بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
حساسيت زدايی منظم:
روش حساسيت زدايی منظم(systematic desensitization) اولين بار توسط ژوزف ولپی(۱۹۵۸) برای درمان فوبی ها ابداع شد.در اين روش بنا به اصل شرطي سازي تقابلي ، ابتدا پاسخهايي كه با ترس مغاير هستند، شناسايي مي شوند و بعد از مراجع خواسته مي شود تا در موقعيتهايي كه ترس توليد مي كنند اين پاسخهاي مغاير با ترس را از خود بروز دهد.مبناي اين درمان اين است كه بطور همزمان نميتوان آرامش و اضطراب داشت.
اسلاید 2 :
اين روش شامل سه مرحله است: آموزش آرميدگي، تهيه سلسله مراتب اضطراب و شرطي سازي تقابلي(حساسيت زدايي).
اسلاید 3 :
درمرحله اول به مراجع ياد داده مي شود تا ماهيچه هاي مختلف بدن خود را به آرامش كامل در آورد. در مرحله ي دوم،صحنه ها ايجاد كننده ي ترس از لحاظ ايجاد اضطراب از ضعيف ترين تا شديدترين مرتب مي شوند. پس از آموزش آرميدگي و تهيه سلسله مراتب اضطراب، جريان حساسيت زدايي شروع مي شود.در اين مرحله مراجع پس از قرار گرفتن در حالت آرميدگي، فرد با صحنه هاي ايجاد كننده ي ترس(بصورت خيالي وتجسمي) به ترتيب سلسله مراتب تهيه شده،مواجه مي شود.
شواهد پژوهشي نشان مي دهند كه توانايي مقابله ي مراجع با صحنه هاي خيالي اضطراب زا كه در ضمن حساسيت زدايي منظم آن را كسب مي كند، قابل انتقال به موقعيتهاي طبيعي است.
همچنين بعضي در بعضي از روشها به جاي آرميدگي از روشهاي ديگر استفاده مي شود. گاهي نيز از روش حساسيت زدايي واقعي استفاده مي شود.
اسلاید 4 :
شرطيسازي تقابلي فرايندي است كه درآن پاسخ با پاسخ ديگري كه با آن ناهمساز است جانشين ميشود. و اين سبب ميشود كه پاسخ شرطي (كه نا مطلوب است و هدف تغيير رفتار واقع شده) در خصوص محرك شرطي داده شود.
بطور مثال اگر كودكي از سگي ميترسد چنانچه در گوشهاي از حياط او به همراه تعدادي از كودكان ديگر از هيجان مثبت (كنار كودكان ديگر بودن) پاسخ هيجاني ترس را نشان نخواهد داد.
مهمترين روش تغيير رفتار و رفتاردرماني برخاسته از شرطي تقابلي حساسيتزدايي است.
اسلاید 5 :
انواع حساسيتزدايي:
1- حساسيتزدايي منظم (خيالي)
2- حساسيتزدايي واقعي
3- خود حساسيتزدايي
اسلاید 6 :
1) حساسيتزدايي منظم (خيالي):
در اين روش حساسيتزدايي منظم خيالي محركي را كه مولد اضطراب است در شرايط آرميدگي عضلاني به تدريج به فرد مضطرب ارائه ميكنند و اين كار ادامه ميدهند تا اينكه بتواند محرك مولد اضطراب را با حداكثر شدت تحمل نمايد. براي اجراي حساسيتزدايي منظم سه مرحله زير بايد طي شود:
1- ايجاد سلسله مراتب اضطراب
2- آموزش آرميدگي
3- حساسيتزدايي
اسلاید 7 :
2) حساسيتزدايي واقعي:
در روش حساسيتزدايي واقعي محرك اضطرابآور تدريجاً ولي بهصورت عيني يا واقعي به فرد ارائه ميشود.
اسلاید 8 :
3)خود حساسيتزدايي:
روش خود حساسيتزدايي همان روش حساسيتزدايي منظم اسن با اين تفاوت كه در حساسيتزدايي منظم درمانگر به تدريج موقعيتهاي اضطرابزا را كه در سلسله مراتب اضطراب مرتب شدهاند به مددجو معرفي ميكند. اما در خود حساسيتزدايي، خود مددجو كنترل صحنههاي اضطرابزا را برعهده ميگيرد.
اسلاید 9 :
سرمشق گيری:
الگوبرداي يا سرمشق گيري به آن فرايند يادگيري گفته مي شود كه به واسطه ي آن فرد،در نتيجه ي مشاهده ي رفتار يك فرد ديگر(الگو يا سرمشق) يعني ديدن ،شنيدن يا حتي خواندن درباره ي آن رفتار تغيير مي كند.
در اين شيوه معمولآ بيمار فوبيك فردي را مشاهده مي كند كه فوبيك نيست و رفتاري را انجام مي دهد كه بيمار فوبيك خود قادر به انجام آن نيست. مثلآ : بيمار مبتلا به فوبي مار بارها الگويي را مشاهده مي كند كه به يك مار واقعي نزديك مي شود، آنرا بلند كرده و نوازش مي كند. بيمار فوبيك وقتي كه مي بيند طرف مقابل او صدمه نمي بيند،از اين موقعيت كمتر دچار ترس مي شود. بعد درمانگر به تدريج بيمار فوبيك را درگير تمرينها مي كند. در ابتدا ممكن است از بيمار فوبيك خواسته شود تا با صداي بلند آنچه را كه مي بيند شرح دهد، بعد به مار نزديك شود و بالاخره آن را لمس كند. اين شيوه تكرار خواهد شد تا فوبي كاهش يابد.
اسلاید 10 :
هنگامي كه ما خطر را تجربه مي كنيم، دستخوش تغييرات بدني و هيجاني گوناگوني مي شويم كه پاسخ ترس را تشكيل مي دهند.پاسخ ترس داراي چهار عنصر است:
1- عناصر شناختي : عبارتند از انتظار آسيب قريب الوقوع بخصوص و معمولآ در آينده نزديك . در خيابان پرت و تاريكي،حركت ناگهاني را پشت سر خود احساس مي كنيد؛ فكر مي كنيد كه يك كيف زن است و ميخكوب مي شويد. توجه داشته باشيد كه بازنمايي هاي ذهني ، واكنشهاي بدني ترس را فرا مي خوانند.
2- عناصر بدني : واكنشهاي اضطراري بدن به خطر(افزايش فشار خون و ضربان قلب،تنفس سريعتر، گشاد شدن مردمك چشم و...) به علاوه ي تغييرات موجود در ظاهر ما.
3- عناصر هيجاني : احساس دلهره ،وحشت ، تهوع، لرزش و احساسهاي مورمور شدن و ورم معده.
4- عناصر رفتاري : رفتاري كه ما هنگام ترس بدان مي پردازيم كه معمولآ عبارتند از: جنگ وگريز.
در فوبي نيز به عنوان نوعي از ترس،ما اين علائم را تجربه مي كنيم ولي بصورت اغراق آميز آن.دامنه اي از موقعيتهاي خطرناك و دامنه اي از پاسخهاي ترس وجود دارد.زماني كه پاسخ ترس ما با مقدار خطر موجود در موقعيت متناسب است،آن را مي پذيريم؛اما وقتي كه پاسخ ترس با مقدار خطر تناسب ندارد،آن را نابهنجار و بطور خلاصه فوبي مي خوانيم.در حاليكه ترس بهنجار و فوبي نابهنجار است، هر دوي آنها در يك پيوستار قرار مي گيرد. آنها از نظر مقدار فرق دارند نه از نظر نوع.