بخشی از مقاله

بررسی تأثیر خودکارآمدی کارآفرینانه بر تقویت کارآفرینی دانشجویان مطالعه موردی دانشجویان پیامنور شهرستان بیجار
چکیده
بررسیها نشان میدهد در سالهای اخیر گرایش به کارآفرینی و مباحث مربوط به آن افزایش چشمگیری داشته است. از میان مسائل مطرح در کارآفرینی میتوان به قصد کارآفرینی به عنوان مهمترین عامل پیشبینی کننده فعالیتهای کارآفرینانه در جامعه اشاره کرد. قصد کارآفرینانه یکی از متغیرهای مهم در پژوهش سالانه دیدهبان جهانی کارآفرینی به حساب میآید. از این رو بررسی عوامل مؤثر بر قصد و تقویت آن میتواند منجر به افزایش میزان قصد کارآفرینی در جامعه شود. در میان این عوامل خودکارآمدی کارآفرینانه به عنوان یکی از عوامل مؤثر و مهم بیان میشود. خودکارآمدی دارای شش شاخص عمده است که با آنها سنجش میشود. در تحقیق پیش رو، تنها دو متغیر امکان عینی (خودکارآمدی) و قصد کارآفرینانه از مدل لینان مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دانشگاه پیامنور شهرستان بیجار تشکیل میدهد. نتایج نشان میدهد هر شش شاخص تأثیر مثبت و معناداری در قصد کارآفرینی دارند. همچنین از میان شاخصها مهارت شناخت فرصتهای بازار و توسعه محصول جدید و مهارت شناسایی هدف اصلی سهم بیشتری در پیشبینی قصد کارآفرینی دارند.

واژگان کلیدی
کارآفرینی؛ قصد کارآفرینانه؛ خودکارآمدی کارآفرینانه.

مقدمه
اهمیت کارآفرینی به عنوان عامل حیاتی ثبات و رشد اقتصادی کشورها روز به روز توجه بیشتری را از سوی محققان، برنامهریزان و سیاستگذاران معطوف خود مینماید و همین امر توجه به قصد کارآفرینی به عنوان قویترین پیشبینی کننده فعالیتهای کارآفرینانه را در سالهای اخیر برجستهتر نموده است. مطالعات و بررسیها نشان میدهد افزایش فعالیتهای کارآفرینانه منجر به افزایش تولید ناخالص ملی و در نتیجه افزایش درآمد ملی، رفاه و آسایش در جامعه میگردد . [1] یکی از اهداف برنامههای آموزشی کارآفرینی ایجاد و تقویت قصد کارآفرینانه کارآفرینان میباشد به همین دلیل تحقیقاتی که در دنیا برای قصد کارآفرینانه انجام میشود عمدتاً مربوط به دانشجویان است. چرا که قصد کارآفرینانه بهترین و مهمترین متغیر پیشبینی کننده رفتار کارآفرینانه است. به عبارت دیگر به احتمال خیلی زیاد، افزایش قصد کارآفرینانه منجر به افزایش فعالیتهای کارآفرینانه و در نتیجه توسعه کارآفرینی میشود. بر اساس نتایج برنامه GEM 2008 بین قصد کارآفرینانه و فعالیت کارآفرینانه در یک جامعه، به میزان 48 درصد همبستگی وجود دارد [11]
طبق نظر بوسما (2008) میتوان گفت افزایش قصد کارآفرینانه در یک جامعه، نرخ رخداد انواع فعالیتهای کارآفرینانه را افزایش میدهد.
نظریهپردازان کارآفرینی عقیده دارند که خودکارآمدی نقش بسیار مهمی در شکلگیری قصد کارآفرینی دارد. به عنوان نمونه بوید و وزیکیس (1994) بیان میدارند که خودکارآمدی، توسعه قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار میدهد و در شکلگیری کسب وکار تأثیر دارد. به بیان دیگر قصد شروع کسب و کار تا رسیدن به مرحله عمل، به باور افراد درباره موفقیتشان بستگی دارد.
محققان در مطالعات بسیاری به بررسی عوامل مؤثر بر قصد کارآفرینی از جمله خودکارآمدی پرداخته اند و مدلهای بسیاری ارائه کردهاند. به عنوان نمونه کروگر و برایزل (1994) در مدل امکانسنجی قصد کارآفرینی خود متغیری به نام خودکارآمدی دسترسی به کسب وکار را مطرح کردند
که بر اساس آن هر چه اعتماد فرد به خود در شکلگیری وظایف کارآفرینی بیشتر باشد، درصد امکانسنجی آن کسب وکار بیشتر است. از این رو در این پژوهش تلاش شده است تا متغیر خودکارآمدی کارآفرینانه به عنوان یک عامل مؤثر بر قصد کارآفرینی مورد مطالعه قرار گرفته و رابطه آن دو سنجیده شود. باورهای مربوط به خودکارآمدی افراد را از راههای گوناگون تحت تأثیر قرار میدهد. خودکارآمدی به تدریج در اثر توسعه مهارتهای اجتماعی، زبانشناسی و شناختی که حاصل تجربیات است به وجود میآید. [12] افراد با درجه خودکارآمدی پایین نسبت به افراد با درجه بالا بسیار متفاوت فکر و رفتار میکنند. [13]

در نهایت تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به سؤالات زیر است:
- آیا خودکارآمدی کارآفرینانه بر تقویت قصد کارآفرینی دانشجویان پیامنور شهرستان بیجار تأثیر دارد؟
- آیا مهارت شناخت فرصتهای بازار و توسعه محصول جدید بر تقویت قصد کارآفرینی دانشجویان پیامنور شهرستان بیجار تأثیر دارد؟
- آیا مهارت ایجاد محیط نوآورانه بر تقویت قصد کارآفرینی دانشجویان پیامنور شهرستان بیجار تأثیر دارد؟
- آیا مهارت ایجاد رابطه با سرمایهگذاران بر تقویت قصد کارآفرینی دانشجویان پیامنور شهرستان بیجار تأثیر دارد؟
- آیا مهارت شناسایی هدف اصلی بر تقویت قصد کارآفرینی دانشجویان پیامنور شهرستان بیجار تأثیر دارد؟
- آیا مهارت رویارویی با چالشهای غیرمنتظره بر تقویت قصد دانشجویان پیامنور شهرستان بیجار تأثیر دارد؟

- آیا مهارت توسعه منابع انسانی بر تقویت دانشجویان پیامنور شهرستان بیجار تأثیر دارد؟

پیشینه تحقیق
بیش از نیم قرن است که کارآفرینی به عنوان یک حوزه علمی مورد توجه دانشگاههای معتبر دنیا مانند هاروارد، بابسون، امآیتی، سیاستگذاران و برنامهریزان سازمانها و نهادهای خاص بینالمللی از جمله سازمان بینالمللی کار و بانک جهانی بوده است اما در سالهای اخیر توسعه کارآفرینی به عنوان پارادایم نوین توسعه، پارادایم سازمان و مدیریت مورد توجه بسیاری از کشورهای نه تنها توسعه یافته بلکه در حال توسعه قرار گرفته است.

در سالهای اخیر بسیاری از کشورهای در حال توسعه کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه در سطوح مختلف جامعه اعم از خانواده، محله، شهر و روستا را هدف خود قرار دادهاند . [2]
دامنه تأثیر کارآفرینی بر جامعه بسیار وسیع است؛ از تغییر در ارزشهای اجتماعی تا رشد شتابان اقتصادی را شامل میشود. محققین تغییرات مختلفی را که رواج فرهنگ کارآفرینی در یک جامعه ایجاد میکند، بررسی کرده و آثار آن را از دیدگاههای متفاوت مورد بحث قرار دادهاند [3] برخی از تأثیرات ذکر شده عبارتند از:
- ایجاد ثروت؛

- ایجاد و توسعه فناوری؛
- اشتغالزایی؛
- ترغیب و تشویق سرمایهگذاری؛
- شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید؛
- افزایش رفاه؛
- ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع.
کارآفرینی واژهای است نو که از معنی کلمهاش نمیتوان به مفهوم واقعی آن پی برد. این واژه به جای کلمه Entrepreneurship به کار میرود که در اصل از کلمه فرانسوی Entreprender به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است.
بنابر تعریف واژهنامه وبستر "کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطره یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل نماید. [4] مسیر تکامل فعالان اقتصادی یا کارآفرینان نشان میدهد که کارآفرینی در نظریههای اقتصادی تبلور یافته و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت یا موجد ارزش اقتصادی شناخته و از قرن 15 تاکنون در کانون بحث مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است. [4] طی سالهای اخیر کارآفرینان آن قدر کارهای فراوانی انجام دادهاند که لازم است تعریف کارآفرینی توسعه داده شود. رابرت هیسریچ درخصوص ماهیت و تحول کارآفرینی و اینکه کارآفرین کیست؟ کارآفرینی چیست؟ مسیر حرفهای کارآفرینانه کدام است؟ چنین بیان میدارد که سؤالهایی مانند: کارآفرینان کیستند و چگونه بر اقتصاد تأثیر میگذارند نشان دهنده توجه روزافزون بینالمللی به کارآفرینان است . [5]
قصد کارآفرینانه
تعدادی از محققان از جمله آلبرت شاپیرو (1975)، شاپیرو و سوکول (1996)، برد (1988)، کروگر (1993)، کروگر و همکاران (2000)، تکاو و کولورید (1996) بیش از سایرین بر نقش مهمی که توسط قصد ایفا میگردد تأکید نمودهاند. انگل و همکاران، (2008) به تعدادی از تعاریف ارائه شده از سوی محققان در رابطه با ماهیت و مفهوم قصد اشاره میکنند.

از نظر کولورید (1996) قصد شاخص تمایل فردی به عمل است.
برد (1998) یکی از اولین محققان کارآفرینی، بر این اعتقاد است که کارآفرینی فرایندی است که قصد در آن نقش کلیدی را ایفا میکند. مقاصد کارآفرینانه رابط میان کارآفرین به عنوان یک فرد و زمینهای که یک کسب وکار در آن شکل میگیرد محسوب میگردند.

از دیدگاه شوک و براتیانو (2008) قصد کارآفرینانه نمایشدهنده قصد فرد برای شروع یک کسب وکار است و یک فرایند آگاهانه ذهنی است که مقدم بر عمل بوده و تمایل فرد را به سمت شروع یک کسب وکار جدید هدایت میکند. بر اساس نظر ترکر، سلکوک و ترکی (2008) عمل کارآفرینانه میتواند به عنوان یک رفتار وابسته به قصد در نظر گرفته شود یا قصد به عنوان یک عامل پیشگوی رفتار کارآفرینانه ملاحظه گردد.
قصد کارآفرینی در حقیقت آگاهی و باور آگاهانه فردی است که میخواهد یک کسب وکار مخاطرهآمیز جدید را راهاندازی نموده و قصد دارد که این کار را در آینده انجام دهد. [14]
قصد کارآفرینانه به عنوان یک عنصر کلیدی برای درک و فهم فرایند کارآفرینی و خلق کسب وکار کوچک مورد توجه قرار گرفته است. [15]
بر اساس دیدگاه شوک و براتیانو (2008) یکی از دلایل کلیدی تمرکز بر قصد کارآفرینانه این است که فرایند شکلگیری کسب وکار زمانی که فرد، قصد بروز آن را در خود میپروراند به وقوع میپیوندد.
شناخت عوامل مربوط به قصه کارآفرینی میتواند به ما این امکان را بدهد که راههای کاهش شکاف بین تمایل و عملکرد فرد را افزایش دهیم. بحث کارآفرینی با تمایل کارآفرینی تفاوت دارد. تمایل کارآفرینی، میزان کشش یک فرد به مالکیت یک کسب وکار است، که میتواند منجر به قصد کارآفرینی شود یا نشود. میتوان اینگونه فرض کرد که ارتقاء سطح تمایل کارآفرینی به ارتقاء سطح قصد کارآفرینی کمک میکند. برای درک چگونگی ارتباط عوامل با قصد کارآفرینی، میبایست اجزای مختلف قصد شناخته شوند.
تحقیقات موجود، بسیاری از عوامل را به عنوان شکلگیری قصد کارآفرینی میپذیرند. محققان آنها را در دو گروه بزرگ، که مربوط به حوزههای زمینهای و فردی هستند، طبقهبندی میکنند. [16]
گروه اول شامل جمعیت، صفات شخصی، ویژگیهای روانشناختی، مهارتهای فردی و دانش اولیه، شبکه فردی و روابط اجتماعی است. گروه دوم حمایت محیطی، اثرات محیطی و عوامل سازمانی را در بر میگیرد.

تحقیقات انجام شده، حوزههای فردی (مانند: شخصیت، انگیزه و تجربههای قبلی) و متغیرهای زمینهای (مانند: زمینههای اجتماعی، بازارها و اقتصاد) را به عنوان دو بعد مسئول در قبال شکلگیری مقاصد کارآفرینی مشخص میکنند. [16]

حوزه فردی

جمعیت (دموگرافیک): پس از اولین مقاله رابرتز (1991) درباره ویژگیهای فردی کارآفرینان پیشرفته، چندین مقاله، به منظور شناسایی عوامل مسئول در قبال شکلگیری قصد کارآفرینی، جمعیت را مورد بررسی قرار دادهاند. بسیاری ار آنها سن و جنسیت را مورد بررسی قرار دادهاند.
در رابطه با جنسیت بیان داشتند که در ایالات متحده مردان دو برابر زنان احتمال دارد که در فرایند شروع یک کسب و کار جدید قرار گیرند.
به علاوه تحقیق در زمینه علایق شغلی نوجوانان که کارآفرینان بالقوه نسل بعد هستند، نشان داده است که در بین دختران نسبت به پسران مقاصد کمتری جهت اشتغال به حرفههای کارآفرینانه وجود دارد. [18]
وضعیت تأهل نیز به عنوان پیشینه قصد کارآفرینی مورد مطالعه قرار گرفته است. دانشمندان در مطالعه خود روی نژاد و قومیت نشان دادند احتمال این که افراد متأهل درگیر فعالیتهای کارآفرینی شوند بیشتر است. [19]
وضعیت اشتغال یکی دیگر از ویژگیهایی است که مورد توجه قرار گرفته است. بیکاری شخص بر روی قصد وی جهت اشتغال به فعالیتهای کارآفرینی، اثری مثبت دارد. [20]
صفات شخصی: در رابطه با مجموعهای از ویژگیهای ثابت و متعارف شخصیتی محققان بر این باورند که:
- اطمینان بیش از حد [21]
- خوشبینی [22]
- سرسختی [17]
- اشتیاق شدید [23]
ممکن است قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار دهند.
علاوه بر این، تحقیقات نشان میدهند که قصد کارآفرینی افراد به واسطه
B تمایل به ریسکپذیری [24] B تحمل ابهام [12]
B مرکز کنترل [19]
B خودکارآمدی [25]
B تنظیم هدف [26]
تحت تأثیر قرار میگیرد. دو بعدی که همواره مقاصد کارآفرینی را پیشبینی میکنند، خودکارآمدی [25] و تمایل به ریسکپذیری [27] است در حالی که سایر آنها در پیشبینی کارآفرین ناکام ماندهاند [28]
در مقاله دیگری با عنوان ویژگیهای شخصیتی مؤثر بر قصد کارآفرینانه اجتماعی در کارآفرینان اقتصادی که با استفاده از روش تحقیق کمی از نوع معادلات ساختاری در جامعه آماری کارآفرینان برتر ملی که شناسایی تأثیر چهار ویژگی شخصیتی برونگرایی، وظیفهگرایی، تجربهگرایی و نبود ثبات عاطفی بر قصد کارآفرینانه اجتماعی پرداخته است، نتایج مدل معادلات ساختاری با نرمافزار PLS نشان میدهد که وظیفهگرایی دارای تأثیر مثبت و نبود ثبات عاطفی دارای تأثیر منفی بر قصد کارآفرینانه اجتماعی است و دو فرضیه دیگر رد شد. [6]
مهارتهای فردی: پیشینه و مهارتهای هر کارآفرین، در واقع پیشبینی کننده فعالیتهای کارآفرینانه هستند. برای افراد مشغول در شرکتهای پیشرفته، سطح بالایی از مهارتهای مدیریتی مورد نیاز است.
باوم و همکارانش (2001) بهطور تجربی نشان میدهند که مهارتهای مدیریتی، عملکردی و فنی، کارآفرینی را تحت تأثیر قرار میدهند. دانش اولیه نیز که توسط شین (1999) به عنوان موجودی اطلاعات تولید شده از طریق تجارب ویژه زندگی مردم تعریف شده است، قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار میدهد.
شبکه (ارتباط) و روابط اجتماعی: شبکههای ارتباطی با ساختن چارچوبی که کارآفرینان باید در قالب آن عمل کنند، مقاصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار میدهند. [29]

حوزه زمینه ای
حمایت محیطی: فعالیتهای کارآفرینی نیز ممکن است به واسطه اثرات محیط کاری اطراف شرح داده شوند. محققان تأکید کردهاند که سیاستهای دولت، ویژگیهای بافت محلی (مثل دسترسی به زیرساختهای لجستیکی، سرمایهگذاران مالی و اثرات جانبی)، و به طور خاصتر ساز و کارهای حمایتی دانشگاه فعالیتهای کارآفرینی را تحت تأثیر قرار میدهد.

تأثیر محیطی: مقالات متعددی بر روی قدرت پیشبینی که محیط درباره مقاصد و حرکتهای کارآفرینی دارد متمرکز هستند، محققان با توجه خاص به ایجاد سرمایهگذاریهای جدید و مستقل نشان دادهاند که شرکتهای تازه تأسیس در تمام صنایع پیشرفته با فناوری بالا به طور مساوی توزیع نمیشوند. ویژگیهای صنعت ممکن است محرک مقاصد کارآفرینی افراد باشد.
عوامل سازمانی: همراه با ابعاد بررسی شده، ابعاد سازمانی نیز دلیلی بر شکلگیری مقاصد کارآفرینی هستند. این عوامل به طور ویژه برای افرادی که تمایل به ترویج کارآفرینی از طریق ارزشگذاری در شرکتهای موجود دارند، مهم هستند. کاوین و اسلوین (1988) تأثیر ساختار سازمانی را بر مقاصد کارآفرینانه مدیر ارشد بررسی کردهاند. آنها شرکتهای دارای ساختار ارگانیکی را با شرکتهای دارای ساختار مکانیکی مقایسه کرده و ارتباطی مثبت و مستقیم بین سازمانهای ارگانیک و قصد کارآفرینی مدیر ارشد یافتهاند.

سایر محققان با مطالعه نقش ابعاد زمینهای ثابت میکنند که تأثیرات محیطی مانند فرصتهای شغلی، ناهمگونی بازار و حمایت محیطی مانند حمایت مالی، سیاسی و زیربنایی مقاصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار میدهند.

مقالهای با عنوان آموزش کارآفرینی در سطح دانشگاه و قصد کارآفرینانه دانشجویان انجام شد. هدف این مقاله شناسایی محتوای آموزش کارآفرینی دانشگاه و تأثیر آن بر قصد کارآفرینی دانشجویان بود، جامعه پژوهش این تحقیق دانشجویان 170 کشور اروپایی بود که نتایج نشان داد آموزشهای کارآفرینی تأثیر مثبتی در قصد کارآفرینی دارد. [30]

در مقالهای با عنوان نقش آموزش کارآفرینی در نگرش کارآفرینانه و باور خودکارآمدی عمومی دانشجویان بیان کرد آموزش عالی از طریق انتقال دانش کاربردی در زمینه اشتغال، ایجاد مهارتها و تواناییهای مورد نیاز در خصوص کارآفرینی، زمینهسازی فرهنگی و توسعه و حمایت پژوهشی از کارآفرینی، مفاهیم کارآفرینی را به دانشگاه وارد میسازد و دانش، نگرش و مهارت دانشجویان را به سوی کارآفرینی و کارآفرین شدن سوق میدهد. پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش آموزش کارآفرینی در نگرش کارآفرینانه و باور خودکارآمدی عمومی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی صورت گرفته بود، یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش کارآفرینی بر نگرش کارآفرینانه و باورهای خودکارآمدی عمومی دانشجویان تأثیر مثبت دارد و بین نگرش کارآفرینانه و باور خودکارآمدی عمومی دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد . [7]
به هر حال با وجود ده سال پژوهش در این زمینه، محققان در حال حاضر نسبت به عوامل یا فرایندهایی که مقاصد کارآفرینی را ایجاد کرده یا توسعه میدهند، درک محدودی دارند. [31]

عوامل مؤثر بر قصد کارآفرینی از دیدگاه رابینسون برای اینکه فرد نگرش و قصدی در راستای یک کسب وکار کوچک کسب کند یک سری عوامل دخیل هستند که در زیر به آنها پرداخته شده است.
-1 عوامل رفتاری شامل: الف) عوامل نظریه رفتاری آجزن ب) عوامل نظریه شاپیرو؛
-2 عوامل محیطی شامل: الف) حمایت دانشگاه، جامعه و دولت ب) روابط متقابل افراد و سرمایه اجتماعی ج) شرایط اقتصادی و سیاسی؛

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید