بخشی از مقاله
صنعت طیور
مقدمه:
بیماریهای مختلفی همواره صنعت طیور را مورد تهاجم قرار داده اند که از آن جمله بیماریهای تنفسی است که طیور تجاری به آنها در گیر می شوند وهمچنین از مهمترین مشکلات، صنعت مرغداریها محسوب می شود و تقریباً بیشترین هزینه درمانی نیز صرف مبارزه با این بیماری می شود.(102)از آنجائیکه عفونتهای اورنیتوباکتریوم و اینوتراکئال یک بیماری تنفسی است که به تازگی اهمیت آن درطیور مشخص شده و اولین بار در ایران دکتر بنانی و همکاران در سال 1379
ارنیتوباکتریوم راینوتراکئال آن را از طیور صنعتی کشور در بخش تشخیص بیماریهای طیور موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی جداسازی و شناسایی کردند و در مورد وقوع آن تحقیقات جامع دیگری انجام شده بود بر آن شدیم که آن را در تعدادی گله های تخمگذار و مادر در استان تهران مورد بررسی قرار داده.
عفونت ارنیتوباکتریوم راینوتراکئال یک بیماری مسری که باعث اختلالات تنفسی و مرگ و میر، کاهش رشد و عدم کاهش تولید می شود و سبب خسارات بالای اقتصادی نظیر افزایش میزان تلفات، عدم پاسخ به درمان و کاهش تولید تخم و رشد می شود.ده و تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر مدیریت ضعیف، تهویه ناکافی، تراکم بالا و بهداشت ضعیف است. با توجه به پرورش متراکم و طیور صنعتی و همچنین حضور پاتوژنهای مسری متفاوت در این صنعت از اهمیت خاصی برخوردار است.
هدف:
باكتري اورنيتوباكتريوم راينوتراكئال از فوق خانواده V عامل عفونت در گلههاي گوشتي، تخمگذار و مادر مي باشد. اين باكتري بصورت پاتوژن ثانويه در پي عوامل مستعد كننده محيطي، مديريتي و
عفونتي و يا به تنهايي حتي به عنوان پاتوژن اوليه خسارات اقتصادي قابل توجهي را به گله هاي پرورش طيور وارد ميكند. علائم اين بيماري براحتي با بيماريهاي دیگرميكروبي و ويروسي دستگاه تنفسي طیورديگر قابل اشتباه است و علامت باليني و كالبد گشايي پاتوگنومنويك نيز ندارد.
راههاي مختلفي براي تشخيص و شناسايي اين بيماري وجود دارد. يكي از راههاي تشخيص و شناسايي مهم بيماري ارنيتوباكتريوم راينوتراكئال رديابي آنتي بادي این بیماری به روش اليزا است ضمن اينكه مي توان از اين آزمون براي پايش اين بيماري نيز استفاده نمود.
از آنجا كه عليه اين بيماري در ايران واکسنی تاكنون مصرف نشده است هر تعيين مثبتي در آزمايش اليزا دليل برآلودگي و عفونت فارم با اين باكتري مي باشد. شايان ذكر است كه جداسازي و كشت عامل اين بيماري صرفاً در مراحل حاد بيماري (كه براحتي تشخيص داده نمي شود) ارزشمند است.
فرضيه:
در گله هاي تخمگذار كه با علائم كاهش بازدهي و راندمان توليد با يا بدون درگيري سيستم تنفسي بصورت پنوموني، پلورزي و التهاب كيسه هاي هوايي با اتيولوژي نامشخص مي باشد و در كالبد گشايي اكسوداي سفيد كف دار ماست مانند در كيسه هاي هوايي (عمدتاً در كيسه هاي هوايي شكمي) بهمراه پنوموني يكطرفه وجود دارد و به درمانهاي رايج نيز معمولاً جواب نمي دهند ميتوانند درآزمون سرولوژيكي از نظر ارنيتوباكتريوم راينوتراكئال مثبت باشند.
كليات
تاريخچه
اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال ابتدا در سال 1993 توسط چارلتون و همكاران شناسايي شد. در همان سال وندام و همكاران حالت فیلوژنتیک و ژنوتيپهاي مختلف رده بندی شمالی و صفات اختصاصي كلاسيك 21 نمونه جدا شده را گزارش كردند و نام اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال را برگزيدند اگرچه به
نظر ميرسد كه اين باكتري قبل از سال 1993 جدا شده و مورد مطالعه قرار گرفته بود(1). در سال 1981 اولين نمونه اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال از بوقلمونهاي با سن 5 هفته با علائم ترشحات بيني، ادم صورت و التهاب فيبريني چركي كيسههاي هوايي از شمال آلمان جدا شد. در سال 1983 اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال از ناي كلاغهاي جوان كشت شد در سال 1986 اورنيتو باكتريوم
رينوتراكئال از بوقلمونهاي با سنين متفاوت در اسرائيل با علائم پنوموني حاد چركي و التهاب كيسههاي جدا شد. بين سالهاي 1986 تا 1988 اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال بعنوان باكتري شبه
پاستورلا شناخته شد كه از گلههاي مادر بوقلمون در انگليس با علائم ضعف عمومي كاهش توليد تخم، سرفه، تلفات پايين، التهاب كيسههاي هوايي به صورت فيبريني و پنوموني جدا شد(1و2).
جداسازي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در كاليفرنيا از سال 1986 آغاز شد و چارلتون در سال 1990 تا 1991،14 نمونه جدا شده از بوقلمونها و جوجههاي داراي بيماري تنفسي را مشخص كرد. اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال به عنوان عامل جراحات مشابه و باي مرغان در بوقلمونهاي با سن 23 هفتهاي در آلمان در سال 1994-1993 و در بوقلمونهاي باسن 32 هفتهاي در آمريكا در سال 1996 گزارش شده است.( 1).
در سال 1991 در آفريقاي جنوبي يك بيماري جديد تنفسي در جوجههاي گوشتي توسط دوپريز مشاهده گرديد كه از آنها اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال جدا شد (1،2،3). علائم خفيف تنفسي در
حدود 28 روزگي با عطسه آغاز شد كه با افزايش مرگ و مير، كاهش رشد روزانه، افزايش ضريب تبديل غذايي همراه بود و تا پايان دوره پرورش نيز بطول انجاميد. (1،12)
در كالبد گشايي بارزترين علامت حضور اكسوداي سفيد كف آلود در كيسههاي هوايي بويژه در كيسه هاي هوايي شكمي بود، هر چند كه پنوموني نيز مشاهده شد. (13)
آزمايشهاي باكتريولوژي يك باكتري با رشد آرام، چند شكلي ، گرم منفي، ميله اي شكل را آشكار نمود، هر چند كه بواسطه اين تحقيقات امكان طبقه بندي اين باكتري در هيچ گونه باكتريايي شناخته شده ميسر نگرديد (13).
به دليل جداسازي دشوار، اين باكتري تا سال 1994 به درستي شناسايي و نامگذاري نشده بود. بنا به شواهد احتمال حضور باكتري اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در گلههاي طيور از ساليان متمادي در گذشته وجود داشته است، اما در مواردي هم كه جدا شده است به عنوان باكتري فرصتطلب و عامل عفونت ثانويه تلقي شده و اهميت اين باكتري ناديده گرفته شده است.(14).
در مقايسه با بيماري وباي طيور، اورنيتوباكتريوز از يك قسمت محدود سالن(آشيانه) به ساير قسمتها منتقل نميشود و واگيري و مرگ و مير آن نيز بالا نيست و به درمان تتراسايكلين هم بخوبي جواب نميدهد (14).
دچار بيماري تنفسي بودند، در سال 1991 از آلمان جدا شد و در سال 1992 نيز ثابت گرديد كه باكتريهاي جدا شده از آفريقاي جنوبي از نظر خصوصيات بيوشيميايي كاملا نظير باكتري جدا شده از بوقلمونها در آلمان مي باشد (13). در سال 1992 حافظ و در سال 1994 هينز و وان بيك گلههاي متعدد بوقلمون در آلمان و هلند را بررسي كردند و يافتههاي باليني نظير وجود ترشحات اكسودايي در بيني، عطسه، چشمهاي اشكآلود و آماس سينوس زير چشمي، همراه با تاخير در رشد را مشاهده و گزارش نمودند. همچنين آنها مشكلات ملايم تا متوسط تنفسي و مرگ و مير حاد در جوجههاي گوشتي را نيز مشاهده نمودند. در هلند عفونتهاي شبيه به عفونت پاستورلا مولتیسيدا در سنين بسيار پائين ديده شد(13). محققين توانستند ارگانيسمهاي ميلهاي گرم منفي شبيه
به موارد جدا شده در آفريقاي جنوبي و آلمان و مجارستان را از بافتهاي پرندگان مبتلا جدا نمايند. (13). عفونتهاي طبيعي از 2 الي 6 هفتگي در بوقلمونها و از 2 الي 5 هفتگي در جوجههاي گوشتي مشاهده گرديد. حافظ در سال 1993 در آلمان، عفونت را بيشتر از بوقلمونهاي 14 هفته يا مسنتر گزارش كرده است. باكتري پلئومورف ميلهاي گرم منفي، به همراه بيماريهاي تنفسي طيور در سال 1995 توسط بوك از فلسطين اشغالي و در سال 1994 توسط وايفل و هومز از بلژيك و در سال 1994 توسط لئورات از فرانسه و ويلدينگ از انگلستان جدا شد(13).
در ابتدا اين باكتري نوظهور به عنوان پلئومورف، گرم منفي، ميلهاي شكل، به عنوان باكتري شبه پاستورلا، شبه كينگلا معرفي و نامگذاري ميشد. بعداً بيسگارد بر اساس اظهارات وان دام در سال 1994 ادعا نمود كه باكتري بايد در گروه تاكسون 28 طبقهاي شود. سرانجام در سال 1994 نام اورنيتوباكتريوم براي جنس جديدي از باكتري كه از نظر RAN ريبوزومي باكتريايي متعلق به گروه 5 بود و رينوتراكئال نيز براي گونه آن پيشنهاد گرديد(13).
مواردي از جداسازي باكتري توسط وايفل و هومز در سال 1990 در بلژيك و چارلتون در سال 1993 در آمريكا و بوك در سال 1995 در فلسطين اشغالي قبل از سال 1990 گزارش شد اما تاكنون موردي قديميتر از سال 1981 گزارش نشده است(13). طبق گزارشات چارلتون در سال 1993، وان دام در سال 1994، آنونيموس در سال 1995، روجر ولئورات در سال 1997 و وان امپل در سال 1997، باكتري اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال از كبك، قرقاول، كبوتر، كلاغ، بلدرچين و اردك، كبك دراج، شترمرغ، غاز، مرغ شاخدار، ماكيان و بوقلمون جدا شده است(13).
همچنين در نواحي مختلفي از ايالات متحده آمريكا گزارشهايي مبني بر پنوموني حاد با تلفات حدود 10 تا 15 درصد وجود دارد و گاهي اوقات حتي تا 50 درصد تلفات در بوقلمونهاي مسنتر در سالهاي 1995 و 1996 ديده شده است. حضور اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در پرندگان در آمريكاي جنوبي و آسيا از طريق سرولوژيكي ثابت شده است. در يك مورد اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال باعث
ايجاد تلفات در ماكيان 28 روزه و مسنتر شد كه با ادم زير جلدي در ناحيه فوقاني جمجمه و التهاب استخوان و بدون ايجاد عفونت در دستگاه تنفسي همراه بود (13).
تاكنون روشن شده است كه اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال ميتواند مسبب ايجاد بيماريهاي حاد و شديداً مسري در پرندگان باشد. اما شدت علائم باليني، دوره بيماري و تلفات ناشي از شيوع اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال بشدت متغير ميباشد عوامل متعددي براين عفونت موثر هستند كه شامل مديريت ضعيف در نگهداري و پرورش، تهويه ناكافي، تراكم بالا، مديريت نامطلوب در
جوجهكشي، بهداشت پائين، بالا بودن سطح آمونياك سالنهاي مرغداري، بيماريهاي ميكروبي و ويروسي همزمان در عفونتهاي ثانويه مي باشند (13).
در ايران بناني و همكاران در سال 1379 براي اولين بار باكتري اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال را از طيور صنعتي كشور در بخش تشخيص بيماريهاي طيور موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازي جداسازي و شناسايي نمودند(15).
اتيولوژي
طبقهبندي:
اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال متعلق به rRNA و فوق خانواده V درون سيتوفاگا ، فلا و باكتريوم ، باكتريوئيدس فيلوم و مربوط به دو باكتري ديگر پرندگان بنامهاي ريمرلاآناتي پستي فر و سئونينا آناتينا6 ميباشد. سابقا اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال به عنوان شبه پاستورلا ، شبه كينگلا ، تاكسون 28 يا گرم منفي چند شكلي ميلهاي قبل از نام اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال ناميده ميشد(1).
مورفولوژي
اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال يك باكتري گرم منفي، بيحركت و بشدت چند شكلي، ميلهاي شكل و بدون هاگ است كه به صورت ميله كوتاهي در مقياس 9/0-2/0 در قطر و 5-6/0 در طول به نظر ميرسد. ساختارهاي اختصاص مثل پيلي، فيبمبري ، پلاسميدها، يا توكسين اختصاصي تاكنون گزارش نشده است (1،2،3).
نيازهاي رشد و شرايط نگهداري
اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال به صورت هوازي – نيمههوازي و بيهوازي تحت شرايط اتمسفر حاوي 10-5/7 درصد CO2 رشد ميكند. درجه حرارت مناسب براي رشد 37 درجه است هرچند كه در حرارت بين 42-30 درجه سانتيگراد نيز رشد ميكند. اين باكتري به بهترين شكل در آگار خون دار 10-5 درصدي گوسفند رشد ميكند همچنين در تريپتوز سوي آگار و شكلات آگار هم رشد ميكند ولي در مككانكي، اندوآگار ، گاسنرآگار ، دري گالسكي آگار و يا سيمون سيترات رشد نميكند(1). در محيط TSI به كندي رشد ميكند بدون اينكه تغييري در قسمتهاي تحتاني يا شيبدار لوله ايجاد
نمايد. ارگانيسمهاي جدا شده، كاتالاز منفي و اكسيد از مثبت هستند واكنش اوره آز متنوع است و بر اساس محيطهاي آگار اوره كريستنسن و محيط اوره مايع نتايج ممكن است متفاوت باشد.( 1). رشد اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در محيطهاي مايع بستگي به سويه دارد و بعنوان مثال مخلوط آبگوشت قلب و مغز، آبگوشت پاستورلايا آبگوشت تود هويت مورد نياز هستند. ولي رشد اورنيتو
باكتريوم رينوتراكئال در محيطهاي مايع نسبت به محيطهاي جامد حاوي آگار حالت چند شكلي شدن بيشتري دارد. (1)
يك محيط كشت انتخابي خوب براي اين باكتري هنوز در دسترس نيست و براي جداسازي اوليه اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال معمولاً از محيط 10-5 درصد آگار خون گوسفندي استفاده ميشود. در چنين محيطي برخي ارگانيسم ها از جمله E.coli با رشد غالب تر خود جلوي رشد اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال را در محيط كشت مي گيرند يا باكتريهاي فرصت طلب باعث آلوده شدن نمونه ها
ميگردند بنابراين از جنتامايسين و پلي ميكسين به ترتيب به ميزان 2/5 ميكروگرم و 5 ميكروگرم در هر ميلي ليتر استفاده ميشود كه به محيط كشت 10-5 درصد آگار خوندار گوسفندي اضافه ميشود(13). به ترتيب 90 و 95 درصد از باكتريهاي جدا شده اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال نسبت به جنتامايسين و پلي ميكسين مقاوم ميباشند كه به منظور ممانعت براي از دست رفتن 5 الي 10 درصد از باكتريهاي حساس به آنتي بيوتيك بايد هميشه از پليتهاي آگار خوندار فاقد آنتي بيوتيك هم استفاده شود(16).
مورفولوژي كلني
اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال بسيار كند رشد ميكند و كلني ها غير هموليتيك، گرد، خاكستري تا خاكستري مايل به سفيد مي باشند و اغلب بصورت بشقاب قرمز رنگ براق و محدب با لبه هاي يكدست رشد ميكنند. و معمولاً بوي مشخصي شبيه به بوي اسيد بوتيريك دارند. در نمونه برداري های اوليه كلني هاي موجود در كشتهاي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال تفاوتهاي عمده اي در اندازه دارند (1 تا 3 ميليمتر بعد از 48 ساعت) اما در كشتهاي مجدد اندازه كلني ها يكنواخت تر ميشود(1).
در رنگ آميزي گرم باكتريهاي گرم منفي و به شدت چند شكلي ظاهر ميشوند و پرگنه ها كاتالاز منفي و اكسيد از مثبت مي باشند. (14،17)
ويژگيهاي بيوشيميايي
آزمايشهاي بيوشيميايي معمول ميتوانند نتايج متغيري داشته باشند. ويژگيهاي ظاهري شامل توليد اكسيداز- فقدان توليد كاتالاز- فقدان حركت- عدم واكنش روي محيط سه قندي آهن دار قند و آهن، توليد بتاگالاكتوسيداز، عدم توانايي احياء نيترات به نيتريت و عدم توانايي در رشد روي محيط مك كانكي مي باشند(1).
اسيدهاي چرب عمده مشخص شده 0: 15 ايزو، 0: 16، 0: 15 ايزو OH3 ، 17:0 ايزو، 0: 16 ايزو OH3، 0: 17 ايزو OH3 و سر ناشناخته با طول زنجيره اي معادل 566/13 و 580/16 هستند(1).
واكنشهاي آنزيمي در جدول صفحه بعد آورده شده است.
جدول شماره 1: ويژگيهاي بيوشيميايي اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال (1)
آزمايش نتيجه
آلكالين فسفاتاز
استراز ليپاز
لوسين آمينوپپتيداز
والين آمينو پپتيداز
سيستئين آمينو پپتيداز
اسيد فسفاتاز
فسفو هيدرولاز
آلفا- گالاكتوسيداز
بتا- گالاكتوسيداز
N- استيل- بتا- گلوكوزآميداز
تريپسين
آلفا- كموتريپسين
ليپاز
بتا- گلوكورونيداز
بتا- گلوكوزيداز
آلفا- مانوسيداز
آلفا- فوكوسيداز +
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
-
-
-.
-
-
حساسيت به عوامل شيمايي و فيزيكي
گونه اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال بوسيله محلول 5/0 درصد اسيدفرميك و اسيد گليوكسيل محلول 5/0 درصد يك بازآلدئيد (گلوتار آلدئيد 20 درصد) بعد از 15 دقيقه غير فعال ميشود(1).
سروتيپ ها و طبقه بندي سويه ها
با استفاده از عصاره آنتي ژني جوشيده شده (BEAs) و آنتي سرمهاي مونووالان در آزمايش رسوب در ژل آگار (AGP) و و آزمايش اليزا 18 سروتيپ (AتاR) از اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال مشخص شده است(1). همچنين براساس تست PCR، 12 سروتيپ (A تا L) از اورنيتو باكتريوم رانيوتراكئال مشخص شده است. (4). سروتيپ A شايعترين سروتيپ است كه از 94% جوجهها، 57% بوقلمونها جدا شده است. بنظر مي رسد ارتباطي بين منشا جغرافيايي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال هاي جدا شده و سروتيپ آنها وجود داشته باشد. سروتيپ C تاكنون فقط ازجوجه ها و بوقلمونهاي آفريقاي جنوبي وآمريكا جدا شده است. دليلي براي وجود ميزبان اختصاصي براي سروتيپ ها وجود ندارد(1).
حافظ و استنيگ ارزش تشخيصي آنتي ژنهاي استخراج شده متفاوت، از قبيل آنتي ژنهاي مقاوم به گرما، مقاوم به پروتئنياز K و سديم دودسيل سولفات را در تستهاي AGP و ELISA براي سروتايپنيگ اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال مورد مقايسه قرار دارند. نتايج مشخص كرد كه تست AGP به همراه آنتي ژن استخراج شده مقاوم به گرما يا پروتئيناز K روش مناسبي براي سروتايپينگ است(1).
واكنشهاي متقاطع بسيار فراواني مشاهده شده كه ELISA را براي سروتايپينگ غير واقعي كرده است. آمون سين و همكاران با استفاده از الكتروفورز آنزيم مولتي لوكاس، توالي هاي تكرار شونده براساس PCR و توالي ژن s16 RNA ريبوزومي ثابت كردند كه اكثريت 55 نمونه جدا شده اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال از پرندگان اهلي بهبود يافته در سرتاسر جهان كه از نظر هتروژنسيتي محدود شده بودند توسط گروه كوچكي از كلون هاي منظم نشان داده ميشوند. هدف آنها اين بود كه باكتريي كه اخيراً به پرندگان اهلي وارد شده از جمعيت پرندگان وحشي آمده است(1).
23 نمونه جدا شده از اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در فرانسه با استفاده از DNA چند شكلي تقويت شده تصادفي (RAPD) مورد آزمايش قرار گرفت و نتايج نشان داد كه روش مناسبي براي تشخيص ميباشد در نتيجه بنظر مي رسد كه روش ديگري براي تايپينگ است (1).
بيماري زايي
ظاهراً بيماري زايي بين نمونه هاي جدا شده از اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال متفاوت است (1). به طور كلي بيماري در نرها، نژادهاي سنگينتر و مسن تر شدت بيشري دارد. اگر چه عفونت اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال در ماكيان 3 تا 4 هفته اتفاق ميافتد ولي اين عفونت در مرغهاي مادر گوشتي، بين 24 تا 52 هفته خصوصاً در اوج تخم گذاري احتمال وقوع بيشتري دارد. (1)
از علائم بارز اين بيماري در پرندگان مسن تر افزايش جزئي مرگ و مير، كاهش مصرف غذا، كاهش توليد تخم مرغ، كاهش كيفيت پوسته و كاهش اندازه تخممرغ و درگيري خفيف سيستم تنفسي مي باشد(14).
از نشانه هاي آشكار عفونت اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال در پرندگان جوان تر شروع علائم تنفسي از سنين 3-4 هفتگي، افزايش خفيف مرگ و مير، و افزايش ضبط كشتارگاهي مي باشد(14).
عفونت در جوجه بوقلمونها در سن 2 هفتگي هم ديده شده است اما شديدترين جراحات در بوقلمونهاي بالاي 14 هفته و بوقلمونهاي مادر مشاهده گرديده است (14،17). عفونت
اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال در بوقلمونهاي 2 هفته با علائم تنفسي، ترشحات، ادم صورت و متورم شدن سينوسهاي زير چشمي همراه مي باشد كه در نهايت باعث افسردگي، ژوليدگي پرها، كاهش مصرف آب و غذا و افزايش تلفات ميشود(14).
در پرندگان با سنين بالاتر ممكن است مرگ و مير بصورت ناگهاني افزايش يابد. افسردگي خفيف، بلع هوا، تنگي نفس، دفع خلط همراه موكوس خوني قبل از مرگ ميتواند مشاهده شود. اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال از سينوسهاي زير چشمي جوجه هاي گوشتي و نيمچههاي تخم گذار با نشانه هايي مشابه با كوريزاي عفوني جدا شده است. تورم مفصل نيز از نشانه هاي ديگر بيماري مي باشد (17). در گزارشي از آمريكا اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال در جوجه هاي گوشتي در سنين بين 36 تا 65 روزگي جدا شده است. در اين واگيري تلفات روزانه از 5/0 در هزار به 4 در هزار افزايش يافت و در پرندگان علائم تنفسي ديده شد.(1)
3 نمونه جدا شده از اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال از مزرعه اي در آفريقاي جنوبي بعد از تلقيح در كيسه هاي هوايي شكمي جوجه هاي گوشتي 28 روزه نشانه هاي باليني متفاوتي را در ايجاد التهاب كيسه هاي هوايي و آرتريت نشان داد. بعلاوه ون ويل و همكاران دريافتند كه نمونه هاي جدا شده از آفريقاي جنوبي و هلند بيماريزايي بيشتري نسبت به نمونه هاي جدا شده از جوجه هاي گوشتي در آمريكا هنگام درگيري از طريق ذرات هوايي دارند(1).
آسيب شناي و همه گيري شناسي
ميزبانهاي طبيعي و آزمايشگاهي:
اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در سرتاسر جهان از گونههاي مختلفي از پرندگان جدا شده است كه شامل جوجهها، خروسها، كبوترها، اردكها، غازها، مرغ شاخدار، قرقاول، شترمرغ، كبك، كلاغ، بلدرچين، بوقلمون و… هستند. در طيور تجاري ظاهراً پرندگان در هر سني حساس هستنداگرچه بيماريزايي در پرندگان پيرتر ظاهراً نشانيهاي واضحتر دارد (2و1)
در بسياري از گزارشها در مورد عفونت اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال، آن را يك عفونت تنفسي همراه با اشریشياكلي ، بردتلا اويوم ، بيماري نيوكاسل، بيماري برونشيت، ويروس رينوتراكئيت عفوني بوقلمون، مايكوپلاسما سينوويه گزارش كردهاند. در مطالعات آزمايشگاهي به اين نتيجه رسيدهاند كه هنگام تلقيح تجربي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال علائم پاتولوژيك كمتري در جوجهها و بوقلمونها ايجاد ميشود كه شدت علائم هنگامي بيشتر است كه عفونت اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال، همراه با ساير باكتريها و ويروسهاي تنفسي باشد(1).
اگرچه برخي از مطالعات ايجاد علائم پاتولوژيك مشابه به آنچه كه در نمونههاي فارمي در جوجهها و بوقلمونها ديده شده بود را گزارش كردهاند كه به تنهايي توسط اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال ايجاد شده است(1).
انتقال
عفونت اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال به صورت افقي به صورت مستقيم و غير مستقيم از طريق ذرات هوايي و يا خوردن آب و غذاي آلوده گسترش مييابد(2و1)شواهدی وجود دارد که نشان می دهد انتقال عمودی هم وجود دارد و به عبارتی عفونت اورنیتوباکتریوم رینوتراکئال از تخمدانها، مجاری تخم بر تخمهای هچ شده، تخمهای نابارور، جنینهای مرده و جوجه ها و بوقلمونهای مرده در پوسته تخم مرغ جدا شده است(1)
دوره كمون
تلقيح اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال بطور تجربي در بوقلمونهاي 22 هفته منجر به بروز بيحالي، سرفه و كاهش مصرفدان طي 24 ساعت شد. در مدت 48 ساعت بوقلمونها دچار سرفههاي موكوسي- خوني شدند. 5 روز بعد از تلقيح سرفهها كم شده و در بوقلمونهاي بازمانده بيحالي كاهش مييابد(1). ريه ها نيز در بررسي كالبدگشايي قرمز، مرطوب، سنگين و دچار كلاپس شدند و از اكسوداي سفت و محكمي به رنگ قهوهاي تا سفيد پوشيده شده بودند. از لحاظ ميكروسكوپيك، پارابرونشها و مويرگهاي هوايي از فيبرين و رشتههاي ناهمگن، ماكروفاژها و اندكي از باكتريهاي گرم منفي پر شده بودند(18).
پرده جنب اغلب از يك لايه ضخيم از رشتههاي ناهمگن فيبريني و ماكروفاژها پوشيده شده بودند بوقلمونهايي كه 7 روز پس از تلقيح دوام آوردند، مبتلابه پنوموني حاد و شديده شده بودند
اورنيتوباكتريوم رينوتراكيال از ريه بسياري از پرندگان مبتلا به پنوموني و همچنين نمونههاي كشت داده شده از كيسههاي هوايي، سينوسها، نايها، طحالها و كبدها جدا شده بود (18).
در تمامي بوقلمونهاي مبتلا آنتيباديهاي ضد اورنيتوباكتريوم رينوتراكيال توسط آزمايش سرمي اگلوتيناسيون قابل شناسايي بود(18)تمام سويههاي آزمايش شده قادر بودند كه آلودگي شديدتري را در بوقلمونها و ماكيان گوشتي، متعاقب عفونت ويروس ايجاد كنند (13).
در ابتدا نتوانستند در بوقلمون حالت مشابه وقوع طبيعي بيماري را كه با تلفات همراه است ايجاد
نمايند اما در يك بررسي اسپرنگر و همكاران توانستند بيماري شديد همراه با تلفات را ايجاد كرده و در واقع بيماريزاي اورنيتوباكتريوم رينوتراكيال را به عنوان بيماريزاي اوليه اثبات نمايند(17)در مطالعات ديگري بعد از ايجاد عفونت بوسيله ذرات هوايي داخل ناي، تزريق وريدي و داخل سينهايي، بدون حضور يك عامل اوليه ديگر، التهاب كيسههاي هوايي، پنوموني و افزايش مرگ و مير مشاهده گرديد. در اين مطالعات از پرندگاني تجارتي استفاده شد به اين معني كه وضعيت ميكروبيولوژي و يا
ايمونولوژي آنها نامشخص بود و ممكن بود ساير عوامل احتمالي در ايجاد عفونت دخالت داشته باشند (13).
تاكنون در آلودهسازي پرندگان SPF با سويه بيماري زاي اورنيتوباكتريوم رينوتراكيال با استفاده از تلقيح ذرات هوايي به داخل ناي يا تزريق به داخل قفسه سينه، هيچ موردي از پنوموني يا التهاب كيسههاي هوايي ايجاد نشده است. ولي در يك مورد در تزريق داخلي رگي سويه بيماريزا به ماكيان SPF همراه با علايم باليني ناشي از التهاب مننژ و استخوان باعث بروز تلفات تا ميزان 20 درصد گرديد اما هيچ التهاب كيسه هوايي مانند آنچه كه در مزرعه ديده ميشود اتفاق نيفتاد (13)نتايج مختلفي كه در مطالعات ذكر شده بدست آمده حاكي از عدم مشخص بودن اين نكته بود كه آيا اورنيتو باكترويوم رينوتراكئال را ميتوان به عنوان عامل اوليه بيمارپزا به حساب آورد يا خير. (13)
در اطلاعات مقدماتي بدست آمده از روشهاي ايمنو هسيتو شيميايي و سرولوژي ماكيان SPF مشخص شد كه بعد از يك عفونت اوليه با ويروس نيوكاسل و سپس درگير كردن آنها با اورنيتو
باكتريوم رينوتراكيال از طريق ذرات هوايي، جراحات در كيسههاي هوايي، ريهها و با وسعت كمتر در ناي ايجاد ميشود. در 2 روز اول اورنيتوباكتريوم رينوتراكيال فقط به مژههاي اپيتليوم تنفسي كيسههاي تنفسي متصل ميشود. بعداً كيسههاي هوايي ضخيم شده، ادم و التهاب حاد
گرانولوماتوزي در كيسههاي هوايي ايجاد ميگردد به طوري كه در ماكروفاژهاي تجمع يافته درون كيسههاي هوايي اورنيتوباكتريوم رينوتراكيال و سلولهاي قطعه قطعه شده به فراواني ديده ميشود. در ادامه بافت لنفوئيدي وابسته به برونش (BALT) به ناحيه مبتلا نفوذ كرده و نكروز در آنها اتفاق ميافتد در حاليكه بخشهاي ديگر از همان ريه درگير نشده اند. اوج بروز ضايعات 6-5 روز پس از آلوده نمودن پرندگان با اورنيتوباكتريوم رينوتراكيال بوده و پس از 2 تا 3 هفته ضايعات ناپديد ميگردند. (13).
ايجاد عفونت تجربي از طريق ذرات هوايي در بوقلمونهاي 14 روزه التهاب كيسههاي هوايي را ايجاد ميكند به علاوه با استفاده از ويروس رينوتراكيئت بوقلمون به عنوان عامل اوليه، به متعاقباً انتقال اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال از راه ذرات هوايي، تورم شديد كيسههاي هوايي و افت رشد معني دار ايجاد مي شود. تلقيح داخل رگي، داخل عضلاني و داخل كيسههاي هوايي به بوقلمونهاي 32 هفته هيچگونه جراحتي را توليد نميكرد و همچنين باكتريهاي مورد استفاده براي ايجاد آلودگي
تجربي را از پرندگان آلوده شده و نتوانستند دوباره جدا كنند (13).
در عفونتهاي تجربي در جوجه هاي با سن 5 هفته اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال اندامهاي تنفسي را در مدت 2 روز بعد از تلقيح تجربي عفوني مينمايد و علائم باليني بيماري بعد از 4 روز مشاهده ميگردد(1).
نشانيهاي باليني
شدت علائم بيماري، طول دوره بيماري و ميزان مرگ و مير ناشي از شيوع اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال بسيار متغير است. و ميتواند تحت تاثير بسياري از عوامل محيطي مانندمديريت پرورشی ضعیف، تهویه نامناسب، غلظت بالای ذرات، شرایط نامناسب زباله ها، مدیریت بهداشتی ضعیف، آمونیاک بالای
سالنها، بیماریهای همزمان و انواع عفونتهای ثانویه قرار گیرد.(1)
علائم باليني در جوجههاي گوشتي بطور كلي در پرندگان 3 تا 6 هفته همراه با مرگ و مير 2 تا 10 درصدي به صورت بيحالي، كاهش مصرف دان، كاهش ميزان رشد، ترشحات بيني زودگذر و عطسه همراه با ادم صورت ديده ميشود. اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال همچنين ميتواند باعث مرگ ناگهاني (بالاي 20درصد ظرف يك تا دو روز) در جوجههاي جوان همراه با عفونت مغز و جمجمه همراه و يا بدون علائم تنفسي گردد(4،2،1).
در مادرهاي گوشتي اين بيماري پرندگان را در دوره تخمگذاري عمدتاً در اوج توليد و يا زودتر از آن قبل از ورود به توليد مبتلا ميكند كه با افزايش جزئي در مرگ و مير، كاهش مصرف دان و برخي علائم متوسط تنفسي همراه است. ميزان مرگ و مير در نمونههايي كه به تنهايي توسط اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال درگير شدهاند متغير و نسبتاً پايين است و ميتواند افت در توليد تخم، كاهش اندازه تخم و كيفيت نامطلوب پوسته تخم شود. باروري و قابليت هچ در بسياري از مواردتحت تاثير قرار نميگيرد(1).
در مرغهاي تخمگذار تجاري كاهش توليد، افزايش تخمهاي ناقص و افزايش مرگ ومير از علائم ديگر عفونت اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال است رو پك علائم و مرگ و مير بيشتري را در بوقلمونهاي پير در اثر اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال پيدا كرد. ولي اكثر گلههاي درگير جوان از نظر علائم كلينيكي نرمال بودند. در بسياري از موارد پرندگان جوان در سن 2 تا 8 هفته تحت تاثير بيماري قرار ميگيرند(1).
ميزان مرگ و مير عادي بين 1 تا 15 درصد در طي مرحله حاد (8 روز) ميباشد اما عفونتها ميتوانند با درجات بالاي مرگ و مير تا بالاي 50 درصد نيز همراه باشند.
علائم اوليه سرفه، عطسه، ترشحات مكرر بيني و در برخي نمونهها درگيري شديد تنفسي، سختي تنفس، زمينگيري، سينوزيت ميباشد اين علائم به همراه كاهش مصرف دان و آب بوده است. در گلههاي مادر بوقلمون ميتواند باعث كاهش توليد تخم و كاهش جوجه درآوري شود. همچنين عفونت اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال به عنوان عامل فلجي به شكل آرتريت، استئيت واستئوميليت در جوجههاي پيرتر گزارش شده است(1). به طور كلي ابتلا در بوقلمونهاي مسنتر نسبت به جوانتر و همچنين در بوقلمونهاي نر نسبت به بوقلمونهاي ماده بيشتر اتفاق ميافتد. پرندگاني هم كه داراي وزن بيشتري نسبت به بقيه هستند از هر جنس كه باشند، بيشتر در معرض ابتلاء قرار ميگيرند. (19،2)
جدول 2: دوره عفونت ناشي از اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال (3)
گونه پرنده سن (به هفته) درصد مرگ ومير دوره بيماري (به روز)
بوقلمون 2 > 15-1 8-7
جوجه گوشتي 4-3 10- 0 8-5
مادرگوشتي 52-24 3-1 21>
آسيب شناسي
ضايعات ماكروسكوپي:
در جوجههاي گوشتي آسيبهاي مشخص معمول شامل پنوموني، پلورزي و التهاب كيسههاي هوايي است و در كالبد گشايي اكسوداي سفيد كفدار مشابه ماست در كيسههاي هوايي قابل مشاهده است (عمدتاً در كيسههوايي شكمي) و اكثر مواقع همراه با پنوموني يكطرفه است(1).
آسيبهاي ايجاد شده در اثر اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال ميتواند منجر به عدم پاسخ به درمان به ميزان 50 درصد يا بيشتر شود. ادم زيرجلدي در بالاي جمجمه بهمراه استئيت، استئوميليت و انسفاليت نيز در جوجهها گزارش شده است. در بوقلمونها به صورت ادم يكطرفي يا دو طرفي ريهها با اكسوداي فيبريني در جنب است به عبارتي التهاب كيسههاي هوايي فيبريني چركي، پري كارديت، پريتونيت و تراكئيت ملايم نيز ميتواند وجود داشته باشد. در برخي از نمونهها تورم كبد، طحال و دژنراسيون عضلات قلب قابل مشاهده است (1). عفونت مفاصل و مهرهها در پرندگان پيرتر قابل
رويت است. در عفونتهاي حاد تورم شديد ناي همراه موكوس خونآلود ديده ميشود و در اين موارد ممكن است در نواحي اطراف بيني و صورت پرندگان زنده و ياتلف شده ترشحات خونآلود مشاهده شود. با اينحال گاهي بدون مشاهده نشانههاي ظاهري باكتري از ناي نيز جدا گرديده است(19).
ضايعات ميكروسكوپي
بيشترين آسيبهاي بافتي ميتواند در ششها، جنب و كيسههاي هوايي مشاهده شود. در نمونههاي فارمي ريهها پرخون بوده و در پارانشيم آنها مجموعههاي بزرگي از فيبرين كه با ماكروفاژها و هتروفيلهاي زاياي داخل لومن مويرگهاي هوايي و نايژكها مخلوط شدهاند ديده ميشود (ماكروفاژهاي پراكنده تراوش شده بينابيني و مشخص به همراه تعداد كمتري از هتروفيلها وجود دارد). گسترش وسيعي از نكروز كه اغلب در لومن پارابرونشها متمركز شده است به همراه گسترش آن در پارانشيم مجاور ديده ميشود.اين نكروزهاي كانوني عمدتاً با تجمع زيادي از
هتروفيلهاي تراوش شده نكروزه يا چرك پر ميشود و ميتواند به صورت دستههاي كوچك پراكندهاي از باكتري در كانون نكروز ديده شود. تعداد فراواني از مويرگهاي خوني ميتوانند با لختههاي فيبريني، پر و متورم شوند. پرده جنب وكسيههاي هوايي ميتوانند به صورت محسوسي منبسط شوند و التهاب ميتواند به وسيله تجمع فيبرين بينابيني، ترشحات منتشر هتروفيلي، كانونهاي كوچك پراكنده از ترشحات هتروفيلي و بافت فيبروزه ايجاد شود(1). در ناي ادم، نابود
ي مژكها و هيپرپلازي بافت پوششي نيز گزارش شده است، اما با توجه به حضور ساير عوامل بيماريزا نقش اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در اين ضايعات روشن نيست(14،17).
در مفاصل مبتلا، التهاب فيبرينوهتروفيلي و در كبد، نكروز حاد انعقادي هپاتوسيتها همراه ترومبوز ديده شده است.
وجود نكروز در ريهها و عدم مشاهده تعداد زيادي باكتري، ترومبوز فيبريني در عروق ريوي و نكروز
هپاتوسيتها در نواحي محيطي لبهاي كبد از جمله مشخصات عفونت اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در بررسي آسيبشناسي بافتي ميباشد(17،14).
ايمني
اطلاعات كمي راجع به ايمني در اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال موجود است. ايمني فعال بوسيله واكسنهاي كشته ايجاد مي شود كه اختصاصي سروتيپ هستند. اما واكسيناسيون با واكسنهاي زنده مي تواندموجب درجاتي از حفاظت متقاطع بين برخي از سروتيپ ها شود. ايمني پاسيو منشاء گرفته (مادري) مي تواند بيشتر از 3 تا 4 هفته دوام داشته باشد (1).
تشخيص:
يك تشخيص قطعي بر اساس نشانههاي كلينيكي و يافتههاي كالبدگشايي دشوار ميباشد. تشخيص قطعي بايد بر اساس جداسازي و تشخيص اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال و يا شناسايي آنتيباديها باشد(1). در مجموعه بيماريهاي تنفسي طيور گونههاي متعددي از باكتريها و ويروسها دخيل هستند كه بايد در تشخيص تفريقي در نظر گرفته شوند(13).
در ماكيان گوشتي علائم تنفسي و تورم كيسههاي هوايي نيز با ساير بيماريهاي تنفسي همراه ميباشد. در نتيجه تشخيص و شناسايي عفونت اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال بايد بر اساس
جداسازي و شناسايي عامل ايجاد كننده انجام شود. (19).
در موارد شديد بيماري در بوقلمون، وجود ترشحات خونآلود در اطراف منقار و صورت امكان دارد فرد را به بيماري اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال مشكوك نمايد. در كالبدگشايي نيز وجود پنومونيهاي يك طرفه و تورم كيسههاي هوايي به همراه مقدار زيادي اكسوداي كفآلود حاوي لختههاي فيبريني چركي جلب نظر ميكند (2). اما همانطور كه گفته شد اين علائم اختصاصي نبوده و تشخيص قطعي بايد بر اساس جداسازي عامل بيماري باشد. (17).
با استفاده از تستهاي ايمنوهيستولوژي نظير الكالين فسفاتاز غير فعال (PAP) و فلورسانس آنتي بادي غير مستقيم (IFA) مي توان حضور اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال را در بافتهاي مورد مطالعه مشخص كرد. اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال يك روز بعد از آلودگي به سلولهاي اپتيليال كيسه هاي هوايي مي چسبد. در روز دوم تراوش گلبولهاي سفيد به درون سلولهاي اپيتليال مشاهده شد و چهار روز بعد از آلودگي باعث يك آماس گرانولوماتوزي حاددر سلولهاي اپيتليوم گشت. براساس مقايسه نتايج آزمايشات PAP و IFA در جوجه هاي گوشتي مبتلا به التهاب كيسه هاي هوايي و بوقلمونهاي مبتلا به مشكلات اندامهاي حركتي مشخص شده كه تنها 20 تا 30 درصد از عفونتهاي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال درست تشخيص داده مي شود. (2،3)
جداسازي و تشخيص عوامل سبب:
ناي، ششهاو كيسههاي هوايي بهترين بافتها براي جداسازي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال هستند. سينوس زيرچشمي و حفرهبيني نيز محلهاي مناسبي جهت كشت هستند. اما اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال ميتواند براحتي بوسيله رشد بيش از حد ساير باكتريها مخفي شود. كشت خون قلب و يا بافت كبد تحت شرايط فارمي نتايج منفي داشته است هرچند كه اين باكتري از اين ارگانها همانند مفاصل، مغز، تخمدان و اويدوكت بعد از عفونت تجربي بخوبي جدا شده است. اورنيتو
باكتريوم رينوتراكئال ميتواند با كمك شكلات آگار و آگارخون دار عادي غيرانتخابي نيز جدا شود(1).
كلنيها ظرف 24 ساعت رشد ميكنند. اما بهتر است كه پليتهاي تلقيح شده در هواي غني شده با 7/5 تا 10درصد دي اكسيد كربن 48 تا 72 ساعت نگهداشته شود. كلنيها تقريباً كوچك (حدوداً به قطر 1-2 ميليمتر)، خاكستري مايل به سفيد، گرد، محدب با لبههاي يكدست به نظر ميرسند. نمونه برداري به منظور كشت و جداسازي باكتري بايد در مراحل ابتدايي بيماري باشد (13). جداسازي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال از طريق كشت 10 روز پس از عفونت موفقيت آميزتر
است(17).
كلنيها در شرايط ذكر شده فوق به محيط كشت اتصال نداشته و ميتوان با كمك يك آنس، پرگنهها را روي سطح جابجا نمود. پرگنههاي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال در محيط كشت خوندار هموليز ايجاد نميكنند ولي با نگهداري محيط كشت به مدت 72 ساعت هموليز ناقص ايجاد ميشود(17). رنگآميزي گرم صفات اختصاصي باكتريهاي گرم منفي چند شكلي را مشخص خواهد كرد. كلنيها كاتالاز منفي، اكسيداز مثبت هستند. كشتهاي خالص اورنيتو باكتريوم
رينوتراكئال يك بوي خوش واضح مشابه بوي اسيد بوتيريك دارند. تستهاي اضافي براي تاييد تشخيص اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال لازم هستند(1).
سيستم (BioME rieux. France) AP – 20NE براي تشخيص اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال سودمند واقع شده است. 99درصد از جداسازيها مشخص شده كه داراي بيوكدهاي 4-0-0-0-2-2-0 (65 درصد) و 4-0-0-0-2-0-0 (35 درصد) هستند. براي نمونههاي جداشدهاي كه در تست آرژنين دهيدرولاز مثبت بودند بيوكدهاي 4-0-0-0-2-3-0 يا 4-0-0-0-2-1-0 پيدا شد(1،3). يك سيستم تشخيص تجاري ديگر بنام RapID NF Plus يك راه تشخيصي قوي (بيوكدهاي 4-6-2-2-7-6، 4-6-2-6-7-6، 4-6-2-6-7-4 و 4-6-2-2-7-4) براي بررسي 110 گونه اورنيتوباكتريوم رينوتراكئال ارائه كرد است (103).
سيستم (bio ME rieux- France) API – ZYM براي تعيين فعاليت آنزيمي ميتواند استفاده شود. در اين سيستم يافتههاي ثابت عبارتند از: عدم تغيير ليپاز، گلوكورونيداز، گلوكوسيداز، مانوسيداز و فوكوسيداز(101،103). خصوصيات آنزيمي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال نسبتاً ثابت ميباشد ولي چون اين سيستم يك فهرست اطلاعاتي را براي شناسايي باكتري ندارد، كمتر در تشخيص آزمايشگاهي معمولي بكار ميرود. (13).
ساير سيستمهاي سريع براي تشخيص تجاري باكتريهاي گرم منفي براي رسيدگي به 110 گونه از اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال استفاده شد و مشخص شد كه روشهاي كمكي مناسبي براي طبقهبندي هستند(1).
تست آگلوتيناسيون سريع روي لام (RSA) نيز براي اهداف تشخيص استفاده شده است اگرچه در يك مطالعه از 112 نمونه جدا شده گونههايي كه خود باعث آگلوتيناسيون ميشوند نيز پيدا شد(1).
تست AGP كه از آنتي سرمهاي مثبت شناخته شده استفاده ميكند ميتواند براي تشخيص و جداسازي سروتيپهاي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال مورد استفاده قرار گيرد. روش ديگر براي تشخيص نمونههاي جدا شده مشكوك، استفاده از PCR است. به عبارتي PCR روش مناسبي جهت جداسازي اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال از سوابهاي ناي در جوجههاي گوشتي شديداً آلوده ميباشد(1). علاوه بر استفاده از PCR جهت شناسايي، احتمالاً ميتوان از آن براي نشان داد
ن اورنيتو باكتريوم رينوتراكئال داخل نمونههايي نظير تخممرغ، مدفوع، گرد و غبار يا نمونههاي بافتي استفاده كرد و لذا PCR در تحقيقات اپيدميولوژي نيز مفيد است(2).