بخشی از مقاله
سفالگري باستاني
هنر سفال سازي نزد باستانشناسان قدر و منزلت خاصي دارد، چه همين قطعههاي كوچك سفال كه به ظاهر ناچيز به نظر ميرسد، ما را به زمانه و زندگاني مردم آن روزگاران ميرساند. فن سفال سازي درايران، از ابتداي تمدن تا به امروز ادامه يافته و در طي اين مدت تغييرات گوناگوني به خود ديده است. به نوشته گيرشمن
، در حدود ده هزار سال پيش، كساني كه دركوهستانهاي بختياري ضمن پرداختن به شكار و تهيه خوراك، به ساخت ظروف سفالي نيز اشتغال داشتهاند. اين نظريه كه بيشتر باستانشناسان، آغاز صنعت سفال سازي را از ايران ميدانند، در خور توجه است. به نوشته پروفسور پوپ در كتاب بررسي هنر ايران «مداركي كه اخيراً به دست آمده قوياً موجب اثبات فرضيههاي چند سال اخير است مبني بر اين كه كشاورزي و شايد صنايع پيوسته به آن يعني : كوزهگري و صنعت سفالسازي و بافندگي از فلات ايران آغاز شده است».
نقوش سفال در باستان
گل رس كه ماده اوليه مورد نياز در هنر سفالگري است انسان را قادر مينمايد تا از آن، جهت ساخت ظروف مختلف سفالين استفاده كند. اين ظروف كه در ابتداي امر ساده و دست سازند بيشتر جهت رفع نيازمنديهاي اوليه زندگي و تعدادي نيز بر اساس اعتقادات مذهبي در مراسم مختلف از جمله تدفين كاربرد داشتهاند.
به تدريج با اختراع چرخ سفالگري در هزاره پنجم ق.م و بعد از آن رواج لعاب به عنوان پوشش و تزيين ظروف، در دوران تاريخي عمدهاي در توليد آثار سفالي ايجاد گرديد. نقوش حيواني- گياهي و انساني جايگزين نقوش ساده هندسي شدند. ساخت ظروف به شكل پيكرههاي حيوانات از قبيل بز ، كاو نر كوهاندار ، سگ و گوزن رواج يافت به اين گونه ظروف كه معمولا آبريزي در لبه آنها ديده ميشود ريتوان ميگويند. ريتون كه سير تكاملي آن تا دوره ساساني ادامه پيدا ميكند
به عنوان ساغر و ظرف نوشيدني پيشكشي مورد استفاده قرار ميگرفته است. در قرون اوليه اسلامي شيوه سفالگري كم و بيش همانند دوره قبل از اسلام (ساساني) ادامه پيدا كرد. از قرن سوم هجري در صنعت سفالگري دگرگوني و تحولي شگرف پديد آمد و هنر سفالگري از نظر فن لعابدهي و نقوش و نيز استفاده از كتيبه جهت تزيين ظروف و ظروف زرينفام به مراحل پيشرفتهاي رسيد. به طوري كه اوج اين تحولات را از اواخر عصر سلجوقيان و خوارزمشاهيان ميتوان مشاهده نمود. در كنار آثار سفالي، روند تكاملي و تحولات چشمگير صنعت زيباي آبگينه را نميتواند ناديده گرفت. قدمت اين صنعت زيبا و ظريف به 2500 تا 3000 سال ق.م ميرسد و احتمال ميرود كه سازنده اولين اشيا شيشهاي مصريان باشند.
هنرمند سفالگر پيش از تاريخ ايران با نقاشي روي سفالينهها گويي شعر ميسرود. سفالگر نقاش با استفاده از عناصر بصري ساده، اشياء و حيوانات و انسان را مينماياند، مثلاً خطوط موّاج موازي در درون يك دايره و مستطيل، نشاندهنده آب است و مثلثي كه سطح آن چهارخانه بندي شد، نشانگر كوه يا مربعي كه با خطوط افقي و عمودي تقسيم و خطوط موّاج در آن ترسيم شده، احتمالاً نشانه زمين زراعتي است.
جانوران منقوش روي ظروف عمدتاً عبارتند از: بز، قوچ، گوزن، گاو، پرندگان و غيره. امّا برخلاف نقاشي غارها در اينجا شكل واقعي حيوان مورد توجه نبوده، بلكه طرح خلاصه و اغراق شده آن مطرح است. زيرا كه آرايش سفالينه در كار سفالگر اهميت بيشتري دارد: او به دلخواه، شكل طبيعي را به شكل تجريدي تبديل ميكند تا بدين ترتيب مقاصد تزييني خود را برآورده سازد.
در اين دوره بدنه سفال لطيف و درخشان شد و در تمام تپهها و دهكدههاي باستاني كم و بيش اين مراحل طي شده است. ميتوان گفت كه اين مراحل به دوره تمدني بستگي داشته است. مثلاً زماني كه سفالها خشن و ناصاف بود، خانههاي مردم نيز از گل و چينه ساخته شده بود، امّا در مرحلهاي كه سفالها نازك و صيقلدار شد، خانهها نيز با خشت و آجر ساخته شدهاند.
مقايسه سفال اشكاني و ساساني
در دوره اشكانيان به سبب توجه خاص به ظروف زرين و سيمين، ساخت ظروف سفاليني رو به كاهش نهاد. از ويژگيهاي سفالگري اين زمان، بايد به لعاب ظروف اشاره كرد. رنگ اين لعابها سبز روشن تا آبي فيروزهاي رنگ بود. اشياء باقي مانده از اين دوره، شامل خمرههاي بزرگ براي انبار آذوقه، تابوتهاي سفالي با نقش انسان و ظروف گلدان شكل و قمقمههايي كه با لعاب تزيين شدهاند.
در دوره ساسانيان با اينكه هنر ـ صنعت و معماري رو به كمال گذاشت، ولي صنعت سفالسازي پيشرفت چنداني نداشت. شايد اين گونه تزيينات ساده ظروف بدون لعاب، پايهاي شد براي به وجود آمدن ظروف با نقش افزوده (باربوتين) اوايل دوره اسلامي.
هر چند در طي ادوار تاريخي اهميت هنر فلزكاري تا حدودي هنر سفالگري را تحت الشعاع قرار داده بعلت توجه به جنبه هاي اقتصادي، هنرمنداندر توسعه هنر فلز كاري به فعاليت پرداختند اما عليرغم توسعه فلزكاري ، ساخت ظروف سفالين با شكال گوناگون براي استفاده روزمره و طبقات كم در آمد ادامه پيدا كرد. از اواسط دوره اشكانيان نوآوريهائي درهنر سفالگري بوجود آمده يكي از آنها ساخت نوعي لعاب معروف به لعاب قليائي برنگهاي سبز و ابي و تيره بودكه براي پوشش ظروف سفالين و همچنين تابوت هاب سفالين مورد استفاده سفالگران قرار مي گيرفت.
در قرون اوليه اسلام شيوه سفالگري، كم و بيش همانند دوره قبل از اسلام ادامه پيدا كرد بخصوص گروهي از سفالينه هاي بي لعاب قرون اوليه اسلامي شباهت چشمگيري به ظروف سفالين قبل از اسلام ومخصوصا اواخر دوره ساساني دارند.از قرن سوم هجري در هنر و صنعتسفالگري وتحولي شگرف پديد آمد و هنر سفالگري از نظر لعاب دهي تزئين و نقوش بمراحل بسيار پيشرفته اي رسيد و ماركز سفالگري متعددي در اكثر نقاط مختلف ايران بويژه در شمال و شمالشرقي بوجود آمد. از جمله مراكز مهم سفالگري مي توان شوش در جنوب غرب، استخر، سيراف، در جنوب نيشابور جرجان، آمل و ساري را در شمال ايران نامبرده.
از همين روزگار درنتيجه ارتباط اقتصادي و تجاري با خاور دور، بخصوص چين، شيوه سفالگري از تاثير و نفوذ متقابل بي نصيب نماند