بخشی از مقاله
بودجه سرمايهاى
بودجه سرمايهاى ـ capital budgetعبارت است از مجموعه طرحهاى سرمايهگذارى که يک وجه مشترک دارند؛ يعنى بازده هريک از اينها در دورههاى بلندمدت بيش از يک سالبهدست مىآيد؛ براى مثال طرحهاى سرمايهگذاى براى دورههاى ۵، ۱۰، ۱۵، يا حتى ۲۰ ساله امرى بسيار متداول است. چنين سرمايهگذارىهائى را سرمايهگذارى بلندمدت ـ term investment ـ long مىنامند.
تشخيص برخى سرمايهگذارىها چندان مشکل نيست؛ مانند تشخيص هزينههاى ساختمانى مربوط به ايجاد کارخانه توليدي، يا خريد ماشينآلات جديد و جايگزين کردن وسايل قديمى بهجاى آن و در نتيجه بالا بردن ظرفيت کارخانه. اما تشخيص برخى سرمايهگذارىها چندان ساده نيست؛ از جمله تشخيص هزينههاى سنگين تبليغاتى و اجراء برنامههاى تحقيق و توسعه که احياناً مستلزم سرمايهگذارىهاى چندين ساله خواهد بود. تعيين سودآورى اين قبيل طرحها نيز نسبتاً مشکل است. متنوع ساختن فعاليت شرکت از راه خريد شرکتهاى گوناگون و ادغام آنها در يکديگر بهمنظور کاهش خطرهاى احتمالى نيز نمونهاى از سرمايهگذارىها بلندمدت هستند. برخى شرکتها دامنه فعاليتهاى خود را چنان گسترش داده و آنها را متنوع ساختهاند که بهصورت نوعى مجتمع درآمدهاند. يکى از اين مجتمعها، مجموعهاى از شرکتها است که تقريباً همه چيز (از قلم خودنويس تا هليکوپتر) توليد و عرضه مىکند. صنعت بانکدارى نيز نمونه جالبى از اين مقوله است. برخى شرکتها فعاليتهاى خود را صرف خريد سهام بانکهاى ديگر مىکنند و برخى نيز توجه خود را معطوف فعاليتهاى ديگر از قبيل: دادهپردازي، پرداخت وامهاى بلندمدت به شرکتها (براى خريد ماشينآلات سنگين) و خريد اسناد مربوط به حسابهاى دريافتنى يا حقالعملکارى ـ factoringمىکنند.
مراحل اجرائى بودجهبندى سرمايهاى:
بودجهبندى سرمايهاي فرآيندى است که مىتوان بدانوسيله طرحهاى توجيهپذير را شناسائى کرد و به مورد اجراء گذاشت. مراحل اجرائى بودجهبندى سرمايهاى عبارتند از:
0. تشخيص و شناسائى طرحهاى سرمايهگذارى
1. ۲. ارزيابى و تعيين مطلوبيت هريک از طرحها
2. ۳. گزينش يا انتخاب طرح مطلوب
3. ۴. طبقهبندى طرحها و انتخاب بهترين آنها در صورتىکه وجوه موجود براى تأمين مالى مجموعهاى از سرمايهگذارىها کافى نباشد
4. ۵. تجزيه و تحليل نتايج تصميمات گذشته که در مورد طرحها سرمايهگذارى گرفته
احتمال دارد برخى طرحهاى سرمايهگذارى در يکى از چهار مرحله يادشده فوق رد شوند. نتايج بهدست آمده از طرحهائى که پيش از اين به اجراء درآمدهاند در مرحله پنجم موردتجزيه و تحليل قرار مىگيرند و در اين مرحله نسبت به ادامه يا توقف طرح، يا ايجاد تغييراتى در آن تصميمگيرى مىشود. اجراء طرح هنگامى متوقف مىشود که مديران شرکت اطمينان يابند که ادامه آن تأثيرى در افزايش ثروت سهامداران نخواهد داشت. مرورى بر تصميمات گرفتهشده در گذشته موجب افزايش توانائىهاى مديريت شرکت در ارزيابى سرمايهگذارىهاى آينده و قضاوت در مورد آنها خواهد شد
بودجهبندى سرمايهاى را غالباً فرآيندى پويا مىدانند؛ زيرا مىتوان طرحهاى مختلف را بهصورت مستمر شناسائى کرد. امکان دارد که تغيير محيط بيرونى شرکت باعث تغيير مطلوبيت طرحها سرمايهگذارى کنونى يا طرحهاى پيشنهادى شود. براى مثال اقدامات شرکتهاى رقيب، تحقيقات بازاريابي، چرخههاى تجاري، تورم غيرمنتظره، مقررات جديد وضعشده و به کارگيرى تکنولوژىهاى جديد ممکن است باعث تغيير مطلوبيت طرحهاى سرمايهگذارىهاى کنونى يا طرحهاى پيشنهادى شوند؛ بنابراين مراحل بودجهبندى سرمايهاى بهصورت نوعى فعاليت مستمر شرکت درمىآيد
بودجهبندى سرمايهاى در شرکتها:
بودجهبندى سرمايه فرآيند مستمرى است که از آن در اجراء وظايف مختلف مديريت در سطوح مختلف شرکت استفاده مىشود. مديران بازاريابى و توليدى و مهندسى و مالى در شکل دادن به بودجههاى سرمايهاى (که شرکت در آن خصوص تصميم مىگيرد( نقش اساسى دارند؛ بهعلاوه اعضاء ساير دواير نيز در فرآيند بودجهبندى سرمايهاى نقشهاى مهمى بر عهده دارند و در مواقع ضرورى و لحظات بحرانى از هيچ کمکى فروگذارى نمىکنند.
نقش مديريت مالى در بودجهبندى سرمايهاى
ارزيابى مالى طرحهاى سرمايهگذارى بر عهده مديران مالى است. به دو نوع سرمايهگذارى بايد توجه کرد:
0. سرمايهگذارىهائى که هدف آنها مستقيماً افزايش فروش و سود شرکت است
1. ۲. سرمايهگذارىهائى که هدف آنها کاهش هزينهها و در نتيجه افزايش سود شرکت است
2. ماهيت اين نوع سرمايهگذارىها ـ که اصولاً بلندمدت هستند ـ بهگونهاى است که پس از تصميمگيرى سودآورى شرکت را براى چندين سال تحت تأثير قرار مىدهد. از ديدگاه مديريت مالي، هدف بودجهبندى سرمايهاى عبارت است از گزينش آن دسته از طرحهاى سرمايهگذارى بلندمدت که انتظار مىرود با اجراء آن طرحها، ثروت صاحبان سهام به حداکثر برسد
دادههاى لازم براى ارزيابى طرحهاى سرمايهگذارى
ارزيابى مطلوبيت طرحهاى مختلف سرمايهگذارى مستلزم بررسى چند مرحله است. مدير مالى مسئول اجراء سه مرحله اصلى است:
تعيين ميزان خالص سرمايهگذارى و جريانهاى نقدى ورودى مورد انتظار:
۲. در نظر گرفتن ارزش زمانى پول از راه محاسبه ارزش فعلى جريانهاى نقدي
۳. استفاده از معيارهاى بودجهبندى سرمايهاى به اين منظور که آيا طرح مزبور بازده موردنظر را عايد شرکت خواهد کرد يا خير.
تعديلاتى که در سرمايه در گردش رخ مىدهد
اگر اجراء طرح مربوط به بودجهبندى سرمايهاى بهگونهاى باشد که باعث افزايش دارائىهاى جارى )مانند موجودى کالا و حسابهاى دريافتني( شود، بايد سرمايه در گردش مربوط به طرح را در محاسبه ميزان خالص سرمايهگذارى و جريانهاى نقدى منظور کرد. انتظار مىرود که سرمايه در گردش در پايان عمر مفيد آن طرح بهصورت کامل بازيافت شود. بر اين اساس بايد دو نوع تعديل در سرمايه در جريانهاى نقدى ايجاد کرد:
نخست در زمان محاسبه ميزان خالص سرمايهگذاري. بههنگام تعيين خالص سرمايهگذاري، آن مقدار از سرمايه در گردش که مورد تعهد شرکت است بهعنوان جريان خروجى اضافى (مازاد بر جريان خروجي) به حساب مىآيد و بايد آن مقدار را بر ميزان سرمايهگذارى اضافه کرد، ولى اين رقم اضافى به حساب سرمايه منظور نمىشود و مستهلک نمىگردد.
دوم با توجه به تغييراتى که در مقدار سرمايه در گردش رخ مىدهد (افزايش سرمايه در گردش) بايد جريانهاى نقدى را تعديل کرد. افزايش در سرمايه در گردش بهعنوان جريان نقدى خروجي، از جريان نقدى کسر مىشود. کاهش در سرمايه در گردش بهعنوان جريان نقدى ورودي، به جريان نقدى اضافه مىشود. در هريک از اين حالات جريان نقدى را بايد براساس رقم پس از کسر ماليات تعديل کرد.
محاسبه جريان نقدى:
عبارت جريان نقدى ـ cash flowبراى بيان ميزان بازده نقدى طرحهاى مختلف سرمايهگذارى بهکار مىرود. امکان دارد ميزان وجه نقد را نتوان بهطور دقيق تعيين کرد، با وجود اين مىتوان با استفاده از دادههاى حسابدارى ارقامى بسيار نزديک به مقادير واقعى را محاسبه کرد. بازدهى سالانه هر طرح سرمايهگذارى عبارت است از سود قبل از کسر استهلاک و ماليات. پس جريان نقدى را مىتوان بهصورت معادله ذيل نشان داد.
جريان نقدى = سود قبل از کسر استهلاک و ماليات
جريان نقدى را بهصورت سود پس از کسر ماليات بهاضافه استهلاک (profit after taxes plus depreciation) نيز مىتوان تعريف کرد. از آنجا که استهلاک، هزينهاى غيرنقدى است، باعث بهوجود آمدن سپر مالياتى (صرفهجوئى مالياتي ) مىشود و ماليات شرکت را کاهش مىدهد. به هر حال، سود سالانه شرکت (پس از کسر ماليات) باعث مىشود که جريان نقدى به مبلغى معادل هزينه ماليات کاهش يابد. بنابراين براى برآورد و تعيين جريان نقدى يک طرح بايد هزينه استهلاک را به رقم سود پس از کسر ماليات اضافه کرد.
محاسبه مبلغ خالص سرمايهگذارى:
هنگامىکه طرحى پذيرفته مىشود، خالص وجوه نقدى را که از اين بابت خرج مىشود خالص سرمايهگذارى ـ N.NET investment و زمانى را که سرمايهگذارى اوليه در آنصورت مىگيرد زمان صفر مىنامند. چگونگى محاسبه مبلغ خالص سرمايهگذارى در معادله ذيل نشان داده شده است:
هزينه طرح = مبلغ خالص سرمايهگذارى
هزينههاى طرح و نصب دستگاهها
هزينه طرح ـ project cost مساوى است با پولى که براى احداث يا خريد يک دارائى به مصرف مىرسد. زمانىکه اجراء طراحى مستلزم حمل و نقل يا نصب دستگاهها و ماشينآلات مىشود، يا نياز به افزايش سرمايه در گردش پيدا مىکند. هزينه اين اقلام نيز بخشى از مبلغ خالص سرمايهگذارى است. هنگام محاسبه مبلغ خالص سرمايهگذاري، هزينههاى مالى )بهره(و ارزش اسقاط دارائىهاى جديد )که مربوط به چند سال بعد مىشود( به حساب نمىآيند و اين بدان مفهوم است که مبلغ خالص سرمايهگذارىها نشاندهنده خالص وجوهى است که در آغاز طرح بهصورت نقد پرداخت مىشود.
فروش دارائىها:
گاهى يک طرح سرمايهگذارى مستلزم جايگزينى ماشينآلات جديد بهجاى ماشينآلات موجود در کارخانه مىشود. احتمالاً ماشينآلات موجود ارزش روز يا ارزش اسقاط دارند و امکان دارد اين اقلام کاملاً مستهلک نشده باشند. فروش اين دارائىها احياناً باعث افزايش يا کاهش مالياتهاى شرکت مىشود و آثار مالياتى اين اقلام در محاسبه ميزان خالص سرمايهگذارى بايد منظور شود.
در برخى کشورها شرکتها بايد ۴۰ درصد سود مشمول ماليات خود را بابت ماليات بپردازند. شرکتهاى مزبور براساس قوانين مالياتى بايد معادل ۴۰ درصد سود حاصل از فروش دارائىها را نيز بابت ماليات بپردازند. مقرراتى که بهموجب آنها ماليات سود حاصل از فروش دارائىها محاسبه مىشود به اين شرح است:
0. الگو يک قلم دارائى به قيمتى کمتر از ارزش دفترى آن به فروش برسد، آن شرکت مىتواند معادل ۴۰ درصد تفاوت بين قيمت فروش و ارزش دفترى آن قلم دارائى )زيان حاصله) را از ماليات آن دوره کسر کند (زيان ناشى از فروش دارائى باعث صرفهجوئى مالياتى مىشود
اگر دارائى به قيمتى معادل ارزش دفترى آن به فروش برسد، فروش دارائى هيچ اثرى در ماليات شرکت نخواهد داشت.
اگر دارائى به مبلغى بيش از ارزش دفترى دارائى به فروش برسد، معادل ۴۰ درصد تفاوت قيمت فروش و ارزش دفترى دارائى )سود حاصله( بر ماليات آن دوره شرکت افزوده مىشود