بخشی از مقاله
جغرافیای طبیعی سرخس
1-1- موقعیت جغرافیایی
شهرستان سرخش در منتهی الیه شمال شرق استان خراسان رضوی با وسعتی حدود 2/5447 کیلومتر مربع در فاصله 185 کیلومتری از شهر مشهد واقع شده است. این شهرستان از شمال و شرق با کشور ترکمنستان، از غرب با شهرستان مشهد و از جنوب با شهرستان تربت جام و فریمان هم مرز می باشد. این شهرستان در عرض جغرافیایی 36 درجه و 36 درجه 40 دقیقه و طول جغرافیایی 60 درجه و 30 دقیقه تا 61 درجه و 15 دقیقه قرار گرفته است.
1-2-1 توپوگرافی
حدود طبیعی منطقه سرخس در جنوب رودخانه کشف رود، در شرق رودخانه تجن، در غرب و جنوب غربی ارتفاعات کپه داغ می باشد. شهر سرخس در دشتی به همین نام که شیب عمومی آن از جنوب به طرف شمال و از غرب به شرق تمایل دارد، واقع شده است. در فاصله 40 کیلومتری از
مرکز سرخس در جنوب و غرب ارتفاعاتی به نامهای گرزمه، شورلق و چاله زرد قرار گرفته و پس از آنها ارتفاعات مزدوران که امتداد رشته کوههای هزار مسجد بوده و پاره ای از قلل آن بالغ بر 3200 متر ارتفاع دارد، مشاهده می شود. هرچه از داخل دشت سرخس به سمت شمال پیش برویم به نقاط کم ارتفاع می رسیم. علاوه بر این در این منطقه و مناطق مجاور بعضی از آبادیهای آن تپه های خاکی زیادی به چشم می خورد که ارتفاع آن به حدود 50 تا 30 متر می رسد.
فصل دوم
جغرافیای انسانی سرخس
2-1- وجه تسمیه
واژه سرخس علاوه بر اینکه خود را بعنوان یک نام اصیل ایرانی بر روی یک شهر حفظ کرده است، نام چند گیاه و برخی داروها و اسم افراد تاریخی نیز هست. پاره ای اعتقاد دارند که شهر سرخس را نام گیاهی دانسته است که دارای ساقه های زیرزمینی می باشد و دارای انواع بسیاری است که برخی از آنها در دشت سرخس و منطقه جنگلی آن به فراوانی می روید.
2-2- تاریخچه شهرستان سرخس
2-2-1- سرخس قبل از اسلام
از تاریخ سرخس تا پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نمی باشد. اما از آنچه که در داستانهای شاهنامه و برخی کتیبه ها آمده است. می توان یقین حاصل نمود که سرخس پیش از اسلام نیز بعنوان یکی از شهرهای مهم خراسان در نزد مردم ایران شناخته شده بوده است. مسعود کیهان در کتابی به معرفی ایالات های قدیم ایران می پردازد که در آن از ساریگا که سرخس امروزه است نیز نام می برد.
اعتماد السلطنه نیز در کتاب خود تأکید می کند که سرخس یکی از نقاط سرحدی بین ایران و توران به حساب می آید و به همین دلیل هنوز آیار یک سرخس مخروبه در خاک ترکنستان وجود دارد که تحت عنوان سرخس افراسیابی می باشد. سرخس افراسیابی همان سرخس قدیم است که در عهد عباس میرزا پس از یک دوره منظور – از دوره تیموری تا اویل دوره قاجار تا حدودی آباد بوده
است. انتساب این شهر به افراسیاب در برخی روایات این شبهه را پدید می آورد که سرخس پیش از اسلام یکی از نقاط سرحدی بین ایران و توران به حساب می آمده است. در حالیکه این شهر در نقشه قلمرو امپراطوری های ایرانی پیش از اسلام تقریباً در مرکز خراسان بزرگ واقع می شده
است. بار تولد در کتاب خود می نویسد درباره وسعت شهر سرخس پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نیست. در خصوص بنیانگذار سرخس و همچنین زمان بنای آن روایات مختلفی نقل گردیده است. عده ای عقیده دارند که کیکاوس زمینی را که اکنون سرخس نامیده می شود با سرخس پسر گودرز اقطاع کرد و وی در آنجا شهری را بنا نهاد و نام آن را سرخس نامید. یاقوت در جای دیگر می نویسد در زمان کیکاوس مردی به نام ذغار در این محل سکونت داشته و به تعمیر و آبادانی آن پرداخته است و نام آن را سرخس انتخاب کرده است. قزوینی نیز در قرن هشتم تأکید می کند که سرخس یادگار سرخس پودرگودرز است.
2-2-2- سرخس پس از اسلام
اگر چه از تاریخ پیش از اسلام سرخس اطلاعات چندانی در دست نیست، اما در عوض از گزارشهای ارزشمندی که جغرافی دانان و تاریخ نگاران مسلمان از دوران اسلامی این شهر داده اند، می توان تا حدودی به سیمای این سرزمین در این دوران پی برد. به طور کلی واقعیت این است که خراسان و به تبع آن سرخس دو بار توسط مسلمانان فتح گردید. یکبار در سال 21 (هـ . ق) توسط احنف بن قیس در زمان خلافت عمر و بار دیگر در سال 30 یا 31 (هـ . ق) به دست عبدالله بن عامر در زمان خلافت عثمان. با فتح خراسان و سرخس توسط مسلمانان به بررسی اوضاع این شهر در آغاز دوران اسلامی می پردازیم.
1- سرخس شهر یا منطقه ای بزرگ و مهم بوده است و مسلمانان نمی توانستند از فتح آن صرف نظر نمایند. به عبارت دیگر نفوذ اسلام و سیطره مسلمانان بر این نقطه نمی توانسته به تبعیت منطقه دیگری باشد.
2- استیلای بر سرخس از جهت تسلط بر دیگر نواحی خراسان و لشکر کشی از آن بعنوان پایگاه استقرار مجاهدان مسلمان به سوی سرزمین های دیگر، ارزش سوق الجیشی داشته است.
3- سرخس حداقل از ده سال پیش از این تاریخ با اسلام آشنا شده است و نفوذ اسلام در این منطقه، تاریخی تقریباً برابر با نفوذ اسلام در سایر مناطق ایران مرکزی دارد.
4- جمعیت سرخس در این سال در حدود 100 خانوار بوده است و این در صورتی می باشد که هریک از مردان جنگی امان داده شده را نماینده یک خانواده بشمار آوریم. در هر صورت جمعیت این شهر آن قدر زیاد بوده است که در خود توان مقابله با اعراب را داشته و اعراب را ناگزیر کرده است که با جنگ شهر را فتح نمایند.
2-2-3- سرخس در قرن اول و دوم
خراسان در قرون اولیه به علت دوری از مقر حکومت خلیفه، کانون جنبش های مخالف و مأمن مخالفان فراری از دست عمال خلیفه بود و به طور کلی شیعیان علوی، خوارج و سایر مخالفان به این ناحیه روی می آوردند. سرخس در این میان یکی از شهرهایی بود که عده زیادی از مخالفان را در خود جای داده بود که از مشهورترین این انقلابیون می توان به «یحیی بن زید بن علی بن
حسین» یا همان امامزاده یحیی (ع) اشاره کرد که پس از شهادت او به دست سالم بن انور وی را در محل چشمه میامی در میان راه قدیم سرخس به نیشابور بر بلندای تپه ای دفن کردند و در حال حاضر قبر او زیارتگاه خاص و عام می باشد. از دیگر وقایعی که در این دوران در سرخس اتفاق افتاد می توان به خروج ابومسلم و یاران که تحت عنوان سیاهجامگان می باشند، اشاره نمود. یکی دیگر از سردارانی که در این دوران به سرخس می گریزد و سرانجام کشته می شود. شیبان بن سلمه
حروری است. وی به عقیده خوارج معتقد بود و مخالف بنی امیه، لیکن داعیه رهبری و رقابت با ابومسلم را داشته است.
با استقرار عباسیان بر مسند خلافت، خراسان به دلیل شرکت فعال در جنش ضد اموی و وجود شیعیان خاندان پیامبر (ص)، اهمیت ویژه ای می یابد. در زمان خلافت هارون خراسان و ماوراء االنهر مقر سلطنت بود و مرو و سرخس دارالخلافه محسوب می شدند. مأمون خلیفه عباسی نیز در اواخر قرن دوم هجری مدتی در مرو بر خراسان و دیگر نواحی تابعه حکمرانی می کرد و در همین
زمان بود که حضرت امام رضا (ع) را بعنوان ولایت عهدی به مرو دعوت نمود. از افتخارات سرخس آن است که این شهر بعنوان یکی از منزلگاههای رفت و برگشت آن حضرت بوده است. هنگام مراجعت از مرو نیز مأمون به اتفاق حضرت امام رضا (ع) و فضل بن سهل از سرخس عبور می کند و چند روزی در این شهر اطراق می نمایند. در گرمابه همین شهر مأمون نقشه قتل حضرت امام رضا (ع) را با کمک فضل بن سهل طرح ریزی می کند ولی سرانجام این فضل بن سهل است که به قتل می رسد
.
2-2-4- سرخس در قرون سوم و چهارم
قرون سوم و چهارم را باید دو قرن آرامش سرخس و شکوفایی اقتصادی و فرهنگی آن به شمار آورد. در طی این دو قرن در خراسان و ماوراء النهر سه حکومت که قلمروی فرمانروایی ایشان گهگاه به نفع طرف دیگر تغییر می یافت حکمرانی کردند. طاهریان که شیعه بودند از 206 تا 259 هجری قمری، صفاریان از 247 تا 393 هجری قمری و سامانیان از 279 تا 389 هجری قمری این حکومت ها که در تاریخ به حکومت های متقارن مرسوم می باشند، تبعیتی اسمی از خلیفه عباسی داشتند.
به طوریکه بر مناب شهرهای قلمروی ایشان همواره خطبه به نام خطبه عباسی خوانده می شد. در این دوران شهرها عمدتاً در آرامش و امنیت نسبی قرار داشتند و بازار تعلیم و تربیت و مدرسه و منبر به خوبی گرم بود. شاخه های مختلف علوم اعم از علوم نقلی و عقلی و باطنی به گسترش شکوفایی رسیدند و جهانگردی و شناخت سرزمین ها و ضبط احوال مردمان و خصوصیات فرهنگی و اخلاقی ایشان رونق چشمگیری یافت و بزرگترین جغرافی دانان و سیاحان مسلمان در این دوران پا به عرصه وجود نهادند.
2-2-5- سرخس از قرن پنجم تا دوران تیموری
از قرن پنجم میلادی به بعد دوران آرامش سرخس بر هم خورد. در طی حدود سه و نیم قرن، یعنی از نیمه دوم قرن چهارم تا حمله مغول که با ضربه ای مهلک تر به همه چیز پایان بخشید، خراسان و ماوراء النهر در کشمکش نظامی مرگبار و ویرانگری فرو می رود. در طی این دوران سلسله غزنوی، سلجوقی ، خوارزمشاهی و سلاطین غوریان پیوسته در این دیار به تخاصم وجنگ با یکدیگر در حال
لشگرکشی و قتل بودند. سرخس در تمام این دوران به دلیل موقعیت ژئوپلوتیکی خود نه تنها بعنوان یک هدف نظامی مورد توجه بوده است بلکه میدان رویارویی اغلب این لشگرکشی ها نیز بوده است.
2-6-6- سرخس در زمان سلاطین غزنوی
سلاطین غزنوی برای حراست از حریم فرمانروایی خود بارها با ترکمنان سلجوقی که پیوسته به مرو و سرخس یورش می بردند، در سرخس جنگیده اند. این ترکان را ظاهراً خود سلطلن محمود به این نواحی کوچانده بود. خواجه ابواالفضل بیهقی صاحب تاریخ معروف بیهقی نی در خصوص شرح جنگهای سلطان محمود که در سرخس میان سلطان مسعود و ترکمنان سلجوقی روی داده در کتاب خود شرح داده است. در سال 431 هجری قمری پادشاه غزنوی برای جنگ به سرخس آمد و چون در آن سال خشکسالی بود و آب و علف و آذوقه ای پیدا نمی شد ناچار به سوی مرو رفت و در جنگی که میان او و سلجوقیان روی داد شکست خورد.
بیهقی در کتاب خود از شکست یکی از فرماندهان سپاه مسعود، از سلاجقه در سرخس پیش از آن در سال 43 خبر می دهد همچنین از تخریب سرخس بدست ترکمنان سلجوقی در همان سال پس از جنگی که میان ایشان و سلطان محمود در گرفته بود، نیز خبر داده است.
2-2-7- سرخس در زمان سلاجقه
با استقرار سلجوقیان در این نواحی به جای غزنویان، مرو پایتخت قرار گرفت. تنها سیاح بزرگ و معروف این دوران ناصرخسرو می باشد. وی در آغاز سفر خود از مرو حرکت کرده و از طریق سرخس راهی نیشابور می گردد. در این دوران می توان پذیرفت که در دوران سلطنت ملکشاه و سلطان سنجر امنیتی نسبی و موقت در خراسان پدید آمد و بازار علم و تجارت رونق یافته است. سلطان سنجر که از سال 490 تا 552 هجری قمری حکومت کرد، سالها در مرو پایتخت داشت و
توقف او در مرو نه تنها در آبادانی آن منشأ اثر بود بلکه در نتیجه امنیت و پیشرفتی که در این زمان پدید آمد در شهرهای دیگر ایران از جمله سرخس، همسایه غربی مرو نیز پیشرفت محسوسی پدید آمد. با مرگ سلطان سنجر خواهرزاده او سلطان محمود بن ارسلان به تخت نشست.
2-2-8- سرخس در دوران خوارزمشاهیان
امیر مؤیدای به دست خوارزمشاهیان به قتل رسید و سرخس را از دست غزها خارج ساختند. در دوره خوارزمشاهیان سرخس قلعه ای مستحکم بود که چندین ماه پناهگاه سرداران خوارزمی محسوب می گردید. که به دلیل داشتن این قلعه مهم که در بین نیشابور و مرو قرار داشت از اهمیت بسزایی برخوردار بود. زمانی که علاء الدین خوارزمشاهی قلعه سرخس را تصرف نمودند، خزانه دار آن به نام بدرالدین به استقبال رفته و خدمتگزاری خود را اعلام داشته و کلید قلعه را نیز تسلیم نمود.
2-2-9 – سرخس در زمان غوریان
پس از مرگ علاء الدین خوارزمشاهی غوریان قصد متصرفات او را می نمایند و به مرو لشگر می کشند و پس از فتح آن رهسپار سرخس و سایر شهرهای خراسان می شوند سرخس را با صلح در اختیار می گیرند و فرمانروایی سرخس را به امیر زنگی بن مسعود یکی از فرزندان عمویش واگذار می نمایند. اما سلطان محمد خوارزمشاه برای باز پس گیری متصرفات پدرش قیام می کند و ابتدا به مرو و بعد نیشابور را می گیرد و سپس به سوی سرخس لشگر می کشد و بر آنجا مسلط می شود.
2-2-10- سرخس در حمله مغول
آرامشی را که سلطان محمد خوارزمشاه در خراسان پدید آورده بود، دیری نپائید، مقارن همین ایام یورش مغول به سرزمین های اسلامی آغاز گردید و هر آنچه را که از تمدن فرهنگ در طول چند قرن در این سرزمین پدید آمده بود و به نابودی کشانید از سال 617 هجری قمری یورش مغول به خراسان آغاز گردید. اطلاعات موجود از وضعیت سرخس زیاد نمی باشد و آنچه را که روایت گردیده ضد و نقیض به نظر می رسد. تولی خان پس از تصرف مرو از طریق سرخس به نیشابور می رود. بر اساس مستندات تاریخی مردم سرخس با مغول سازش می کنند و از آنها اطاعت می نما
یند. به طوری که قاضی سرخس که با قاضی مرو خویشاوندی داشت با چنگیزخان مغول از در سازش و اطاعت سخن به میان آورد. درهر صورت آنچه که مسلم است این می باشد که سرخس در حمله مغول به اندازه سایر شهرهای خراسان که در برابر ایستادگی کردند، صدمه ندیده است.
2-2-11- سرخس در دوره تیموریان
در اواخر قرن هشتم هجری قمری تیموریان به خراسان حمله کردند. و پس از کشتار مردم و تخریب شهرها و تنها پس از اینکه خون آنان با فرهنگ و اندیشه ایرانی – اسلامی عجین گشت و معنایی از تمدن و ایمان را استشمام کردند. دستی بر آبادی و سازندگی گشودند. گفته شده در حمله امیرتیمرور گورکانی به خراسان در سال 782 هجری قمری چون مردم سرخس از تسلیم او سرباز زدند دست به کشتار وسیعی زد و ویرانی های غیر قابل جبرانی را ایجاد نمود.
2-2-12- سرخس در دوران قاجار تا عصر حاضر
تاریخ معاصر سرخس در حقیقت مصادف است با آغاز تهاجمات ترکمنان به نواحی شمال خراسان و دست اندازی ایشان به مرو و سرخس. بی تردید سرخس در طول دوره صفویه و افشاریه به علت اینکه غالباً دستخوش تهاجمات بیگانه و نابسامانی های زیادی بوده سیر نزولی داشته است. از زمان صفویه به بعد ازبکان که مرو را به مرکزیت خود برگزیده بودند آبادیها و شهرهای شرقی ایران از جمله سرخس را به کرات مورد حمله و تجاوز آنها واقع شده است. پس از صفویه نیز گرچه نادرشاه افشار توانست قدرت خود را به خوانین محلی ماوراء النهر و خیوه تحمیل نماید، ولی عمر کوتاه سلطنت قدرت خود را به خوانین محلی ماوراء النهر و خیوه تحمیل نماید، ولی عمر کوتاه سلطنت این سردار بزرگ اجازه نداد آرامشی را که بتواند اقتصاد بهم ریخته این منطقه را جانی بخشد. در این سرزمین برقرار نماید. در دوران قاجار آشفتگی منطقه شمال شرق ایران و ماوراء النهر به حد کامل رسید و باعث شد دوباره ترکمنان و ازبکها از فرصت استفاده کرده و به این منطقه حمله
نمایند. تنها فرد اروپایی که در این زمان از سرخس دیدن کرده است فردی روحانی با نام ولف بوده است که در راه مسافرتش به بخارا در سال 1831 میلادی چند هفته در این شهر مانده و برای کلیمیان معدود آنجا و ترکمنان موعظه کرده است. فرد دیگر نیز به نام برنز نیز در سال 1832 میلادی به مدت ده روز از این شهر نیز دیدن کرده است. عباس میرزا ولیعهد پس از برقرار کردن امنیت نسبی در مشرق ایران مأمور امنیت شمال شرق ایران گشت وی در سال 1248 به سوی سرخس حرکت کرد.
وی می نویسد در سرخس عده زیادی از ترکمن ها اقامت دارند و آنجا از انبار غنایم غارتی خود
کرده اند. در دوره ناصرالدین شاه قاجار و وزارت امیرکبیر حکومت های کوچک شمال خراسان از دولت اطاعت می کردند ولی به محض مرگ امیر کبیر تهاجمات شروع گردید. لشگریان محمد امین به خراسان حمله کردند و در سرخس از سپاهیان دولتی شکست سختی خوردند و مور به تصرف قوای دولتی در آمد و حاکمان آنها از طرف والی خراسان انتخاب گردیدند. در زمان ناصرالدین شاه قاجار سرخس پس از تحمل رنج های زیاد دوران ویرانی و خالی بودن از سکنه را تجربه کرده که در کتاب سفرنامه رکن الدوله به سرخس به قلم محمد علی منشی آمده است. البته در خصوص آنچه که منشی در خصوص سرخس قدیم و آثار باستانی آن آورده هیچ نمی توان گفت و فقط ارزش آن بیشتر از جنبه تاریخی می باشد.
2-2-13- سرخس جدید ایران
حدود صد سال پیش هنوز نقاط بسیار کم جمعیت و یا غیر مسکون و مساعد برای جذب جمعیت در خراسان بخصوص در منطقه سرخس وجود داشت. حصول اطمینان از یک سو و زمینه مساعد کشاورزی و دامداری از سوی دیگر به تدریج زمینه جذب جمعیت های دیگری را به این منطقه فراهم ساخت . در زمان رضاشاه تعدادی از تأسیسات و سازمانهای اداری کشوری در سرخس مستقر گردید. یکی از مهمترین حوادث دوران رضاشاه اشتغال شمال ایران توسط شوروی سابق بود که در شهریور 1320 اتفاق افتاد و سرخس بعنوان یکی از مبادی ورودی قوای نظامی شوروی سابق محسوب می گردید و همین امر باعث گردید که روسها در طول این مدت اقدام به احداث
تأسیساتی نظیر پاسگاه نمودند. اما پس از خروج ارتش سرخ از این منطقه کلیه پاسگاههای مزبور تخلیه و به ایران واگذار نمودند. آثار این پاسگاهها هنوز در پنج کیلومتری شمال سرخش وجود دارد. راه اساسی سرخس به مشهد نیز که به طول 185 کیلومتر می باشد در سال 1346 به پایان رسید و در سال 1350 با آسفالت آن بخش عمده ای از آن مورد بهره برداری قرار گرفت و نقشه شهر سرخس نیز در سال 47 طرح ریزی و در بهمن ماه سال 47 عملیات اجرایی آن آغاز گردید. در طول انقلاب اسلامی نیز مردم سرخس همچون سایر نقاط ایران به مبارزه با رژیم سلطنتی پرداختند. پس از انقلاب اسلامی نیز در سال 1369 بخش سرخس به فرمانداری تبدیل گردید و نخستین فرماندار آن در سال 1369 کار خود را آغاز نمود.
2-5- آداب و روسم
- اخلاق و عادتها
مردم سرخس سخت کوش، پاک اندیش، متدین، آزاده و میهن دوست می باشند. سرخسی ها خوش جوش، زود آشنا، احساساتی، زود رنج، و در دوستی ها استوار و پا برجا می باشند. مردم سرخس به موسیقی سنتی خود بسیار علاقمند می باشند.
- عیدها و جشن ها
الف) چهارشنبه سوری
در چهارشنبه آخر سال مردم شادی می کنند و جشن و سرور برپا می دارند و آداب و مراسم ویژه ای را انجام می دهند که از هر لحاظ دل انگیز و زیبا می باشد. در این روز مردم در شهر آتش می افروزند و به خواندن شعرهای شیرین و گرفتن فال پلیدی و بدبختی را از خود دور می سازند و برای خود، خوش بختی و تندرستی آرزو می کنند. مردم سرخس در شب چهارشنبه سوری نزدیک غروب آفتاب، هفت تا سه بوته آتش در میانه کوچه و یا در حیاط گذاشته و به اصطلاح خودشان بته روشن می کنند، سپس پیر و جوان، کوچک و بزرگ از روی بوته های آتش می پرند و برای رفع پلیدها شعاری را زمزمه می نمایند.
ب) عید نوروز
نوروز بزرگترین و کهن ترین عید مردم ایران و یادگار چندین هزار ساله ایران باستان می باشد. در شهرستان سرخس مردم به آداب و رسوم نوروز پایبند و علاقمند می باشند. چند روز دست از کار می کشند و به خوشی و سرور و خوردن خوراکهای خوشمزه، شیرینی و آجیل، شادی می کنند. گندم و عدس سبز می نمایند، لباس نو می پوشند، می رقصند، بازی کرده، آب به یکدیگر می
پاشند، اسپند دود می کنند، تخم مرغ می پزند و آنها را رنگ می کنند. سرخسی ها سال نو را به خویشان، دوستان و نزدیکان خود تبریک گفته و به یکدیگر هدیه می دهند. از چند روز به عید مانده همه در اندیشه تهیه لباس نو می باشند، خانه تکانی می کنند و جامه نو می پوشند، فرش ها را می تکانند و در و پنجره را پاک می کنند. سرخسی ها هنگام لحظه تحویل سال، دور سفره می نشینند و هر کدام یک سکه یا چند دانه برنج در جیب می گذارند، همین که سال تحویل شد به هم تبریک می گویند و یکدیگر را می بوسند و شماری دعای عید می خوانند. روز نخست عید، بزرگ خانواده یا بزرگ محل در خانه می نشیند و همه به دیدن او می روند و نوروز را تبریک گفته و دستش را می بوسند او هم به هریک از دیدار کنندگان عیدی می دهد.
ج) سیزده بدر
مردم خراسان و شهرستان سرخس سیزده فروردین را نحس می دانند و بر این باور می باشند که در این روز باید از خانه خارج شوند و در دشت و چمن به گردش و شادی پرداخت. مردم در این رو نهار را در باغ و سبزه زار می خورند و آن چه آجیل و شیرینی از عید باقی مانده است، در آن روز مصرف می کنند.
د) جشن های دینی و مذهبی
مردم سرخس عید مولود حضرت محمد (ص)، عید قربان، عید فطر، عید مبعث، عید حضرت علی (ع)، عید بزرگ نیمه شعبان، عید غدیر خم و ... را گرامی می دارند و در روز عید غدیر خم به دیدن سادات می روند.
هـ ) جشن سده
جشن سده از جشن های کهن و مهم است که در تمامی روستاهای خراسان و برخی از روستاهای سرخس با شادی و سرور و شکوه ویژه ای برپا می شود و با وجود گذشت چندین هزار سال هنوز در میان خراسانی ها و برخی از سرخس ها زنده و جاوید مانده است. این جشن در خراسان و سرخس روز دهم بهمن ماه، یعنی پنجاه روز پیش از نوروز آغاز می شود و سه روز به درازا می کشد.
- ضرب المثل
ضرب المثل هایی که در شهرستان سرخس مورد استفاده قرار می گیرد در اغلب نقاط استان خراسان کاربرد دارد. در زیر به برخی از این ضرب المثل ها اشاره می شود :
الف) از هرچی بدت میه، سرت میه
ب) گفت چرا به وطنت نرفتی، گفت به خدا دل خوشی ندارم.