بخشی از مقاله
تاثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان
چکیده
آموزش کارآفرینی یک موضوع در حال رشد و مورد توجه در دانشگاه های کشورهای مختلف جهان می باشد ومزایای مفروض آن مورد ستایش محققان و آموزشگران قرار گرفته است، اما اثربخشی واقعی این نوع آموزش عمدتا بررسی نشده است. هدف پژوهش حاضر آن بود که بر اساس »تئوری رفتار برنامه ریزی شده« تاثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه205دانشجو که دروس کارآفرینی را در شش دانشگاه مختلف کشور انتخاب کرده بودند، مورد بررسی قراردهد. داده ها از طریق پرسشنامه قبل و بعد از تکمیل دروس کارآفرینی جمع آوری گردیدند. بر اساس نتایج، نگرش نسبت به کارآفرینی، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده، قصد کارآفرینی دانشجویان را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار دادند. همچنین نتایج حاصله بیانگر آن بودکه آموزش کارآفرینی بر کنترل رفتاری درک شده و هنجارهای ذهنی دانشجویان تاثیر مثبت و معنی داریداشته است. ولیکن تاثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان ونگرش آنها نسبت به کارآفرینیمعنی دار نبود. در مجموع یافتههای این پژوهش نشانگر کارآمدی مطلوب »تئوری رفتار برنامه ریزی شده« در پیشبینی قصد کارآفرینانه دانشجویان در ایرانمی باشدو نشان میدهد که این مدل میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی نحوه تاثیرات آموزشهای کارآفرینی فراهم نماید.
کلمات کلیدی: آموزش کارآفرینی، قصد کارآفرینانه، تئوری رفتار برنامه ریزی شده
مقدمه
در خلال چند دهه گذشته، کارآفرینی تبدیل به یک موضوع مهم اقتصادی-اجتماعی و تحقیقاتی در جهان شده است(.(Fayolle and Gailly 2008 بر اساس پژوهش های انجام شده، کارآفرینی یک رفتار ارادی برنامه ریرزی شده می باشد که می تواند کارآیی اقتصادی را افزایش دهد، نوآوری رابه بازار آورد، مشاغل جدید ایجاد نماید و سطوح اشتغال را بهبود بخشد(.(Shane and Venkataraman 2000 بیشتر مطالعات انجام شده نشانگر آن است که کارآفرینی، و یا حداقل عناصر مشخصی از آن، قابل آموزش و فراگیری می باشد و به همین دلیل آموزش می تواند به عنوان یک وسیله کلیدی برای بهبود نتایج کارآفرینی همانند نگرش، قصد و صلاحیتهای کارآفرینی مورد ملاحظه قرار گیرد. (Martin et al. 2012; Gatewood et al. 2002; Mitra and Matlay 2004; Kuratko .2005; Harris and Gibson 2008; Henry et al. 2005; Falkang and Alberti 2000 ; Kirby 2002)همین دیدگاه نسبت به کارآفرینی باعث رشد چشمگیری در تعداد و وضعیت برنامه های کارآفرینی در دانشگاه های سرتاسر جهان شده است (Finkle and Deeds 2001 ;Katz 2003; Kurakto 2005 ; Matlay 2005) و هنوز هم سرمایه گذاری در این زمینه ادامه دارد(.(Gwynne 2008 ولیکن تاثیرات این برنامه ها عمدتا بدونبررسی باقی مانده است (Krueger and Brazeal 1994; Peterman and Kennedy 2003 ; Bechard and Gregoire 2005 ;Pittaway and .Cope 2007; von Graevenitz et al. 2010) همچنین نتایج پژوهش های قبلی بعضا متناقض می باشند. بعضی از آنها تاثیرات مثبت برنامه ها و یا دروس کارآفرینی را گزارش کرده اند (Peterman and Kennedy 2003; Souitaris et al. 2007; Galloway and Brown 2002;Fayolle et al. 2006; Athayde 2009) در حالیکه بعضی دیگر بیان کرده اند که این برنامه ها بدون هیچگونهتاثیر مثبت و یا حتی دارای اثرات منفی می باشند (von .Graevenitz, et al. 2010; Oosterbeek et al. 2010; Mentoor and Friedrich 2007)
1
یکی از دلایل چنین تناقضاتی می تواند محدودیتهای روش شناختی باشد(.(von Graevenitz, et al. 2010 برای مثال، بعضی از مطالعات، بررسی های پس رویدادی هستند که تاثیر مستقیم برنامه های آموزش کارآفرینی را اندازه نمی گیرند (Kolvereid and Moen 1997; Menzies and Paradi 2002, 2003; Noel 2001)
، یا فاقد گروه کنترل هستند (Kruzic and Pavic 2010)، و یا دارای نمونه تحقیقاتی کوچک می باشند (Fayolle et al. 2006; Jones et al. 2008)، بنابراین مارتین و همکاران (Martin et al., 2012) پیشنهاد می کنندکه پژوهشگران آموزش کارآفرینی باید مطالعات پیش آزمون-پس آزمون را به کار بگیرند و حتی الامکان از گروه کنترل هم استفاده نمایند. از طرف دیگر،یک روش مشخص و مدون و یک مدل مفهومی مناسب برای ارزیابی اثربخشی آموزش کارآفرینی وجود ندارد(.(von Graevenitz, et al. 2010; Moro et al. 2003; Falkang and Alberti 2000 بیشتر تحقیقات بر محتوای دروس، روشهای آموزشی و ویژگی های فراگیران تمرکز کرده اند.
مطالعه حاضر تلاش می کند تا این شکافهای تئوریکی و روش شناختی را کاهش داده و از این راه سه کمک عمده به ادبیات کارآفرینی نماید. نخست، ما مدلی را برای ارزیابی تاثیرات برنامه های آموزش کارآفرینی تدوین می نماییم. دوم، تاثیرات دروس کارآفرینی را در دانشگاه های مختلف در یک نمونه نسبتا بزرگ مورد بررسی قرار می دهیم. و بالاخره اینکه ما اثرات برنامه های مذکور را از طریق یک مطالعه پیش آزمون-پس آزمون بررسی می کنیم.
چهارچوب نظری قصد کارآفرینانه
در مطالعات اولیه در زمینه عوامل موثر بر تصمیم فرد برای شروع یک کسب و کار جدید بر ویژگی های شخصیتی و روانشناختی همانند ریسک پذیری و نیاز به پیشرفت تمرکز شده بود((Brockhaus 1980; 1982; McClelland 1961، بعد از مدتی بر اهمیت متغیرهای فردی همانند سن و جنس و تجربه کاری تمرکز شد(.(Reynolds et al. 1994 ; Storey 1994 ولیکن به دلیل اینکه این نوع متغیرها دارای ظرفیت پیش بینی کننده و تبیینی محدودی می باشند((Reynolds 1997، پژوهشگران قادر به پیدا کردن مدارک و دلایل متقن برای حمایت از تئوری های خود نبودند و به همین دلیل رفته رفته به سمت مدل های روانشناسی اجتماعی، برای مثال مدلرویدادکارآفرینانه1ونظریهرفتاربرنامهریزیشده2، سوق پیدا کردند. ارجحیت این مدل ها بر متغیرهای فردی به اثبات رسیده است .(Krueger et al. 2000)
در ادبیات روانشناسی اجتماعی، ثابت شده است که"قصدیا نیّت" بهترین پیش بینی کننده رفتارهای فردی برنامه ریزی شده و ارادی همانند کارآفرینی می باشد(.(Krueger, Reilly and Carsrud 2000 قصد کارآفرینانه اشاره به یک حالت ذهنی دارد که اقدامات فرد را به سوی توسعه و اجرای مفاهیم کسب و کار هدایت و راهنمایی می کند.(.(Bird 1988; Boyd and Vozikis 1994 مطالعات بسیاری نشان می دهند که "قصد کارآفرینانه" نقش مهمی را در تصمیم فرد برای شروع یک کسب و کار جدید ایفا می نماید(.(Linan and Chen 2009 در نتیجه در سالهای اخیر مدلهای رفتاری انتخاب شغل که بر قصد کارآفرینانه تمرکز دارند مورد توجه بسیاری از پژوهشگران کارآفرینی قرار گرفته است(.(Krueger and Carsrud 1993; Kolvereid 1996
تئوری رفتار برنامه ریزی شده
در بین مدلهای قصد و رفتار فردی، یکی از مهمترین مدلهایی که مورد مطالعه قرار گرفته است، تئوری رفتار برنامه ریزی شده آیژن (TPB: Ajzen, 1988, 1991) می باشد. این مدل به طور گسترده ای در تحقیفات کارآفرینی مورد استفاده قرار گرفته است و کارآیی و توانایی آن در پیش بینی قصد و رفتار کارآفرینانه ثابت شده است. Kolvereid 1996b; Krueger et al. 2000; Iakovleva et al. 2011 در این مدل، مهمترین تعیین کننده رفتار فرد ( مثلا شروع یک کسب و کار) قصد رفتاری است. در برگشت، قصد رفتاری توسط سه مولفه یا سازه متاثر می شود : (1) هنجارهایذهنی)3یعنیفشاراجتماعیدرک شدهتوسطفردبرایانجامیاعدمانجامرفتار، مثلا شروع یک کسب و کار جدید)؛ (2) نگرش نسبت به رفتار) 4 یعنی ارزشیابی مثبتیامنفیشخصازانجامرفتار، مثلا شروع یک کسب و کار جدید) ؛ (3) کنترلرفتاریدرکشده)5 درکفردازمیزاندشوارییا آسانی رفتارومیزانموفقیتویدرانجامیاعدمانجامآن رفتار، مثلا شروع یک کسب و کار جدید). این مفهوم در واقع مشابه مفهوم خودکارآمدی6 بندورا (Bandura, 1977, 1997). می باشد. در هر دو مفهوم، احساس ظرفیت برای انجام رفتار مورد نظر بسیار مهم می باشد(.(Ajzen 2002; Fishbein and Ajzen 2010
پیشینه پژوهشی و فرضیات
پژوهشگران مدل TPBرا برای بررسی قصد کارآفرینانه دانشجویان به کار برده اند و ثابت کرده اند که نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترلرفتاریدرکشده بر قصد کارآفرینانه آنان تاثیر دارند(.(Kolvereid 1996a; Krueger et al. 2000; Autio et al. 2001; Engle et al. 2010 ولیکن این یافته ها نتایج قطعی و تصویر هماهنگی را ارائه نمی دهند. مثلا کولورید (Kolvereid, 1996b) نتیجه گرفت که کنترلرفتاریدرک شده و هنجارهای ذهنی قوی ترین تاثیر را بر روی قصد کارآفرینانه دانشجویان نروژی دارد ولیکن نگرش از اهمیت کمتری برخوردار بود. کاچو و کولورید((Tkachev and Kolvereid, 1999هم در یک نمونه از دانشجویان روسی،نتایج مشابهی به دست آوردند. درحالیکه کروگرو همکارانش (Krueger et al., 2000) در مطالعه خود در دانشگاه آمریکا رابطه
2
معناداری بین هنجارهای ذهنی و قصد کارآفرینانه به دست نیاوردند. اوتیو و همکارانش (Autio et al., 2001) قصد کارآفرینانه دانشجویان را در کشورهای اسکاندیناوی وامریکا مورد بررسی قرار دادند.آنها یک رابطه قوی و مثبتی بین نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترلرفتاریدرک شده گزارش دادند. آنها همچنین دریافتند که کنترلرفتاریدرک شده بیشترین تاثیر را بر قصد کارآفرینانه دانشجویان ایرلندی و امریکایی داشته است. در حالیکه هنجارهای ذهنی در مورد دانشجویان بریتانیا فاقد تاثیر معنادار بود. آیکوولوا و همکارانش((Iakovleva et al., 2011 با استفاده از مدل TPB،قصد کارآفرینانه دانشجویان را در پنج کشور در حال توسعه و هشت کشور توسعه یافته مورد مطالعه قرار دادند. یافته ها نشان داد که این مدل قابلیت کاربرد در هر دو گروه کشورهای مورد مطالعه را دارد. آنها گزارش دادند که به طور کلی در 13 کشور مورد مطالعه هر سه عامل به طور معنا داری با قصد کارآفرینانه ارتباط دارند.
به طور خلاصه، این یافته ها از این فرضیه آیژنمبنی بر اینکه هر سه عامل در تعیین قصد رفتاری فرد مهم هستند ولیکن قدرت تبیینی و اهمیت نسبی آنها در رفتارها، موقعیتها، نمونه ها و کشورهای مختلف یکسان نخواهد بود، حمایت می کنند.
بنابراین بر اساس مباحث مذکور، فرض می شود که :
فرضیه اول: (الف) هنجارهای ذهنی (ب) نگرش و (ج) کنترلرفتاریدرک شده با قصد کارآفرینانه دانشجویان ارتباط مثبت و معناداری دارند.
آموزش کارآفرینی
آموزش کارآفرینی یک موضوع در حال رشد و مورد توجه در دانشگاه های کشورهای مختلف جهان می باشد و مزایای مفروض آن مورد ستایش محققان و آموزشگران قرار گرفته است، اما اثربخشی واقعی این نوع آموزش عمدتا بررسی نشده است(.(Pittway and Cope 2007; von Graevenitz et al. 2010 طبق گفته آلبرتی و همکارانش (Alberti et al., 2004)نخستینو مهمترین حوزه برای پژوهشهای آتی باید بر ارزیابی اثربخشی این نوع برنامه ها تمرکز داشته باشند. ولیکن سوال مهمی که در این زمینه قبل از هر اقدامی باید پاسخ داده شود این است که : "آموزش کارآفرینی چگونه باید ارزیابی شود؟" (Fayolle 1998; Moro .et al. 2003) یکی از رایجترین راه ها برای ارزشیابی برنامه های آموزش کارآفرینی، ارزیابی قصد کارآفرینانه افراد برای راه اندازی یک کسب و کار جدید می باشد. قصدمندی محور مرکزی فرایند کارآفرینی می باشد((Bird 1988; Krueger 1993 و مطالعات نشان می دهند که قصد کارآفرینانه یکی از عوامل مهم تعیین کننده رفتار کارآفرینی می باشد. ولیکن در حال حاضر تاثیر برنامه های آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه به طور کامل درک نشده و تقریبابدون بررسی باقی مانده است (Donckels 1991; Kruegel and Brazeal 1994; Gorman et al. 1997; Souitaris et al. 2007; Peterman and . Kennedy 2003; Athayde 2009; von Graevenitz et al. 2010 )
پژوهشگران متعددی (Fayolle et al. 2006; Weber 2012) پیشنهاد می کنند که TPBبرای ارزیابی برنامه های آموزش کارآفرینی نظیر دروس کارآفرینی مناسب می باشد. هدف اصلی چنین برنامه ها یا دروسی این است که در نگرش و قصد کارآفرینانه شرکت کنندگان تغییر مثبتی ایجاد نمایند، و TPB هم چارچوب مناسبی برای ارزیابی سیستماتیک این تغییر ارائه می دهد. بعضی از محققان از این مدل برای ارزیابی تاثیر برنامه های آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان استفاده نموده اند و کاراآیی آن را اثبات نموده اند(.(Fayolle et al. 2006; Souitaris et al. 2007 به همین دلیل، در مطالعه حاضر هم این مدل به عنوان چارچوبی برای تحلیل تاثیرات برنامه های آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان مد نظر قرار داده شده است.
تاثیرات آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه
کروگر و کارسرود((Krueger and Carsrud, 1993 نخستین کسانی بودند که مدل TPB در زمینه آموزش کارآفرینی به کار بردند. آنها بیان کردند که یک برنامه آموزشی می تواند بر سه عامل موثر بر قصد کارآفرینانه تاثیر داشته باشد. فایول و همکارانش (Fayolle et al., 2006) دریافتند که آموزش کارآفرینی تاثیر زیادی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان دارد، در حالیکه تاثیر آن بر کنترل رفتاری درک شده مثبت اما از لحاظ آماری معنا دار نبود. سویتاریس و همکارانش (Souitaris et al., 2007) به منظور بررسی تاثیر آموزش کارآفرینی بر دانشجویان انگلیسی و فرانسوی از مدل TPBبهره گرفتند. آنها دریافتند که آموزش کارآفرینی به طور مثبت و معناداری قصد کارآفرینانه و هنجارهای ذهنی دانشجویان را تحت تاثیر قرار داده است اما بر کنترل رفتاری و نگرش آنها تاثیر معنی داری نداشته است.
بنابراین، نتایج تحقیقات درباره اثرات آموزش کارآفرینی قطعینمی باشد و درک کامل این روابط نیازمند تحقیقات بیشتری است. مارتین و همکارنشان (Martin et al., 2012)در مطالعه فرا-تحلیل اخیر خود دریافتند که به طور کلی آموزش کارآفرینی بر دانش، مهارتها، تصورات و پیامدهای کارآفرینی تاثیر مثبتی دارد. بنابراین ما هم فرض می کنیم:
فرضیه دوم: دانشجویانی که در برنامه (درس) آموزش کارآفرینی شرکت کرده اند (الف) هنجارهای ذهنی آنها، (2) نگرششان نسبت به کارآفرینی، (3) کنترل رفتاری درک شده توسط آنها و (4) قصد کارآفرینانه شان بعد از برنامه ، نسبت به قبل از برنامه بالاتر خواهد بود.
روش تحقیق
در خلال سالتحصیلی 1389-90 یک پیمایش پیش آزمون- پس آزمون به منظور بررسی تغییر در نگرش و قصد کارآفرینانه دانشجویان کارشناسی شرکت کننده در درس "مبانی کارآفرینی" در شش دانشگاه دولتی (دانشگاه تهران، الزهرا، قم، اراک، کردستان و شهرکرد) انجام شد. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. این پرسشنامه در شروع اولین جلسه و در پایان آخرین جلسه درس در بین شرکت کنندگان توزیع و بعد از تکمیل جمع آوری گردید. حدود 320 دانشجو در این درس ثبت نام کرده بودند که در مرحله پیش آزمون، 275 دانشجو (نرخ پاسخ86 = درصد) و در مرحله پس آزمون 240 دانشجو (نرخ پاسخ75 = درصد) پرسشنامه تحقیق را تکمیل و بازگرداندند. برای 205 دانشجو ما توانستیم که پرسشنامه های پیش و پس آزمون را (همتا؟) نماییم 64) درصد کل شرکت کنندگان). یک آزمون تی به منظور مقایسه پاسخ دهندگان به پرسشنامه در هر دو مرحله و آنهایی که فقط در مرحله پیش آزمون پرسشنامه ها را تکمیل کرده بودند انجام شد. نتایج تفاوت معناداری بین این دو گروه بر اساس قصد کارآفرینانه، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درک شده، سن و جنس در مرحله پیش آزمون، نشان نداد.نمونه تحقیق شامل 86 پسر 42) درصد) و 119 دختر 58) درصد) همراه با میانگین سنی 22/08 سال بود. حدود 50 درصد شرکت کنندگان رشته کشاورزی، 22 درصد رشته مهندسی، و 38 درصد رشته های علوم انسانی بودند.
پرسشنامه مورد استفاده در این مطالعه ابتدا به زبان انگلیسی طراحی گردیده و سپس با دقت به فارسی ترجمه شد. نسخه ترجمه شده جهت بررسی ثبات و پایداری، دوباره به انگلیسی ترجمه گردید. به منظور آزمون اعتبار محتوای پرسشنامه، از چهار متخصص خواسته شد که گزینه ها را مورد بازبینی قرار گیرند. بر اساس نظرات آنها، بعضی از گزینه ها اضافه یا حذف شدند. به منظور اطمینان از وضوح و قابل درک بودن گزینه ها و اعتبار صوری متغیرها و تدوین یک پرسشنامه بهتر، یک آزمون مقدماتی با توزیع 28 پرسشنامه بین دانشجویان انجام شد و بعد از یکسری تغییرات جزیی پرسشنامه نهایی تدوین گردید. تمامی سوالات (غیر از ویژگی های فردی) در مقیاس 7 گزینه ای لیکرت اندازه گیری شدند که در این مقیاس "کاملا موافقم" بیانگر نمره "7" و "کاملا مخالفم" (نشانگرنمره "1" می باشد.
تحلیل آماری
داده های به دست آمده با استفاده از SPSS 18و AMOS 18مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در نخستین گام، گزینه ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، مورد بررسی قرار گرفتند. در دومین گام، مدل یابی معادلات ساختاری(SEM)7 به کار گرفته شد تا فرضیه اول تحقیق مورد آزمون قرار گیرد.این روش معمولا به منظور تایید اعتبار مدل تحقیق و آزمون اثرات مستقیم و غیر مستقیم در فرضیه ها به کار می رود. این تکنیک تحلیل چند متغیره که اخیرا در تحقیقاتعلوم اجتماعی و رفتاری کاربرد بسیار زیادی یافته است، به پژوهشگر این امکان را می دهد که مجموعه ای از معادلات رگرسیون را به طور همزمان مورد آزمون قرار دهد (Shook et al., 2004) در سومین گام، آزمون تی نمونه های جفت شده، به منظور بررسی تاثیر برنامه های آموزشی بر روی هنجارهای ذهنی، نگرش، کنترل رفتاری درک شده و قصد کارآفرینانه دانشجویان مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج - تحلیل عاملی اکتشافی: جهت شناسایی شاخصهای اصلی و تخلیص داده ها از تحلیل عامل اکتشافی8استفاده گردید. جزییات تحلیل عاملی در جدول شماره
3ارائهشده است.برای بررسی مناسب بودن داده ها جهت تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون کیزر مایر الکین(KMO)9 و بارلتلت10 استفاده اشد. ارزش بالای 0/86)KMO در پیش آزمون و 0/89 پس آزمون) و معنی دار بودن آزمون بارلتلت برای نمونه پیش آزمون P<0/000) ،(X2=2196/369 و نمونه پس آزمون P<0/000) ،(X2=2747/097 نشانگر آن بود که نمونه برای انجام تحلیل عاملی اکتشافی از کفایت و تناسب لازم برخوردار می باشد(.(Field 2009 به علت اینکه گزینه های اندازه گیری از مطالعات پیشین گرفته شده بودند، تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از روش مولفههای اصلی11 بر روی تمامی گزینه های پرسشنامه اجرا گردید. یکگزینه مربوط به قصدکارآفرینانه، یکگزینه مربوط به نگرش و یک گزینهمربوط به کنترل رفتاری ادراک شده حذف شدند زیرا وزن عاملی آنها کمتر از 0/5بود و یا وزن عاملی متداخل بیش از 0/4 داشتند. بعد از حذف گزینه های مذکور، تمام وزن ها در سطح قابل قبولی بودند. بر اساس تحلیل مولفه های اصلیو روش واریماکس در چرخش متعامد، نتایج نشان داد که ارزش ویژه12 برای تمام سازه ها بزرگتر از یک بود که نشان دهنده آن است که آنها متغیرهای معتبر و مهمی را برای تحلیل تشکیل میدهند. در این مطالعه پایایی یا پایداری درونی گزینههای مربوط به هر متغیر از طریق تحلیل پایایی الفا کرون باخ مورد بررسی قرار گرفت. کمترین میزان قابل قبول برای آلفای کرون باخ 0/7است(.(Hair , et al. 2006 ارزش پایایی برای تمامیمتغیرها بیشتر از 0/7میباشد که نشان دهنده این است که مقیاسهای این تحقیق پایداروپایا میباشند (جدول .(1
مدل یابی معادلات ساختاری: پس از انجام تحلیل عاملی اکتشافی، داده های حاصله از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارAMOS مورد تحلیل قرار گرفتند. هیر و همکارانش (Hair et al., 2006) پیشنهاد می کنند که بهتر است یک رهیافت دو مرحله ای در مدل یابی معادلات ساختاری به کار گرفته شود: الف) ارزیابی مدل اندازه گیری13 و (ب) ارزیابی مدل ساختاری.14
الف- ارزیابی مدل اندازه گیری: در نخستین گام با کمک تحلیل عاملی تاییدی15، شاخص های برازندگی، روایی و پایایی مدل اندازه گیری پیشنهاد شده مورد اریابی قرار گرفت. به عبارت دیگر در این مرحله مشخص شد که آیا مدل پیشنهاد شده واقعا یک مدل معادله ساختاری قابل قبول می باشد یا خیر. با توجه به اینکه هنوز یک آزمون برازندگی بهینه که مورد توافق همگانی باشد وجود ندارد، در این مقاله سعی شد که از طریق شاخصهای مختلفی برازندگی مدل تحقیقی مورد بررسی قرار گیرد (جدول شماره .(4 تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که اگر چه شاخص کای اسکوئر معنی دار بود P<0/01) ،X2=178/022 :پس آزمون؛P<0/01،X2=184/432 :پیش آزمون) همچنان که در نمونه های بزرگ دور از انتظار نیست، اما سایر شاخصها بیانگر آن بودند که مدل اندازه گیری در هر دو مرحله پیش آزمون RMSEA= 0/040)، IFI=0/968، CFI=0/968، TLI=0/962،GFI= 0/893، (X²/df =1/323و پس آزمون RMSEA= 0/038)، IFI=0/977، CFI=0/976، TLI=0/972،GFI= 0/898، (X²/df =1/287برازنده و قابل قبول می باشد. بنابراین براساس نتایج حاصله، مدل مفروض در این تحقیق که از 4 متغیر تشکیل شده، مدل مناسبی برای این تحقیق می باشد.