بخشی از مقاله
فيزيو تراپي قلبي- عروقي و ريوي جلد 3
• تست و تمرين : عملكرد گردش خون اصلي دستگاه قلبي و تنفسي
اصول تمرين درماني فيزيكي در مديريت افراد با شرايط قلبي و عروقي اصلي ميتواند بطور نرمال در برنامههاي ساختار بندي شده يا در جلسات پي در پي به كار گرفته شوند. برنامههاي قلبي ساختاري و احياي قلبي تنفسي برنامههاي درماني چند بعدي هستند كه ضروريات بهترين تمرين درماني فيزيكي را ارائه ميدهند. تمايزات ميان برنامههاي ساختار بندي شده در جمعيت بيماران اصلي نهفته است كه مد نظر قرار ميگيرند نه در اصول مديريت درماني فيزيكي.
اصول كلي درمان قابل درك شامل كار تيمي، آموزش به بيماران، تست تمرين و آموزش است و نيز تغيير طولاني مدت نحوه زندگي و غير است و اين موارد در مورد گروههاي بيمار رايج و معول است. نقش درمانگر فيزيكي به عنوان مأمور سلامت در مديريت اين گروه از بيماران مورد تأكيد قرار گرفته شده است. اين اصول همچنين هنگامي به كار گرفته ميشوند كه سوء عملكرد قلبي و تنفسي در يك معاينه ثانويه تشخيص داده شود. براي مثال، در يك بيمار كه تشخيص در مورد او گرفتگي ماهيچههاي شانه است، اما سابقه بيماري قلبي نيز در او ديده ميشود و يا داراي فاكتورهاي خطرزا ميباشد. اين شرايط زير براي كاربردهاي اصلي تغيير يك برنامه ورزشي براي گرفتگي شانه گرفته شده است.
منفعت اصلي از اين برنامهها بالابردن كيفيت زندگي و سطوح تحمل فعاليتهاي روزانه است. يك هدف اساسي پايهگذاري تمرينات سلامت در طول زندگي است كه شامل پيشگيري ثانويه است. كاربرد اين اصل در مركزيت مديريت شرايط قلبي و عروقي قرار دارد. البته بسته به اينكه اوليه هستند يا ثانويه امروزه در تمرين كلي، بيماران (شامل كودكان) كه به فيزيوتراپها تحويل داده ميشوند و مشكلات عصبي عضلاني با عضلاني اسكلتي دارند بالاترين احتمال مشكل اساسي قلبي يا بيماري ريوي یا مربوط به فاكتورهاي خطرناك است.
خطوط هدايت بنا شده براي برنامههاي احيا و فعاليت قلبي، عروقي شامل ارائه سرويس با مركزيت بيمار است. هر دو برنامه روي تقويت سلامت قلب و عروق در طول برنامههاي فردي تأكيد دارند كه براي بهبود وضعيت قلب و عروق طراحي شدهاند بعلاوه آنها پيشگيري ثانويه را در طول تشخيص فاكتور خطر و تغيير در تلاش براي پيشگيري از پيشرفت بيماري و اتفاقات تلخ قلبي ارائه ميكنند. اين در دورهاي روي مقالات و كتب چاپ شده حجم اکسیژن VO2 max غالباً در مطالعات مورد گزارش قرار گرفت و براي تعبير VO2 Peak حجم اکسیژن مورد استفاده قرار گرفت. علي رغم اين واژه مورد استفاده توسط تخمين گرهاي اصلي در هر مطالعه در خلاصه اين مطالعات مورد استفاده قرار گرفت.
احياي قلبي و عروقي : پايه شواهد، تأثير و قابليتها براي عملي بودن:
اگرچه يك ديدگاه تيم با مديریت و خطمشي چند وجهي، در مورد هر دو نوع برنامه مورد توجه است، افرادي كه به طور منظم در برنامه شركت ميكنند قابليت عملكردي آنها افزايش مييابد. استراتژيهاي مديريت خود همان بدست گرفتن كنترل علائم و بدست آوردن اعتماد به نفس لازم ميباشد. اين نوع از كنترل شايد بهمترين دليل ساده براي حمايت از دخالت براي مديريت شرايط قلبي باشد. اين جزء ممكن است به طور ساده در تعيين نتايج طولاني مدت مهم باشد. از قبيل درخواستهاي كاهش يافته براي مراقبت از سلامت و هزينههاي مراقبت سلامت كمتر موثر بودن احياي قلبي عروقي بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است و با شواهد زيادي اثبات گرديده است. اين برنامهها بطور بينالمللي استانداردهايي را تشخيص ميدهند كه به خوبي توضيح داده ميشوند و براي تمام بيماران با شرايط قلبي و عروقي پيشنهاد ميشوند. آنها در آموزش بيماران به طور خاص آمدهاند شامل منع سيگار، تغذيه و كنترل وزن و ارتقاء مديريت خود و آموزش. واژه
نيازهاي درجه نهايي مورد بازبيني قرار ميگيرد، البته با دادن تأثير احيا در افرادي كه به شدت مورد نظر هستند با دادن اين منابع و كاربردهاي اقتصادي بزرگ در مورد نگهداري سلامت افراد و دفاتر خارجي پزشكان و بيماران، احيا ميتواند به عنوان يك دخالت اصلي بجاي يك اولويت دوم بعد از تأثيرات بعدي جراحي و پارا درماني مورد حمايت قرار گيرد. احياي قلبي و عروقي غير تهاجمي تأثيرگذاري قیمتي بيشتري نسبت به درمانهاي جراحي و دارويي دارد. (به صرفه تر است) و
منافع سلامتي طولاني مدت و خطر كمتري را در بر دارد. يك تمايز يا عدم تطابق مهم ميان پيشنگري و فعاليت احياي قلبي وجود دارد. اين دخالتهاي بيپايه شواهد و غير تهاجمي و به صرفه از نظر قيمت، به ندرت مورد استفاده هستند و سرعت استفاده از آنها پايين است. بازگشت به احياي قلبي اينطور گزارش شده است كه روي گروههاي انتخابي، نامها، گروههاي سني جوانتر و آنهايي كه قبلاً شركت كردهاند تأثير گذار بوده است.
همچنين گزارش شده است كه در خصوص در دسترس بودن و استفاده از اين برنامهها، موانع بزرگي وجود دارد. مباحثي نيز در مورد پرداخت وجود دارد. تنها يك بخش كوچك از افراد مورد نظر هستند و از آنها تنها يك بخش كوچك هستند كه ميتوانند به اين برنامهها دسترسي داشته باشند. فاز 1 احياي قلبي، يك مسير حركت صعودي تعريف شدهاند. فيزيكدانان و جراحان ممكن است كه آگاهي و علم تأثير ديدگاههاي غير تهاجمي را در مورد مشكلات سلامتي نداشته باشند. مشكلاتي كه اساساً با جراحي و دارو مديريت ميشوند.
بنابراين كانديداهاي مناسب هميشه مد نظر نيستند. بعلاوه دلائل اجتماعي، رواني براي تحت استفاده قرار دادن اين منابع وجود دارد. زنها كمتر درگير اين مشكلات هستند و سرعتهاي افت منحنيهاي آنها بالاتر است. بنابراين يك انتخاب در ميان افراد نمونهبرداري شده براي مطالعات در زمينه احياي قلب و عروق وجود دارد. شركت زنها مرتبط است با تضمين، سطح آموزش، جراحي و در دسترس بودن امكانات نقل و انتقال. هزينه در حال افزايش و در دسترس نبودن دو مانع براي شركت در احياي قلبي به شمار ميآيند. سرعتهاي پايين شركت كردن در اين فعاليت به ویژه سرعت های مربوط به زنها، اعضاء گروه اقلیت و افراد پیر و نیز قابلیت دستيابي رو به افزايش يك مركزيت اصلي در مسئله است. از حقايق پيچيده مربوط به يك برنامه احياي قلبي، اجزاء مختلف ممكن است تأثيرات مختلفي روي سلامت قلب افراد داشته باشد. به علاوه تفاوتهاي فيزيولوژيك ميان مردها و زنها منجر به تفاوتهاي در شرايط قلبي و عروقي ميشود و اين قبيل تغييرات ممكن است تفاوتها را در پاسخهاي دو جنس به احياي قلبي توضيح دهد.
زنها تمايل دارند كه فشار خون سيستوليك و فشار پالسي پايينتري داشته باشند نسبت به مردان و نيزچربي خوب كمتر و سطوح هوموسيستين كمتري نسبت به مردان دارند. زنها همچنين بيماري قلبي خاموش (بي صداي) بيشتري نسبت به مردان دارند كه غالباً مربوط است به مشكلات مربوط به خواب در زنها. نتايج يك مطالعه توضيحي نشان ميدهد كه زنها كمتر به نظر ميرسد كه به رژيم جواب دهند و نيز به خطوط راهنماي تغيير تمريني در مقايسه با رژيمهاي ترك سيگار، مصرف دارو و مديريت استرس لازم است توجه خاصي به انگيزه بخشي از افراد شركت كننده داده شود. براي كمك به آنها در تشخيص مهارتهاي جديد
خود فعاليتهاي منزل و جامعه و براي ادامه رفتارهاي روزمره زندگي جديد خود در چارچوب برنامه با در نظر داشتن اين نكته كه آموزش و تمرين اجزاء هستهاي احياي قلبي و عروقي هستند. درمان فيزيكي به طور نادر قرار داده ميشود با مراقبت براي افراد با مشكل قلبي انجام شود. مواد و ابزار آموزش بايد مطابق با نيازهاي يادگيرنده و ظرفيتهاي او تخصصي شده باشند؛ در غير اينصورت منابع از بين خواهند رفت. يك گوناگوني نشاندار و قابل توجه ميان توانايي متوسط خواندن آمريكايي و سطوح قابليت يادگيري ابزار آلات احياء قلبي وجود دارد. تعداد بيشمار كلمات پلي سيلابيك (چند بخشي) يك فاكتور اصلي است.
برنامههاي احياي قلبي در مراكز طبيعي در مجامع بزرگ مورد اجرا قرار دارند. اكثريت وسيعي از بيماران به احياء قلب و عروق دسترسي ندارند. دوم اينكه، شركت طولاني مدت و پيروي از اصول برنامه مورد بي توجهي قرار مي گيرد به ويژه براي زنان
اصول اين برنامهها روي عملكرد درمان فيزيكي تأثير مي گذارد كه ميتواند روي يك پايه يك به يك در يك تمرين خصوصي مورد اجرا قرار گيرد و يا در يك بيمارستان فرمال در مورد احياي قلب و عروقي ندارد. در چنيني شرايطي نتايج قابل مقايسه با برنامههاي فرمال است. يك فلسفه مراقبت در منزل در رشته مراقبت سلامت شكل گرفت شامل احياء قلب و عروق و اين بمنظور دستيابي به افراد گروههاي مورد نظر است. بيماراني كه بعد از جراحي بايپس حالت ثابت دارند با يك برنامه خانگي دقيق فردي به خوبي افرادي كه در برنامه احياي بر پايه مركزيت شركت دارند، عمل ميكنند. همينكه بيماران فعالتر ميشوند وضعيت دارويي آنها نيز تغيير ميكند. درمانهاي دارويي بايد روي يك اساس پيش رنوده بازنگري شوند و تجويزها طبق آن تغيير كنند. اين تغيييرات روي تأثيرات متابوليك طولاني مدت تمرين اثر ميگذارد به علاوه سلامت افزايش داده شده و كاهش وزن بالقوه كار تمي پي در پي براي مانيتور كردن وضعيت دارويي بيمار لازم است تا اطمينان پيدا كنيم كه تجويزات دارويي به نحوي تغيير داده ميشوند كه مناسب هستند، شامل آموزش و تمرين، حذف يا كاهش نياز براي مصرف دارو و حمايت پارا ماكولوژيكال يك نتيجه درماني فيزيكي مهم با فلسفه اخذ نتيجه بهتر است. تست و تمرين عملي فرمال مهارتهاي درماني فيزيكي اصلي در تشخيص، ارزيابي و توضيح تمرين بيمار وجود دارند.
اختراعات و اكتشافات اخير در مورد تمرين براي بهتر كردن شرايط قلب و رويه با تمركز روي بالابردن اكسيژن باقي مانده ذخيره شده هستند. يك مقياس كيفيت زندگي با حالت آنالوگ خطي ساده درخصوص ارزیابي ويژگي بيماري و مباحث كيفيت زندگي مرتبط با سلامت به منظور كمك به افراد با بيماري قلبي نشان داده شده است. با ارزيابيهايي بر اساس نتايج و پايه هاي اطلاعاتي، درمانگرهاي فيزيكي قادر خواهند بود تا برنامهها را براي هر فرد خاص تخصصي كرده و آن را مطابق با ويژگي هر فرد طراحي كنند تا به نتايج با ماندگاري سرعت و تأثير پیشبرد دست پیدا کنند. به علاوه برنامه ها طوری ارزیابی می شوند که کیفیت
استراتژی های ابداع شده توسط مراقبين سلامت تقويت ميشود. چنين كيفيت تقويت شدهاي كه شامل حال آموزشي تعاملي تيمهاي بيمارستاني و آموزشي كامپيوتري مي شود، خطوط هدايت پيشگيري از بيماری قلبي را تقويت مي كند. از يك خط پايه تا 1 سال پيشرفتهاي نمايان و علامتگذاري شدهاي در ترك دخانيات، كنترل چربي، كنترل فشار خون و دسترسي به احياي قلبي اتفاق افتادند. آغازگرهاي پيشرفت كيفيت براي فعاليتهاي مرتبط با احياي قلبي و عروقي منافع و دستاوردهاي پاخص و نماياني را به همراه داشتهاند.
به علاوه تمرينات ساختاري، احياي قلبي متمركز است روي مشاوره و آموزش درباره كاهش ريسك به نحوي كه سلامت در طول زندگي ارتقاء پيدا كند. مطالعات طولاني لازم است تا مبحث فاكتورهاي خطرزا و رفتارهاي مربوط به نوع زندگي در طول زمان مورد بررسي قرار گيرد. يك برنامه چند وجهي بر پايه نتايج بدست آمده براي احياي قلبي خيلي ساده و روان نشان داده شده است. اين امكان وجود داشت كه اطلاعات ، مطابق با برنامه نشانهگذاري و درج شوند اين نتايج شامل تحقيقات و مطلعه سلامت 36 – SF است و يك تست علمي از بيمار و يك تست فاصلهاي 6 دقيقه پيادهروي همه نتايج هم در برنامه احياي ريوي و هم در قلبي پيشرفت كردند.
چنين نتايجي براي قضاوت در مورد تأثيرات برنامههاي احياي ريوي و قلبي مفيد هستند. اگر چه احياي قلبي مرگ كار دياك را كاهش مي دهد، چه تمرين به تنهايي روي دهد چه از يك رنج قابل فهم از دخالت ها استفاده شود نتيجه غير واضح خواهد ماند. پاسخ به اين سوال در بازسازي اصول و تمرينات برنامههاي احياي كاردياك مهم است.
• بيماران مبتلا به اختلالات قلبي مزمن (واكنشهاي تمرين)
دسیفانکشن قلبي شامل يك رنج از انواع پاتولوژي، علتها (ژنتيكي يا اكتسابي) و شدت است كه ممكن است با دارو كنترل شود يا با جراحي و يا با هردوي آنها
رايجترين علت بيماي قلبي ايسكميك و انفاركتوس عضله قلبي است. عضلهاي كه دچار انفاركتوس شده هيچگاه بهبود نمي يابد بنابراين ترميم قلب اتفاق مي افتد و اين مسئله سبب تغيير كاركردهاي الكتريكي و الكرتوكارديوگرافي و مكانيكي قلب ميشود. شكلگيري دوباره در طول زمان اتفاق مي افتد و البته با تمرين. كسر تخليه در استراحت يك نشانگر ضعيف براي عملكرد قلبي و ظرفيت تمرين است. در حقيقت نارسايي قلبي ميتواند با وجود يك كسر تخليه طبيعي اتفاق بيافتد، يك فرم از نارسايي قلبي در زناني اتفاق ميافتد كه سابقه هايپر تنشن و افزايش بافت بطن چپ را داشتهاند. بيماران مي توانند بدون هيچ علائمي بوده و فاكتورهاي خطر را داشته باشند. ممكن است نياز به سطوح بالاي اكسيژن و حمايت دارويي و نيز پيوند قلب باشند.
بيماري شديد ممكن است نيازمند تهويهي مكانيكي باشند. تمرين هماكنون يك جزء مهم و اساسي در درمان افراد مبتلا به نارسايي قلبي پايدار و همچنين در افرادي كه تحت عمل جراحي پيوند قلب قرار گرفتهاند.
گزينههاي جراحي شامل جراحي حفره كليدی، جراحي قلب باز (بازسازي يا ترميم دريچه و عمل بایسپس و ترميم آنورسيم) و پيوند قلب است. يك تعامل ميان ريتمهاي يك دوره 24 ساعته و عامل بيماري و ناپايداري فشار خون و سرعت قلب وجود دارد. اين ريتمها، تحت تأثير آدرنال / هيپوتالاموس / سيستم اتونوم و فعاليت غده هيپوفيز است. بنابراين محروميت از خواب، حركات فيزيكي اضافه، استرس روحي، غذاهايي با چربي بالا فاكتورهاي اصلي سكته، مرگ ناگهاني قلبي، آنژين، انفاركتوس، اسيكميك هستند. تفاوتهاي فشار خون و سرعت قلب در علم پاتوژن و پيشرفت آرترو اسكروريس، نارسايي قلب و ترومبوز و فاكتوره
اي خطر غير وابسته كاربرد دارند. در طول اين مدت، ويتامين C و E پايينتر هستند نسبت به باقي روز : گفته ميشود كه استفاده و تنظيم اين ويتامينها و تمرين مي تواند ناپايداري و تغييرات سرعت قلب و فشار خون را كاهش دهد. اينكه آيا چنين تنظيمات مي تواند بعداً اتفاقات بد و تلخ قلبي و عروقي را از بين ببرد يا نه نيازمند تحقيق و كار بيشتر است. اگر چه ناراحتي تفنسي يك محدود كننده معمولي براي تمرين بخاطر نارسايي قلبي است، فاكتورهاي ديگري كه به محدوديت تمرين مربوط هستند، چندين فاكتور هستند علاوه بر مشكلات هموديناميك مركزي، ظرفيت تمرين تحت تأثير آسيب تهويهاي و نيز عملكرد ريهها، گردش خون محيطي و عملكرد عضلات اسكلتي ميباشد. ديس پنه در تنظيم PH شرياني در طي تمرين نقش دارد.
هايپر تنشن ريوي و هيپو تنشن سيستميك نيز مي توانند عملكرد يا اجراي تمرينات را محدود كنند. توضيحات براي اين محدود كنندهها شامل دسیفانكشن گيرندههاي فشار، گيرنده بتا عملكرد ضعيف، وفق يا تطابق عروقي طبيعي و خروجي قلبي ضعيف در ارتباط با پس بار كاري افزايش يافته بطن راست است. پاسخهاي حجم اكسيژن تعويق افتاده شده مرتبط هستند با توليد لاكتات و فرايندهاي غير هوازي زودرس
با تغييرات راه رفتن غير تطابقي به عنوان يك فاكتور تأثيرگذار روي تهويه در بيماران با نارسايي قلبي فرمن تلقي ميشود.
ظرفيت فيزيولوژيك بيماران با دسيفانكشن كاردیاك براي وفق با تمرينات بستگي دارد به نوع و شدت آسيب قلبي و در قدمهاي بعدي به جريان اكسيژن انتقالي كاهش ظرفيت انتشار غشايي مويرگهاي آریوئولها و عدم تطابق ميزان تهويه – انتشار ممكن است منعكس كننده افزايش فشار مزمن مويرگي باشد.
مشكل نارسايي قلبي مي تواند توضيح دهنده پاسخ تهويهاي افزايش يافته كه تمرين باشد اما اين تئوري هنوز تحت سوال است بيماران با دسيفانكشن شديد بطن چپ اساساً ظرفيت آيروبيك خود را با افزايش خروجي اكسيژن در سطح بافت افزايش مي دهند بجاي اينكه از وفق يا تطابق مركزي استفاده كنند. بطور مشابه با تمرينات آيروبيك اين بيماران جريان خون را به رگهاي محيطي افزايش مي دهند و توليد اكسيد نيتريك را در رگهاي خوني تقويت مي كنند كه باعث گشاد شدن (ريلكسيشن) وابسته به اندو تليوم ميشود. اين تأثير در ارتباط دو سويه با ظرفيت عملكردي است. بنابراين ارزيابي واكنش مركزي وازوموتور به عنوان يك ابزار براي توضيح تأثيرات مداخلات درماني از قبيل تمرين و دارو پيشنهاد مي شود.
بطن چپ را ممكن مي سازد و نيز سبب بهبود جريان عروق خون عروق كرونر ميشود. سرعت موج نبض يك شانگر براي سخت بودن آئورت است و يك نشانگر مستقل براي حداكثر حجم اكسيژن است.
عدم تحمل تمرين در بيماران مبتلا به گشاد شدن عضله قلبي را مي توان با افزايش سفتي شرياني توضيح داد.
• بيماران داراي نارسايي و اختلال قلبي مزمن
دسيفانكشن كاردياک مداوا شده توسط فيزيوتراپها مي تواند از ضعيف به خيلي شديد رنج پيدا كند. با افزايش شدت بيماري واكنش و تطابق فرد به تمرين به طور قابل ملاحظهاي تغيير مي كند كه عوارض بسيار زيادي براي آموزش و تست تمرين دارد.
نارسايي قلبي كرونيك :
معمولاً توسط دسيفانكشن بطن چپ نشان داده ميشود. در حالت طبيعي به همراه افزايش سرعت قلبي سبب افزايش خروجي قلبي منجر ميشود به خروجي كاردياك بيشتر و درخواست يا نياز متابوليك بالاتر (در طول تمرين) همين كه بطن چپ در معرض خطر قرار ميگيرد فرد داراي نارسايي قلبي و افزايش خروجي قلبي و افزايش اكسيژن محيطي كسر تخليه بطن چپ در طول تمرين در ارتباط با كسر تخليه حالت استراحت نمي باشد حتي در افرادي كه علائم عيني ایسكميك عضله قلب و افزايش سرعت قلب در طي تمرين دارند. بنابراين كسر تخليه بطن چپ در باقي مانده بايد بطور هوشمندانهاي در دايره تمرين و پاسخهاي تمريني پيشبيني شده مورد تفسير و تعبير قرار گيرد.
تعيين اينكه كدام بيماران از يك برنامه احياي قلبي سود ميبرند، يك سوژه مورد بحث است. Goebbels و هم دانشگاهي های او گزارش دادند كه بيماران با عملكرد بطن چپ از اين سود مي برند و بيماراني كه عملكرد بطن چپ آنها حفظ preserved شده است از قبيل اينكه ممكن است بعد از infraction ميوكارديال و جراحي by pass آئورت كرونر اتفاق بيافتد، به طور همزمان در طول 3 ماه بهبود پيدا مي كنند. مخالفان انتخاب بيماران براي احياي كاردياك در درنظر گرفتن سابقه بيماران كوتاهي كردهاند و نيز دستيابي و امكان آن به احياء قلبي، بازگشت به كار و استراتژيهاي پيشگيري ثانويه براي بالابردن نتايج طولاني مدت و مراقبت مديريت بيماران با مشكل قلبي كه درمان فيزيكی نياز دارند به عنوان تمركز اصلي در نشريات پزشكي مطرح است اين تا حدودي بخاطر قيمت جراحي و جراحيهاي خصوصي است.
منافع شامل كاهش تغيير شكل، كه اين خود شامل ذخيره بالانس اتوماتيك نرمال ميشود است و بطور بالقوه برخي تأثيرات اصلي روي پاتولوژي مبهم در زيرلايهاي
بيماران با نارسايي قلبي كرونيك به خوبي به تمرين آيروبيك پاسخ ميدهند و پيشرفتهایي را در كلاس عملكردي همانطور كه با مجمع قلب نيويورك تعريف ميشود نشان دادند. هر دو آستانه anaerobic و VO2 max پيشرفت كردند. به علاوه پاسخ بزرگنمايي شد. بطن در سرعتهاي كاري ماكزيموم و شبه ماكزيموم كه در اين بيماران مشاهده شد كاهش پيدا كرده به همين علت علائم كاهش مييابد.
منافع تمرين تا بعد از اينكه بيماران از يك وضعيت تحت نظارت به يك برنامه خانگي انتقال پيدا كنند، پايدار مي مانند. اين كشف كاربردهاي اقتصادي و عملي مهمي دارد. در طول ساليان اخير توجه دانشمندان به تمرين بيماران مبتلا به نارسايي كاردياك و نقش تغييرات بطن معطوف شده است. تنفس مدتدار (قاعدهدار) بيماران با بيماری قلبي عروقي از نظر كلينيكي مشهور است. مكانيزم نهفته چرخه هايپوپنيا و هايپرنيا روشن و واضح نيست. معلق بودنها در جريان خون پلونري به عنوان يك مكانيزم براي اين تنفس قاعدهمند مدتدار پيشنهاد شده است. درخصوص ارتباطات دو سويه ديگر بطن مربوط به نارسايي قلبي، تأثير بطن و نسبتهاي VE و حجم دياكسيد كربن VCO2 اطلاعات تشخيصي مهمي را به ما ميدهند.
VE /VCO2 (≥ 50 L/L)هنگامي كه در تركيب با حجم اكسيژن VO2 مورد استفاده است مي تواند در تعريف يك گروه ريسك بالا كه بايد براي پيوند قلب در اولويت باشند مفيد باشد. در آخر افراد با نارسايي قلبي شديدتر پاتولوژي ريه محدود كننده بيشتري دارند و نيز تغيير گاز در آنها با آسيب بيشتري همراه است. در طول تمرين، اين بيماران فضاي مرده را افزايش دادهاند و نيز تغيير گاز آسيب ديده و پاسخهاي بطن شبه ماكزيموم بيشتر نسبت به بيماراني كه بيماري انها با شدت كمتري همراه است. محدوديت تمرين در بيماران با نارسايي قلبي كرونيك در ارتباط دو سويه با FVC و FEV كاهش يافته است كه مقاومت جريان هوا را در كار افزايش يافته تنفس در تمرين بكار مي گيرد. به علاوه يك مشكل تمريني تشخيص داده شده است.
Alveolar – capillary membrane conductance به عنوان بهترين نشانگر عملكرد ريه مربوط به قله حداكثر حجم اكسيژن در بيماران با نارسايي قلبي كرونيك تعيين شده است. آسيب در حجم يا كافي بودن كار بطن مرتبط است با مقاومت تمرين كاهش يافته و فشارهاي آئورت ريوي. پارامترهاي تمريني بطن، شامل قله VO2 ، VE/VCO2 و VE/VCO2 نشانگرهاي قوي براي مرگ هستند.
قله حجم اكسيژن VO2 ممكن است تحت بررسي قرار گيرد. تغييرات گاز بنابراين بايد ادامه پيدا كند تا در طول بازيافت (احيا) مانيتور شوند. indexهاي گاز تنفس شبه ماكزيموم به عنوان چيزهايي كه حساستر از VO2 قله براي تشخيص آسيب عملكردي هستند، مد نظر هستند و نيز براي پيشبيني امكان نجات در بيماران اورژانسي با بيماري قلب كرونيك حجم بطن به نظر نميرسد عملكرد تمرين را محدود كند (در بيماران با نارسايي قطبي كرونيك ثابت)
عمل بطن و پسخهاي سرعت قلب نشانگرهاي قوي و محكمي از مرگ در اين بيماران است و آنها براي استفاده از قله VO2 در اولويت هستند. ظرفيت تنفس با فشار لبه pulmonary capillary در افراد با نارسايي قلبي كرونيك متفاوت است و اين يك نشانگر و ابسته قوي براي ظرفيت عملكرد است. بيماران با نارسايي قلبي كرونيك شديد اغلب در طول تمرين نيازهاي بطني بالايي دارند. (يعني درخواست بطن آنها بالاست) آنها آلكانوريس تنفسي دارد كه همراه است با تكاپوي بطن حدر رفته قابل توجه
تنها يك تأثير نسبتاً كوچك منسوب است به عدم وفق تلمبه بطن. حركت بطني افزايش يافته همانطور كه با دياكسيد كربن (VE/VCO2) قابل اثبات است، گفته مي شود كه يطور غير مكرر و بدون تناوب اتفاق ميافتد. علم و درك اينكه كدام بيمار اين پاسخ را نشان مي دهد و كدام نميدهد از نظر كلينيكي مهم خواهد بود.
بيماران با نارسايي قلبي كرونيك شديد يك نسبت كاهش يافته در افزايش حجم اكسيژن VO2 براي افزايش در سرعت كار در طول تمرين دارند.
DO2 كاهش يافته بخاطر خروجي كاردياك كه به شدت Compromise شده كاملاً توسط يك افزايش در خروجي اكسيژن آرام و بهبود داده نميشود. اين بيماران تمايل دارند پاسخهاي تمرين پيشرفت داده شدهاي را از طريق استخراج اكسيژن محيطي از خود نشان دهند. تغييرات در عملكرد كاردياك ممكن است روي نتيجه Frank- Starliny تأثير بگذارد بجاي تغييرات تعامل. خروجي پايين كاردياك به ويژه در تمرين با شدت کمتر لزوما منجر به ظرفیت تمرین پایین تر نمی شود. این
قضیه برمی گردد به یک مکانیزم نادر که تفاوت حجم اکسیژن را تنظیم می کند تا DO2 را به بافتهای بیماران با نارسایی شدید قلبی افزایش دهد. در تمرین قله extraction اكسيژن در ماهيچه بالا است. (در بيماران با نارسايي قلبي كرونيك نسبت به افراد سالم) اين مشاهده اهميت وفق محيطي با تمرين آيروبيك در بياران با نارسايي قلبي را تأييد مي كند. نارسايي قلبي مي تواند به عنوان هم سيستوليك و هم دياستوليك دستهبندي شود : دومي ممكن است فرم
dominant در افراد مسنتر باشد. مرگ و مير بخاطر نارسايي دياستولیک در حدود نصف مرگ و مير بخاطر نارسايي سيستوليك است. هنگامي كه بيماران بستري ميشوند، سرعتها قابل مقايسه هستند. بخاطر شيوع قوي ميان افراد پيرتر نارسايي دياستوليك بر نارسايي سيستوليك پيشي ميگيرد كه باعث مرگ ميشود. در نارسايي دياستوليك مكانيزم FS مورد آسيب قرار مي گيرد كه باعث كاهش خروجي كارديال ماكزيمال مي شود و نيز سرعت قلب درجه ضربه و فشار پركننده بطن چپ سفتی عروقي نيز افزايش مييابد. بزرگنماييهاي تند و تيزي در ادم ريووي ايجاد ميشود و مرتبط هستند با هايپر تنشن دريافت سديم و فقدان برنامه درمان دارويي يك هدف اصلي كاهش فشار خون است كه علائم را كاهش ميدهد و يز بزرگنماييها را
تست تمرين يك ابزار مهم بنا كردن تشخيص در مورد نارسايي قلبي كرونيك است. درخصوص پاسخ به معالجه، morbidity شيوع مرض و مرگ و مير قلب، نبض VO2 و حجم بدنه وفق داده شده براي نبض O2 براي تشخيص مفيد هستند.
پاسخ فشار خون قبل از تمرين يك نشانگر خوب براي وقايع قلبي در افراد مبتلا به مشكلات كارديو است. پاسخ فشار خون قبل از تمرين به عنوان نسبت فشار خون سيستوليك در 3 دقيقه قبل از تمرين مطرح است. با يك معيار 79% يا بالاتر براي پيشبيني شكايتها و مشكلات تست راه رفتن 6 دقيقه اي گزارش شده كه حداكثر حجم اكسيژن را به عنوان يك نشانگر در افراد با نارسايي قلبي پيشرفته قرار نمي دهد.
پيش بيني تشخيص افراد با نارسايي قلبي كرونيك ميتواند با يك پروتوكل تمريني تستي دو مرحلهاي بهبود پيدا كند (پيشرفت كند). اين تست تمرين شدت پايين وحداكثر را باهم تلفيق مي كند تا درستي و قابليت زايايي را بيشتر كند. به علاوه يك فاصله كمتر از 300 متر پيادهروي شده در 6 دقيقه تست پياده روي يك نشانگر تشخيصی مفيد معرفي شده است. تست تمريني همچنين ارزش تشخيصی خوبي در تعيين نتايج قبل از عمل جراحي به شمار ميآيد. اگر چه تستهاي حداكثر اكسيژن ميتوانند براي شروع براي بيمار مفيد باشند، اين تستها مي توانند بي ارزش هم باشند بخاطر عدم آگاهي و پختگي فرد تستكننده يا نبود انگيزه در فرد بيمار
تستهاي آستانه آنا آيروبيك ممكن است كمترين تأثير را از اين فاكتورها بگيرند. تركيب يك حجم اكسيژن در يك آستانه آناآيروبيك (آستانه تغيير گاز) كمتر از 11 ml/kg/min و يك EE در برابر حجم دي اكسيد كربن بيش از 34 يك نشانگر بهتر مرگ و مير در 6 ماه است نسبت به حداكثر حجم اكسيژن و اين ممكن است يك هدايت را فراهم كند هنگامي كه افراد بيمار را براي پيوند قلب اولويتبندي ميكنيم.