بخشی از مقاله
-1- مقدمه
منابع و ذخاير معدني همواره به عنوان يكي از ارزشهاي مهم و اقتصادي و سياسي در جهان مطرح بوده اند و معادن سنگ نيز به جهت كاربردهاي فراوان سنگهاي ساختماني و تزئيني در صنعت ساختمان و صنايع ديگر در بين ساير معادن از اهميت خاصي برخوردار است.
خوشبختانه در كشور ما ايران، معادن سنگ از جمله معادني هستند كه به صورت گسترده و غني وجود دارند. صنعت سنگ مي تواند به عنوان يكي از منابع مهم كسب درآمد ارزي براي كشور ما مطرح باشد. اهميت اقتصادي معادن سنگ هاي تزئيني براي كشور ما فوق العاده زياد است كما اينكه كارشناسان اين محصولات را رقيبي براي نفت مي دانند يعني صادرات سنگ « فرآوري شده» مي تواند دومين قطب صادراتي كشورمان بعد از نفت باشد.
در همين راستا، هر چه تكنولوژي و روشهاي استخراج و فراوري در معادن سنگ و كارخانجات سنگبري پيشرفته تر شود، كيفيت سنگهاي توليدي نيز بهتر شده و مي توان براي صادرات انها اميد بيشتري داشت. علاوه بر آن، كاهش ضايعات حاصل از استخراج و فرآوري سنگ نيز مي تواند نقش مهم در افزايش بهره وري صنعت سنگ ايفا كند و به طور چشمگيري بر منابع حاصله بيفزايد.
1-2- تاريخچه
استفاده از سنگها در پيكرده و نماي ساختمانها و معابد، از زمان هاي بسيار دور در ايران متداول بوده است. از اين نمونه مي توان به سنت هفت هزار ساله سنگكاري در ايران اشاره نمود.
پروفسور آندره گدار در خصوص شناخت و كاربرد سنگ تراورتن در جنوب شرقي دره محلات در جاده اراك به كاشان در دهكده خورهه، در ساخت دو ستون شياردار با سر ستون ايواني كه دست كم قدمت دو هزار و دويست ساله دارد اشاره نموده است. در كتاب هنر ايران نوشته « رمان گيرشمن» آمده است: در معبد خورهه كه داراي طرح يوناني است، ستونها از حد تناسب كلاسيك بين ارتفاع و قطر تجاوز مي كنند و اين دلالت بر سليقه ايراني است.
اماكن بزرگي براي تاسيس كاخها و معابد در دوره ساسانيان در نظر گرفته شده بود كه جالبترين آنها كاخ تخت جمشيد مي باشد كه در حدود سال 540 پيش از ميلاد به فرمان داريوش اول، خشايار شاه اول و خشايار دوم ساخته شده است. اين كاخ بر روي پايه اي از تخته سنگ هاي بزرگ به بلندي نزديك 20 متر بنا شد، و مساحت پشت بام آن از 13 هكتار كمتر نيست و كاربرد انواع سنگهاي ساختماني و تزئيني در بوجود آوردن ستونها، مجسمه ها و نقوش برجسته كاملا چشمگير است.
1-3- صنعت سنگبري، مشكلات و چشم اندازهاي نو
با نگاهی دقيق تر در مي يابيم كه ريشه مشكلات موجود در صنعت سنگبري كشورمان اين است كه از همان ابتدا در چهارچوب بازار بسته و محدوده داخلي درجا زده و منزوي مانده است. در اقتصاد امروز، توليد صنعتي به علت اتكائي كه بر تكنولوژي پيشرفته دارد، ارزش و اعتبار و تداوم خود را از حضور فعال در بازارهاي جهاني كسب مي كند.
صنعت سنگبري نيز از اين قاعده كلي بر كنار نيست و اگر اين صنعت همچنان خود را از صحنه رقابت دور نگه دارد، نويد هيچ توسعه اي را نخواهد داد. صنعت سنگبري برخلاف حرفه سنگتراشي در كشور ما سابقه زيادي ندارد. ليكن توسعه اين صنعت در اين مدت عمدتا تحت تاثير مصارف بي رويه داخلي متوقف انده و نتوانسته است خود را با تحولات جاري در صنعت جهاني سنگبري همگام نمايد.
بين توليد و بازار ارتباطي متقابل وجود دارد. بازار رقابت آميز توسعه يا تكامل توليد را مي طلبد و آن را ناگزير به سوي نوآوري سوق مي دهد و اين هدف با حضور در بازارهاي بسته بدست نمي آيد.
از طرفي ديگر فرهنگ مشتري بر ساخت و كيفيت توليد اثر مي گذارد. در بازارهاي داخلي صنعت سنگبري با هر كيفيتي سنگ را توليد و توزيع كند مشتري دارد و كيفيت هنري و فني سنگ در مرتبه دوم اهميت دارد ليكن در بازار رقابت آميز بين المللي وضع به كلي
فرق مي كند. قدرت انطباق با شرايط متغير خريدار نقش محوري دارد در چنين بازاري توليد كننده همواره به فكر ابداع و چاره انديشي براي حضور پر رنگتر و جذب خريدار دارد.
در اين عرصه مطمئنا ضعف توليد و بسته بندي و توزيع توليد كننده را از صحنه رقابت محو مي سازد. در اين خصوص صادرات علاوه بر اين كه يك مزيت اقتصادي است محرك ابداع و نوآوري و زمينه ساز توسعه تكنولوژي جديد است.
برنامه ريزي براي صادرات، يعني توسعه بازار از داخل به خارج، سرآغاز تحول در صنعت سنگبري ماست. اين صنعت براي تامين نيازهاي توسعه، چند عامل اساسي لازم دارد.
بايد تصور خود از حرفه و حساسيت هاي مربوط به آن را تغيير دهيم. از تجربه هاي موفق صادركنندگان نامدار جهان استفاده كنيم. چشم اندازهاي تخصصي خود را وسعت بخشيم از عوامل تاثير گذار و شكل دهنده صادرات آگاه شويم و خطوط توليد خود را با سبكها و سليقه هاي معماري نوين متناسب مي سازيم.
امروزه به كارگيري تكنولوژي و ابزار مدرن در صنعت سنگبري يك اصل اساسي است تجربه پيشتازان اين صنعت در جهان مثل ايتاليا، اسپانيا، برزيل و حتي پرتغال مويد اين است كه موفقيت قطعي در صنعت سنگ نصيب كشورهايي مي شود كه ضمن برخورداري از ذخاير داخلي در به كارگيري تكنولوژي مدرن نيز از تلاش و كوشش لازم دريغ نمي ورزند.
ايران در رقابت با كشورهاي ديگر از اين مزيت كم نظير برخوردار است. كه زيباترين سنگها را وفور در اختيار دارد كمتر جايي در جهان، فراواني و تنوع سنگ ايران را دارد.
دسترسي آسان به مواد اوليه مرغوب و متنوع، مزيتي استراتژيك براي ماست. اين مزيت در كنار سنت هفت هزار ساله سنگكاري در ايران، به شرط تلفيق بهينه با تكنولوژي پيشرفته معاصر قدرت رقابت صنعت سنگبري كشورمان را ارتقاء مي بخشد و آن را در موقعيتي قرار مي دهد كه سنگهاي متنوع و جديد به بازار عرضه كند.
امروزه كشورهاي دارنده منابع سنگ، بخشهاي استخراج و فرآوري خود را طوري سازمان مي دهند كه هر دو بخش، همسو و هماهنگ در خطوط مكمل يكديگر توسعه يابند. صنعت سنگ تزئيني در اين راستا بايد توسعه يابد.
1-3-1- توان توليد سنگ تزييني در ايران
با توجه به اطلاعات موجود در مركز اطلاعات صنعتي و تكنولوژي وزارت صنايع و معادن و جزوات موجود در آرشيو اين مركز تحت عنوان « فهرست و نام و نشان 25 هزار واحد توليدي در استانهاي مختلف كشور» تعداد 851 كارخانه سنگبري فعال با ظرفيت توليدي معادل 41 ميليون متر مربع در سطح كشور وجود دارد. اما طبق اظهارات كارشناسان سنگهاي تزييني در بخش صنايع كاني غير فلزي وزارت صنايع و معادن، مطابق برآوردهاي كارشناسي، در حقيقت حدود 3500 سنگبري در
سطح كشور فعاليت دارند. دليل اين تناقص اين است كه بسياري از سنگبريها به دليل كوچك بودن و پائين بودن حجم توليدشان فاقد پروانه تاسيس يا بهره برداري اند و فقط كارت شناسائي دارند. اينگونه سنگبريها عمدتا كارگاههاي كوچكي هستند كه در داخل يا اطراف و حواشي شهرها مشغول به كارند و به همين دليل آمار و مشخصات دقيق آنها موجود نيست. برنامه انتقال اين
واحدهاي سنگبري به مناطق مشخص و شهركهاي صنعتي خارج از شهر در برنامه كار سازمان دهي و انتقال صنايع مزاحم قرار دارد و تا زماني كه اين انتقال صورت نگيرد كارت شناسائي اين واحدها به پروانه تاسيس با بهره برداري تبديل نخواهد شد.
با توجه به عدم دسترسي به مشخصات و وضعيت توليد اين سنگبريهاي كوچك ( حدود 2650 واحد)، ظرفيت توليد آنها معادل كمترين ظرفيت توليد سنگبريهاي داراي مجوز يعني حدود 6 هزار متر مربع در نظر گرفته شده است. بدين ترتيب، كل ظرفيت توليد سنگبريهاي مذكور معادل16 ميليون متر مربع خواهد بود و با افزودن اين رقم به كل ظرفيت توليد سنگبريهاي داراي مجوز، رقم 57 ميليون متر مربع طول خواهد شد كه نشان دهنده كل ظرفيت توليد توليدكنندگان تزييني در ايران است.
5700000=41000000+60000×2650
در جدول 1 تعداد سنگبريهاي فعال و ظرفيت توليد آنها در هر استان به ترتيب حروف الفبا نشان داده شده است در اين جدول سهم هر استان از كل توليد سنگ تزييني ايران مشخص شده است. چون اطلاعات اين جدول مربوط به 851 كارخانه سنگبري اصلي است، بنابراين سهم واقعي هر استان در توليد سنگ تزييني تقريبا مشابه ارقام جدول 1 خواهد بود چرا كه قسمت اعظم توليد سنگ تزييني متعلق به همان 851 سنگبري مذكور است.
در اين جدول مقامهاي اول تا چهارم در توليد سنگ تزييني به ترتيب متعلق به استانهاي تهران، كرمانشاه، اصفهان و زنجان است.
جدول- سنگبريهاي فعال كشور به تفكيك استان، ظرفيت توليد و سهم در توليد.
1-4- وضعيت معادن سنگ تزئيني در ايران
براساس طرح آمارگيري از معادن كشور، تعداد معادن سنگ هاي تزييني در سال 1379، 416 معدن بوده است. از اين تعداد 416 معدن معادل بيش از 71 درصد، در حال بهره برداري و تعداد 9 معدن ( 3/4 درصد) درحال تجهيز و آماده سازي و تعداد 6 معدن نيز در حال اكتشاف بوده است. نكته قابل توجه تعطيلي 79 معدن در سال 1379 است به بيان ديگر از هر 3 معدن يك معدن غير فعال يا تعطيل بوده است.
تعداد كل شاغلان معادن سنگ هاي تزييني كشور در سال 1379 جمعا 7 هزار و 891 نفر گزارش شده است كه از اين تعداد 7 هزار و 871 نفر مرد و تنها 20 نفر زن بوده اند. همچنين تعداد شاغلان توليدي و غير توليدي معادن سنگ هاي تزييني كشور در پايان سال 1379 به ترتيب 6 هزار و 249 نفر و يك هزار و 642 نفر بوده است به عبارت ديگر از كل شاغلان اين معادن، 79 درصد در بخش توليدي و 21 درصد در بخش غير توليدي اشتغال بكار داشته اند.
از 6 هزار و 249 نفر شاغلان توليدي معادن فعال در سال 1379 يك هزار و 983 نفر ( حدود 25 درصد) كارگر ساده سه هزار و 16 نفر ( حدود 5/38 درصد) كارگر ماهر بوده اند اين در حالي است كه تعداد تكنسينها و مهندسان بخش به ترتيب 93 نفر و 349 نفر بوده است.
ارقام مزبور نشان مي دهد كه به ازاي هر مهندس شاغل در معادن سنگ هاي تزييني كشور 60/5 نفر كارگر ساده و 6/8 نفر كارگر ماهر و 3 نفر تكنسين مشغول به كار بوده اند.
بررسي سطح و مدرك تحصيلي شاغلان معادن سنگ هاي تزييني، توزيع نامناسب نيروي كار تحصيل كرده اين بخش را بيشتر نمايان مي سازد.
در پايان سال 1379 بيش از سه چهارم از شاغلان معادن سنگ هاي تزييني كشور، زير ديپلم و ديپلم بوده اند. و تنها يك چهارم آنها داراي مدرك تحصيلي فوق ديپلم و بالاتر بوده اند. از 8 هزار و 292 نفر شاغل در معادن سنگ هاي تزييني كشور در سال 1379، 993 نفر ( 12 درصد) بي سواد و 7 هزار نفر و 299 نفر ( 88 درصد) باسواد بوده اند.
1-5- نگاهي كلي بر ساختار قوانين صادرات در ايران
توليد كنندگان ايراني كه قصد صدور كالا به كشورهاي خارج را دارند بايد مراحل زير را طي نمايند:
1- داشتن كارت بازرگاني
2- در صورتيكه كالا نياز به گواهي استاندارد داشته باشد صادر كننده بايد با مراجعه به اداره استاندارد مجوزهاي لازم را تهيه كند.
3- گواهي بهداشت و گواهي قرنطينه براي خروج از مرز براي بعضي از كالاها ضروري مي باشد.
4- مدارك فوق را به همراه كالاي مورد نظر به گمرك اظهار مي نمايند.
5- در گمرك ضمن ارزيابي كالا و پلمپ نمودن ماشين حامل كالا، اجازه خروج كالا از كشور داده مي شود.
در اين بين علاوه بر شرايط بالا يك سري قوانين بين المللي تحويل كالا وجود دارد كه عدم اطلاع صادر كنندگان از اين قوانين خسارات جبران ناپذيري را در پي خواهد داشت كه در جدول 1 به آنها اشاره شده است:
جدول 1- قوانين و شرايط تحويل كالا
اكنون به طور خلاصه به شرح هر يك از اختصارات اينكوترمز مي پردازيم:
اول گروه E
تحويل در محل كالا (... محل تعيين شده)
EXW=EX WORKS
اين اصطلاح براي فروشنده كمترين وظيفه را در بردارد و ناظر بر مواردي است كه فروشنده كالا را در محل اقامت خود ( كارگاه، كارخانه، انبار و غيره) به خريدار تحويل مي دهد. بنابراين بايد كليه خطرات، تا زمان تحويل به خريدار در زمان مقرر و محل تحویل را بيمه نمايد. تدارك بسته بندي، بازبيني، كيفيت، وزن و ساير امور مشابه تا موقعي كه كالا را در اختيار خريدار قرار مي دهد به عهده فروشنده است. اخذ مجوزها، اجازه نامه ها و تشريفات صدور، شامل: تشريفات گمركي، تهيه اسناد حمل، گواهي مبدا و نظائر آن از وظايف خريدار است و گاه ممكن است با قبول هزينه ها و قبول مسئوليت ها و خطرات ناشي از تحويل كالا از محل توسط فروشنده تا مقصد مورد نظر به عهده خريدار خواهد بود. هزينه بازرسي به عهده خريدار است.
دوم- گروه F
1/F – تحويل به حمل كننده (... محل تعيين شده)
FCA=(Free Carrier)
اين اصطلاح، براي فروشنده، انجام كليه عمليات تا مرحله ترخيص كالا را اقتضا مي نمايد. بنابراين بايد كليه خطرات تا زمان تحويل به حمل كننده را تقبل نمايد. فروشنده بايد با مسئوليت خود كليه هزينه هاي مربوط به عمليات بازبيني، بسته بندي و علامت گذاري كالا را تا هنگامي كه در اختيار حمل كننده قرار مي دهد، انجام دهد. مجوزها و اجازه نامه ها را با هزينه خود اخذ و تشريفات لازم براي صدور كالا ( تشريفات گمركي) را با هزينه و مسئوليت خود انجام دهد.
به هزينه فروشنده، سند عادي مبني بر اثبات تحويل كالا به حمل كننده، براي خريدار فراهم مي آيد. تهيه اسناد حمل، انتقال خطر و ساير هزينه ها از زمان تحويل كالا به حمل كننده به عهده خريدار است. هرگاه خريدار درخواست نمايد و قبول هزينه و مسئوليت كند، تدارك اسناد حمل وگواهي مبدا را فروشنده انجام مي دهد. اين اصطلاح را مي توان براي هر نوع حملي، از جمله حمل مركب بكار برد. هزينه بازرسي به عهده خريدار است.
2/F تحويل در كنار كشتي (... بندر بارگيري تعيين شده)
FAS=free Alongside ship
اين اصطلاح، براي فروشنده انجام كليه علميات و هزينه ها را تا تحويل كالا در كنار كشتي، روي اسكله يا در بندر بارگيري كه قبلا تعيين و توافق شده، اقتضاء مي نمايد. اخذ مجوزها، اجازه نامه ها و تشريفات گمركي و پروانه صدور صورت تقاضا و قبول مسئوليت و هزينه، توسط خريدار، به وسيله فروشنده قابل انجام است. تهيه مدرك تحويل با هزينه و مسئوليت فروشنده و همچنين هزينه هاي مربوط به عمليات بازبيني، بسته بندي و علامت گذاري كالا نيز به عهده فروشنده است. بديهي است، بقيه هزينه ها از تاريخ تحويل كالا در روي اسكله كنار كشتي مسئوليت فقدان و آسيب ديدگي كالا به عهده خريدار مي باشد. هزينه بازرسي نيز به عهده خريدار است.
3/F- تحويل روي عرشه كشتي (... بندر بارگيري تعيين شده)
FOB=free on Board
اين اصطلاح، براي فروشنده انجام كليه عمليات و هزينه ها تا قرار دادن كالا در روي عرشه كشتي و گذاشتن از نرده كشتي در بندر حمل كه قبلا تعيين شده ( در زمان معين) را اقتضا مي نمايد. بنابراين، اخذ كليه مجوزها، اجازه نامه ها و تشريفات صدور، تهيه مدرك تحويل و پرداخت كليه هزينه هاي مربوط به عمليات بازبيني، بسته بندي و علامت گذاري كالا تا مرحله عبور كالا از نرده كشتي نيز به عهده فروشنده است. ساير هزينه ها، همچنين بازرسي از زمان تحويل كالا روي عرشه كشتي، به عهده خري
دار است. اين اصطلاح نيز منحصرا در حمل و نقل دريايي به كار مي رود.
سوم- گروهC
1/C- هزينه و كرايه حمل (... بندر مقصد تعيين شده)
CFR=Cost and Freight
در اين اصطلاح، فروشنده انجام كليه عمليات و هزينه ها ( قيمت كالات تا روي عرشه كرايه حمل تا بندر مقصد را به عهده مي گيرد. بنابراين، مسئوليت فقدان و آسيب ديدن كالا در زمان عبور از نرده كشي به عهده فروشنده نمي باشد. اخذ مجوز اجازه نامه هاي صدور و تشريفات صدور، شامل تشريفات گمركي و هزينه هاي متعدد انعقا قراداد حمل و پرداخت هزينه هاي مربوطه، تهيه مدرك تحويل، سند حمل بازبيني، بسته بندي و علامت گذاري كالا با قبول هزينه، به عهده فروشنده است هزينه هاي مربوط به بيمه كالا و قبول مسئوليت فقدان و آسيب ديدگي به عهده خريدار است. اين اصطلاح براي حمل دريائي و آبراه داخلي به كار مي رود. براي حمل با كشتي و استفاده از كانتينتر به جاي اين اصطلاح از اصطلاح CPT (كرايه حمل شده تا) استفاده مي شود هزينه بازرسي كالا به عهده خريدار مي باشد.
2/C=- هزينه، بيمه، كرايه ( ... بندر مقصد تعيين شده)
CIF=Cost , Insurance and Frieght
در اين اصطلاح، فروشنده انجام كليه عمليات و هزينه ها، متضمن بهاي بيمه دريائي و كرايه حمل از مبدا تا مقصد را قبول مي نمايد. بايد توجه داشت كه رويه حق بيمه اي كه توسط فروشنده پرداخت مي شود، در برگيرنده حداقل پول بيمه اي است، هزينه هائي نظير: عمليات بازبيني، بسته بندي، علامت گذاري مجوزها، اجازه نامه هاي صدور و تشريفات صدور و تشريفات گمركي فروشنده مي
باشد. هزينه هاي مربوط به بازرسي كالا به عهده خريدار مي باشد.این اصطلاح را فقط براي حمل دريائي و آبراه داخلي به كار مي برند. در حمل با كشتيها و استفاده از كانتينرها اصطلاحCIP ( كرايه حمل و بيمه پرداخت شده) به كار مي رود.
3/C- كرايه حمل پرداخت شده تا... ( مقصد تعيين شده)
CPT-Carriage paid to
در اين اصطلاح، فروشنده هزينه و كرايه حمل كالا تا مقصد تعيين شده را تقبل مي نمايد. بنابراين، برخلاف اصطلاح CIF مسئوليت فقدان يا ورود خسارت به كالا و هزينه هاي اضافي ناشي از حوادث بعد از تحويل به حمل كننده به عهده فروشنده نمي باشد. اين اصطلاح نظير اصطلاح CFR مي باشد. با اين تفاوت كه اصطلاح اخير (CFR) فقط در مواردي كه نرده كشتي كاربرد عملي دارد مورد استفاده قرار مي گيرد، در حالي كه CPT براي هر نوع حملي از جمله حمل مركب به كار برده مي شود.
كليه عمليات و هزينه هاي مربوط به اخذ مجوزه ها، اجازه نامه هاي صدور از جمله تشريفات گمركي، بازبيني، علامت گذاري و بسته بندي كالا به عهده فروشنده و هزينه هاي مربوط به بازرسي، اخذ گواهي مبدا و ساير امور به عهده خريدار است.
4/C- كرايه حمل و بيمه پرداخت شده تا (... محل تعيين شده در مقصد)
CIP=Carriage and Insurane piad to
اين اصطلاح، فروشنده را ملزم به تهيه كالا و انجام تشريفات مربوط به اخذ مجوزها، اجازه نامه هاي صدور، تشريفات صدور، از جمله تشريفات گمركي، عمليات مربوط به بازبيني، علامت گذاري و بسته بندی كالا، فراهم نمودن سند حمل، پرداخت كرايه حمل و بيمه در مورد فقدان يا آسيب ديدگي ( حداقل پوشش بيمه اي) مي نمايد. بقيه مراتب از جمله پرداخت هزينه بازرسي به عهده خريدار مي باشد.
اين اصطلاح در مورد هر نوع حمل از جمله حمل مركب بكار مي رود
چهارم گروه D
1/D- تحويل در مرز (... محل تعيين شده)
DAF=Delivered At Frontier
اين اصطلاح، مبين مسئوليت فروشنده تا مرحله ترخيص و تحويل كالا در محل تعيين شده در مرز مي باشد، فروشنده، كالا را تهيه و با هزينه و مسئوليت خود كليه مجوزها، اجازه نامه هاي صدور، تشريفات صدور: از جمله تشريفات گمركي و ترخيص كالا از كشور محل صدور را انجام داده و به هزينه خود قرار داد حمل كالا به نقطه تعيين شده در محل تحويل در مرز را در مسير معمول، به
روش متعارف، منعقد مي نمايد و كالا را در همان نقطه تحويل خريدار مي دهد. فروشنده هزينه هاي مربوط به عمليات بازبيني، بسته بنيد و علامت گذاري كالا را مي پردازد. ساير هزينه ها مانند اخذ مجوزهاي ورود، تشريفات گمركي مربوط به ورود كالا به كشور مقصد، مسئوليت هاي فقدان يا خسارات وارده به كالا از زمان تحويل و هزينه بازرسي كالا به عهده خريدار است.
اين اصطلاح عمدتا در حمل و نقل كالا با راه آهن و يا از طريق زميني استفاده مي شود. ضمن اينكه براي هر نوع حمل ديگر نيز قابل استفاده است.
2/D- تحويل از كشتي (... بندر مقصد تعيين شده)
DES=Delivered EX ship
اين اصطلاح، به معناي آن است كه وظيفه فروشنده در محل تحويل، هنگامي به پايان مي رسد كه كالا را قبل از ترخيص براي ورود، در بندر مقصد تعيين شده، روي عرشه كشتي در اختيار خريدار قرار دهد. كليه هزينه ها و خطرات ناشي از حمل كالا تا بندر مقصد تعيين شده به عهده فروشنده مي باشد. پرداخت هزينه هاي اخذ مجوزها، اجازه نامه ها، انجام تشريفات صدور، تشريفات گمركي
، قرارداد حمل كالا به محل تعيين شده بازبيني، بسته بندي و علامت گذاري كالا به عهده فروشنده است.
پرداخت قيمت كالا، قبول مسئوليت ناشي از فقدان كالا از زمان تحويل، هزينه تخليه و هزينه بازرسي به عهده خريدار است. اين اصطلاح را فقط براي حمل دريائي يا آبراهه داخلي مي توان بكار برد.
3/D تحويل در اسكله (عوارض پرداخت شده) (...بندر مقصد تعيين شده)
DEQ=Delivered Ex Quay
اين اصطلاح، مبين پايان يافتن وظيفه فروشنده در تحويل كالا به هنگام ترخيص كالا براي ورود در روي اسكله (بارانداز) در بندر مقصد است كه در اختيار خريدار قرار مي دهد. بنابراين، كليه مسئوليت ها و هزينه ها، شامل: عوارض، مالياتها و ساير مخارج تحويل كالا در اين محل نيز به عهده فروشنده است. اگر طرفين بخواهند كه خريدار، كالا را براي ورود ترخيص كند و عوارض را بپردازد، بايد عبارت « عوارض پرداخت نشده» را به جاي « عوارض پرداخت شده» به كار برند. اگر طرفين بخواهند كه
پرداخت بعضي از هزينه هاي مربوط به واردات كالا، نظير ماليات ارزش افزوده را از وظايف فروشنده خارج نمايند. بايد با افزودن اين عبارت« تحويل در اسكله، ماليات ارزش افزوده پرداخت نشده (... در بند مقصد تعيين شده) منظور را مشخص كنند.
هزينه بازرسي كالا به عهده خريدار است. اين اصطلاح فقط براي حمل دريائي با آبراه داخلي به كار مي رود.
4/D- تحويل عوارض پرداخت نشده (... محل مقصد تعيين شده)
DDU=Delivered Duty Unpaid
اين اصطلاح، مبين امتداد وظيفه فروشنده تا موقع تحويل كالا به خريدار در محل تعيين شده در كشور ورود است. در اين صورت، فروشنده كليه مسئوليت ها و هزينه هاي ناشي از آوردن كلي تا محل مذكور ( باستثناء عوارض، مالياتها و ديگر مخارج رسمي قابل پرداخت به هنگام ورود) همچنين هزينه ها و مسئوليت هاي انجام تشريفات گمركي كالا را تقبل مي نمايد. هزينه هاي مربوط به مخارج اضافي و همچنين مسئوليت ناشي از قصور در ترخيص به موقع كالا براي ورود به عهده
خريدار است. هرگاه توافق بر قبول پرداخت هزينه مربوط به ماليات ارزش افزوده كالا به هنگام ورود توسط فروشنده شده باشد، بايد با افزودن اين عبارت: تحويل عوارض پرداخت نشده ماليات، ماليات ارزش افزوده پرداخت شده ( محل مقصد تعيين شده) منظور را مشخص نمايند.
پرداخت هزينه بازرسي به عهده خريدار مي باشد، اين اصطلاح را مي توان بدون در نظر گرفتن نوع حمل كالا به كار برد.
5/D - تحويل عوارض پرداخت شده (... محل مقصد تعيين شده)
DDP-Delivered Duty Paid
اين اصطلاح، مبين وظيفه فروشنده تا هنگام قرار دادن كالا در اختيار خريدار در محل تعيين شده در كشور ورودي میباشد. كليه خطرات و هزينه هاي ناشي از حمل كالا به محل مذكور شامل:
عوارض، مالياتها و ساير هزينه هاي پس از ترخيص كالا براي ورود، به عهده فروشنده است. اين اصطلاح برخلاف اصطلاح EXW كه كمترين وظيفه را براي فروشنده در برداشته، بيشترين وظيفه را نسبت به ساير اصطلاحات پيش گفته شده، براي فروشنده در بردارد. هزينه بازرسي به عهده خريدار است. اين اصطلاح را مي توان بدون در نظر گرفتن نوع حمل كالا به كار برد.
از آنچه كه به طور خلاصه گذشت در مي يابيم كه در اصطلاحات نظير: گروه C,F مسئوليت فروشنده در كشور محل صدور كالا تمام مي شود. بنابراين، هر گاه قرارداد حمل و بيمه و پرداخت هزينه هاي مربوط به آنها نيز توسط فروشنده انجام شده باشد، باز هم به معناي انتقال مسئوليت هاي فروشنده، تا نقطه ذكر شده در كشور مقصد كالا نمي باشد. برعكس در گروه D فروشنده
مسئوليت دارد كالا را به نقطه يا محل تعيين شده در مقصد برساند. لذا كليه هزينه ها و خطرات حمل كالا تا نقطه تعيين شده در مقصد با فروشنده است.
بنابراين، اصطلاحات گروه C مشخص كننده قراردادهاي بارگيري و گروه D مشخص كننده قراردادهاي ورودي به مقصد هستند.
نوع حمل و اصطلاح مناسب اينكوترمز 1990
1-6- استانداردهاي سنگهاي تزييني
با اتحاد اروپا در سال 1992 يك كميته مشترك اروپائي براي تنظيم مقررات در بروكسل تشكيل شده است. اين كميته كه شانزده كشور پشتيبان آن هستند موظف است همه رسوم و قواعد متعارف ملي را دسته بندي و تلفيق كند و با تركيب آنها مقررات بين المللي را ابداع كند اين تنها راه قانوني است كه همه دست اندركاران صنعت سنگ از طريق آن مي توانند به مقررات فني مشترك دست يابند كه سو تفاهم ها را كاهش دهد.
برخلاف وضعيت حاكم در اروپا ايالات متحده آمريكا مجموعه مقررات فني پيشرفته اي در اختيار دارد در حقيقت در ايتاليا و ساير كشورها در هنگام نياز به مرجعي درباره طرح ريزي عقد پيمان و ساخت به مقررات آمريكائي ASTM رجوع مي شود. در ادامه مطلب مهمترين سازمان هاي مسئول تنظيم مقررات فني را نام مي بريم:
كميته اروپائي تنظيم مقررات ( بروكسل) CEN-CENELEC
انجمن آزمون و مواد آمريكا ( فيلاد لفيا)ASTM
موسسه مقررات آلمان (برلين)DIN
موسسه استاندارد بريتانيا (لندن)BSI
موسسه مقررات فرانسه( پاريس)AFNOR
دفتر استانداردهاي ايتاليا (ميلان)UNI
بحث انتخاب سنگ و شناخت مشخصات فني براي مصارف گوناگون ( مانند سنگفرش، سنگ نما در تعاريف و واژه هاي استاندارد سنگ تزييني مي گنجد دو مجموعه استاندارد معتبر در سطح جهان وجود دارد، يكي استانداردهاي ASTM انجمن آزمون و مواد آمريكا و ديگري BSI ( استانداردهاي بريتانيایي) هدف ذكر مجموعه كامل استانداردهاي سنگ تزييني ASTM است، كه امروزه اعتبار
خاصي يافته و مرجع دست اندركاران سنگ تزييني به شمار مي رود در حال حاضر سنگهاي صادراتي براساس مشخصات فني استانداردهاي ASTM به بازار عرضه مي شوند و اين براي خريداران نكته بسيار با ارزشي محسوب مي شود اعتماد فوق العاده اي در مشتريان به وجود مي آورد.
فروشندگان سنگ بايد به هنگام تحويل سنگ كاتالوگ مشخصات فني آن را نيز در اختيار مشتري قرار دهند و اين امر بخصوص در بازارهاي رقابت آميز بين المللي اهميت دارد فروشنده اي كه روشهاي مدرن بازار توزيع را مي شناسد مي داند كه آگاهي مصرف كننده راهنمائي او را در انتخاب سنگ، جزو وظايف تخصصي فروشنده است.
مرمر (ASTM C503) مرمر آنگونه كه در ASTM C119 تعريف شده است بايد صيقل پذير باشد خواص مرمر در ASTM C503-89 مشخص شده است.
C503 خواص فيزيكي چهار دسته مرمر را مشخص مي كند، كلسيت، دولوميت، سرپانتين و تراورتن، مينيمم يا ماكزيمم مقادير مشخص شده در جدول مقاله حاضر خلاصه شده است.
سنگ آهكي: (ASTM C568): سنگ آهكي سنگي است رسوبي اساسا متشكل از كلسيت، دولوميت يا تركيبي از اين دو، خواص سنگ آهك در ASTM C568-89 آمده است. C503 خواص فيزيكي سنگ آهك را براساس چگالي مشخص مي كند: كم، متوسط و زياد چنانكه در جدول ديده مي شود مقاومت مشخص شده سنگ آهك با افزايش چگالي بيشتر مي شود و ضريب جذب آن با افزايش چگالي كمتر مي شود.
گرانيت (ASTM C615) گرانيت سنگي است آذرين با دانه هاي مشخص، عمدتا مشكل از كوارتز و فلدسپات همراه با يك يا چند كاني تيره. خواص گرانيت در ASTM C615-92مشخص شده است مينيمم يا ماكزيمم خواص فيزيكي مشخص شده براي سنگ تزئيني گرانيتي در جدول آمده است.
كوارتزي ASTM C 616 سنگ هاي تزئيني كوارتزي كه در ASTM C 626-89 مشخص شده است
روشهاي استاندارد براي آزمون مدول گسيختگي و ضريب جذب سنگ لوح در صورتي كه به عنوان سنگ تزييني به كار رود، با روشهاي استاندارد مورد استفاده در آزمون سنگ هاي تزئيني بكار رود با روشهاي استاندارد مورد استفاده در آزمون سنگ هاي تزئيني فوق متفاوت است. خواص مشخص شده براي سنگ لوح تزئيني به صورت مكمل جدول آمده است. C 629 همچنين مقاومت اسيدي را چنان كه در C217 تعيين شده است معادل 15% براي سنگ لوح فضاي خارجي و 25 درصد براي
سنگ لوح فضاي داخلي مشخص كرده است اين مقادير براي كسب معيارهايي از هوازدگي و عمر سنگ لوح به كار مي روند.
1-7- روشهاي آزمون استاندارد
آزمون هاي مختلفي كه در جدول به آنها اشاره شده است عبارتند از C880 ( مقاومت خمش) C99 ( مدول گسيختگي) C120 ( مدول گسيختگي سنگ لوح)C170 ( مقاومت تراكمي) C97 ( جذب آب و چگالي نسبي C121 ( جذب آب سنگ لوح ) و C241 ( مقاومت سايشي).
مقاومت خمشي (ASTM C880 ) مقاومت خمشي خاصه مهمي است كه براي طراحي سازه اي سنگ تزييني به آن نياز است. آزمون مقاومت خمشي با اعمال بار در فواصل ربع يك نمونه سنگ كه از پانل بزرگتري بريده شده باشد اجرا مي شود بار را به تدريج اضافه مي كنند تا نمونه آزمون گسيخته شود. ماكزيمم بار اعمال شده را ثبت مي كنند و تنش خمشي را كه در حالت گسيختگي در نمونه حادث شده است محاسبه مي كنند براي هر حالت از چهار حالت آزمون ( خشك يا تر و موازي يا عمود بر شكاف) پنج نمونه را مي آزمايند.
ASTM C880 آزمودن سنگ با ضخامت هاي مختلف را ممكن مي داند آزمون مستلزم اين است كه طول دهانه آزمون ده برابر ضخامت باشد اصولا رويه نمونه تحت تنش بايد پرداخت سايشي نرمي داشته باشد اما گزارش كردن درياسيونهايي از شيوه هاي مشخص شده نيز مجاز است از اين رو، سنگ برش خورده به ضخامت توليد و داراي پرداخت نهايي توليد را نيز مي توان آزمود در ويرايش بعدي C880 آزمودن سنگ با ضخامت و پرداخت توليد با وضوح بيشتري مشخص خواهد شد و عرض نمونه تا 4 اينچ افزايش خواهد يافت.
مدول گسيختگي ASTM C99 يك معيار مقاومت خمشي نمونه هاي سنگ را از آزمون مدول گسيختگي ASTM C99 نيز مي توان به دست آورد نمونه هاي سنگ براي اين آزمون را ASTM به عرض 4 اينچ، طول 8 اينچ و ضخامت 4/1 2 اينچ و داراي پرداخت سايش نرم مشخص كرده است بار آزمون در نقطه واحدي در مركز يك دهانه 7 اينچي اعمال مي شود ASTM C99 آزمودن نمونه ها را
هم به صورت تر و خشك و هم با اعمال بار موازي و عمودي بر صفحه شكاف مشخص كرده است.
هم آزمون مقاومت خمش ASTM C880 و هم ازمون مدول گسيختگي ASTM C99 معياري از مقاومت خمشي به دست مي دهند، اما با هم تفاوت دارند. در نمونه آزمون ASTM C99 ضخامت حقيقي با پرداخت خارجي سنگ مورد استفاده در ساختمان در نظر گرفته نمي شود و مولفه برشي بالايي دارد كه نمونه را سفت مي كند و مقاومت ظاهري بالاتري نسبت به مقاومت خمشي
حقيقي پديد مي آورد. ASTM C99 (مدول گسيختگي) را نبايد براي مقاصد طراحي به كار برد به علاوه طرز بارگذاري نقطه مركزي در ASTM C99 نوعا سبب مي شود كه گسست مستقيما در تحت بار اعمال شده به وقوع بپوندند ASTM C880 تصريح مي كند كه بار آزمون در دو ربع فاصله نمونه اعمال مي شود اين نحوه بار گذاري به وقوع بپوندند ASTM C880 نتايجي مي دهد كه بيشتر با نتيجه آزمون هاي خمشي پانل كامل قابل مقايسه است تا با ASTM C99.
آزمون خمش براي سنگ لوح ( مدول گسيختگي و الاستيسته ASTM C120)
مدول گسيختگي براي سنگ لوح مطابق با ASTM C120 شبيه مدول مورد بحث در C880 است با چند تفاوت نمونه هاي آزمون به طول 12 اينچ، عرض 2/1 1 اينج و ضخامت يك اينچ هستند. بار آزمون در نقطه واحدي در مركز يك دهانه 10 اينچي وارد مي شود. نمونه ها در دو اندازه گيري زاويه انحراف نمونه آزمون به هنگامي كه بار گذاري صورت مي گيرد مي توان مدول الاستيسيته را نيز اندازه گرفت.
مقاومت تراكمي (ASTM C170)
مقاومت تراكمي نمونه هاي سنگ مطابق با ASTM C170 تعيين مي شود آزمون هاي مقاومت تراكمي روي مكعبهاي برش خورده يا روي استوانه هاي مغزه گيري شده انجام مي شود آزمونها به اين صورت انجام مي شوند كه نمونه در دستگاه آزمون مدرج شده اي بارگذاري مي شود تا به گسيختگي برسد ماكزيمم بار اعمال شده را بر سطح بارگذاري شده نمونه تقسيم مي كنند تا مقاومت تراكمي نمونه آزمون محاسبه شود.
با اينكه طراحي سازه اي سنگ تزييني عموما با مقاومت تراكمي كنترل نمي شود، دانستن اين مطلب اهميت دارد كه آيا مقاومت تراكمي سنگ مورد بحث پاسخگوي مينيمم خواص تصريح شده در ASTM هست يا نه و خواص سنگ با مقادير سابقا موجود سازگاري دارد يا نه.
جذب آب و چگالي نسبي (ASTM C97)
جذب آب و چگالي نسبي نمونه هاي سنگ مطابق با ASTM C97 تعيين مي شود چگالي يا وزن مخصوص حجمي نيز مي نامند نمونه ها را ابتدا با گرما خشك مي كنند و سپس آنها را وزن مي كنند، سپس 48 ساعت در آب مي خوابانند تا اشباع شوند. نمونه ها را در همان حال كه در آب غوطه ورند وزن مي كنند سپس آنها را در هواي آزاد در حالي كه اشباع هستند وزن مي كنند تا مقايسه وزن خشك، تر و اشباع ( كه از سه بار توزين فوق حاصل مي شوند) مقدار آب جذب شده و وزن مخصوص نمونه ها را محاسبه مي كنند براي هر سنگ مورد نظر اين آزمون روي سه نمونه
انجام مي شود نمونه ها آزمون را مي توان هم اندازه يا نمونه هاي آزمون مقاومت تراكمي گرفت در واقع اگر مصالح محدودي در اختيارمان باشد، نمونه هايي را كه براي آزمون هاي جذب و چگالي به كار برده ايم مي توانيم براي آزمون هاي مقاومت تراكمي نيز به كار ببريم همانند مقاومت تراكمي جذب و چگالي نيز چندان نسبت مستقيمي با طراحي سازه اي سنگ تزييني ساختمان ها ندارد ليكن اين آزمونها را بايد انجام داد تا مطمئن شد كه سنگ مورد نظر شرايط فيزيكي تصريح شده در
ASTM را برآورده مي كند ( زيرا تجربه نشان داده كه هر چه مقدار جذب آب بيشتر باشد هوازدگي سنگ ضعيفتر مي شود) و در ضمن بايد مطمئن شد كه سنگ مورد نظر دست كم كيفيت سنگ ديگري از همان نوع را كه در گذشته موفقيت آميز بوده است دارد.
جذب آب سنگ لوح :(ASTM C121) جذب آب سنگ لوح را روي شش نمونه 4 اينچ مربعي با نمونه هايي به ضخامت تا اينچ اندازه گيري مي كنند نمونه ها را ابتدا با گرما خشك مي كنند و سپس در آب مي خوابانند تا اشباع شوند. نمونه ها را بايد 48 ساعت در دماي معمولي در آب خواباند تا هشت ساعت در آب جوش مقاومت سايشي (ASTM C241) اين آزمون در حال حاضر تحت بررسي است تا آن تجديد نظر شود زيرا ديگر نمي توان ساينده مشخص شده را تهيه كرد.
عملكرد سازه اي سيستم هاي پوشش با سنگ (ASTM C1201-91)
جديدتر ین آزموني كه قرار است در كميته C18 نوشته و تصويب شود روش آزمون استاندارد براي تعيين عملكرد سازه اي سيستم هاي پوشش با سنگ تزئيني در تحت فشارهاي مثبت و منفي است. اين روش آزمون به اين علت نوشته شد كه لازم بود آثار بار باد بر اجراي رويه خارجي ساختمانها مشخص شود در اين آزمون يك نمونه از پانل سنگ را در اندازه اجرايي در يك رويه از محفظه در بسته آزمون نصب مي كنند. محفظه را تحت فشار قرار مي دهند. يا تخليه مي كنند تا فشار هواي يكنواختي در پانل نمونه پديد آيد و اثر فشار باد شبيه سازي مي شود زاويه انحراف نمونه آزمون را اندازه مي گيرند روشهاي مورد نياز آزمون و محدوديت هاي زاويه انحراف به طور نمونه بر مبناي پروژه اي مشخص آمده است.
1-8- آزمون هاي تحت بررسي در كميته C18
دو روش جديد آزمون در كميته C18 تحت بررسي است يكي عبارت است از آزمون كهنسالي سريع، كه در دست تدوين است و ديگري عبارت از يك روش آزمون استاندارد براي مقاومت سيستم هاي مهاربندي مكانيكي مي باشد.
1-9- شرح آزمونهاي اصلي ASTM,BRE
1-9-1 آزمون هاي دوام هوازدگي
اين آزمون عمدتا به ارزيابي عملكرد سنگ از لحاظ انجماد و مقاومت در برابر بارانهاي اسيدي مي پردازد.
1-9-2 ضريب اشباع
اين ضريب بر نسبت جذب آب به حجم خلل و ماسه سنگ مبتني است و به طور كلي سنگهايي كه ضريب اشباع بزرگتر 8/0 دارند بيشتر در معرض آسيب زدگي ناشي از يخبندان قرار دارند.
1-9-3 آزمون تبلور نمك
اين آزمون BRE براي سنگ آهك و ماسه سنگ و تا حدودي براي گرانيت استفاده مي شود در اين آزمون مكعب هائي از سنگ خشك را كاملا در محلول سولفات سديم در دماي ثابت به مدت 2 ساعت خروجي برند و سپس آن را در كوره اي مربوط به مدت 16 ساعت خشك مي كنند اين عمليات 15 مرتبه تكرار مي گردد.
اين آزمون با به كار بردن اسيدهاي با قدرت متفاوت براي سنجيدن فرسوده شدن سنگ در برابر باران هاي اسيدي كاربرد دارد.
1-9-4 آزمون هاي فيزيكي و مكانيكي مقاومت فشاري
بديهي است كه استحكام سنگ، و بنابراين مقاومت آن در برابر بارهاي وارده، مشخصه اي بسيار مهم است براي تعيين مقاومت فشاري سنگ، نمونه هاي مكعبي را با استفاده از روش ذكر شده در ASTM C170 انتخاب مي كنند توصيه مي شود كه هر سنگ به طرق مختلف و در شرايط زير آزموده شود:
امتداد ترك سنگ بر امتداد بارگذاري عمود يا با آن موازي باشد.
آزمون در هر دو مرحله خشك و تر انجام گيرد. زيرا بسياري از سنگها در حالت اشباع بسيار ضعيفتر و نا مقاومتر از حالت خشك اند اين ضعف ممكن است از كاهش يكپارچگي زمينه سنگ، رطوبت كشيدن كانيهاي دگرساني و... باشد.
1-9-5- ضريب گسيختگي
در آزمون فوق مقاومت شكست مستقيم سنگ تعيين مي شود اما دو آزمون مقاومت ديگر نيز توسط ASTM تعريف مي شود.
در آزمون ASTM C99 مقاومت كششي را اندازه گيري مي كنند اين آزمون از نوع آزمون هاي با سه نقطه خمشي است اما آزمون مقاومت ASTM C880 آزمون چهار نقطه است.
1-9-6-جذب آب و چگال نسبي
اين دو خواص بنيادي در آزمايش ASTM C97 تعيين مي گردد به عنوان مثال گرانيت هايي كه ضريب جذب آنها از رقمي كه در دستورالعمل ASTM بيشتر باشد ممكن است گرانيت هوازده يا حاوي كانيهاي رسي حامل از دگرساني سازنده هاي اوليه باشد ASTM از چگالي نسبي براي دسته بندي سنگ هاي آهكي به سه دسته با چگالي كم، متوسط و زياد استفاده مي كند.
1-9-7-آزمون عملكرد سنگ در مقابل سايش
در آزمون ASTM C241 پيشنهاد مي شود هر جا كه به سبب جلوه طراحي از 2 يا چند نوع سنگ مرمر در كنار يكديگر استفاده مي شود اختلاف مقاومت سايشي سنگ هاي مختلف نبايد از 5 بيشتر شود.
1-10- نظريه دكتر ادواردز دمينگ، معلم كيفيت
به كارگيري موفقيت آميز فرايند توزيع با كيفيت مطلوب با التزام مديريت، توانايي و اشتياق شركت توزيع كننده براي به كار گيري دانش تخصصي و ابزارهاي آماري كنترل فرايند توزيع پيوند مستقيم دارد.
در بسياري از بخشهاي توزيع رقابت در سطح جهاني بالا گرفته است توزيع كنندگان عمده فروشان و واسطه ها تمايل روز افزوني به استفاده از فرآيند توزيع با كيفيت مطلوب نشان مي دهند تا هم از هزينه هاي داخلي خود بكاهند و هم بر سود مشتريان خود بيافزايند در حقيقت عده اي معتقدند كه به كارگيري موفقيت آميز اين فرآيند تنها و مهمترين برتري آنها در رقابت جاري است.
دكتر ادواردز دمينگ فرآيند توزيع با كيفيت مطلوب را به صورت فرآيندي كه به هر شركت امكان مي دهد ، هزينه اش را كاهش مي دهد و بازار را تسخير كند، تعريف مي كند.
توزيع كننده اي كه بتواند همواره سود بيشتري به مشتري برساند خواهيد ديد كه مشتريان بيشتري به او روي مي آورند، منظور دكتر دمينگ از تسخير بازار همين است توزيع كننده اي كه كمتر دوباره كاري كند هزينه هاي كمتري خواهد داشت ضمن آنكه سود بيشتري به مشتري مي رساند.
شكل پر هزينه تر دوباره كاري هنگامي در پيش مي آيد كه مشتري ناگزير شود عين كالايي را كه به اشتباه برايش ارسال كرده اند باز پس فرستند يكي از جنبه هاي به ويژه مهم دوباره كاري
آگاهي از اين نكته است كه كاركنان درگير در كار تصحيح اشتباه نمي توانند به كار مولد بپردازند.
1-11- عوامل موثر در قيمت سنگ صادراتي
بطور كلي از مشخصه هاي مطلوب مي توان رنگ يكنواخت و روشن آنها، عدم وجود درزه و روزنه حتي در حد خيلي كم، عدم وجود لايه هاي رسي در داخل سنگ، عدم تغيير رنگ در مقابل نور آفتاب و آب هواي محيط، يكنواختي دانه هاي تشكيل دهنده از نظر سختي و اندازه ضريب جذب آب در حد كم، مقاومت اصطكاكي و فشاري و كششي در حد مناسب و صيقل و جلا پذيري خوب نام برد. در عين حال با توجه به محل نصب سنگ در بنا و محيط آب و هوائي محل مصرف آنها، ويژگي هاي مطلوب سنگها ممكن است تغيير كند.
رنگ عامل مهمي براي تعيين ارزش سنگ و كشش آن در بازار است، سنگ هاي گرانيتي بجز در موارد كم بخاطر وجود بلورهاي مختلف سنگين و وجود بعضي مواد الوان خميره آن ( متن سنگ) از يك رنگ تشكيل نشده و رنگ كلي سنگ، رنگ آن محسوب مي گردد ضمن اينكه تركيب رنگها و درشتي بلورهاي تشكيل دهنده نيز خيلي مهم مي باشد.
از نظر بازار فروش ( بدون در نظر گرفتن موارد استثنايي) اساس مرغوبيت سنگ از جنبه رنگ بصورت و ترتيب زير مي باشد:
- سفيد مطلق
- سياه مطلق
- رنگ هاي روشن نزديك به سفيد
- رنگهاي نزديك به سياه
- سنگ هاي تك رنگ
- سنگ هاي چند رنگي
2-1- تعريف سنگ تزئيني و انواع آن به همراه ذكر مشخصات
سنگ تزئيني به آن دسته از سنگ هايي گفته مي شوند كه استحكام لازم را داشته و به صور و اندازه هاي مختلف بريده شده و يا شكل داده مي شوند و پس از ساب و صيقل در قسمت هايي از ساختمان و بناها كه در معرض ديد مي باشند مثل پوشش ديواره هاي داخلي و بيروني، كف اطاقها و سالنها و راهروها و محوطه ها و پله ها، نرده ها و ديواره تونل هاي مترو غيره بكار گرفته مي شوند.
اين سنگها را مي توان به گروههاي زير تقسيم كرد:
- گروه سنگهاي سخت و مقاوم يا گروه گرانيت
- گروه سنگ هاي نسبتا سخت يا گروه ماسه سنگي
- گروه سنگ هاي نيمه سخت و نسبتا مقاوم يا گروه سنگ هاي آهكي
- گروه سنگ هاي نسبتا نرم يا سر پانتيني
سختي اين سنگ ها بيش از 4 در اشل موهسن
بوده و به رنگ هاي ساده يا الوان نسبتا جالب توجهي هستند و امكان برش و صيقل آنها نيز وجود دارد. دوام اين سنگ ها در مقابل آسيب هاي جوي از قبيل آب و باد و آفتاب و يخ زدگي و آلودگي هاي جوي محيط نسبتا زياد است و بيشتر از نوع سنگ هاي آذرين بكار گرفته مي شود.
از نظر تئوريك نيز گرانيت سنگي با دانه هاي بلورين فلدسپات هاي قليايي و كوارتز و مقداري كاني هاي قرمز ديگر از قبيل ميكاها، هورن بلند و به ندرت پيروكسن ها مي باشند كه با به هم چسبي مستقيم يا به وسيله يك ملات ( بيشتر از نوع سيليسي) به هم جوش خورده اند.
فلدسپات هاي قليائي در اين سنگ ها معمولا به اشكال زير مي باشند:
- كاني هاي مشخص و معين
- كاني هاي هم شكل با در هم روئي يا پيوند مكانيكي
- كاني هاي با پيوند شيميايي و با مولكول هاي فلدسپات الكلي ( حدود 80 درصد فلدسپات از پتاس يا مولكول هاي فلدسپات سديك است)
فلدسپات هاي قليائي را اصولا اورتوكلاز، ميكروكلين، آلبيت و اليگوكلاز تشكيل مي دهد، بطوري كه نسبت مولكول هاي فلدسپات پتاس و سديم به فسفات كلسيم ( انورتوز) كمتر از 80 درصد نيست. مولكول هاي آنورتوز بصورت مخلوط هاي هم شكل با مولكول هاي آلبيت به هر نسبتي وجود داشته و گروه معروف پلاژيوكلاز يا فلدسپات هاي كلسيم سديمي را تشكيل مي دهد.
از نظر تجاري گروه گرانيت كليه سنگ هاي مطابق شرح بالا و گنايس هاي مختلف از قبيل گنايس گرانيت، گرانيت گنايس و سينيت و انواع بين آنها را كه بعنوان گرانيت سياه جزو اين گروه محسوب مي دارند شامل مي شوند.
گنايس يك سنگ متبلور با بافت لايه اي مركب از كاني هاي سيليكاتي با دانه هاي قابل رويت مي باشد كه بافت لايه اي مربوط به تغيير كاني آن بصورت منظم و غير منظم مي باشد، در صورتي كه تغيير زياد باشد بنام گرانيت گنايس و در صورتي كه كمتر باشد بنام گنايس گرانيت خوانده مي شود.
گرانيت هاي سياه از نظر تركيب شيميايي با گرانيت هاي حقيقي اختلاف زيادي دارند.
گرانيتها بعنوان شمع در پلها، ديواره هاي آب برگردان رودخانه هاي داخل يا نزديكي شهرها و تاسيسات دريايي، نماي پلها، قسمت هاي خمشي ساختمانها، سنگفرش ساختمان ها و خيابان ها بكار مي رود.
گروه ماسه سنگي
اين گروه از دانه هاي زياد كوارتز، فلدسپات با ملاتي كه از انواع مختلف ( سيليسي، آهكي، رسي، يا اكسيد آهن) به هم چسبيده و به صورت سنگ يكپارچه در آمده و داراي بافت آواري هستند.
كنگلومرا نيز نوعي ماسه سنگ مي باشد كه داراي قلوه هاي بزرگ گرد شده از انواع سنگ ها است كه بعضا با توجه به ملات و سنگ هاي تشكيل شده داراي سنگ هاي جالب توجهي بوده و بعنوان سنگ هاي تزئيني استخراج و برش و نهايتا ساب و صيقل داده مي شود بعضي از كنگلومراها بازار خوبي را به خود اختصاص داده اند ولي به دليل عدم يكنواختي از نظر سختي مشكلاتي را جهت آماده سازي ايجاد مي نمايند.
گروه سنگ هاي آهكي
سنگ آهك يك نوع سنگ با منشا رسوبي مي باشد كه اصلا از كربنات كلسيم ( كاني كلسيت) يا كربنات مضاعف كلسيم و منيزيم ( كاني دولوميت) تشكيل شده و با توجه به ناخالصي هاي جزيي، رنگ آنها تغيير مي كند.
اين گروه نيز مي تواند زير گروههاي زير را شامل شود:
- تراورتن
- مرمر
- مرمريت
- سنگ چيني
- كريستال
تراورتن
تراورتن نوعي سنگ آهكي است كه تا حدودي بافت متبلور يا ريز بلور داشته و متخلخل بوده و ساختاري لايه لايه كندويي مانندي در تمام لايه دارد كه حالت استالاكتيك هاي كوچكي را نشان مي دهد.
تراورتن معمولا نوعي سنگ آهك بجاي مانده از رسوبات آبهاي معدني غارها يا چشمه ها مي باشد. اين سنگ نيز بيشتر به رنگ كرم، زرد، قرمز، قهوه اي، خاكستري، سفيد و يا مخلوطي از انها با توجه به ناخالصي هاي موجود در آن مي باشد.
مرمر
اصطلاح مرمر كه گاه به غلط آن را معادل كلمات انگليسي اونيكس يا ماربل مي دانند در حقيقت معادل كلمه اونيكس ماربل (Onyx Marble) اونيكس مكزيكي (Mexican Onyx) است كه عبارت از يك سنگ لايه لايه نيمه شفافي از كلسيت است كه ريز بلور بوده و در صورت درشت بودن بلورها بنام آراگونيت ناميده مي شود كه كم ارزش بوده و از نوع پست محسوب مي شود.
سنگ چيني
سنگ چيني همان سنگ آهكي دگرگون يا مرمريت مي باشد به عبارت يا تعريف ديگر سنگ چيني به انواع مرمريت هاي دانه ريزي اطلاق مي شود كه بافتي تمام بلور داشته و عمدتا از كلسيت و به مقدار كمي ولاستونيت ( بعنوان كاني هاي اصلي) تشكيل شده است.
اين نام در دو دهه اخير در ايران مصطلح شده و ظاهرا به اين جهت به آن سنگ چيني گفته اند كه در ضخامت هاي كم ( حدود دو سانتي متر) در مقابل ضربه صداي چيني مي دهد.
بعضي ها مشخصات ديگري را نيز براي آن قائل هستند. مثلا عده اي رنگ هاي سفيد و بي رنگ و روشن با مشخصه هاي فوق را سنگ چيني مي دانند و بعضي ديگر بر شفاف بودن آن اصرار دارند. بعضي سنگ ها كدر و تيره اي را كه داراي بلورهاي محسوسي مي باشند جزو چيني ها مي دانند و بدين ترتيب سه نوع سنگ چيني در بازار موجود مي باشد.
اخيرا نوعي سنگ سياه دگرگون را نيز جزو چيني ها محسوب كرده و به نام چيني سياه مي نامند و اصولا انواع چيني را بر حسب نام معدن يا محل پيدايش آن نامگذاري مي نمايند، مثل چيني سنندجي و غيره.
كريستال
كلمه كريستال بعد از كلمه چيني در بين عامه مردم مصطلح شده و عمر كمتري دارد و به سنگ آهكي دگرگون ( مرمريت و چيني) كه بلورهاي تشكيل دهنده اش درشت باشد اطلاق مي شود.
گروه سنگ هاي سرپانتيني
اين گروه نيز از نوع سنگ هاي دگرگون غير آهكي مي باشند كه تا حدودي نيز آلتره شده اند و رنگ سبز مشخصي دارند كه مربوط به وفور كاني هايی چون كلريت، اپيدوت، اكتي نوليت مي باشد. اين سنگها گاهي اوقات به عنوان سنگ تزئيني بكار مي روند و بعضي از آنها مثل تالك شيست ها به دليل مقاومت در مقابل اسيدها جهت پوشش ميزهاي آزمايشگاهي مورد استفاده قرار مي گيرند.
نگاهي به بازار سنگ اروپا و آسيا
2-2- معاملات جهاني سنگ
از ديدگاه كلي، افزايش مبادلات بين المللي شاخص توسعه صنعت سنگ، طبيعي است تجارت جهاني گرانيت، مرمر و ساير سنگ هاي طبيعي در طي پنج سال گذشته به اندازه 30 درصد رشد يافته است.
اين توسعه اصولا به سود نمايشگاههاي بازرگاني است، به شرط آنكه نمايشگاه و برگزار كنندگان آن شرايط كيفي لازم را داشته باشند. نمايشگاه نورنبرگ سالهاست كه ميعادگاه بين المللي دست اندركاران صنعت فراوري سنگ طبيعي به شمار مي رود. افزايش تعداد شركت كنندگان در نمايشگاه به ميزان حدود 18% تائيد كننده اين ادعاست.
2-3- ايتاليا صادر كننده شماره يك
ميزان معاملات بين المللي سنگ طبيعي به صورت بلوك خام و فرآورده هاي كار شده و نيمه كار شده براي نخستين بار در سال 1993 از مرز 10ميليون تن گذشت.
براساس آمار، ايتاليا هنوز مهمترين صادر كننده سنگ طبيعي است، اما به رغم افزايش مقدار صادرات ايتاليا، سهم كلي اين كشور در معاملات بين المللي رو به كاهش است. سهم اين كشور در سال 1981 در حدود 3/28 درصد و در سال 1993 به حدود 24 درصد كاهش يافت. گذشته از اين هنوز هم ايتاليا مهمترين صادر كننده سنگ فراوري شده مي باشد.
از ميان ساير كشورهاي اروپايي مي توان به معاملات سنگ آلمان اشاره اي نمود سهم ديگر كشورهاي اروپايي صادر كننده سنگ نيز اغلب كاهش يافته است. سهم اسپانيا از 5/8 درصد ( سال 1989) به 6/6 درصد (1993) و سهم پرتقال از 1/5 درصد به 7/3 درصد و سهم فرانسه از 5/3 درصد به 5/1 درصد رسيده است.
جدول 1- وادرات و صادرات ايتاليا در سال 93-94
مقدار به تن و ارزش به هزار لير است. 1 دلار آمريكا معادل 57/1633 لير، ( 1994/12/31)
در جامعه اروپا، فقط آلمان و تركيه توانسته اند مقام خود را ارتقا بخشند. سهم آلمان در صادرات جهاني از 9/1 درصد به 2/1 درصد و تركيه از 6/0 درصد به 2/4 درصد افزايش يافته است. بهتر است در مورد بازار سنگ آلمان بررسي دقيقتري كنيم.
2-4- بازار سنگ آلمان يك فرصت تجاري مطلوب
بازار سنگ تزئيني آلمان براي دست اندركاران سنگ اميدهاي بسياري ايجاد كرده و نشانه هاي مثبتي در اين بخش ديده مي شود. نقطه عطفي ديگر، برنامه 5 ساله باز آرايي صنعت ساختمان است كه 78000 واحد مسكوني خصوصي را در بر مي گيرد و پشتوانه مالي آن 10 ميليارد مارك با ميانگين حدود 2 ميليارد مارك در سال است.
منطقي است اگر تصور شود سنگ هاي تزئيني سهم عمده اي از برنامه را به خود اختصاص مي دهند. اين سهم 4 درصد كل سرمايه گذاري در نظر گرفته شده و در نتيجه سالانه 80 ميليون مارك به اين بخش اختصاص مي يابد و اين بيشتر براي بازسازي شهرهاي آلمان شرقي در نظر گرفته شده است.
260 شركت در اين بخش از صنعت آلمان فعال اند، كه هر يك افزايش متوسط سالانه 200 هزار دلار را در مبادلات خود پيش بيني مي كنند. از آنجا كه توليد آلمان جوابگوي نياز داخل نيست. مساله خريد از ساير كشورها مطرح است و ايران نيز مي تواند از اين فرصت مناسب استفاده كند.
البته نفوذ در اين بازار نيازمند بازاريابي قوي و مستمر است و اين امر نيازمند آن است كه به ارتقاي كيفي محصولات و توزيع و تحويل به موقع آنها توجه كنيم.
بايد نشان دهيم كه تنها به حضور صوري در بازار بسنده نمي
كنيم، بلكه از قابليت دسترسي به ذخاير و امكانات فروش به نحو مطلوب برخورداريم. علاوه بر اين، بايد اطلاعات مربوط به ويژگي هاي مصالح مورد نياز را دقيقتر گرد آوريم و اولوليت بيشتري به جنبه هاي تكنولوژيك بدهيم.
2-5- رشد سريع صنعت سنگ در بازار آلمان
تحولات عظيمي كه اخيرا ايجاد شده در صنعت ساختمان نيز تاثير گذاشته است. به طوريكه سالانه 110 ميليارد مارك سرمايه گذاري تا سال 2000 براي صنعت ساختمان آلمان شرقي سابق پيش بيني شده است.
در حال حاضر در اروپا صنعت سنگ آلمان رتبه چهارمي را بعد از كشورهاي ايتاليا، اسپانيا و فرانسه دارد. گذشته از تعداد كل كاركنان در اين بخش از صنعت آلمان ساير ارقام مربوطه بسيار كوچك هستند. مثلا توسط تعداد كاركنان در كارگاهها 2 و 5 نفر است. همچنين برگشت سرمايه براي اين كارگاهها سالانه 65000 دلار است
بخشي از صنعت سنگ آلمان كه بالغ بر 41 درصد مي شود. به ساخت سنگ اي يادمان اختصاص دارد. در صورتيكه سهم اين قلم در صنعت سنگ ايتاليا 12 درصد است. تقاضا براي يادمانها سالانه 400 هزار عدد است كه 90 درصد اين محصولات به صورت سري آماده مي شود. كل گردش سالانه سرمايه در بخش مرمر 750 ميليون دلار است.
با وجود مصرف محدود باز هم آينده اين صنعت بسيار اميد بخش است و اين خود موجب سرمايه گذاري به منظور افزاي بازدهي مي گردد. يادآور مي شود كه هر كارگر آلماني سالانه 300 متر مربع سنگ توليد مي كند در حاليكه همكاران ايتاليايي آنها توليدي برابر 1000 متر مربع دارند.
آلمان در صنعت ساختمان سازي از سال 1981 سالانه 5% تنزل داشت ولي اين صنعت با تقاضاي فوق العاده ناشي از بازسازي آلمان شرقي سابق بسيار تغيير كرده . توجه به كيفيت و در نتيجه مصرف سنگ تزئيني در بازسازي افزايش يافته است.
2-6- وادرات بازار آلمان
بازار سنگ آلمان به دليل حجم واردات اهميت بسيار دارد. ميزان واردات آلمان در جدول 1 ذكر شده است و آلمان از اين لحاظ بعد از ژاپن و ايتاليا در مقاوم سوم قرار مي گيرد. اما از لحاظ واردات سنگ كار شده آلمان در رده اول است.
ليكن آلمان قبل از اتحاد از لحاظ صادرات و توليد نيز مقام بالايي داشته است. از يك سو به خاطر سنگ هاي بي نظير و زيبايي همچون مرمر زولنهوفن و گرانيت گبورا و از سوي ديگر به خاطر نقش پيمانكاران آلماني در صادرات و واردات با كشورهاي در حال توسعه، امروزه حجم استخراج متجاوز از 600 هزار تن در سال است و آلمان از اين لحاظ در رده پانزدهم جهان قرار دارد. صادرات سنگ هاي آلمان نيز همواره فزوني مي گيرد به طوريكه به عنوان مثال در سال 1992 از 200 هزار تن تجاوز كرد. تقاضاي داخلي به دليل رونق صنعت ساختمان روبه افزايش است و آلمان بعد از ايتاليا دومين توليد كننده بزرگ ماشين آلات در بخش سنگ است و آلماني ها به اندازه كافي در
به عنوان نمونه صنعت سنگ آلمان در سال 1991 را بررس مي كنيم. در سال 1991 ، 11% صنعت سنگ آلمان نسبت به سال گذشته رشد كرده است. گردش سرمايه در اين صنعت معادل 560 ميليون دلار بود، تعداد كل كاركنان اين صنعت 7300 نفر مي باشد كه در 250 كارخانه فراوري كار مي كنند. 4/3 اين كارخانه ها هر كدام كمتر از 50 كارگر دارند در مورد كارگاههاي كوچك آمار بسيار متفاوت است.
به عنوان نمونه چند جدول مربوط به واردات صادرات آلمان و همچنين توليد ناخالص داخلي را نشان مي دهيم.
2-7- بازار جهاني سنگ و آمارها
در تحقيقات معتبري كه در نشريه STONE 2000 منتشر شده، توليد سنگ در جهان در سال 1991 به 110 ميليون تن رسيد كه شامل استخراج سنگ خام و كار شده و ضايعات است.
ميزان مصرف نيز به حدود 600 ميليون متر مربع رسيده و ارزشي بالغ بر 20 ميليارد دلار توليد كرده است. مصرف سرانه مواد سنگي نيز در سال 1999، براي نخستين بار از 10 متر مربع براي هر 100 نفر تجاوز كرد و اكثريت مطلق مصرف جهاني سنگ متعلق به كشورهايي است كه سنگ در آنها استخراج
نمي شود.
فقط 5 كشور چين، ايتاليا، اسپانيا، هند و برزيل، 5/35 درصد سنگ جهان را استخراج مي كنند. 46 درصد از سهم بازار در ماشين آلات صادراتي و 5/16 درصد از سهم بازار در توليد سنگ متعلق به كشور ايتالياست.
با توجه به جدول شماره يك رشد غالب در سال 1999 متعلق به چين بوده و ايتاليا بعد از چين قرار گرفته است.
پيش بيني تا پايان سال 2004 حاكي از افزايش تا 160 ميليون تن و مصرف 900 ميليون متر مربع خواهد بود. علاوه بر اين تخمين زده مي شود كه تجارت بين المللي سنگ به مرز 500 ميليون متر مربع برسد.
در جدول شماره 2 موقعيت كشور ايتاليا از لحاظ درآمد و صادرات و واردات، موازنه تجاري و ميزان استخراج و سرمايه گذاري ناخالص ثابت از سال 1995 تا سال 1999 در صنعت سنگ ذكر شده است.
جدول 2- صنعت سنگ طبيعي ايتاليا ( 1995/1999)
از يك جنبه نوساناتي كه در جدول ديده مي شود مربوط به اين است كه سنگ در فرهنگ ساختمان سازي امروزين كشورهاي توليد كننده جهان سوم جايگاه خاصي ندارد. بنابراين كشورهاي مزبور توليدات خود را با قيمت هاي استثنايي به بازارهاي خارجي سرازير مي كنند و تركيب بازار را بر هم مي زنند و توليد كنندگان ايتاليايي در اين بين بايستي با تمركز بيشتر بر كيفيت، ارائه خدماتي بهتر و به كارگيري روشهاي جديد تبليغاتي، قدرت رقابت خود را افزايش دهند.
طبق جدول يك، كشور چين وضع به خصوصي در ميان توليد كنندگان سنگ به خود اختصاص داده است. چين را مي توان يك « تازه وارد» به حساب آورد. اما اين كشور چنان توسعه اي را طي مي كند كه با هيچ تازه وارد ديگري در عرصه سنگ قابل قياس نيست.
توسعه چين از پشتوانه سرمايه ژاپني جذب شده و سرمايه چيني برگشت داده شده برخوردار است. برآورد شده كه 75 درصد سرمايه گذاري خارجي در چين به توسط چينياني صورت مي گيرد كه در كشورهاي ديگر زندگي مي كنند.
هم سرمايه ژاپني و هم سرمايه چيني براي تشكيل شركت هاي در خاك چين مورد استفاده قرار مي گيرد. بديهي است توليد زياد چين در اين عرصه و ميزان صادرات آن به عامل هاي نيروي كار ارزان، سياست چين در روند توسعه صادرات، تنوع توليدات و... اين كشور رادر بر مي گردد. به طوريكه در سال 1999 چين 11 ميليون تن سنگ توليد كرده است و رتبه نخست را در اين زمينه بدست آورده است. در ميان كشورهاي آسيايي، هندوستان پيشرفت قابل ملاحظه اي در زمينه توليد گرانيت بدست آورده و توانسته در بازار عرصه سنگ تزئيني در امارات پس از ايتاليا رتبه دوم را به خود اختصاص دهد.
ميزان مصرف سنگ تزئيني در امارات متحده عربي، كشوري با حدود 3 ميليون جمعيت بسيار بالاست و معادل با 81 كيلوگرم براي هر نفر در سال مي باشد و به علت دماي بالائي اين رقم، امارات را بالاتر از كشورهاي سنتي مصرف كننده سنگ مانند ژاپن و آلمان قرار مي دهد. در اين ميان ايتاليا همواره در سطح بالايي صادرات خود را نگه مي دارد كه به دلايل زير مي باشد:
1- تطبيق دادن خود با شرايط متفاوت مشتري و پاسخگويي سريع به مشتري
2- استفاده از زمان در ورود به بازار، ايتاليا با وجود اينكه نمي تواند انواعي از مرمر و گرانيت را در اختيار داشته باشد با خريد از ساير كشورها مانند اسپانيا و داشتن كشتي هاي مجهز به كارخانه فراوري، سنگ خام را خريده و در هنگام حمل فرآوري و به كشور مقصد صادر مي كند.
در كشور امارات، به كار بردن سنگ در ساختمان هاي مسكوني و اداري به علت درجه
حرارت مطلوب براي سنگ هاي تزئيني قويا توسط كارشناسان توصيه مي شود.
3-1- تجزيه و تحليل آمار
آمار سنگ صادرات تزئيني در سال 1380
طبق آمارهاي انتشار يافته از سوي گمرك ايران مربوط به سال 1380 مقدار كل صادرات سنگ هاي تزئيني كشور بالغ بر 2/341 هزار تن بوده است كه ارزش دلاري آن 7/59 ميليون دلار است. از نظر مقدار، سهم سنگ هاي تزئيني خام و كار شده در سال 1380 به ترتيب 61 درصد براي سنگ هاي تزئيني خام و كارشده از نظر ارزش، به ترتيب براي سنگ هاي خام 21 درصد ( 5/12 ميليون دلار) و براي سنگ هاي تزئيني كار شده 79 درصد ( 2/47 ميليون دلار) بوده است.
از نظر نوع كالا ( سنگ) بيشترين مقدار صادرات سنگ هاي تزئيني كار نشده ( خام) اختصاص به سنگ هاي مرمر و سنگ هاي تراورتن كار نشده با 2/196 هزار تن (2/94 درصد) داشته است. اين در حالي است كه مقدار صادرات « سنگ خارا، كار نشده يا همواري گرفته شده» و « سنگ هاي مرمر و سنگ هاي تراورتن كه فقط بريده شده به صورت مربع و يا مربع مستطيل» به ترتيب 9/5 هزار تن (9/2 درصد) و 2/5 هزار تن (5/2 درصد) در سال 80 است.