بخشی از مقاله

چرا عبادت؟

از خدوند بزرگ، اخلاص و دوام و تاثير سخن و نوشته مي طلبيم و اميد داريم كه اين گام كوچك در زمينه سازي براي گرايش فريضه بزرگ نماز، موثر باشد و در سايه نظام اسلامي، سهمي در نشر فرهنگ اسلامي در سراسر جهان داشته باشيم. كه اين وظيفه يكايك ماست. و امت بزرگ اسلامي ما، بتواند با تكيه به هويت ديني و فرهنگ غني اسلامي خويش، دژ استوار حمايت از حق، و پناه مستحكمي براي محرومان جهان باشند.

…انه ولي التوفيق

چرا عبادت؟
عبادت، به معناي اظهار ذلت، عالي ترين نوع تذلل و كرنش دربرابر خداوند است. در اهميت آن، همين بس كه آفرينش هستي و بعثت پيامبران (عالم تكوين و تشريع) براي عبادت است. خداوند مي فرمايد:
« و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»
هدف آفرينش هستي و جن و انس، عبادت خداوند است.
كارنامه همه انبيا و رسالت آنان نيز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
« و لقد بعثنا في كل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت»

پس هدف از خلقت جهان و بعثت پيامبران، عبادت خدا بوده است. روشن است كه خداي متعال، نيازي به عبادت ما ندارد و سود عبادت، به خود پرستندگان بر مي گردد، همچنانكه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودي براي معلم ندارد.

ريشه هاي عبادت
آنچه انسان را به پرستش و بندگي خدا وادار مي كند اموري است، از جمله:
1- عظمت خدا
انسان وقتي خود را در برابر عظمت و جلال خدايي مي بيند، نا خودآگاه در برابر او احساس خضوع و فروتني مي كند. آن سان كه در برابر يك دانشمند و شخصيت مهم، انسان خويشتن را كوچك و ناچيز شمرده، او را تعظيم و تكريم مي كند.

2- احساس فقر و وابستگي
طبيعت انسان چنين است كه وقتي خود را نيازمند و وابسته به كسي ديد، در برابرش خضوع مي كند. وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چيز، نيازمند به اوييم. اين احساس عجز و نياز، انسان را به پرستش خدا وا مي دارد. خدايي كه در نهايت كمال و بي نيازي است. در بعضي احاديث است كه اگر فقر و بيماري و مرگ نبود، هرگز گردن بعضي نزد خدا خم نمي شد.

3- توجه به نعمت ها
انسان، همواره در برابر برخورداري از نعمت ها، زبان ستايش و بندگي دارد. ياآوري نعمت هاي بيشمار خداوند، مي تواند قوي ترين انگيزه براي توجه به خدا و عبارت او باشد. در مناجات هاي امامان معصوم، معمولا ابتدا نعمت هاي خداوند، حتي قبل از تولد انسان، به يادآورده مي شود و از اين راه، محبت انسان به خدا را زنده مي سازد آنگاه درخواست نياز از او مي كند. خداوند هم مي فرمايد: « قليعبدوا رب هذا البيت، الذي اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف» مردم پروردگار اين كعبه را بپرستند، او را كه از گرسنگي سيرشان كرد و از ترس، ايمنشان نمود. در آيه اي ديگر است، پروردگارتان را بندگي كنيد، چون شما را آفريد.

4- فطرت
پرستش، جزئي از وجود و كشش فطري انسان است. اين روح پرستش، كه در انسان فطري است، گاهي در مسير صحيح قرار گرفته و انسان به « خداپرستي» مي رسد، گاهي انسان در سايه جهل يا انحراف به پرستش سنگ و چوب و خورشيد و گاو و پول و ماشين و همسر و پرستش طاغوت ها كشيده مي شود.
انبيا، براي ايجاد حس پرستش نيامده اند، بلكه بعثت آنان، براي هدايت اين غريزه فطري به مسير درست است. علي (ع) مي فرمايد:

« فبعث الله محمدا بالحق ليخرج عباده من عباده الاوثان الي عبادته»
خداوند، محمد (ص) را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت پرستي به خدا پرستي دعوت كند.

بيشتر آيات مربوط به عبادت در قرآن دعوت به توحيد در عبادت مي كند، نه اصل عبارت. زيرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل ميل به غذا كه در هر كودكي هست، ولي اگر راهنمايي نشود، به جاي غذا، خاك مي خورد و لذت هم مي برد!
اگر رهبري انبيا نباشد، مسير اين غريزه منحرف مي شود و به جاي خدا، معبودهاي دروغين و پوچ پرسيده مي شود. آنگونه كه در نبود حضرت موسي و غيبت چهل روزه اش، مردم با اغواي سامري، به پرستش گوساله طلايي سامري روي آورند.

بهانه يا تحقيق؟
با توجه به آنچه گذشت، معلوم مي شود كه كساني هستند كه روحيه تعبد و تسليم ندارند و در پي بهانه اند تا شانه از بار تكليف و دينداري خالي كنند. از اين رو مسئله «تحقيق» را عنوان مي كنند و براي هر دستور ديني، دنبال فلسفه و دليل مي گردند و خيلي هم خود را روشنفكر جا مي زنند. قرآن كريم نسبت به برخي از اينگونه افراد درباره اعتقاد به قيامت، مي فرمايد:
« بل يريد الانسان ليفجر امامه، يسل ايان يوم القيمه؟»

گروهي مي خواهند راه گناه را در پيش گيرند، مي پرسند: روز قيامت كي است؟
آنان مثل كودكان بهانه گيري هستند كه هر لحظه بهانه مي گيرند و آن كه انجام شد. بهانه اي ديگر. قرآن درباره چنين كسان مي گويد:
« و ان يروا آيه يعرضوا و يقولوا سحر مستمر»

اگر نشانه از قدرت خدا و معجزات انبيا مشاهده كنند اعراض كرده، مي گويند: اين هم همان سحر و جادوي معمولي و هميشگي است!
اينان در مقابل مكانيك و پزشك و مدهاي خارجي و وسوسه هاي نفس و تمايلات شيطاني تسليم اند و چون و چرا ندارند، ولي وقتي نوبت به دستور دين مي رسد، اهل تحقيق و استدلال مي شوند و قيافه هم مي گيرند.

اهميت نماز
جز آنچه از آيات و احاديث نقل شد، رفتار اوليا خدا نيز اهميت و جايگاه آنرا بيان مي كند. نماز، جز برنامه انبيا بوده است. حضرت عيسي (ع) در گهواره هم مي گويد خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زكات سفارش كرده است:« واوصاني بالصلوه و الزكوه مادمت حيا»
امام حسين (ع)، حتي ظهر روز عاشورا در ميدان مبارزه و در برابر تيرهاي دشمن هم نماز را رها نكرد.

حضرت ابراهيم(ع) همسر و كودك خويش را در بيابان هاي داغ مكه كه آن هنگام هيچ آب و گياهي نداشت، مسكن داد و گفت: « خدايا، تا نماز به پا دارند : « اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع ربنا ليقيموا الصلاه»
پيشوايان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ خود را مي باختند و مي فرمودند: وقت اداي امانت الهي و حضور در پيشگاه و درگاه الهي است»
گر چه بعضي نماز را به طمع بهشت يا ترس از عذاب جهنم مي خوانند، اما امير المومنين(ع) نماز را نه براي تجارت يا سپري از آتش، بلكه بخاطر شايستگي خدا براي عبادت، انجام مي دهد.

ترك نماز
ترك نماز، قطع رابطه كردن با آفريدگار هستي است و اين در دنيا و آخرت، عواقب تلخي دارد. در قيامت، اهل بهشت از دوزخيان مي پرسند: چه چيز شما را روانه جهنم كرد؟ يكي از پاسخ هايشان اينست كه ما پابند به نماز نبوديم: « لم نك من المصلين»
درجايي ديگر، به نمازگزاراني كه نسبت به نمازشان سهل انگار و بي اعتنا هستند و گاهي مي خوانند و گاهي نمي خوانند، مي گويد: واي بر آنان :« قويل للمصلين الذين عن صلاتهم ساهون»
رسول خدا (ص) فرموده است:

« من ترك اصلاه متعمد فقد كفر»
هر كه از روي عمد و با توجه نماز را رها كند، از اسلام خارج شده و كافر است.
و نيز فرموده است:
« بين العبد و بين الكفر ترك الصلاه»
مرز ميان اسلام و كفر، چيزي بيش از رها كردن نماز نيست.
نمونه اي از اخلاص
علي (ع) در صفت متقين مي فرمايد:
« اذا زكي احدهم خاف مما يقال له»

هر گاه يكي از آنان ستايش مي شود، از آنچه درباره اش گفته اند مي هراسد.
مردان وارسته، هراس از آن دارند كه توجه مردم به آنان، مانع توجهشان به خدا گردد و خود، مصداق عن سبيل الله» شوند!
شبي در سيماي جمهوري اسلامي، مصاحبه اي با يك رزمنده شانزده ساله پخش شد. مصاحبه گر پرسيد: كار تو چيست؟ گفت: خنثي كردن مين. پرسيد: تا كنون چند «مين» خنثي كرده اي؟ گفت: از لطف خدا زياد. پرسيد: عدد آنرا مي داني؟ جواب داد: مي ترسيم بگويم، شيطان مرا گول بزند و دچار عجب و غرور شوم و دوستانم كه كمتر موفق بوده اند، احساس كوچكي كنند. الله اكبر…!

اخلاص در عبادت
همه عبادت ها بايد به قصد قربت انجام گيرد و اگر گوشه اي از آن براي غير خدا باشد. باطل است. مثلا اگر در نماز يكي از واجبات، براي غير خدا باشد، نماز باطل است.
اگر يكي از مستحبات هم ريايي انجام گيرد، يا زمان عبادت (اول وقت خواندن) و مكان آن (درصف اول يا در مسجد خواندن) براي غير خدا باشد، نماز باطل است. حتي اگر در زمستان، كنار بخار بايستد كه هم گرم شود و هم نماز بخواند، باز عبادتش باطل است. خداوند، عملي را مي پذيرد كه از جهت شرايط زماني و مكاني و كيفيت و خصوصياتش، همه خالص باشد و براي او شريكي قرار داده نشود :« و لايشرك بعباده ربه احدا» در حديث است: اگر رزمنده اي در جبهه، بخاطر تعصب يا بدست آوردن غنائم جنگي يا اظهار قدرت شجاعت و امثال اينها بجنگد، ارزش ندارد.

داشتن اخلاص و دوري از ريا، به قدري حساس و مشكل است كه در حديث از امام عسكري(ع) مي خوانيم: ورود شرك در كارهاي انسان از حركت مورچه در شب تاريك، روي سنگ سخت، بي نمودتر است.
علي (ع) درباره اخلاص، سخنان بسياري دارد كه به چند نمونه اكتفا مي شود:

« الاخلاص غايه»: نيت خالص، نهايت مطلوب و هدف نهايي است.
« الاخلاص فوز»: اخلاص، رستگاري است.
« الايمان اخلاص العمل»: ايمان، خالص ساختن كار است.

راه نزديك شدن به اخلاص
گوشه اي از راههاي نزديك شدن به اخلاص در نيت و عمل، از اين قرار است:

1- فكر در آفرينش
تفكر بيشتر در آفرينش، شناخت ما را به عظمت و قدرت خدا مي افزايد و در نتيجه، كارها را براي او انجام مي دهيم و به اخلاص نزديك تر مي شويم.

2- توجه به صفات خدا
اوصاف خداي متعال را دانستن و آنها را زمزمه كردن و در ذهن، زنده نگاه داشتن، سبب توجه به او و قطع نظر از غير او مي گردد و انسان را كم كم خدايي مي كند، مثلا دقت و توجه به اسامي و اوصاف خدا در دعاي« جوشن كبير»، مفيد است.

نتيجه اخلاص
ارتباط خالصانه انسان با خدا، نورانيت ضمير و صفاي باطن و بصيرتي به همراه دارد كه انسان را در پيچ و خم هاي زندگي و بن بست ها و مشكلات، هدايت مي كند.
علي (ع) مي فرمايد:

« عند تحقيق الاخلاص تستنير البصائر»

هر گاه خلوص در دل آيد، نورانيت و بينش به همراه آن مي آيد. اين همان « فرقان» است كه قرآن كريم، آنرا از نتائج تقوا مي شمارد و نيز مي فرمايد: اگر تقوا داشته باشيد، خداوند براي شما نوري قرار مي دهد كه با آن، راه خود را مي رويد:« يجعل لكم نورا تمشون به»
اخلاص و دوري از هواي نفس و تقوا، اين نتيجه را دارد كه روشن بيني انسان را مي افزايد و انسان را از تاريكي هاي شرك و جهل و هوس. به فضاي نور و توحيد و علم مي رساند. آنكه اخلاص داشته باشد به فوز و رستگاري مي رسد: « ان تخلص تفز»

اخلاص، در متن جامعه
اخلاص مطلوب و ارزشمند، آنست كه در متن جامعه و در ميان مردم و همراه با مسئوليت ها و فعاليت هاي اجتماعي باشد. عده اي به غلط، آنرا در انزوا و دوري از مردم مي جويند. خداوند، شير خالص و گوارا را از ميان غذا و خون پديد مي آورد. انسان خالص نيز بايد از لابلاي آلودگيها و ناپاكي هاي محيط، جان خود را سالم نگهدارد و نيت و عمل خود را از آلايش ريا پاك سازد و روسفيد بيرون آيد. اينگونه اخلاص است كه ارزشمند و مهم است.

مخلص، خود را در اختيار پروردگار مي گذرد و دل را خانه محبت او مي سازد و انگيزه الهي را بر همه اعمال و رفتار خويش حاكم مي كند و از اين راه به غزت و سربلندي مي رسد.

نماز و پيامبران
استخوان بي نماز
شخصي آمد به نزد حضرت رسول شكايت از فقر و نداري كرد حضرت فرمود: مگر نماز نمي خواني عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا مي كنم حضرت فرمود: مگر روزه نمي گيري عرض كرد سه ماه روزه مي گيرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهي و نهي خدا را امر مي كني يا بكدام معصيت گرفتاري، عرض كرد يا رسول الله حاشا و كلا كه من خلاف فرموده خدا را بكنم حضرت متفكرانه سربجيب حيرت فرو برد ناگاه جبرئيل نازل شد عرض كرد يا رسول الله حق تعالي مرا سلام مي رساند و مي فرمايد در همسايگي اين شخص باغيست و در آن باغ گنجشكي آشيانه دارد و در آشيانه او استخوان بي نمازي مي باشد به شومي آن استخوان از خانه اين شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است حضرت باو فرمود برو آن استخوانرا از آنجا بردار بينداز دور. به فرموده حضرت عمل كرد و بعد از آن توانگر شد.

برترين نماز
پيامبر فرمود: نماز آدمي در جماعت برتر است از نمازي كه چهل سال در خانه اش به جاي مي آورد. عرض كردند: يا رسول الله نماز يك روز؟ فرمود: بلكه يك نماز! سپس فرمود: هر گاه بنده خدا پشت سر امام عادل به نماز بايستد براي او صد ميليون و بيست درجه « مراتب است، و اين قدر ثواب مي برد»

اولين نماز جماعت در اسلام
نخستين نماز جماعت كه در اسلام منعقد شد چنين بودكه روزي پيغمبر اكرم در نماز بود، علي (ع) كنارش ايستاد و به حضرتش اقتدا نمود در اينحال ابوطالب كه فرزندش جعفر به همراه داشت سررسيد، جعفر را گفت: تو نيز به كنار پسر عمويت نماز بخوان. و چون حضرت متوجه شد كه جعفر نيز بر وي اقتدا نمود پيشتر رفت( كه آن دو پشت سرش قرار گيرند) ابوطالب شادمان شد و بازگشت. پيغمبر (ص) فرمود: نماز را بايد با جماعت خواند اگر چه بر روي سرنيزه اي باشد.
پاداش سجده طولاني بهشت است

امام صادق (ع) فرمود: روزي پيامبر اكرم مشغول تعمير يكي از خانه هايش بود مردي از آنجا عبور مي كرد. عرض كرد اجازه مي فرمائيد كمك كنم شما را فرمود مانعي نيست. همينكه كار را تمام نمود پيغمبر (ص) فرمود در خواست و حاجتي نداري؟ عرض كرد چرا حاجت من بهشت است حضرت رسول (ص) سربه زير انداخته در فكر فرو رفت. بعد از مختصر زماني فرمود حاجتت برآورده است وقتي خواست برود فرمود: ما را به طول سجده كمك كن.

نماز براي شكر گزاري
عطا بن رياح مي گويد: روزي نزد عايشه رفتيم، پرسيدم: شگفت انگيزترين چيزي كه در عمرت از پيامبر (ص) ديدي چه بود؟ او گفت: كارهاي پيامبر(ص) همه اش شگفت انگيز بود ولي از همه عجيب تر، اينكه شبي از شبها كه پيامبر(ص) در خانه من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود از جا برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاص الهي اشك ريخت كه جلو لباسش، از اشك چشمش، تر شد.

سپس به سر سجده نهاد و چندان گريست كه زمين از اشك چشمش، تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گريان بود. هنگامي كه بلال او را به نماز خواند، پيامبر را گريان ديد، عرض كرد چرا چنين گريانيد، شما كه مشمول لطف خدا هستيد. فرمود: افلا اكون عدا شكورا « آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم.»

در نمازم خم ابروي تو در يادآمد
حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد
بوي بهبود ز اوضاع جهان مي شنوم
شادي آور گل و باد صبا شاد آمد
دلفريبان نباتي همه زيور بستند
دلبر ماست كه با ناز خدا داد آمد
از من اكنون طمع صبر و دل و هوش مدار
كان تحمل كه تو ديدي همه بر باد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلي نغز بخوان
تا بگويم كه ز عهد طربم ياد آمد.
حافظ
نماز و امامان

اثرات بي نمازي
روزي حضرت زهرا(س) به پدرش عرض كرد كسيكه در نمازش كاهلي مي كند و نمازش را سبك مي شمارد چه مي شود؟ رسول خدا فرمود: هر كس در نماز كوتاهي كند و نماز را سبك بشمارد به پانزده بلا مبتلا مي شود شش در دنيا و سه، وقت مردن و سه، در قبر. و سه، در وقتيكه از قبر خارج مي شود.

اما آن بلاهائيكه در دنيا مي رسد اول: بركت از روزي وي برداشته مي شود، دوم عمرش بي بركت مي شود سوم محو مي شود از روي او سيماي صالحين، چهارم هر عمل انجام دهد ثواب ندارد پنجم دعايش قبول نمي شود ششم از دعاي صالحان بهره نمي برد. و اما بلاهائيكه وقت مردن باو مي رسد: اول- ذليل مي ميرد، دوم- گرسنه جان مي سپارد، سوم- تشنه از دنيا مي رود. و آن بلاهائيكه در قبر باو مي رسد اول: يك ملك باو موكل مي شود تا او را غذاب كند دوم:قبر بر وي تنگ گردد سوم: قبر وي تاريك شود و آن بلاهائيكه در قيامت باو مي رسد: اول – يك ملك او را كشان كشان مي آورد به عرصات محشر دوم- حساب وي سخت مي شود، سوم- خداوند باو نظر نمي كند و او را عفو نمي كند و براي اوست غذاب سخت.

دو ركعت نماز براي خدا
روزي دو ناقه بزرگ و چاق براي رسول خدا (ص) هديه آوردند حضرت باصحاب خود فرمودند: آيا كسي هست در ميان شما كه دو ركعت نماز بخواند و در قيام و ركوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام بامور دنيا نداشته و در قلب او فكر دنيا نبوده باشد تا من يكي از يك دو شتر را باور بدهم كسي جواب نگفت. سه مرتبه اين جمله را فرمود كسي جواب او را نداد مگر علي بن ابيطالب (ع) برخاست و عرضه كرد يا رسول الله من مي خوانم و از اول نماز تا آخر چيزي از دنيا بخاطرم راه نداده فكر دنيا را نمي كنم.

رسول خدا: بخوان. علي نماز را خواند تمام كرد. جبرئيل نازل شد و عرض كرد يا رسول الله يكي از دو شتر را به علي بده.
رسول خدا (ص): من با علي شرط كرده بودم چيزي از دنيا بقلبش راه ندهد ولي علي در سلام نماز بخاطرش آورد من كدام يكي را بگيرم بزرگشرا يا چاقش را.
جبرئيل: يا محمد خداوند مي فرمايد كه علي فكر مي كرد بزرگرا بگيرم يا چاقو را گرفته قرباني كنم و در راه خدا صدقه بدهم و اين فكر علي در سلام نماز براي خدا بود، نه براي دنيا. رسول خدا يك شتر از آن دو شتر را به علي (ع) داد.

نماز براي صبر
قافله اي از حاجيان در صحرا به خيمه زني رسيدند خواستند استراحت نمايند اجازه گرفتند در خيمه اش وارد شدند. زن گفت اي زائران خانه خدا خوش آمديد، شتران من به چرا رفته اند وقتي برگشتند از شما پذيرائي مي كنم. زن بيرون شد از دورچوپان مويه كنان مي آمد به زن گفت شترها نزديك چاه آب كه رسيدند هجمه كردند پسرت را به چاه افكندند. بديهي است چاه هائي كذائي كه عمق زياد و آب فراوان دارد افتادن و مردن است اميد نجاتي نيست.

زن جلو رفت تا چوپان را آرام كند گفت ما ميهمان داريم صدا نده مبادا ميهمانها ناراحت شوند، ميهمان نوازي، لازمه مسلماني است. فورا دستور داد گوسفندي كشتند و آماده براي پذيرائي شد.
وقتي زن وارد خيمه شد حاجيها باو گفتند ما خيلي متاسفيم كه چنين جرياني رخ داده و در چنين موقعي مزاحم شديم.

زن گفت آقايان حجاج من نمي خواستم شما بفهميد و متاثر شويد ولي حالا كه دانستيد پس اذان بدهيد من دو ركعت نماز بخوانم، چرا؟ چون خدا در قرآن فرموده « واستعينوا بالصبر و الصلوه» بنماز طلب ياري كنيد. من هم براي بردباري در اين مصيبت نماز بخوانم. من و شما اسمي از اهل قرآن داريم،زن بياباني بيك آيه قرآن عمل مي كند. از نماز. بعد گفت كه امتان قرآن مي توانيد بخوانيد؟ يكي از حاجي ها شروع بخواندن آيات استرجاع كرد « ولنبلونهم بشي من الخوف و الجوع» زن گفت خدايا اگر بنا بود كسي در اين دنيا بماند بايد حبيبت محمد (ص) مي ماند پرورگارا در قرآن مجيدت امر بصبر فرمودي و وعده آجر دادي، من در مصيبت جوانم صبر مي كنم تو هم در عوض پاداشت را شامل حال من گردان اين جوانم را بيامرز.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید