بخشی از مقاله
رابـط كـاربر
«امام على عليه السلام»
هر ظرفى وقتى چيزى در آن گذارند ، گنجايش خود را از دست مىدهد ، مگر ظرف دانش كه با افزودن آن ، گنجايشش بيشتر مىشود .
فهرست
مقدمه
رابط گرافيكي كاربر
معيارهاي عمومي رابط کاربر مطلوب
شيوه هاي ارتباط رابط و كاربر
شيوه هاي نمايش اطلاعات
ارزيابي رابط كاربر
رابط كاربر نرم افزارهاي فارسي
رابط هاي كاربر آينده
نتيجه
مرجع
مقدمه
سالهاست كه از عمر محصولات نرم افزاري مي گذرد، با اين حال انگار همين ديروز بود كه نرم افزارها با محيطي سرد و بيروح با رنگهاي تيره و ترسناك فقط از راه خط فرمان دستورات را اجرا ميكردند، چقدر ذوق زده شديم وقتي كتابخانههاي توربو ويژن را دراختيار گرفتيم، چند سال قبل از آن حتي آدمهاي خوشبين هم فكر نمي كردند
روزي موشواره اي اختراع ميشود تا كامپيوتر به كار آدمهاي كم سواد هم بيايد. اين سرعت آن قدر زياد بود كه حتي فرهنگستانها و لغت نامه نويسها هم نميدانستند چگونه واژهي معادل براي اين همه كلمه جديد پيدا كنند، از سوي ديگر آساني ورود به اين عرصهي جديد (علوم كامپيوتر و نرم افزار) و به كار گيري ابزارهاي آن منجر به اين شد كه يك شخص از هر طايفه و صنفي كه بود به راحتي بتواند در اين حوزه هم خودي نشان دهد. اگر باور نداريد ميتوانيد آمار افراد غير فيزيكداني را كه در رشتهي فيزيك فعاليت ميكنند را با افراد غير كامپيوتري كه در اين رشته دستي دارند، مقايسه كنيد.
رابط کاربری (User Interface) که UI هم خوانده میشود به مجموعه بخش هایی از نرم افزار گفته میشود که برای برقراری ارتباط با کاربر بکار میروند از جمله منوها، کادرهای تبادلی، دکمهها، پیامها و تنظیمات.
رابط کاربری در اصل بخشی از برنامه است که کاربر با آن رابطه برقرار می کند. اگر کاربر فرمانهایی را در صفحه کلید وارد کرده و برنامه نیز با عملکرد خاصی به آنها پاسخ دهد، گفته میشود که برنامه مزبور یک رابط خط فرمانی دارد. اگر فرمانها از طریق فهرستهای گزینشی (منوها) در اختیار کاربر قرار گیرند، به رابط مزبور، رابط گزینشی گفته میشود. برنامهای که اطلاعات را به طور گرافیکی نشان داده و برای برقراری رابطه با کاربر به یک وسیله اشارهای نیاز داشته باشد، گفته میشود که یک رابط گرافیکی کاربر دارد.
طراحي رابط كاربر ضعيف باعث بوجود آمدن خطاهاي جبران ناپذيري در سيستم مي شود و همچنين علت مهم استفاده نشدن بسياري از سيستمها رابط كاربر ضعيف سيستم است
رابط گرافیکی کاربر
رابط کاربر مبتنی بر گرافیک که در آن کاربر به جای تایپ فرمانهای بلند و پیچیده از اعلان فرمان، با اشاره بر نمایشهای تصویری بر روی صحنه تصویر، پرونده ها، برنامهها یا فرمانهایی انتخاب می کند. برنامههای کاربردی که در ویندوز اجرا می شوند،
از مجموعه ثابتی از فهرستهای گزینش عمودی، جعبههای محاورهای و سایر عناصر گرافیکی مانند، نوارهای مرور (scroll bar) و شمایلها (icon) استفاده می کنند. این ثبات میان عناصر گرافیکی، از مزیت عمدهای برای کاربر است، زیرا با یادگرفتن نحوه کار با رابط می توانید از آن در تمام برنامههای در حال اجرا در همان محیط استفاده کنید.
معيارهاي عمومي رابط کاربر مطلوب
طراحان شرکتهاي متفاوت نرمافزاري از جمله «مايکروسافت»، «کالدرا» و ديگر طراحان رابط کاربر، بر اين باورند که رابط کاربر مطلوب شرايطي را فراهم ميکند که کاربر بتواند آنچه قصد انجام آن را دارد، به راحتي به رايانه منتقل کند. به نظر آنها، برقراري ارتباط شفاف بين رايانه و کاربر از مهمترين اهداف در طراحي رابط کاربرهاست که در نهايت به رضايت کاربر ميانجامد. بدين منظور، معيارهاي زير مورد توجه قرار گرفته است:
1)ثبات
يک صفحه رابط با ثبات، به کاربر اجازه ميدهد تا دانش و آموختههاي قبلي خود را به کار گيرد. به نظر فراري (Ferrari, 2005) يک محيط با ثبات، جو آشنايي را فراهم ميکند که باعث يادگيري راحتتر کاربر ميشود. شرکت مايکروسافت (2003) به عنوان نمونه به نسخههاي متفاوت سيستم عامل ويندوز اشاره ميکند که متداول و متعارفبودن شکل رابط کاربر در آنها رعايت شده است. کاربري که با طرز استفاده از يک صفحه ويندوز آشنا باشد، ميتواند کار با صفحههاي ويندوز ديگر را هم به راحتي فرا گيرد. منوها مثال خوبي بر اين ادعا هستند
در اکثر صفحههاي ويندوز، گزينه File در سمت چپ قرار ميگيرد و بعد از آن به ترتيب Edit ، View، Tools ، Help قرار گرفتهاند. ممکن است گفته شود کلمه Document بهتر از کلمه File ميباشد و يا اينکه گزينه Help بايد در ابتدا قرار گيرد. مانعي براي انجام اين تغييرات وجود ندارد ولي با انجام آنها، کاربر گيج ميشود و قابليت استفاده رابط کاربر کاهش مييابد،
زيرا بايد هنگام استفاده از صفحه ويندوزهاي متفاوت، کمي درنگ و فکر کند تا مکان منوها و اسامي آنها را بيابد. مکان قرار گرفتن منوهاي فرعي نيز حائز اهميت است. کاربر انتظار دارد گزينههاي فرعي Copy ، Cut و Paste را در زيرگزينه Edit بيابد. انتقال آنها به گزينه اصلي File ، باعث سردرگمي ميشود. پس بهتر است از خط مشيهاي تثبيت شده پيروي نمود،
مگر اينکه دليل قاطعي براي تغيير آنها وجود داشته باشد. افزون بر اين، ثبات و متداول بودن شکل و فرم صفحه، دخالت حافظه کاربر را تا جايي که ممکن باشد کمرنگ ميکند. مندل (Mandel, 2003) در اين زمينه معتقد است، نياز براي بخاطرآوردن اسامي رکوردها و يا رسيدن به موضوعات مختلف مانند پوشهها (Folders)، فضاي زيادي را به ذهن کاربر اشغال ميکند
. اگر رابط کاربر، کاربر را ملزم کند همه اينها را به خاطر بسپارد، اين اطلاعات در اکثر موارد در حافظه طولاني مدت شخص باقي نميماند و پس از مدتي به ياد آوردن آنها مشکل است. رابط کاربر بايد تا حد ممکن دخالت حافظه را کم کند. يک رابط کاربر متداول، به حافظه کوتاهمدت کاربر اعتماد ميکند. بطور اختصار مي توان به اين چند نكته بسنده كرد:
داشتن رفتار يكسان در هر زمان و هر مكان از برنامه
داشتن اصطلاحات يكسان در تمام برنامه به طور مثال، جايي پيام قبول-لغو بدهيم و جايي ديگر تاييد-انصراف
داشتن آيكن هاي يكسان و مشخص
داشتن رنگهاي منحصر و يكسان
2)سادگي و وضوح
بهترين رابطان کاربر از طراحي ساده برخوردارند. طرحهاي ساده، يادگيري و استفاده را آسان ميکنند و به رابط کاربر، ثبات و استحکام ميبخشند. کاربر نبايد به يکباره با حجم زيادي از اطلاعات روبرو شود، بلکه بهتر است مقدار زيادي از اطلاعات را بهگونهاي جاي داد که صفحه شلوغ به نظر نرسد. به اعتقاد مندل، اکثر انسانها وقتي با حجم زيادي از اطلاعات روبرو ميشوند، ميترسند
. به نظر وي، رابط کاربر بايد تلاش کند تا ميتواند حضور اطلاعات را دوستانه جلوه دهد و آنها را پله پله و به صورت يک روند در نظر گيرد. در هر صورت، کاربر نبايد ناگهان در دريايي از اطلاعات غوطهور شود.
همچنين، رابط کاربري که از وضوح و شفافيت برخوردار باشد، تا حد بسيار زيادي از اشتباهات جلوگيري کرده، اطلاعات مهم و اساسي را برجسته و قابل مشاهده مينمايد و کاربر را به سمت يادگيري و استفاده راحتتر، هدايت مينمايد. به نظر فراري، رمز وضوح و شفافيت رابط کاربر، در سادگي است. بطور اختصار مي توان به اين چند نكته بسنده كرد:
يك عمل پيچيده را به اعمال ساده تر بشكنيد و عملكردهاي اضافي را نيز حذف كنيدتا رابط ساده تر شود .
اگر كاربر بايد يك فرايند طولاني را انجام دهد، بهتر است اين توالي به مراحل كوتاه تر تبديل شود ( استفاده از Wizards ) .
اعمال را با به كاربردن آيكن ها و كلمات ساده مشخص كنيد.
ازكلمات و آيكنهايي كه براي كاربر آشناترند، استفاده كنيد.
مفاهيم شبيه به هم را در يك گروه و دسته قراردهيد، مثلاٌ در يك منو يا يك كادر يا Tab Control
از نمايش Message Box خوداري كنيد، مگر اطلاعاتي كه كاربر لازم است كه ببيند همچنين از بيامهاي كوتاه و موثر استفاده كنيد (از كلمات لطفاٌ، در صورت لزوم پرهيز نماييد).
3)رهنموني
کاربر بايد هميشه آگاه و مطلع نگه داشته شود و بازخورد به سرعت آماده شود. همچنين، بازخورد بايد با مورد مربوط تناسب داشته باشد. براي مثال اگر در قسمت جستجو، کاربر، کليدواژهاي را وارد ميکند و نتيجه صفر ميآيد، نظام به سرعت پيام ميدهد: «مطمئن هستيد ديکته را درست نوشتهايد؟» يا «کليدواژه خيلي عام است. از کليدواژه خاصتري استفاده کنيد» و اگر کاربر عملي انجام ميدهد که قابل اجراست، پيغام اخطاردهندهاي بايد وي را آگاه کند.
4)زيبايي
هر عنصر ديداري که روي صفحه نمايش ظاهر ميشود، توجه کاربر را جلب ميکند. محيط نمايش بايد به گونهاي باشد که کارکردن در آن، جالب باشد و به درک بهتر اطلاعات موجود در صفحه کمک کند. به عنوان نمونه، نوع قلم به کار رفته؛ بهتر است از نوع قلمهاي آشنا براي کاربر و خوانا باشد
5)گرافيک و ترکيب رنگها
در يک آزمايش رايانهاي، 6 رابط کاربر متفاوت گرافيکي و غيرگرافيکي توسط «هاهو» و همکارانش (HwaHu [et al], 1999) به منظور سنجش تأثير رابط کاربر در برقراري ارتباط با يک نظام ذخيره و بازيابي اطلاعات مورد بررسي قرار گرفت.
تنايج نشان داد صفحههاي گرافيکي، به طور فزايندهاي در موقعيتهايي که نظام بشدت به برقراري ارتباط بين اطلاعات و کاربر نياز دارد، مؤثر واقع ميشوند. صفحه کاربر گرافيکي از لحاظ مفهوم، بهتر از صفحههاي غيرگرافيکي عمل ميکند. در صفحات گرافيکي، رنگ، مؤثرترين عامل در جلب رضايت کاربر به شمار ميآيد. همچنين، تأثير رنگ بر ادراک کاربر سنجيده شد. آبي و قرمز تضاد معنايي دارند و به طور سنتي، قرمز رنگ گرم است که ميتواند در جذب کاربر به کار رود.
در حاليکه مفهوم رنگها از فرهنگي به فرهنگ ديگر ممکن است متفاوت باشد. رنگ قرمز براي نمايش موضوعات مهم و قابل توجه، مناسب است. به عنوان نمونه، اصطلاحات پيشنهاد شده توسط نظام که به ميزان بالايي با جستجوي کاربر در ارتباط است، ميتواند با رنگ قرمز نمايش داده شود. از سوي ديگر، رنگ آبي اغلب به عنوان رنگ سرد در نظر گرفته ميشود که ميتواند براي اصطلاحات پيشنهاد شده توسط نظام که ارتباط موضوعي کمي با جستجوي کاربر دارد، مناسب باشد.
6)استفاده از پيامها و علائم اخطاردهنده
توجه به پيامها و علايم اخطاردهنده از جمله مواردي است که در هدايت کاربر بسيار تأثيرگذار است. به عنوان نمونه، اگر فايلي يافت نميشود، از طرف نظام پيام «فايلي يافت نميشود» به کاربر داده شود. براي اينکه همه کاربران به هر زباني بتوانند اين دستورها و اخطارها را متوجه شوند، ميتوان از تصوير استفاده کرد. يک تصوير ميتواند
جاي چندين کلمه يا جمله را بگيرد و همان مفهوم را برساند. اما ممکن است اين مفاهيم، براي همه يکسان نباشد. پس بايد به علايم گرافيکي که استفاده ميشود، توجه داشت. استفاده از يک 8 ضلعي قرمز رنگ با کلمه توقف در وسط آن، ممکن است در همه جاي دنيا معني توقف ندهد، ولي يک دايرة قرمز رنگ که روي آن يک دست گشاده باشد، بهتر مفهوم توقف را ميرساند.
پس بهتر است از علايمي که مفهوم جهاني دارند، استفاده شود. در اين مورد مي توان به نكات زير نيز توجه كرد:
پيامهايي راكه كاربر آنها را سريعاٌ درك كند، به كار ببريد. مثلاٌ Problem in sending Email به جاي Error 12790 in using smtp port
استفاده از پيامهاي صريح و روشن
پيامها نبايد حالت چند گانگي به وجود بياورد. مثال معروف آن Press Return بجاي Press Any Key است.
پرهيز از پيام هاي عجيب براي خطاهاي استثنايي وقتي در برنامه Exception Handling ميكنيد، در صورت بروز خطاهاي نا شخص پيامهاي نامشخصي مانند Fatal Error , Job Abortion , Catastrophic Failure Error نشان ندهيد.
از كلمات مشخص و سودمند استفاده كنيد. مثلاٌ استفاده از جملهي "داده هاي ورودي كافي نيست" زياد مناسب نيست. بلكه بهتر است مشخصاٌ بگوئيد كه مثلا " نام و نام خانوادگي را وارد نماييد" . امروزه برنامهاي تحت وب و جملهي اطلاعات ورودي كافي نيست در بالا ميآيد و كنار هر فيلدي كه اجباري است يك علامت مشخص كننده مثل * نمايش مييابد.
بهتر است سيستم بار گناه را به دوش بكشد و مقصر شناخته شود. مثلاٌ براي استفاده از پيام " دستور ورودي غير مجاز است " پيام بدهيم كه دستور ورودي مفهوم يا فايل مشخص نيست. از لحاظ رواني، كاربر با خواندن جملهي اول، برنامه ساز را مقصر ميداند و در حالي كه جمله دوم كاربر سيستم (يا خودش) را مقصر قلمداد مي كند.
براي برنامه جنبه هاي انساني در نظر نگيريد. استفاده از پيامهاي انساني از نظررواني براي كاربر، دلهره آور است، شايد هم او را عصباني ميكند. فكرش را بكنيد كاربر صبح Outlook را باز مي كند و سلام صبح بخير را مشاهده ميكند و يا هنگام بستن يك برنامه پيام " روز خوبي داشته باشيد " را مشاهده كند.
7)انعطافپذيري
از ديگر ويژگيهاي عمومي رابط کاربرهاي مطلوب، قابليت انعطافپذيري است. بهترين و موفقترين رابط کاربرها به گونهاي طراحي ميشوند که خواستههاي متفاوت کاربران را مهيا کنند. به عنوان نمونه، مرورگر ويندوز از شرکت مايکروسافت به کاربران، هم از طريق صفحه کليد و هم به وسيلة فرمان Copy ، اجازه نسخهبرداري از بايگاني را ميدهد و يا اينکه کاربر اين امکان را داشته باشد
هم از طريق موشواره و هم صفحه کليد کليد فرمانها را صادر کند. بکارگيري صفحهکليد به عنوان ميانبر براي فراميني است که در حالت عادي يعني هنگام کار با موشواره براي اجراي آن فرامين به انتخاب چندين منو نياز ميباشد. همچنين، قابليت انعطافپذيري، ميتواند در تغيير رنگ صفحه توسط کاربر نيز مدنظر قرار گيرد.
8)توجه به اصول روانشناسي
اصول روانشناسي در تمام مراحل ايجاد يک کاربر، نقش اساسي ايفا ميکند. شکلها، رنگها، تصويرها، کلمهها و تکتک عناصر بهکار رفته در رابط کاربر، بايد بر اساس اصول روانشناسي شکل گيرد تا يک محيط راحت و دوستداشتني را براي کاربر فراهم نمايد. رابط کاربر بايد با فيزيک، ادراک و تواناييهاي شناختي کاربر مرتبط باشد. روانشناسي شناختي، نحوة عملکرد ذهنيات انسان است: چگونه فکر ميکنيم، چگونه به خاطر ميآوريم و چگونه ياد ميگيريم.
9)تسلط به محيط
بر اساس اصول روانشناسي، وقتي کاربر راضي به نظر ميرسد که بر محيط خود مسلط باشد و کارهايي که انجام ميدهد، به طور قطع به نتيجه برسد. کاربر بايد قادر باشد گام اول را بردارد و شروع به جستجو کند و نظارت تمام اعمال را به دست گيرد.
وقتي کاربر، خود را نااميد، عصباني و آشفته مييابد، به احتمال زياد، به دليل چيزي است که اتفاق افتاده و او بر آن مسلط نبوده و يا نتوانسته بر آن نظارت داشته باشد. حتي اگر اين اتفاق کوچک بوده باشد. به عنوان نمونه کليد فاصله (Space Bar) در صفحه کليد، خوب کار نميکند و هنگام تايپ بعضي کلمات به هم ميچسبند و اين کار، کاربر را آشفته ميکند
. نکته اينجاست که آيا رابط کاربر، همان اندازه که کاربر توقع و انتظار دارد، خواستههايش را برآورده ميکند؟ اگر غير از اين باشد، کاربر احساس ميکند بر نظام تسلط ندارد و نميتواند با آن ارتباط منطقي برقرار کند و آن را مورد انتقاد قرار ميدهد.
10)صراحت
همچنين، کاربر بايد علت و تأثير ارتباط بين اعمالي را که در صفحه نمايش انجام ميدهد، ببيند. اين امر، به وي اجازه ميدهد احساس کند متصدي فعاليتهاي رايانه است و در واقع نظارت و کنترل رايانه را بر عهده دارد.
11)کاهش حجم کاربر
انتظار ميرود يک رابط کاربر مطلوب بدون بازشدن صفحههاي متعدد، فرد را به پاسخ برساند و از تقّهزدنهاي زياد مبرّا باشد. در پژوهشي که «فاکني» و «گونزالس» (Faichney & Gonzalez, 2001) انجام دادند، رابط کاربر دو مرورگر Gold Leaf و Windows Explorer با هم مقايسه شد.
زمان و شماره کليک کردن موشواره براي مشخص نمودن راهنماها و بايگانيها ثبت و مشخص گرديد که مرورگر Gold Leaf، مرورگر Windows Explorer به ضربهزدن نياز دارد. مرورگر Gold Leaf به تلاش ذهني و فيزيکي کمتري نياز دارد و کار با آن لذتبخشتر است، زيرا کاهش تعداد کليک در مرورگر Gold Leaf ميتواند به نمايش همزمان سطوح متعدد بايگانيها، مربوط باشد و همين تعداد ضربه کمتر رضايت کاربر را افزايش ميدهد.
در حالي که کاربران هنگام کار با مرورگر Windows Explorer محدود ميشوند، زيرا در يک زمان فقط يک سطح از پوشههاي فرعي قابل مشاهده است. شرکت کالدرا قانون سه ضربه را مطرح ميکند و بيشتر از اين تعداد ضربه را براي رسيدن به صفحه مورد نظر کاربر، مناسب نميداند. گردش بيش از حد موشواره بدين معناست که زمان کمتري صرف کار مفيد و واقعي شده است. درهمريختگي و بينظمي نشانهها و شکلها در صفحه، حجم کار را براي کاربر بالا ميبرد.
با ايجاد نظام هوشمند در درخواستها و تقاضاها، حجم کار کاربران کاهش مييابد. به عنوان نمونه، در برنامه پردازش کلمه، عملکرد غلطياب نبايد نيازمند آن باشد که کاربر هر زمان به فرهنگ لغت احتياج داشت، مسير آن را وارد کند؛ بلکه برنامه بايد به صورت هوشمند عمل کند، به طوري که هر زمان از غلطياب استفاده شد، برنامه، اطلاعات تکراري درخواست نکند.
12)کمک (مساعدت)
مساعدت کاربر ميتواند به صورت مثالهايي از طريقه جستجو باشد که وي را در يافتن پاسخ کمک ميکند، يا براي کاربراني که اولين بار، با رابط کاربر مربوط روبرو ميشوند، پاسخ آماده به سؤالها ميتواند بسيار مناسب باشد. در اکثر رابط کاربرهاي مطلوب، گزينهاي تحت عنوان «کمک» در نظر گرفته ميشود.
13) محدوديت حافظه انساني
در اين مورد مي توان به نكات زير اشاره كرد
به حافظه كاربر فشار تحميل نكنيد.
مراحل بايد طوري طراحي شوند تا لازم نباشد كه مثلاٌ كاربر اعمال انجام شده در 10 مرحله قبل را به ياد آورد.
از نمايش اطلاعات مهم با حجم زياد آن هم در مدت كوتاه، پرهيز كنيد.
فيلدهاي صفحه به شكلي كه كاربر انتظار آن را دارد، طراحي كنيد. مثلاٌ فيلد نام خانوادگي بايد بعد از فيلد نام باشد و يا فيلد تاريخ بصورت ..../.../.... مشخص باشد .
استفاده از Hint و عنوان هاي كوتاه و معني دار براي مشخص كردن اين كه كاربر در چه مرحله اي از انجام يك عمليات قرار دارد (مثلاٌ در يك برنامة نصب، اين نكته كه كاربر در حال حاضر درچه مرحله اي از پروسه نصب قرار دارد مهم است ) .
باز خوردهاي پيشرفت را مشخص كنيد. اين نكته كه در حال حاضر چه عملي در حال انجام يا چه عملي اتفاق افتاده است .
مراحل را طوري پيش بيني كنيد تا كاربر بتواند روند را تشخيص دهد، نه اين كه بخواهد مطلبي را به ياد آورد . مثلاٌ با روشن شدن كليد ( ذخيره ) كاربر ميفهمد كه تغييراتي به وجود آمده و بايد آنها را ذخيره كند. اين بهتراز آن است كه كليد ذخيره دايم روشن باشد و كاربر تغييرات خود را به ياد داشته باشد .
ازاستفادهي تعداد زياد آيكن و فرايندهاي طولاني اجتناب كنيد، چرا كه به ياد آوري مراحل مختلف و يا سپرده آن به حافظه از طرف كاربر مشكل است .
14) باز خورد
دادن باز خورد مناسب به كاربر در زمان مقرر. به طور مثال، در ويندوز وقتي در يك فرم كليد Tab زده ميشود، كنترل هاي كه فوكوس برنامه روي آنها قرار دارد، اصطلاحاً Highlight مي شوند. مانند يك Textbox يا يك Button.
تدارك مشاهده شاخص وضعيت. مثلاٌ نمايش يك Progress Bar هنگام كپي كردن يك فايل يا تغيير مكان نماي ماوس. دراين زمان كاربر متوجه مي شود كه اتفاقي در حال انجام است و حتي مي تواند پيش بيني تقريبي از زمان آن داشته باشد.
15) حالات و قيود
- استفاده از مدهاي مختلف بايد با دقت انجام بگيرد (مد، يك رفتار يا حالتي است كه برنامه در يك شرايط خاص در آن قراردارد). مثلاً تغيير شكل مكان نما يا شكل ماوس به كاربر مي فهماند كه در حال حاضر در حال ويرايش است يا جستجو.
حالات / مدها ، تا جايي كه ممكن است بايد قابليت برگشت به حالت قبل را دارا باشد.
كمترين استفاده از مدهاي انحصاري ( مثل Show Modal ). از فرمها Modal زماني استفاده كنيد كه مفهوم مقيد بودن در آن فرم موجود باشد. مثل يك فرم Save Dialog كه ميخواهد يك فايل را برايمان ذخيره كند و دسترسي به فرمهاي اصلي برنامه را قطع ميكند تا هنگامي كه بسته شود.
خنثي كردن يا باطل كردن عمل اتفاق افتاده ( Undo )
تا حد امكان، اعمال طوري طراحي شوند كه امكان Undo كردن داشته باشند. اما هميشه يك سقفي براي اين كار در نظر بگيريد تا كنترل از دست برنامه خارج نشود، مثلاً در خيلي از برنامه ها 15-10 بار Undo مجاز است .
خروج ا زعمليات. امكان خارج شدن از عمليات در حال اجرا امكان خوبي است .
خود من براي آشنايي با خيلي از برنامه ها و Wizardها و برنامه هاي نصب، آنها را تا مرحله يكي به آخر انجام مي دهم و سپس انصراف مي دهم .
16)توجه و دقت
در استفاده از روشها و تكنيكهايي كه توجه كاربر را برمي انگيزد، محتاط و هوشيار باشيد .
از استفاده مكرر از رنگهاي اخطاري، پيام هاي چشمك زن، خطوط ضخيم و ..... پرهيز كنيد.
گوناگوني فونت ها. بهتر است در يك فرم به خصوص از چندين سايز و قلم متفاوت استفاده نشود، حداكثر 4 سايز قلم منطقي است و بيشتر از 3 نوع فونت هم غير منطقي است.
براي استفلده از خطوط و كلمات زير خط دار، دليل منطقي داشته باشيد. در هر صورت، استفاده مكرر از كلمات زير خط دار جلوه خوبي ندارد .
استفاده افراطي از تذكر (Hint)هاي صوتي و تصويري به تمركز فكري كاربر لطمه ميزند .
اگراز كلمات لاتين استفاده مي كنيد، سعي كنيد تماماٌ از حروف بزرگ استفاده نكنيد.
استفاده از رنگها بايد مناسب و در خور انتظار باشد. در عرف جامعه، بعضي رنگها مفهوم خاصي دارند كه اغلب آنها را ميشناسيم. انتخاب رنگ قرمز براي كليد "قبول" خارج از انتظار است و يا داشتن يك فرم به رنگ قرمز و زرد و بنفش، تعجب هر كاربري را برمي انگيزد. به هر حال سعي كنيد بيشتر از 4 رنگ در يك فرم استفاده نكنيد.
متون آبي به سختي خوانده مي شوند. سعي كنيد از آنها استفاده نكنيد. در عوض زمينهي آبي براي كاربران خوشايند است. اما در زمينهي آبي از متن قرمز استفاده نكنيد. استفادهي همزمان از رنگهايي با كنتراست بالا به هيچ عنوان توصيه نميشود.
17) شبيه سازي بعضي نرم افزار ها با واقعيت
شيوه هاي ارتباط رابط و كاربر
1)دستكاري مستقيم(Direct manipulation)
توسط Ben Shneiderman ،دركنفرانس در NYU در سال 1982 بررسي شد. مزاياي اين روش شامل :
كاربران احساس مي كنند سيستم بصورت كامل در اختيار آنهاست
زمان يادگيري نسبتاً پايين است
درصورت بروز خطا بصورت سريع مشخص شده و تصحيح مي گردد و معايب اين روش شامل :
استنتاج يك مدل فضاي اطلاعاتي اختصاصي خيلي مشكل است
به كاربران فضاي اطلاعاتي زياد مي دهد و مديريت كاربر مشكل است
برنامه نويسي آن پيچيده و معمولاً بار سنگيني بر روي كامپيوتر قرار مي دهد
مثال: Video Game,CAD System,…
2)سيستمهاي منو(Menu selection)
در اين روش كاربران از يك ليست ممكن نمايش داده شده استفاده مي كنند. مزاياي اين روش شامل :
كاربران لازم نيست دستورات را حفظ كنند
براي كاربران مبتدي مناسب است
يادگيري آن آسان است و تايپ دستورات حداقل است
جلوگيري از خطاهاي تايپي توسط UI
و معايب اين روش شامل :
عملياتهاي منطقي تركيبي مانند Andو... غير حرفه ايي انجام مي شود
دسته بندي منوها در صورت زياد بودن منوها مشكل است
براي كاربران حرفه ايي زمان پيدا كردن منوها بيشتر از زمان تايپ كردن دستورات است
مثال: بيشتر نرم افزارهاي عمومي(تجاري)
3)فرمهاي پركردني(Form fill-in)
روشي است كه معمولا از روي فرمهاي موجود در واقعيت ساخته مي شده است. مزاياي اين روش به شرح زير است:
ورود اطلاعات بصورت ساده
يادگيري آسان سيستم به علت پيچيده نبودن آنها
و معايب اين روش شامل:
فضاي زيادي از صفحه را در بر مي گيرد
4)رابطهاي دستوري(Command Language)
معمولاً توسط كاربران باتجربه استفاده مي شود و براي كاربران مبتدي مناسب نيست. مزاياي اين روش شامل :
به منظور دستگاههاي ارزان قيمت استفاده مي شود
براي Compiler ترجمه آن آسان است
دستورات تركيبي با استفاده از Switch
پياده سازي آن اسان است
و معايب آن شامل :
يادگيري و بخاطر سپردن دستورات
بروز خطاهاي متداوم به علت تايپ نادرست دستورات(سيستم آشكارسازي خطا و تصحيح آن بايد وجود داشته باشد)
5)رابط زبان طبيعي(Natural language)
در اين روش كاربران دستورات را به يك زبان طبيعي مي نويسند. دامنه لغات محدود و مختص برنامه هاي خاص است. اين روش معمولاً به منظور انجام فرايند بر روي داده ها استفاده مي شود و برخلاف دستورات SQL، داراي نظم خاصي نيست.
همچنين از آنجا كه بصورت زبان طبيعي است يادگيري ندارد و فراموش كردني نيست و معمولا در هوش مصنوعي(رباتيك) استفاده مي شود