بخشی از مقاله
كارآموزي رشته عمران
مقدمه
گودبرداري :
براي گودبرداريهاي بزرگتر استفاده از بيل و كلنگ مقرون به صرفه نبوده و بهتر است از وسايل مكانيكي مانند لودر و غيره استفاده شود. در اينگونه موارد براي خارج كردن خاك از محل گودبرداري و حمل آن به خارج كارگاه معمولا از سطح شيبدار استفاده ميگردد. بدين طريق كه در ضمن گودربرداري سطح شيبداري در كنار كود براي عبور كاميون و غيره ايجاد ميگردد كه بعد از اتمام كار، اين قسمت وسيله كارگر برداشته ميشود.
تا چه عمقي گودبرداري را ادامه ميدهيم
ظاهرا حداكثر عمق مورد نياز براي گودبرداري تا روي پي ميباشد. به علاوه چند سانتيمتر بيشتر براي فرش كف و عبور لولهها (در حدود 20 سانت يمتر كه 6 سانتيمتر براي فرش كف و 14 سانتيمتر براي عبور لوله ميباشد.) كه در اين صورت ميبايد محل پيهاي نقطهاي يا پيهاي نواري و شناژها را با دست خاكبرداري نمود. ولي بهتر است كه گودبرداري را تا زيرسطح پيها ادامه بدهيم، زيرا در اين صورت اولا براي قالببندي پيها آزادي عمل بيشتري داريم. در نتيجه پيهاي ما تميزتر و درستتر خواهد بود و درثاني ميتوانيم خاك حاصل از چاهكني و همچنين نخالههاي ساختمان را در فضاي ايجاد شده بين پيها بريزيم كه اين مطلب از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه ميباشد، زيرا معمولا در موقع گودبرداري كار با ماشين صورت ميگيرد در صورتي
كه براي خارج نمودن نخالهها و خاك حاصل از چاه فاضل آب از محيط كارگاه ميبايد از وسايل دستي استفاده نمائيم كه اين امر مستلزم هزينه بيشتري نسبت به كار با ماشين ميباشد.
البته در مورد پيهاي نواري اين كار عملي نيست زيرا معمولا پيسازي در پيهاي نواري با شفته آهك ميباشد كه بدون قالببندي بوده و شفته در محل پيهاي حفر شده ريخته ميشود در اين صورت ناچار هستيم در ساختمانهائي كه با پي نواري ساخته ميشود اگر به گودبرداري نياز داشتيم گودربرداري را تا روي پي ادامه دهيم.
پي كني
اصولا پيكني به دو دليل انجام ميشود.
دسترسي به زمين بكر
با توجه به اينكه كليه بار ساختمان بوسيله ديوارها يا ستونها به زمين منتقل ميشود در نتيجه ساختمان بايد روي زميني كه قابل اعتماد بوده و قابليت تحمل بار ساختمان را داشته باشد بنا گردد. براي دسترسي به چنين زميني ناچار به ايجاد پي براي ساختمان ميباشيم.
براي محافظت پايه ساختمان
براي محافظت پايه ساختمان و جلوگيري از تأثير عوامل جوي در پايه ساختمان بايد پيسازي نمائيم در اين صورت حتي در بهترين زمينها نيز بايد حداقل پيهائي به عمق 40 تا 50 سانتيمتر حفر كنيم.
ابعاد پي
عرض و طول و عمق پيها كاملا بستگي به وزن ساختمان و قدرت تحمل خاك محل ساختمان دارد. در ساختمانهاي بزرگ قبل از شروع كار بوسيله آزمايشات مكانيك خاك قدرت مجاز تحملي زمين را تعيين نموده و از روي آن مهندس محاسب ابعاد پي را تعيين مينمايد. ولي در ساختمانهاي كوچك كه آزمايشات مكانيك خاك در دسترس نيست بايد از مقاومت زمين در مقابل بار ساختمان مطمئن شويم. اغلب مواقع قدرت مجاز تحملي زمين براي ساختمانهاي كوچك با مشاهده خاك پي و ديدن طبقات آن و طرز قرار گرفتن دانهها به روي همديگر و يا با ضربه زدن به وسيله كلنگ به حل پي قابل تشخيص ميباشد. گاهي اوقات نيز براي به دست آوردن اطمينان بيشتر ميتوان اقدام به آزمايشات ساده محلي نمود كه چند نمونه از اين آزمايشات ذيلا شرح داده ميشود. قبل از انجام آزمايش جهت تعيين قدرت مجاز خاك بايد از وزن ساختمان و ميزان باري كه از طرف ساختمان به زمين وارد ميشود آگاه شويم.
انواع پيها
پيها از لحاظ نوع ساختمان و مقاومت زمين وزن ساختمان داراي انواع مختلف ميباشد.
اول و دوم پيهاي نقطهاي و پيهاي نواري است كه در بخش ساختمانهاي فلزي و آجري دربارة آنها توضيح داده خواهد شد.
پيهاي عمومي
به اينگونه پيها كه راديه ژنرال هم ميگويند از بتن مسلح ساخته ميشود و داراي محاسبات فني مفصل و دقت اجراي فوقالعاده ميباشند براي ساختمانهايي كه داراي وزن فوقالعاده زياد بوده و يا ساختمانهايي كه در زمينهاي سست ساخته ميشود اينگونه پيها ايجاد ميگردد. براي ساختن پيهاي سراسري بايد صفحهاي از بتون به طول و عرض تمام زيربناي ساختمان به ضخامت محاسبه شده حداقل در حدود 80 تا 100 سانتيمتر ريخته شود ميله گردهاي اين صفحه بتني طبق محاسبه بدست ميآيد. طبعاً در محلهائي كه بار بيشتري وجود دارد ميلهگردهاي بيشتري گذاشته ميشود مانند زير و اطراف ستونها. آرماتورهاي ريشه براي ايجاد ستونهاي بتني و يا صفحههاي فلزي زيرستون براي ستونهاي فلزي روي اين صفحه بتني قرار ميگيرد. اين صفحه بتني مانند سيني بزرگي است كه ساختمان روي آن قرار ميگيرد.
لايههاي پيهاي نواري:
لايههاي پيسازي در پيهاي نواري به ترتي از پايين به بالا عبارتند از:
1- شفتهريزي
2- كرسي چيني
3- شناژ
4- ملات ماسه سيمان براي زيرايزولاسيون رطوبتي
5- قيروگوني براي ايزولاسيون رطوبتي
6- ملات ماسه سيمان براي پوشش روي قيروگوني
7- ديوار چيني اصلي.
كرسي چيني
معمولاً در طبقة همكف ساختمانها سطح اطاقها را چند سانتيمتري از كف حياط يا كوچه بلندتر ميسازند. به اين اختلاف ارتفاع كرسي چيني ميگويند. معمولاً كرسي چيني به سه علت انجام ميشود. اول آنكه از قديمالايام بشر تمايل داشت قدري بلندتر از كف زمين سكونت كند و بدين ترتيب احساس امنيت بيشتري مينمود. دوم آنكه ارتفاع طبقة همكف با سطح زمين مانع ورود برف و باران و برگ و خاشاك و غيره به داخل اطاقها ميگردد. سوم آنكه چون اغلب زمينهائي كه ما براي ساختمان انتخاب ميكنيم كاملاً مسطح نبوده و داراي شيب ميباشند و از طرفي اطاقها و سالنهاي ساختمان بايد كاملاً در يك سطح ساخته شود. لذا براي مسطح كردن اطاقها قسمتهاي پايين را بوسيلة كرسي چيني با قسمتهاي بلند آن هم سطح مينمايند.
عرض ديوارهاي كرسي چيني بستگي به ارتفاع آن دارد. هر قدر اين ارتفاع بيشتر باشد به علت وجود خاكي كه در پشت آن قرار ميگيرد بايد پهناي آن بيشتر شود تا بتواند در مقابل فشارهاي جانبي كاملاً مقاومت نمايد. اين مسئله در ديوارهاي اطراف ساختمان كه فشارهاي خاك از يك طرف ميباشد. بايد بيشتر رعايت گردد. در هر حال عرض كرسي چيني بايد قدري بيشتر از ديوار اصلي و قدري كمتر از پي زير آن باشد. اگر ارتفاع كرسي چيني فقط در حدود 10 الي 15 سانتيمتر باشد ميتواند پهناي آن مساوي ديوار روي آن باشد. بايد براي كلية ديوارها اعم از ديوارهاي حمال و يا تيغهها و پارتيشنها پيسازي و كرسي چيني انجام شود.
كرسي چيني
شناژ
شن به زبان فرانسه به معناي زنجير و شناژ به معني زنجير كردن ميباشد. اين قسمت از ساختمان كه روي كرسي چيني و معمولا در يك تراز ساخته ميشود براي متصل كردن كلية پيها به همديگر ايجاد ميگردد در اثر وجود شناژ كليه قسمتهاي ساختمان به طور يكپارچه عمل نموده و كلية نشستها يكنواخت بوده و نيروهاي واردة اتفاقي (مانند زمينلرزه و باد) به يك نقطه ساختمان به تمام قسمتهاي ساختمان منتقل گشته. در نتيجه از شدت نيروي وارده در يك نقطه كاسته شده و مانع خرابي ساختمان ميگردد. همانطوري كه در بالا گفته شد معمولاً
شناژهاي افقي را روي كرسي چيني در طبقة همكف اجراء مينمايند ولي گاهي اوقات نيز در طبقات زير هر سقف روي كلية ديوارها شناژ اجراء ميگردد و اين شناژهاي افقي كه در پايين و بالاي ديوار ساخته ميشود بوسيلة شناژهاي عمودي در چند نقطه به يكديگر متصل ميگردد. اجراء شناژ افقي و عمودي در ناحيههاي زلزلهخيز مانند ايران الزامي ميباشد زيرا اين شناژها به نسبت قابل ملاحظهاي از شدت خرابيهاي وارده ميكاهد.
در ساختمانهاي مختلف شناژ را با مصالح متفاوت از قبيل تيرآهن، ميلهگرد. و تيرچوبي و غيره ميسازند. ولي متداولترين آن شناژ بتني ميباشد. اين نوع شناژ از سه قسمت تشكيل ميگردد.
قالببندي (كفراژبندي)
در اين مرحله روي كرسي چيني را با تخته و يا با آجر قالببندي مينمايند. انواع قالب و تفاوتهاي آن در پيهاي نقطهاي به طور كامل شرح داده خواهد شد.
آرماتوربندي
براي ايجاد مقاومت در مقابل نيروهاي كششي در بتن داخل شناژ بتني چند رديف در بالا و پايين ميلهگرد طولي قرار ميدهند و اين ميلهگردهاي طولي را به وسيلة ميلهگردهاي عرضي كه به آن خاموت ميگويند به همديگر متصل مينمايند. ميلهگردهاي طولي و عرضي را قبلاً مطابق شكل ميبافتند و بعد در داخل قالببندي شناژ قرار ميدهند. بايد توجه داشت كه پهناي اين قفسة بافته شده بايد در حدود 5 سانتيمتر كوچكتر از پهناي قالب شناژ باشد (هر طرف 5/2 سانتيمتر) به طوري كه اين ميلهگردها كاملاً در بتن غرق شده و آن را از خورندگي در مقابل عوامل جوي محفوظ نگاه دارد اين 5/2 سانتيمتر در مناطق مختلف و آب و هواي مختلف و همچنين محل قرار گرفتن قطعه بتوني (اينكه در داخل زمين قرار ميگيرد و يا خارج آن) و همچنين ميزان سولفاته بودن آبهاي مجاور آن متفاوت است كه ميزان آن بوسيلة مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران تعيين شده است.
ايزولاسيون (عايق رطوبتي):
ايزولاسيون و يا عايقكاري به معناي جدا كردن يا جداسازي بكار ميرود. ايزولاسيون انواع مختلف دارد مانند ايزولاسيونهاي حرارتي كه در آن از پشم شيشه استفاده ميكنند و يا ايزولاسيونهاي صوتي كه در آن از انواع مانعهاي صوتي استفاده ميگردد و يا ايزولاسيون در مقابل اشعة X در بيمارستانها براي اطاقهاي راديوگرافي كه از ورقههاي سرب استفاده ميشود و با ايزولاسيونهاي رطوبتي كه انواع مختلف دارد و متداولترين آن در ايران قيروگوني است.
سقف
در ساختمانهاي آجري همه نوع سقفي ميتوان به كاربرد مانند سقفهاي تيرچه بلوك، طاق ضربي، پيش ساخته و غيره. در مورد سقفهاي تيرچه بلوك در بخش ساختمانهاي بتوني توضيح داده خواهد شد و در اين بخش فقط با سقفهاي طاق ضربي آشنا ميشويم. طاق ضربي معمولا در بين تيرآهنهاي پوشش سقف انجام ميشود. در بعضي از شهرستانهاي ايران مانند يزد طاق ضربي را با خيز بلند در حدود نيمدايره روي دهانههاي تا حدود 6 متر هم اجرا ميكنند براي اجرا طاق ضربي بدين طريق عمل ميكنند كه روي دهانههاي اطاق را با فاصلههاي تقريباً يك متر به يك متر تيرآهن مناسب كه نمره آن با توجه به دهانه اطاق به وسيله محاسبه تعيين شده است قرار ميدهند و آنگاه بين آن را به وسيله آجرهاي فشاري با ملات گچ و خاك پر
مينمايند. بايد توجه نمود كه آجر طاق ضربي نبايد كاملا زنجاب شده باشد (قبل از مصرف مدتي در آب قرار گرفته با شد) فقط بايد آجر آب نديده را بلافاصله قبل از مصرف در سطل آب فرو كرده و بعد در محل مناسب نصب نود. براي اطمينان از مقاومت طاق بعد از اتمام كار روي آن را به وسيله دوغابي از گچ ميپوشانند تا كليه منافذ طاق را كه احتمالاً خالي مانده است پر نمودهو جسم توپر و يكپارچهاي ايجاد نمايد.
بهتر است در فصل بارندگي از اجرا اين قسمت خودداري شود زيرا در غير اين صورت چنانچه بعد از اجرا طاق ضربي و قبل از اجرا پوششهاي ديگر روي آن اگر باران ببارد آب باران به واسطه عدم وجود منافذ لازم روي سقف باقي مانده و موجب فساد گچ گشته و ايجاد خسارت مينمايد (گچ در مقابل رطوبت مقاوم نيست). خيزطاق ضربي بايد در حدود 2 سانتيمتر باشد. اگر كمتر از 2 سانتيمتر باشد بواسطه تخت بودن طاق ممكن است در اثر نيروهايي كه از بالا به آن وارد ميشود فرو ريزد و اگر بيشتر از 2 سانتيمتر باشد به علت آنكه مجبور هستيم از زير سطح صافي داشته باشيم، ناچاراً بايد خيز آن را از زير با گچ و خاك پر نموده در اين صورت طاق ما سنگينتر خواهد شد.
پيسازي در ساختمانهاي فلزي
در ساختمانهاي فلزي بيشتر از پي نقطهاي استفاده مينمايند و در زمينهاي سست و ساختمانهاي بسيار سنگين از پيهاي سراسري (راديه ژنرال) هم استفاده ميكنند.
پيهاي نقطهاي
پيهاي نقطهاي براي ساختمانهايي كه بار آن به طور متمركز (نقطهاي) به زمين منتقل ميشود ساخته ميگردد مانند ساختمانهاي فلزي و يا ساختمانهاي بتوني.
لايههاي پيهاي تكي يا نقطهاي به شرح زير است:
1- زمين مناسب
2- بتن مگر
3- ميلهگردهاي كف پي
4- بتون اصلي
5- صفحه زيرستون يا ميلهگردهاي ريشه
پيهاي تكي معمولا با ابعادي كه به وسيله مهندس محاسب با توجه به قدرت مجاز تحملي زمين و بار ستون تعيين ميگردد ساخته ميشود اينگونه پيها را اغلب با بتون مسلح ميسازند.
بتوني را مسلح ميگويند كه داخل آن قطعات فولادي به كار رفته باشد. اين قطعات معمولا ميلهگرد آجدار و يا ساده ميباشد.
بتن مگر
بتن مگر كه به آن بتن لاغر يا بتن كم سيمان هم ميگويند اولين قشر پيسازي در پيهاي نقطهاي ميباشد. مقدار سيمان در بتن مگر در حدود 100 الي 150 كيلوگرم در مترمكعب است. در پيهاي نقطهاي بتن مگر به دو دليل مورد استفاده قرار ميگيرد.
1- براي جلوگيري از تماس مستقيم بتن اصلي پي با خاك
2- براي رگلاژ كف پي و ايجاد سطح كافي براي ادامه پيسازي
ضخامت بتن مگر در حدود 10 سانتيمتر ميباشد و معمولا قالببندي (چوبي يا آجري) از روي بتن مگر شروع ميشود.
ميلهگردهاي كف پي
اصولا بتن نيز مانند ساير مصالح ساختماني در مقابل نيروهاي كششي ضعيف بوده و در محل تارهاي كششي تركهايي در آن ايجاد ميشود لذا براي جلوگيري از تركيدن بتن، در محل تارهاي كششي ميلهگردهاي فولادي قرار ميدهند.
فولاد آلياژي است كه از دو عنصر اصلي آهن و كربن و عناصر فرعي ديگري تشكيل گرديده است. مقدار كربن اين آلياژ برحسب نوع فولاد آن از 2/0 الي 3/0 درصد در آهن متغير ميباشد. در بتن فولاد به صورت ميلهردهاي ساده به علامت ( ) و يا ميلهگردهاي آجردار با علامت مصرف ميشود ميلهگرد را با قطر آن ميخوانند. با سيستم متريك ميلهگرد با قطرهاي 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 8 و 10 و 12 و 14 و 16 …
50 وجود دارد.
تارهاي كششي در پيهاي نقطهاي در كف پي بوده و ميلهگردها را در دو جهت به صورت مشبك (در حدود 5 سانتيمتر بالاتر از كف) روي بتون مگر قرار ميدهند.
اين آرماتورهاي شبكهاي را كه از قبل به اندازه متناسب (در حدود 5 سانتيمتر كوچكتر از ابعاد پي، 5/2 سانتيمتر از هر طرف) بافته شده است در كف پي قرار داده و زير آن را با تكههاي كوچك شن و يا تكههاي بتن قدري بالاتر از كف پي قرار ميدهند به طوري كه در موقع بتنريزي اين شبكه كاملا در بتن غرق بشود و يا ميتوان ابتدا در حدود 5 سانتيمتر در كف پي بتن ريخت و بعد اين آرماتورها را روي آن قرار داده و بتنريزي را تا ضخامت تعيين شده در نقطه ادامه داد ولي اين كار هميشه ممكن نيست زيرا اغلب مواقع وجود شبكههاي شناژ مانع اين كار ميگردد، محل برخورد آرماتورهاي چپ و راست را بايد با مفتولهاي غيرفنري 3 يا 4 به يكديگر متصل نمود. بايد توجه داشت كه سركليد آرماتورها به صورت چنگك خم شده و يا به صورت گونيا برگردانيده شود.
بايد دقت شود كه كليه محلهاي برخورد ميلهگردهاي چپ و راست با مفتول بسته شد. طول d و شعاع R نسبت به نمره ميلهگردهاي مختلف متفاوت است و طبق آئيننامه و محاسبه براي ميلهگردهاي مختلف تعيين ميگردد بايد توجه داشت كه هيچوقت ميلهگردهايي كه در داخل بتن قرار ميگيرد نبايد رنگآميزي شده و يا به روغن آغشته شود زيرا در اين صورت رنگ روي ميلهگرد مانع چسبيدن بتن و فولاد به يكديگر ميگردد. بايد دقت نمود ميلهگردهاي مصرفي صاف و بدون انحناي موضعي باشد.
فاصله ميلهگردها بايد يكنواخت باشد (در حدود 10 سانتيمتر) به طوري كه بزرگترين دانه بتن به راحتي از داخل آن رد بشود. در موقع بتنريزي بايد دقت شود كه بتون پي يا ستون و يا دال بتوني كاملا يكپارچه و توپر و متراكم بوده و در آن حفرههاي خالي وجود نداشته باشد (كرمو نباشد) براي اين كار اغلب از ويبراتور استفاده مينمايند.
ويبراتور موتور برقي يا بنزيني كوچكي است كه در بتن توليد ارتعاش نموده و بتون را به تمام گوشههاي قالب هدايت مينمايد و در نتيجه مانع ايجاد فضاي خالي در داخل بتن ميگردد ولي بايد توجه داشت كه اگر بتني را بيش از حد لازم ويبره نمائيم دانههاي درشتتر آن در زير قرار گرفته و دانههاي ريزتر و همچنين دوغ آب سيمان در رو قرار ميگيرد كه اين خود باعث غيريكنواختي و ضعف قطعه بتني ميگردد. بهتر است در صورت امكان همزمان با بتنريزي با تكهاي ميلهگرد و سر تير باريكي از جنس چوب بتن كوبيده شود و يا با نواختن ضربههاي ملايم به پشت قالب چوبي بتن راويبره نمائيم قبل از بتن ريزي بايد محل پي را قالببندي نمود اين قالببندي كه به آن كفراژ هم گفته ميشود ممكن است چوب (تخته به ضخامت 2 الي 5/2 سانتيمتر كه در بازار به چوب روسي معروف است) يا فلز باشد.
در بعضي از ساختمانها قالب را با تيغههاي آجري درست ميكنند قالبهاي آجري از لحاظ سرعت كار و اقتصادي مقرون به صرفه ميباشد ولي به علت آنكه آجر آب بتون مجاور خود را به سرعت مكيده و آن را خشك كرده و مانع فعل و انفعال شيميايي تدريجي آن گشته و در نتيجه بتن مجاور قالب به استقامت دلخواه نميرسد بدين لحاظ بايد در موقع استفاده از قالب آجري ابعاد پي را در حدود 5 سانتيمتر از هر طرف بيشتر از ابعاد محاسبه شده انتخاب نمود، و يا روي آجر را با ورقههاي پلاستيك پوشانيد تا آجر مستقيماً با بتن در تماس نباشد. در صورت اخير بايد دقت شود كه لبههاي ورقه پلاستيك روي كف فونداسيون قرار نگيرد زيرا در اين صورت اين پلاستيك مانع چسبيدن و يكپارچگي بتن جديد بتون مگر ميگردد.
ممكن است چنين تصور شود كه ميتوان بلافاصله قبل از بتنريزي به وسيله آبپاشي ديوار آجري را سيراب نموده در نتيجه مانع آن بشويم كه آجر آب بتن مجاور خود را بمكد
و آن را پوك نمايد ولي چون در اثر اين كار هميشه مقدار زيادي آب در محل پي جمع ميشود و حجم اين آب مقداري از فضاي پي را اشغال كرده و مانع رسيدن بتون به تمام نقاط پي شده و پس از خشك شدن فضاي خالي در كف پي بوجود آمده و در نتيجه نقطه ضعفي در آن ايجاد مينمايد. يادآور ميگردد كه بواسطه وجود آرماتورهاي كف پي جمعآوري آب ريخته شده در كف پي بسيار مشكل بلكه غيرممكن ميباشد. چنانچه براي بتنريزي از قالب چوبي استفاده شود بهتر است قبل از بتنريزي سطح تماس قالب با بتون را با نفت سياه و يا روغنهاي ديگر چرب نمود تا در موقع باز كردن قالب به راحتي از بتن جدا شود. اين روغن مالي و همچنين ساير روغن ماليهاي كفراژ ميبايد قبل از كفراژبندي انجام شود زيرا اگر بعد از بستن قالب بخواهيم آن را روغن مالي كنيم ممكن است ميلهگردهاي بسته شده به روغن آغشته گردد كه اين خود مانع چسبيدن بتون و فولاد و يكپارچگي آنها ميگردد.
اجزاء تشكيل دهنده ساختمانهاي فلزي
ساختمانهاي فلزي از اجزاء مهم زير تشكيل ميشود.
1- ستونها
2- پل يا تيرهاي اصلي
3- تيرچهها
4- پروفيلهاي اتصال مانند نبشي و تسمه - و غيره
ستونها
در ساختمانهاي فلزي و ساختمانهاي بتوني به آن قسمت از اجزاء كه تحت نيروي فشاري واقع هستند ستون ميگويند.
ستونها از مهمترين و حساسترين اجزاء ساختمانهاي فلزي ميباشند، بار سقفها بوسيله پلها به ستونها منتقل شده و وسيله ستونها به زمين منتقل ميگردد.
قسمتهاي مختلف ستون
1- قسمتهاي اصلي ستون
2- تسمههاي اتصال دهنده
3- صفحههاي تقويتي
4- جوش
5- اتصال ستون به صفحه زير ستون
قسمت اصلي ستون
قسمت اصلي ستون عبارت از آن پروفيلي است كه بارهاي فشاري را تحميل مينمايد. براي ساختن ستونها ميتوان از پروفيلهاي مختلف استفاده نمود، مانند دو عدد تيرآهن I معمولي و يا يك عدد آهن بال پهن و يا دو عدد ناوداني و يا يك عدد قوطي چهارگوش و يا چهار عدد نبشي و غيره در ايران براي ساختن ستونها معمولا از دو عدد تيرآهن I معمولي استفاده ميشود و آنها را بوسيله تسمه به يكديگر متصل مينمايند، گاهي نيز از آهنهاي بال پهن كه به آنها H گفته ميشود و يا قوطي چهارگوش استفاده ميشود. در مواردي كه بار ستون زياد است ميتوان از سه عدد تيرآهن I كه به شكلهاي مختلف به همديگر متصل ميشوند استفاده نمود. و در طبقات بالاتر كه بار ستونها كاهش مييابد ميتوان از ادامه يكي از آهنهاي I خودداري كرد.
براي ساختن ستونها از دو يا سه عدد I معمولي و يا ساير پروفيلها بايد دقت كافي به عمل آورد تا ستونها كاملا مستقيم و راست ساخته شود زيرا كوچكترين انحناي ستون ممكن است بعد از بارگذاري منجر به كمانش ستون گشته و در نتيجه باعث تخريب ساختمان شود. در موقع ستونسازي به دو علت ممكن است انحنا در آن ايجاد بشود، اول آنكه امكان دارد تيرآهنهاي مورد استفاده براي ساختن ستون در اثر حمل و نقل داراي پيچيدگي باشد دوم آنكه ممكن است در اثر جوشكاري غيرفني و نادرست در ستون پيچيدگي ايجاتد بشود براي جلوگيري از اين كار بهتر است بشرح زير عمل گردد. البته اشكالات فوق اشكالات اجرائي ميباشد نه محاسباتي زيرا فرض ما بر اين است كه محاسبات درست انجام شده و ستون قادر به تحمل بار وارده ميباشد.
ابتدا تيرآهنها را از لحاظ شماره انتخاب نموده و آنها را به طول معين كه در نقشههاي محاسباتي قيد گرديده برش ميدهند آنگاه زير دو سر و كمر ستون تيرآهنهائي قرار داده و ستون را روي اين تيرآهنهاي افقي كه به صورت تراز روي زمين قرار دادهاند ميخوابانند قبل از اين كار بايد از راست بودن تيرآهنهاي تكي كاملا مطمئن بوده و چنانچه تيرآهنها كاملا راست نباشد بهتر است آنها را عوض نموده و از تيرآهنهاي مستقيم استفاده نمايند در صورتي كه اين كار مقدور نباشد بايد تيرآهنها بوسيله پتكهاي سنگين كه در محلهاي دقيق و حساب شده فرود ميآيد راست بشود، لازم به يادآوري است كه هر نوع ضربه زدن به تيرآهن حتي، جهت برطرف كردن پيچيدگيهاي موضعي (راست كردن آن) و يا در اثر جابجايي و غيره در تيرآهن تنشهايي ايجاد ميكند كه در آن باقيمانده و اگر تنشهاي ايجاد شده در اثر بارگذاري هم جهت با اين تنشها باشد موجب تخريب سريعتر قطعه ميگردد بدين لحاظ هر قدر به تيرآهن قبل از مصرف ضربه كمتري زده شود بهتر است.
آنگاه تيرآهنهاي ستونها را با فاصله معين كه در نقشه محاسباتي تعيين شده است كنار هم قرار داده و بوسيله تسمههايي كه از قبل بريده شده و آماده ميباشد با خال جوش آنها را به يكديگر متصل مينمايند و آنگاه براي جلوگيري از پيچيدگي نخست ابتدا و انتها و كمر ستونها را به تيرآهنهاي زير سري جوش داده و بعد كليه ستونها را با خال جوش به يكديگر متصل ميكنيم و آنگاه جوشكاري را تكميل مينمائيم و بدين ترتيب تا 90 درصد از پيچيدگي ستونها جلوگيري ميشود.
تسمههاي اتصال
همانطور كه گفته شد ممكن است ستون از دو عدد تيرآهن I و يا دو عدد ناوداني يا چهار عدد نبشي و غيره تشكيل شده باشد كه اين پروفيلها ميبايد به يكديگر متصل شود معمولا اين پروفيلها را بوسيله تسمه به همديگر متصل مينمايند ابعاد اين تسمهها به وسيله محاسبه تعيين ميگردد ولي اغلب براي ساختمانهاي معمولي از تسمههائي به ابعاد تقريبي 10×100 استفاده ميگردد طول تسمه معمولا به اندازه پشت تا پشت ستون ميباشد (قدري كمتر براي جوشكاري) تسمهها را در ايران معمولا به طور موازي با يكديگر جوش ميدهند و فاصله آنها از يكديگر در حدود 40 سانتيمتر ميباشد (محور تا محور) ولي گاهي طبق محاسبه مجبور ميشوند تسمهها را با زاويه 45 و يا 30 درجه جوش بدهند. اگر طبق محاسبه براي ساختن ستون ميبايد از سه عدد تيرآهن استفاه شود كه يكي از آنها عمود بر دوتاي ديگر باشد (طبق شكل) قبل از آنكه تسمههاي اتصال دهنده را جوش بدهند بايد اول سه عدد تيرآهن را مطابق شكل به همديگر متصل نموده و جوشكاري آن را تكميل نمايند و بعد تسمههاي اتصال را جوش بدهند زيرا در غير اين صورت اتصال تيرآهن مياني به دو آهن ديگر مشكل خواهد بود.
صفحههاي تقويتي
گاهي ممكن است ستون انتخاب شده از لحاظ شماره تيرآهن براي كليه طبقات مناسب بوده و فقط براي يك يا دو طبقه پايين كه بار بيشتري را تحمل مينمايد ضعيف باشد در اين صورت ممكن است مهندس محاسب براي تقويت ستون ورقهاي تقويتي سراسري پيشنهاد نمايد در اين صورت ديگر براي اتصال ستون در اين قسمت از تسمه استفاده نميگردد.
لازم به يادآوري است كه تسمههاي اتصال و ورق بست جزو محاسبه نبوده و فقط براي اتصال بكار ميروند. در موقع جوشكاري ورقهاي تقويتي بايد نكات مذكور در جوشكاري تسمهها رعايت گردد. جوشكاري ورقهاي تقويتي بايد به طول كافي و با بعد معين باشد تا نقطه ضعفي از اين نظر ايجاد نشود.