کمبود سرمایه، لوبیا که محصولی سرمایه بر است وارد الگو نشده است.
در سال دوم نیز محصولات دیم از نظر میزان سرمایه به تعادل رسیده اند و زمین به عنوان عامل محدود کننده ای برای این گروه از محصولات درآمده است. با این حال محصولات آبی هنوز با مشکل کمبود سرمایه رو به رو هستند همچنین در سال سوم، با افزایش سرمایه،مقداری از زمین به کشت لوبیا اختصاص می یابد و از سطح زیر کشت عدس آ
بی کاسته می شود در این حال سطح زیر کشت گندم آبی همچنان در حال افزایش است.
در سال چهارم نیز سطح زیر کشت لوبیا با کاهش میزان عدس آبی، همچنان افزایش می یابد در این سال، سطح زیر کشت گندم آبی ثابت باقی می ماند.
در سال پنجم، الگو به تعادل می رسد به دیگر سخن، سطح زیر کشت گندم آبی به میزان حداقل مورد نیاز، یعنی یک هکتار می رسد.
افزون بر آن، عدس آبی از الگو حذف می شود و سطح زیر کشت لوبیا به 5/2 هکتار می رسد در این حالت، محدودیت سرمایه از میان می رود و محدودیت زمین سبب ثابت ماندن سطح زیر کشت محصولات آبی می شود.
نتایج این مطالعه همچنین نشان می دهد که ارزش کنونی سود ناخالص محصولات وارد شده در الگو، در طول افق برنامه ریزی بیش از 45 میلیون ریال است.
نتایج تحلیل حساسیت نیز نشان می دهد که بازده برنامه ای این الگو انعطاف در خود ملاحظه ای دارد، به طوری که در دامنه وسیعی از تغییرات
نتایج این مطالعه همچنان نشان می دهد که میزان سرمایه تنها نهاده ای است که تغییرات کمی در آن باعث تغییر تابع هدف می شود.