بخشی از مقاله
چکیده
هر چه به گذشته ایران زمین بر گردیم، بخاطر عدم وابستگی اقتصاد این سرزمین به نفت، خلاقیت و هوشمندی انسان در برخورد با مسائل طبیعی بیشتر به چشم می خورد. معماری گذشته، وجود بند ها و سدهای متعدد در مناطق مختلف، وجود قنوات متعدد و طویل و... نمونه هایی از به ثمر نشستن استعداد ذاتی بشر، در حل مشلات طبیعی این سرزمین بوده است. مساکن روستایی گیلان، با ظاهر متفاوت خود، اقتباسی ساده از طبیعت و جغرافیای منطقه بوده و معماری آنها برای پاسخگویی به مطلوب ترین شرایط آسایش انسانی طرح ریزی شده است. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی ویژگی های اقلیمی مناطق مختلف گیلان و با توجه به قیود محیطی موجود، راه حل هایی که در معماری بومی این مناطق به کار رفته شناسایی شود معماری که کمترین آسیب را به اکوسیستم وارد می کرده است. امروزه استفاده از تکنیک های اقلیم معماری بومی به شیوه مدرن می تواند به کاهش مصرف انرژی کمک کند. در تحقیق حاضر، با توضیحاتی که درباره ویژگی های معماری بناهای مسکونی منطقه داده می شود سعی بر آن است که شکلی کلی از معماری گیلان ارائه گردد، معماری ای که در اثر شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص منطقه شکل گرفته و بیانگر نوعی متفاوت از طراحی محیطی است. در نهایت این نتیجه به دست می آید که بررسی گونه های مساکن روستایی گیلان، برای استفاده از جنبه های مثبت معماری بومی و سود جویی از راهکارهای اقلیمی و سازه ای آنها، پاسخ هایی مناسب تر برای بهینه سازی مساکن امروزی این منطقه دراختیارخواهدگذاشت. روش بکار گرفته شده در این تحقیق، روش توصیفی-تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات، هم بر اساس مطالعات کتابخانه ای یا اسنادی و هم بر اساس مشاهدات میدانی صورت گرفته است. این تحقیق پس از بررسی ویژگی های معماری خانه های روستایی استان گیلان در ارتباط با عوامل جغرافیایی و ترسیم نقشه های پراکندگی فنون پی سازی، دیوار سازی و نوع سقف در نقاط مختلف استان، نتایجی درباره ارتباط پراکندگی این فنون با عوامل جغرافیای طبیعی ازجمله گسل ها، مسیل ها، بارش، رطوبت و دما به دست داده است.
واژه های کلیدی: مسکن روستایی، آسایش، معماری، گیلان، تکنیک اقلیمی.
مقدمه
از آنجا که مسکن یکی از ضروری ترین نیازهای بشر برای در امان ماندن از شرایط سخت آب و هوایی است، انسان در گذشته مجبور بود ساختمان را به گونه ای بنا کند که نه تنها بیشترین سازگاری را با شرایط آب و هوایی داشته باشد بلکه به بهترین نحو از عوامل و عناصر آب و هوایی مفید، در جهت تأمین آسایش، در ساختمان استفاده نماید. به همین جهت ساختمان هایی که تا قبل از دستیابی بشر به انرژی های فسیلی ساخته می شد، بیشترین انطباق را با وضعیت آب و هوایی داشت. در این میان، معماری سنتی روستایی گیلان با غنای فرم، برتجربه گرانبهای گذشتگان تکیه داشته و بر مبنای نیازها و هماهنگ با عوامل محیطی - اکولوژیک - پدید آمده بود. در چگونگی معماری گیلان، عوامل آب و هوایی همچون باران مداوم، وزش بادها، طبیعت چهارگانه - جلگه، میان بند، کوهستان و نواحی خشک - و منابع طبیعی موجود دردسترس، نقش اساسی داشته است.
شرایط آب و هوایی و خاک شناسی جلگه گیلان محیطی از این منطقه ساخته اند که از نظر معماری با قیود فراوانی روبروست. ساختن مسکن - محیط کوچکی که به نحوی مؤثر از انسان و حیوان و محصول حفاظت کند - باید پاسخگوی مجموعه ای از ضرورت ها باشد که این شرایط زیست بومی بسیار نامطلوب تحمیل می کند، ضرورت هایی چون میزان رطوبت قشر سطحی خاک، بارندگی ها ی فراوان و بادهای شدید، میزان رطوبت بالای هوا، سرمای زمستان، گرمای تابستان، فراوانی حشرات و انگل ها. پژوهش حاضر می کوشد به سؤال زیر پاسخ دهد: معماری محلی و سنتی به چه راه هایی متوسل شده است تا فضای مسکونی را از فشار این قیود محیط برهاند؟
طرح هایی که در زمینه معماری پس از ظهور انقلاب صنعتی و دستیابی بشر به انرژی های فسیلی عرضه می شد، کمترین انطباق را با شرایط آب و هوایی داشته و دارد. با این حال، امروزه توجه کشورهای صنعتی به جنبه های مصرف انرژی در ساختمان موجب ابداع انواع تکنیک های طراحی اقلیمی شده است. البته این امر بدون توجه به معماری بومی و بهره گیری از الگوهای آن امکان پذیر نبود. از طرف دیگر، همانطور که الگوهای معماری ایران بعد از انقلاب صنعتی کاملاً تقلیدی و متناسب با فرهنگ غرب بود - رازجویان، - 1 :1367 استفاده از تکنیک های اقلیمی ارائه شده از سوی متخصصان کشورهای صنعتی نیز، در صورت عدم توجه به معماری بومی از کارایی لازم برخوردار نخواهد بود. علاوه بر این، سابقه سکونت در ایران و پیشینه درخشان در زمینه معماری، لزوم توجه به تکنیک های اقلیمی معماری بومی و استفاده از آن با شیوه مدرن را ضروری می داند.
هدف از بررسی این بناها گامی است کوتاه جهت شناخت پاسخ معماری این بناها به قیود محیط زیست می باشد، در زمانی که ابزار و مصالح سنتی تنها امکانات محدودی را در اختیار قرار می داد. تفحص و یافتن آگاهی در این خصوص از آن جهت حایز اهمیت است که معماران این بناها به اصول و روش هایی دست یافته اند که نه تنها تخریب و ضایعه ای را بر محیط تحمیل نمی کند بلکه فراتر از آن در جهت اعتلای محیط گام بر می دارد.
نتایج پژوهش دیبا - 1370 - نشان می دهد که رطوبت زیاد و گرمای هوا در تابستان، شرایط اقلیمی ویژه ای را پدید آورده است که مشابه آنرا شاید بتوان تنها در مناطقی از آمریکای مرکزی، بنگلادش، مالزی و یا اندونزی یافت. این وضعیت خاص آب و هوایی برای ساکنین دشواری هایی را پدید می آورد که در گذشته هیچ گاه از نظر مورخین و جهانگردان دور نبوده است. تپولوژی مسکن در این سرزمین، همگام با عوامل فرهنگی و اجتماعی هویت، معماری این خطه را شکل داده است. هویتی که علی رغم شباهت های اقلیمی گیلان با سایر مناطق یاد شده در جهان منحصر به فرد بوده است.
بر اساس تحقیقات قبادیان - 1372 - فراهم نمودن شرایط آسایش در این منطقه پر باران و مرطوب، از جمله معضلاتی بوده که ساختمان های سنتی توانسته پاسخگوی آن باشد. متداول ترین نوع ساختمان سنتی در این منطقه به نام گالی پوش خانه معروف است که بام آن با پوشش گالی - نوعی علف که د رکنار مرداب ها می روید - است و دارای کرسی چینی چوبی در زیر ساختمان می باشد.
تحقیقات برومبرژه - 1370 - بیانگر آن است که خانه هایی که در جلگه گیلان ساخته شده اند، همچون درختان مرتفعی که آنها را احاطه می کنند، غالبا تابع یک طرح قایم چند طبقه ای است. بهترین فضای خانه نیز درست زیر بام جای دارد. این برداشت اهالی از فضای خانگی مرتفع با طرح قالبی در ساختمان های مسکونی مناطق مرکزی ایران به کار می رود، تباین دارد؛ زیرا در ایران مرکزی اتاق ها به صورت افقی در اطراف حیاط مرکزی ساخته می شوند.
دیبا - 1372 - در پژوهش های خود به این نتیجه رسیده است که برخلاف معماری بومی کویر که بیشتر از خشت و آجر بنا شده است، معماری این منطقه از چوب و الیاف گیاهی به صورت عمده بهره برداری کرده است. جنگل های انبوه در کنار مزارع برنج از مهمترین منابع تامین مصالح ساختمانی منطقه می باشند .نی"ولی" - نوعی الیاف گیاهی که برای پوشش سقف به کار می رود - و ساقه های برنج عناصر اصلی تشکیل دهنده پوشش سقف ها هستند. سقف هایی که به علت شدت و تداوم بارندگی همیشه به صورت دو یا چهار شیبه ساخته می شوند. اشکال ساده سقف شیبدار از بوجود آمدن کنج های برفگیر جلوگیری کرده و مانع نفوذ آب حاصل از ذوب برف به داخل بنا می شود. بعلاوه برای جلوگیری از نفوذ باران به داخل ساختمان توسط باد معمولا سقف شیبدار تا نزدیکی کف زمین در یک یا دو جناح ساختمان که رو به باد قرار دارند ادامه می یابد و معمولا پنجره ای از این دو جناح باز نمی شود. گونه برخورد دیگر که بیشتر در خانه های شهری دیده می شود، استقرار بالکن دورتادور بنا می باشد. این بالکن علاوه بر آنکه دسترسی اتاق ها به یکدیگر را تامین می نماید، مانع از رسیدن باران به بدنه بنا می شود.
بر اساس یافته های معماریان - 1372 - پوشش های شبیدار در شکل های گوناگون و مصالح مختلف، از ویژگی های مهم نمای خانه های گیلانی است. در بعضی نقاط گیلان مانند اطراف لاهیجان، شیب این پوشش ها خیلی زیاد و در بعضی از نقاط مانند اطراف فومن این شیب کمتر است. رنگ قهوه ای آن همراه با قرار گیری دسته های گالی و کولش، سطح زیبایی را شکل می دهد و خانه گیلانی را با محل خود مانوس می کند. متاسفانه با استفاده از مصالح جدید - مانند حلبی - این هماهنگی با طبیعت کاملا دستخوش تغییر شده است.
استان همیشه سرسبز گیلان از شمال به دریای خزر و کشور آذربایجان، از جنوب به استان زنجان و قزوین و رشته کوههای البرز، از شرق به استان مازندران و از غرب و شمال غربی به استان اردبیل محدود است و بالغ بر 14 هزارکیلومترمربع مساحت دارد. کمترین فاصله کوه از دریای خزر - در حویق - نزدیک به 3 کیلومتر و بیشترین فاصله آن از دریا - در امام زاده هاشم - , حدود 50 کیلومتر است. درازای آن از شمال باختری به جنوب خاوری، 235 کیلومتر و پهنای آن از 25 تا 105 کیلومتر تغییر می کند. رشته کوههای البرز با ارتفاع متوسط 3000 متر، همانند دیواری در غرب و جنوب گیلان کشیده شده و این منطقه جز از راه دره منجیل، راه شوسه دیگری به فلات ایران ندارد. شکل جغرافیای گیلان به صورت بدنه ای پرچمی شکل و شامل البرز غربی و جلگه گیلان در جنوب و گردنی استوار و افراشته شامل؛ کوههای تالش و جلگه ساحلی در جهت شمال می باشد - وارش : . - 1388
گیلان سرزمین باران است و سبزه و جنگل و رود و کوه. گیلان پاره ای از سامان گسترده ایران است، هر چند که گونه گونی فراوانش آن را چون پاره ای جدا از ایران می نمایاند. این پاره سبز که در بخش بندی های سیاسی ایران باستان شناخته می شود و 14709 کیلومترمربع گستردگی دارد، دربردارنده بخش جلگه ای و دو پاره کوهستانی » دیلمان « و » تالش « است و گیلان نام