بخشی از مقاله
تشهد
صلوات
سلام
عبادت چيست؟
عبادت، هدف آفرينش ماست. قرآن مىفرمايد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون»ِ كارهايى را كه انجام مىدهيم، اگر براى رضاى خدا باشد، عبادت است
آنچه يك امر را عبادت مىكند، آنست كه به انگيزهاى مقدس انجام شود و به تعبير قرآن رنگ خدايى «صبغة اللّه» داشته باشد.
فطرت و عبادت
بعضى كارهاى ما بر اساس عادت است و برخى بر پايه فطرت؛ آنچه عادت است هم مىتواند با ارزش باشد و هم مىتواند بىارزش باشد. اما اگر امرى فطرى شد، يعنى بر اساس فطرت و سرشتِ پاكى كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده انجام شد، همواره با ارزش است.
امتياز فطرت بر عادت آنست كه زمان و مكان، جنس و نژاد، سنّ و سال در آن تأثيرى ندارد و هر انسانى آن را دارا مىباشد.
عبادت و پرستش نيز يكى از امور فطرى است و لذا قديمىترين، زيباترين و محكمترين آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتكدهها و آتشكدههاست.
البتّه در شكل و نوع پرستشها تفاوتهاى زيادى ديده مىشود. يكى تفاوت در معبودها كه از پرستشِ سنگ و چوب و بتها گرفته تا خداى عزيز، و يكى در شكل و شيوه عبادت كه از رقص و پايكوبى گرفته تا عميقترين و لطيفترين مناجاتهاى اولياى خدا تغيير مىكند.
هزينههاى سنگينى كه در ساختمان كليساها، كنيسهها، معابد هندوها و مساجد صرف مىشود، مقدس شمردنِ پرچم، وطن و قهرمانان ملّى، ستايش كمالات و ارزشهاى افراد و حتى اشياء، همه و همه جلوههايى از روح پرستش در وجود آدمى است.
آنها هم كه خدا را پرستش نمىكنند، يا مال و مقام يا همسر و فرزند، يا مدرك و مكتب و راه و روش خود را مىپرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پيش مىروند و هستى خود را فداى معبودشان مىسازند. پرستش در انسان يك ريشه عميق فطرى دارد گرچه انسان خود از آن غافل باشد.
ريشه پرستش
كيست كه خداوند را با اوصاف و كمالاتِ بى پايانش بشناسد، اما سر تسليم و خضوع فرو نياورد؟ قرآن از طريق داستانها و تاريخها، نشانههايى از قدرت و عظمت او را براى ما بيان مىدارد.
مىفرمايد: خداوند به مريمِ بىهمسر فرزند داد. رود نيل را براى موسى شكافت و فرعون را در آن غرق كرد. انبيا را با دست خالى بر ابرقدرتهاى زمان خود پيروز كرد و بينى طاغوتها را به خاك ماليد.
اوست كه شما را از خاكِ بى جان آفريد و مرگ و حيات و عزّت و ذلّتِ شما بدست اوست.
كيست كه ضعف و ناتوانى و جهل و محدوديت خود و خطرات و حوادثِ پيشبينى شده و نشده را درك كند، ولى احساس نياز به قدرت نجات دهندهاى نكند و سر تسليم خم نكند؟
عمق پرستش
پرستش، عملى است كه ما ظاهراً آن را يك نوع خضوع مىبينيم، اما عمق زيادى دارد.
پرستش برخاسته از جان است، برخاسته از معرفت است، برخاسته از توجه است، برخاسته از تقدّس است، برخاسته از ستايش است، برخاسته از نيايش است، برخاسته از التجا و استعانت است، برخاسته از عشق به كمالات معبود است.
روحيه عبادت
عبادت، غذاى روح است وبهترين غذا آنست كه جذب بدن شود، بهترين عبادت نيز آنست كه جذب روح شود، يعنى با نشاط وحضور قلب انجام گيرد. غذاى زياد خوردن كارساز نيست، غذاى مفيد خوردن مهّم است.
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به جابربن عبداللّه انصارى فرمود: «اِنَّ هذَا الدّينَ لَمَتينٌ فَاَوْغِل فيهِ بِرِفْقٍ وَلا تُبَغِّضُ اِلى نَفْسِك عِبادَةَ اللَّهِ» همانا دين خدا استوار است، پس نسبت به آن مدارا كن (و زمانى كه آمادگى روحى ندارى عبادت را بر خود تحميل نكن) كه عبادت در نزد تو مبغوض شود.
در حديث ديگرى از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله مىخوانيم: «طُوبى لِمَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ وَ عانَقَها» خوشا به حال كسى كه به عبادت عشق ورزد و آن را همچون محبوبى در بر گيرد.
مديريت در عبادت
مديريت تنها در مسائل اجتماعى و اقتصادى و سياسى نيست، بلكه امور عبادى نيز نياز به مديريت دارد.
در مديريت اصولى مطرح است: برنامهريزى و طرح كار، گزينش نيروى كارآمد، انضباط و نظارت، تشويق و كنترل و امثال اينها. در عبادت نيز بايد اين اصول رعايت شود تا موجب رشد و كمال شود.
نماز يك طرح معيّن دارد، با تكبير آغاز مىشود و با سلام تمام. تعداد ركعات و ركوع و سجودش مشخّص است. اوقات انجام آن مخصوص، و جهت آن رو به قبله است.
امّا طرح تنها كافى نيست، اقامه و اجراى آن نيز نياز به گزينشِ امام جماعتى جامع و جامعهنگر دارد. بايد مردم را از طريق آداب و اخلاق و نظافت و نشاط به نماز و مسجد ترغيب و تشويق كرد. بايد نظم و هماهنگى در صفوف جماعت و تبعيت از امام جماعت مراعات شود و به هر حال مديريتى كامل را مىطلبد تا به بهترين نحو پياده شود.