بخشی از مقاله
مقدمه:
شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت .
گفته های آوینی در ارتباط با زندگیش
"حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکدهی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام میدهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموختهام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی در سایهی تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگرچه با سینما آشنایی داشتهام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را - اعم
از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و... - در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آن چه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همهی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر
انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."
شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه دربارهی غائلهی گنبد (مجموعهی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعهی مستند خان گزیدهها) آغاز کرد
"با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورتهای موجود رفتهرفته ما را به فیلمسازی کشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همهی وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش میآید عکسالعمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعهی حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائله ی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم... وقتی فیروزآباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنههای جنگ را ما در آنجا، در جنگ با خوانین گرفتیم .
گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانهاش خورده بود، از حلقهی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصرهی خرمشهر برای تهیهی فیلم وارد این شهر شد:
"وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونینشهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمیشد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانهروز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی دربارهی خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون."
مجموعهی یازده قسمتی "حقیقت" کار بعدی گروه محسوب میشد که یکی از هدفهای آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.
"یک هفتهای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جستوجوی "حقیقت" ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعهی حقیقت این گونه آغاز شد."
کار گروه جهاد در جبههها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوستهای پیدا کرد آغاز تهیهی مجموعهی زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز میگردد. شهید آوینی دربارهی انگیزهی گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین میگوید:
"انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند وظایف و تعهدات اداری.
اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرینشان مهدی فلاحتپور است که همین امسال "1371" در لبنان شهید شد... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشدهایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زندهترین روزهای زندگی یک "مرد" آن روزهایی است که در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد.”
اواخر سال 1370 "موسسهی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهی دفاع مقدس بپردازد و تهیهی مجموعهی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیهی شش برنامه از مجموعهی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیهی
مجموعههای دیگری را دربارهی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعهی محاصره، سقوط و باز پسگیری خرمشهر میپرداخت در ماههای آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامهی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیسم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.
شهید آوینی فعالیتهای مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبههها و تهیهی فیلمهای مستند دربارهی جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامهی "اعتصام" ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر میگرفت او طی یک مجموعه مقاله دربارهی "مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام" آرا و اندیشههای رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در
نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهجالبلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد. مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهمالسلم و جایگاه آن با جنگهای صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگهایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شدهاند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزمآوران و بسیجیان، در زمرهی مطالبی بود که در "اعتصام" منتشر شد. در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر میکرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون "اشک، چشمهی تکامل". "تحقیقی در معنی صلوات" و "حج، تمثیل سلوک جمعی بشر" به چاپ میسپرد. در کنار نگارش این قبیل
مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی "تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب" برای ماهنامهی "جهاد"، ارگان جهاد سازندگی، نوشت "بهشت زمینی"، "میمون برهنه!"، "تمدن اسراف و تبذیر"، "دیکتاتوری اقتصاد"، "از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی"، "نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی"، "ترقی یا تکامل؟" و... از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او با عنوان "توسه و مبانی تمدن غرب" به چاپ رسید این دوره از کار
نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سالها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعهی "روایت فتح" نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان "گنجینهی آسمانی". او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب "فتح خون" (روایت محرم" را آغاز کرد و نه فصل از فصول دهگانهی آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنیهاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.
او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه همخوانی نداشت، از ادامهی تدریس صرفنظر کرد. مجموعهی مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیشتر در مقالهای بلند به نام "تاملاتی در ماهیت سینما" که در فصلنامهی "فارابی" به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین "جذابی در سینما"، "آینهی جادو"، "قاب تصویر و زبان سینما"و... که از فروردین سال 1368 در ماهنامهی هنری "سوره" منتشر شد، تفصیل پیدا کرد. مجموعهی این مقالات در کتاب "آینهی جادو" که جلد اول از مجموعهی مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمعآوری و به چاپ سپرده شد.
سالهای 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعات
ی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل میشود. هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینهی کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد. ولی این مسئله موجب بیاعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تالیف کرد که در ماهنامهی "سوره" به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی. اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غربزدگی و روشنفکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.
مجموعهی آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجابآور است. در حالی که سرچشمهی اصلی تفکر او به قرآن، نهجالبلاغه، کلمات معصومین علیهمالسلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز میگشت. با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آنها را نقد و بررسی میکرد. او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی میدانست چرا که این شناخت زمینهی خروج از عالم غربی و غرب زدهی کنونی را فراهم میکند و به بسط و
گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد میرساند. او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را "عصر توبهی بشریت" مینامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور "دولت پایدار حق" منتهی خواهد شد.
سینمای ایران از دیدگاه شهید آوینی
سينما در تاريخ بشر ريشه اي صد ساله دارد و اين هنر در ميان ديگر هنرها تقريبا نوعي برتري ظاهري پيدا كرده است. آنچه موضوع اين سخن است سينماي بحران زده ايران است كه به تقليد از سينماي غرب وضعيتي منفي به خود ديده است. اما آنچه در نظر است، نظرات و انتقادات كارگشاي شهيد سيدمرتضي آويني است كه حقيقتا اگر در سينماي امروز رعايت شود سينمايي سالم و اسلامي خواهيم داشت.
آويني كه در ادامه انتقادات خود در ابتداي دهه 70 شمسي كتاب پرمخاطب «آينه جادو» را به نگارش درآورده است، مباحثي را مطرح مي كند كه تكان دهنده و سازنده است. باور اصلي شهيد اين است كه ذائقه تماشاگران سينما در طول اين صد سال به مزه هاي پرفريب عادت داده شده است. در واقع اين باور در دوراني براي وي به حقيقت پيوسته كه اكثر مجموعه هاي سينمايي را، مبحث سينماي دفاع مقدس در برگرفته است و در چنين حالي آويني، سينماي ايران را بحران زده مي پندارد. در حالي كه امروز سينماي ما، جز اندكي، چيزي جز سينماي عشق و عاشقي (!) نيست و اگر كسي در مقوله دفاع مقدس فيلمي بسازد وي را جنگ طلب (!!) معرفي مي نمايند. در جايي از آينه جادو آمده است: «وظيفه ي يك فيلمساز مسلمان «غلبه بر هنر تكنولوژيك غربي» است كه اين وظيفه ديگر به فراموشي سپرده شده است. سينماي ما مقصد اصلي خود را گم كرده است. مقصدي كه امروز به دلقك بازي و به تعبيري «سينماي تفنني» تبديل گرديده است.»
حال جاي آويني در ميان ما خالي است تا ببيند سينمايي كه ده سال پيش به نقد و بررسي آن پرداخته است اينك پايگاهي براي غرب و غرب گرايي گرديده است.
در پايان با اينكه سينماي جادويي ما، آهسته آهسته رو به كج روي و ابتذال كشيده شده است با اين سخن ارزشمند از راوي روايت فتح، سخن را به پايان مي رسانم.
«اميد سينماي ايران، جز به هنرمندان مؤمن خط شكن نباشد، سينماي متعهد ما نيز بايد خاكريزهاي تثبيت شده سينماي غرب را بشكند و راهي تازه باز كند و راه ما از آنجا كه غربي ها رفته اند و مي روند، نمي گذرد و اگر افقهايمان با يكديگر متفاوت است، راههايمان نيز بايد متفاوت باشد.»
ازغدی: کسانی مانند شهید آوینی در ایران بایکوت شدهاند
به گزارش خبرگزاری فارس، مراسم بزرگداشت شهید آوینی با عنوان «رویای بیداری» در تالار بزرگ کشور برگزار شد.
در این مراسم سردار سلامی، سردار نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین، حسن رحیم پورازغدی، محمدعلی معلمدامغانی، سعید قاسمی، یوسفعلی میرشکاک، ابوالقاسم طالبی، جمال شورجه، سهیل کریمی، محمود گلابدرهای، مهدی همایونفر، حجتالاسلام عباس محسنی و جمعی از دانشجویان، استادان دانشگاه و هنرمندان در این نشست حاضر بودند.بنا بر این گزارش، رحیمپور ازغدی در این مراسم با بررسی مقاله «روشنفکران و معاصر بودن»، به
اهمیت استفاده از افکار شهید آوینی در دانشگاهها پرداخت و علی معلمدامغانی رییس فرهنگستان هنر شعری در وصف مقام سید شهیدان اهل قلم قرائت کرد.علی معلمدامغانی رئیس فرهنگستان هنر برای ادای دین به سید شهیدان اهل قلم یکی از شعرهای خود را قرائت کرد.
«رحیم پورازغدی» در این مراسم گفت: کسانی مانند شهید آوینی در ایران بایکوت شدهاند و نمیگذارند مقالات این افراد به متن درسی در دانشگاهها تبدیل شود. من حدود سه سال است که در دانشگاه هنر درخواست میکنم به جای متون ترجمه شده غربی از متون شهید آوینی استفاده کنید اما کسی کاری در این زمینه انجام نمیدهد.وی در ادامه بیان داشت: شیوهای که برای تدریس در این دانشگاهها استفاده میشود ترجمه و روخوانی است. همجنین ما خودمان هم به کار همکاران خود احترام نمیگذاریم و پیش از اینکه مخالفان ما را بکوبند، خودمان یکدیگر را میزنیم.
وی ادامه داد: زنگ خطری که شهید آوینی در 20 سال پیش درباره جنگ نرم و هجوم همه جانبه دشمن بر اردوگاه اندیشه اعلام کرده بود اگر به آن توجه میشد و آثار او در دانشگاهها بویژه دانشگاه هنر تدریس میشد ما امروز مشکلات اینچنینی نداشتیم.
پورازغدی اضافه کرد: شهید سیدمرتضی آوینی سالها در میدان مین تهران فعالیت میکرد که این میدان از میدان مین فکه هم خطرناکتر است. شما نگران پای او هستید ولی من نگران قلم آوینی هستم.وی در ادامه صحبت خود تصریح کرد: شهید آوینی در زمان کارش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در زمانی که فردی در آن فعالیت میکرد که بعدها دولت را در دست گرفت و سوالی را درباره معاصر بودن به چه معناست مطرح کرده بود، گفته بود از چه زمانی مساله اصلی ایران معاصر بودن است و چه کسانی شعارهای انقلاب را عوض میکنند و معاصر بودن در برابر مدرن بودن، سکولار بودن و غربی بودن است.ما هنر و تکنولوژی را از غرب میپذیریم اما باید مبنا مشخص شود. با فرعیات مشکلی نداریم و مساله ما مبناست.
به گزارش فارس، «مهدی همایونفر» در این مراسم گفت: در سال 58 با شکلگیری اولین نهادهای منتسب به انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی تشکیل شد. همچنین دفتری به نام جهاد تلویزیون در صدا و سیما شکل گرفت و افرادی چون شهید آوینی به جمع افرادی پیوستند که فکر میکردند میتوانند کارهای متفاوتی را نسبت به برنامههای قبل صدا و سیما انجام بدهند اما رفته رفته با شروع جنگ، شکل جهاد تلویزیون تغییر کرد و افرادی که در آن فعالیت میکردند
باید جان خود را در دست میگرفتند و به جبهههای جنگ میرفتند.حجتالاسلام عباس محسنی در این مراسم بیان داشت: به دلیل اینکه شهید آوینی شناخت عمیقی از ادبیات، موسیقی و فلسفه داشت توانست تجربه خود را در قالب فیلم نشان دهد. او برای تهیه فیلمهایش تکنیک ایجاد کرد و گاها باید در فیلمش، فیلمبردار و کارگردان و مصاحبهکننده در یکدیگر ادغام میشدند و دوربین به جزئی از بدن فیلمبردار تبدیل میشد.
به گزارش فارس، حاضران در مراسم از نمایشگاه عکس و کتاب استقبال خوبی کردند.
خاطره حضور رهبر انقلاب در مراسم تشیع شهید آوینی
مسؤول دفتر مقام معظم رهبری وقتی در مراسم تشیع شهید آوینی حاضر شدند، به من فرمودند: "تدارک ببینید، آقا هم قرار است در تشیع شرکت کنند ".
گفتم: "چرا از قبل نگفتید که ما آمادگی داشته باشیم؟ "
گفتند: "ساعت 8:30 صبح آقا زنگ زدند و پرسیدند شما نرفتید مراسم تشییع؟
گفتیم، داریم میرویم؛
فرمودند: مراسم تشییع در حوزهی هنری است؟
گفتیم: بله.
فرمودند:" من دلم گرفته، دلم غم دارد؛ میخواهم بیایم تشیع پیکر پاک شهید آوینی ".
اواخر فروردین 72 بود؛پیکر سیدمرتضی بر دوش مردم در مقابل حوزهی هنری تشییع میشد...خودرو حامل رهبر انقلاب در خیابان سمیه ایستاد.علیرغم مسائل امنیتی، آقا برای ادای احترام به شهید از ماشین پیاده شدند،کنار پیکر سرباز خودشان ایستادند و زیر لب زمزمه کردند: "إنا لله و إنا إلیه راجعون ".
بعد در جستجوی خانواده شهید، نگاهی به اطراف انداختند اما بهخاطر ازدحام مردم نتوانستند از نزدیک خانواده را ببینند.
پس از پایان مراسم آقا گفتند: "از طرف بنده به خانوادهی شهید تسلیت بگویید؛ گرچه من خودم هم در این مصیبت داغدار هستم ".
بعد آرام و بیصدا در حالی که چشم به تابوت سیدمرتضی دوخته بودند، به راه افتادند.
خیابان سمیه هنوز صدای گامهای آهستهی رهبر را به دنبال پیکر سربازش در ذهن دارد...
چندی بعد، آقا در صفحهی اول قرآنی که آن را به خانوادهی شهید آوینی هدیه کردند، این عبارت را به دستخط خود نوشتند:
"به یاد شهید عزیز، سید شهیدان اهل قلم، آقای سیدمرتضی آوینی
که یادش غالباً با من است... "
گفتگوی رجانیوز با شهریار زرشناس درباره شهید آوینی
در نقد روشنفکری سکولار طوفانی بود/ هیچگاه به دیدار فردید نرفت
اشاره: "خلاف آمد عادات" رسانه ها و نشریات که سخن گفتن از بزرگان و شهدا را به "زمان" و "مکان" مشخص و تابلودار خاصی! محدود کرده اند، می خواهیم بت "عادات سخیف روزمرگی ها" را بشکنیم، و خود را از قفس "مشهورات زمانه" رها کنیم.افسوس شهدا را که خود قفس "زمان و مکان" را در نوردیده اند، در قفس دیگری گرفتار کرده ایم!
شهدا از جنس تاریخ نیستند "عین حقیقت اند" و "حقیقت" را نمی توان در "زمان و مکان" تاریخی محبوس کرد.سید مرتضی آوینی خود از جنس "علمداران حقیقت" بود، چه اولین اثر مستند خود را نیز با همین عنوان یعنی "حقیقت" آغاز کرد.با نفس روح الهی، حضرت روح الله "حقیقت" را یافت. مبارزه در راه "ولایت" را همسنگ جهاد در رکاب حضرت رسول الله می دانست و با فرمان "ولایت" بود که مجموعه دوم روایت فتح را آغاز و در این مجاهده به "کربلای فکه" رسید و از آنجا به "حقیقت" پیوست.می گفت "در عالم رازی هست که جز با خون، فاش نمی شود"، می گفت "هرکس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند" و این رمل های کربلای فکه بود که مرتضی پای بر آن نهاد و تا آسمان رفت و "راز" عالم بر او فاش شد. اینچنین فکه "رازدار" حقیقت سید شهیدان اهل قلم شد.مرتضی، مستندساز بود، سردبیر سوره بود، نویسنده بود، منتقد بود، غرب را هم خوب می شناخت، تفکر انقلابی امام(ره) را با تمام وجود درک کرده بود و این تفکر رادر تمام آثارش و حتی رفتارش ساری و جاری کرده بود.
می گفت نباید بگذاریم سخنان آقا در پیچ و خم های اداری زمین بماند.تقدیر ستایش آمیز از مرتضی کافی نیست باید به "مرتضی" عمل کرد. او را در کارها به کاربرد و باور کرد.شهریار زرشناس با مرتضی رفیق و همدم حرفهای ناگفته اش بوده است. با هم پای بخش اول این ناگفته ها می نشینیم، تقدیر چنین شد تا این گفت و گو همزمان با سوم خرداد، روزی که "خدا خرمشهر را آزاد کرد" و خرمشهر نه خرمشهر که خونین شهر شد؛ خرمشهر "شهری در آسمان".