بخشی از مقاله

رابطه بین خودکارآمدی کارآفرینانه با قصد کارآفرینانه: نقش تعدیلگری جنسیت
چکیده
هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان رشته های کشاورزی و آزمون اثر تعدیلگری متغیر جنسیت در این رابطه بود. جامعه آماری تحقیق شامل 469 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان بود که تعداد 285 تن از آن ها از طریق روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر کارشناسان و متخصصان تأیید شد. به منظور تعیین قابلیت اعتماد ابزار تحقیق پیشآزمون انجام شد که مقدار آلفای کرونباخ محاسبهشده برای مقیاسهای اصلی پرسشنامه در حد مناسب (در دامنه بین 0/792 تا ( 0/887 بود. داده های گردآوریشده با نرمافزارهای SPSSwin20 و AMOS20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که خودکارآمدی کارآفرینانه اثر مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینانه داشت و در حدود 40درصد از واریانس آن را تبیین کرد. همچنین، براساس نتایج تحقیق مشخص شد که متغیر جنسیت از اثر تعدیلگری در رابطه بین قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه برخوردار بود؛ بهنحویکه این رابطه برای دانشجویان دختر غیرمعنادار، ولی برای دانشجویان پسر مثبت و معنادار بود.

کلیدواژگان
جنسیت، خودکارآمدی کارآفرینانه، دانشجویان کشاورزی، قصد کارآفرینانه.

مقدمه
در دو ده ه اخیر، از زمانی که نوآوری و ریسکپذیری به منزله عوامل حیاتی تعیینکننده رشد اقتصادی و تولید ثروت در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفتهاند، اهمیت زیادی از سوی محققان و سیاستگذاران به کارآفرینی و ایجاد کسبوکارهای جدید داده شده است .[27] اگرچه، به منظور تسهیل توسعه و تسریع فرایند کارآفرینی ضروری است تا مؤلفه های اصلی تأثیرگذار بر کارآفرین شدن افراد بررسی و شناسایی شوند [38] که در این زمینه، بهرغم پژوهشهای انجامشده در سالهای اخیر، شناخت بسیار اندکی شکل گرفته است. در این راستا، سوگیری تحقیقات جدید بر روی عوامل روانشناختی اجتماعی با تأکید بر متغیرهایی همچون خودکارآمدی، به ایجاد درک بهتری از فرایندهای کارآفرینی منجر شده است .[22]
نتایج مطالعات مختلف حاکی از آن است که خودکارآمدی بهمنزله یکی از متغیرهای مهم پیشبینیکننده تنظیم، استمرار، و دستیابی به هدفهای چالشبرانگیز [45] از جمله راهاندازی و توسعه کسبوکارهای کارآفرینانه بهشمار میرود 24]؛ .[46 سیوارجا و آکچوتان (2013) بر این باورند که خودکارآمدی کارآفرینانه نقش تعیینکنندهای در ایجاد قصد کارآفرینانه و تبدیل آن به رفتار و فعالیتهای کارآفرینانه دارد .[44] از سوی دیگر، مرور ادبیات در حوزه روانشناسی شغلی بیانگر آن است که شواهد فراوانی وجود دارد که جنسیت یک متغیر اصلی در درک تفاوت بین خودکارآمدی شغلی مردان و زنان محسوب میشود؛ در این خصوص، براساس نتایج تحقیقات متعدد، زنان بنا به دلایل مختلف، بهویژه وجود کلیشه های جنسیتی رایج و تصور ذهنی مبنی بر نداشتن قابلیتها و تواناییهای لازم، سطح خودکارآمدی پایینتری نسبت به مردان دارند 11]؛ [12 که این مسئله سبب شده است تا آنها از تمایل/ قصد کارآفرینانه پایینتری نیز برخوردار باشند 24]؛ .[25 با توجه به مطالب اشارهشده درخصوص تأثیر خودکارآمدی کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه از یکسو و وجود تفاوت جنسیتی و پایینتر بودن سطح خودکارآمدی کارآفرینانه در زنان نسبت به مردان از سوی دیگر، پرسش اساسی این تحقیق این بود آیا رابطه بین قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه میتواند برای دانشجویان دختر و پسر متفاوت باشد یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا متغیر جنسیت از اثر تعدیلکنندگی در رابطه بین خودکارآمدی و قصد کارآفرینانه برخوردار است یا خیر؟ براساس پرسش طرحشده، این تحقیق با هدف اصلی بررسی رابطه قصد کارآفرینانه با خودکارآمدی کارآفرینانه با تأکید بر نقش تعدیلگری جنسیت در بین دانشجویان رشته های کشاورزی دانشگاه زنجان انجام گرفت.
تعریف مفاهیم
الف) قصد کارآفرینانه

قصد کارآفرینانه بهمنزله یکی از مشخصه های رفتاری افراد، از عوامل اصلی تأثیرگذار در شکلگیری و بروز رفتار کارآفرینانه بهشمار میرود [9]؛ بهنحویکه بیشتر محققان بر این باورند که بخش عمدهای از آنچه فعالیت کارآفرینی نامیده میشود نتیجه مستقیم قصد افراد و فعالیتهای متعاقب آن در یک دوره زمانی مشخص است .[18] در تحقیقات پیشین، تعاریف مختلفی از قصد کارآفرینانه ارائه شده و مقیاسهای گوناگونی نیز برای سنجش آن به کار گرفته شده است 29]؛ 40؛ .[42 بیرد (1988) قصد کارآفرینانه را حالت آگاهی ذهنی میداند که جهتدهنده اقدامات فردی برای راهاندازی و توسعه کسبوکار جدید یا فعالیت کارآفرینانه است .[14] لوتجه و فرانک (2003) قصد کارآفرینانه را بهمنزله آمادگی برای شروع کسب وکار ریسکپذیر و نگرش مساعد نسبت به خوداشتغالی تعریف کردهاند .[32] به همین منوال، اچمیلسکی و کوربت (2006)، در یک تعریف ساده، قصد کارآفرینانه را گرایش/ تمایل افراد برای شروع کسب وکار با رشد سریع مد نظر قرار دادهاند .[28] با در نظر گرفتن تعاریف اشارهشده، در یک برداشت جامع، میتوان قصد کارآفرینانه را تمایل و آمادگی ذهنی افراد برای راهاندازی کسبوکار جدید با سرعت رشد بالا با هدف ارزشافزایی و کسب سود در نظر گرفت .[24]
شواهد متعددی وجود دارند که نشان میدهند فرهنگ یک جامعه، هنجارهای ذهنی، و مشخصه های فردی نقش اساسی در تعیین قصد و رفتار کارآفرینانه ایفا میکنند .[8] در این میان، جنسیت یکی از متغیرهای مهم فردی تأثیرگذار بر قصد کارآفرینانه است؛ بهنحویکه بر اساس آن، سطح قصد کارآفرینانه بین مردان و زنان متفاوت است و زنان از قصد کارآفرینانه پایینتری برخوردارند 17]؛ .[33 با توجه به این مسئله، شمار زنانی که درگیر راهاندازی و ایجاد یک کسبوکار کارآفرینانه میشوند، بهطور معنادار و قابل توجهی کمتر از مردان است 19]؛ .[35

ب) خودکارآمدی کارآفرینانه
مفهوم خودکارآمدی برآمده از نظریه یادگیری اجتماعی است که به باور افراد درباره توانایی و ظرفیت خود برای انجامدادن یک فعالیت خاص اشاره دارد .[10] در تعریف دقیقتر، خودکارآمدی بهمنزله باور یک فرد در به حرکت درآوردن انگیزه ها و منابع شناختی خود و انجام دادن اقداماتی برای رسیدن به یک هدف خاص در نظر گرفته شده است .[47] نظریهپردازان متعددی در حوزه کارآفرینی بر این نکته تأکید دارند که خودکارآمدی نقش کلیدی در فرایند ایجاد کسب وکارها ایفا میکند .[38] در این خصوص، بوید و وزیکیس (1994) بیان میدارند که خودکارآمدی بر توسعه و تقویت قصد کارآفرینانه تأثیر داشته و بنابراین، احتمال ایجاد کسبوکار را افزایش میدهد؛ درحقیقت، یک فرد زمانی از قصد کارآفرینانه برای ایجاد کسبوکار جدید یا انجامدادن یک فعالیت کارآفرینانه برخوردار خواهد بود که سطح خودکارآمدی بالایی داشته و اعتماد کافی به تواناییها و قابلیتهای خود برای استفاده از یک فرصت خاص داشته باشد .[15]
با در نظر گرفتن اهمیت خودکارآمدی در شکلگیری و توسعه قصد کارآفرینانه، در سالهای اخیر توجه زیادی از سوی محققان و صاحبنظران مختلف به تحقیق در این حوزه، بهویژه با در نظر گرفتن تفاوتهای جنسیتی در شکلگیری خودکارآمدی، جلب شده است .[16] در این زمینه، نتایج تحقیقات حاکی از آن است که کارآفرینان زن برحسب ویژگیهایی همچون سن، سطح تحصیلات، مهارتهای تأمین منابع مالی، و بهطور قابل توجهی از نظر سطح خودکارآمدی از مردان کارآفرین متفاوت بوده و در مقایسه با آن ها از خودکارآمدی پایینتری برخوردارند 16]؛ 24؛ .[38 یکی از دلایل این موضوع را میتوان به تفاوتهای روان شناختی بین زنان و مردان نسبت داد؛ مردان از سطح اعتماد بالاتری به تواناییهای خود برای انجامدادن اقدامات کارآفرینانه از قبیل توسعه یک ایده جدید برای ایجاد کسب وکار، تأمین منابع پولی مورد نیاز برای آن، و استخدام و مدیریت منابع انسانی لازم برخوردارند . افزون بر این، فرایند اجتماعیشدن زنان با مردان متفاوت است که این موضوع روی انتظارات و آرزوهای شغلی/ حرفهای زنان، از جمله تمایل آنها برای کارآفرینشدن، تأثیرگذار است 37]؛ .[41

پیشینه تحقیق
فولادی و باغبانی (1393) در تحقیقی نشان دادند که متغیر خودکارآمدی کارآفرینانه در حدود 36/4درصد از واریانس متغیر قصد کارآفرینانه را تبیین و پیشبینی میکند .[6] کردنائیج و همکاران (1393) در بررسی تأثیر مؤلفه های زمینهای بر قصد کارآفرینانه در دانشجویان کشور مشخص کردند که هرچند میانگین قصد کارآفرینانه دانشجویان پسر از دانشجویان دختر بالاتر بود، با توجه به نتایج آزمون t، این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبود .[7] زرافشانی و سلیمانی (1390) در تحقیق خود دریافتند که 54درصد از تغییرات متغیر قصد کارآفرینانه را دو متغیر نگرش به کارآفرینی و باور به خودکارآمدی کارآفرینانه تبیین میکنند .[3] فولادچنگ (1388) در بررسی مقایسهای باورهای خودکارآمدی شغلی دختران و پسران دبیرستانی به این نتیجه رسید که برخلاف مشاغل زنانه، دختران در مشاغل مردانه سطح پایینتری از خودکارآمدی دارند .[5] به همین منوال، نتایج تحقیق شهنی و همکاران (1382) حاکی از آن بود که دانشآموزان پسر از باورهای خودکارآمدی بالاتری نسبت به دانشآموزان دختر برخوردار بودند .[4]
گلوریا و همکاران (2013) در مطالعه اثرات کلیشه های جنسیتی بر رابطه بین خودکارآمدی کارآفرینانه با قصد کارآفرینانه دریافتند که جنسیت از اثر منفی و معناداری بر رابطه خودکارآمدی و قصد کارآفرینانه زنان برخوردار بوده و زنان تمایل و قصد پایینتری برای شروع کسب وکارهای کارآفرینانه دارند .[24] بارنیر و همکاران (2011) در مطالعه خود روابط بین مدلهای نقش، خودکارآمدی، قصد کارآفرینانه، و جنسیت را بررسی کردهاند. نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که متغیر جنسیت نقش تعدیلگری در رابطه بین خودکارآمدی کارآفرینانه و قصد شغلی دانشجویان کارشناسی مطالعهشده در دانشگاه جنوب غربی نیومکزیکو داشت .[13] شائوهوی و همکاران (2011) در مطالعه روابط بین خودکارآمدی کارآفرینانه، قصد کارآفرینانه، نگرش کارآفرینانه، و مدلهای نقش مشخص کردند که رابطه بین خودکارآمدی و قصد کارآفرینانه بهطور معناداری تحتتأثیر مدلهای نقش و جنسیت قرار دارد؛ بهنحویکه این رابطه برای دانشجویان دختر غیرمعنادار، ولی برای دانشجویان پسر مثبت و معنادار بود .[43] در مطالعه دیگری، موی و لوک (2008) در بررسی قصد کارآفرینانه شغلی با رویکرد روانشناختی در بین دانشجویان چهار دانشگاه چین و هنگکنگ به این نتیجه رسیدند که متغیرهای جنسیت و نقش والدین تأثیر مثبت و معناداری بر رابطه بین قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه دارد و در این رابطه نقش میانجی جزئی را ایفا میکند .[36] ویلسون و همکاران (2007) در پژوهشی به بررسی رابطه بین جنسیت، خودکارآمدی کارآفرینانه، و قصد کارآفرینانه به منظور ارائه راهکارهایی برای آموزش کارآفرینی پرداختهاند. براساس نتایج این تحقیق، مشخص شد که بین خودکارآمدی کارآفرینانه و قصد کارآفرینانه دانشجویان مدیریت کسب وکار رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و این رابطه برای دانشجویان پسر قویتر از دانشجویان دختر بود .[46]

مدل مفهومی پژوهش
با توجه به مطالب اشارهشده در بخشهای پیشین، در این بخش مدل نظری پژوهش ترسیم شد (تصویر.(1 در این خصوص، با استناد بر نتایج مطالعات متعدد همچون فولادی و باغبانی (1393)، شائوهوی و همکاران (2011)، موی و لوک (2008)، و ویلسون و همکاران (2007) رابطه بین متغیرهای مطالعه شده در جهت تأثیر مثبت خودکارآمدی کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه شکل گرفت و با توجه به نتایج پژوهشهای مختلف، بهویژه گلوریا و همکاران (2013)، بارنیر و همکاران (2011)، و ویلسون و همکاران (2007)، متغیر جنسیت بهمنزله متغیر تعدیلگر در رابطه بین خودکارآمدی کارآفرینانه و قصد کارآفرینانه به مدل افزوده شد. همچنین، برای شناسایی متغیرهای مرتبط با قصد کارآفرینانه از مقیاسهای توسعه داده شده در پژوهشهای دینابل و همکاران (1999) و مکگی و همکاران (2009) و شناسایی مؤلفه های خودکارآمدی کارآفرینانه از مقیاسهای بهکاررفته در مطالعات ینان و چن (2009) و لورز (2011) استفاده شد.
براساس مدل نظری پژوهش، دو فرضیه اصلی این تحقیق عبارتاند از:
.1 خودکارآمدی کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته های کشاورزی اثر مثبت و معناداری دارد (فرضیه (1؛ و .2 متغیر جنسیت در رابطه بین خودکارآمدی کارآفرینانه و قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته های کشاورزی اثر تعدیلکنندگی دارد (فرضیه .(2

روش تحقیق
این تحقیق از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کمّی، با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، جزء تحقیقات توصیفی همبستگی است که از بین روشهای همبستگی، از روش تحلیل کوواریانس واریانس بهره برده است. جامعه آماری این تحقیق را 469 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان (شامل 199 دانشجوی پسر و 270 دانشجوی دختر) تشکیل دادند که با توجه به جدول بارتلت و همکاران (2001) ، 285 نفر از آنها بهمنزله نمونه برای تحقیق انتخاب شدند. برای دستیابی به نمونه ها، از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب بر حسب جنس دانشجویان استفاده شد که پس از محاسبه، 121 دانشجوی پسر و 164 دانشجوی دختر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه بود که از سه بخش مشخصه های فردی و آموزشی و پرسشهای مرتبط با سنجش قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه تشکیل شده بود (جدول.(1 روایی محتوایی پرسشنامه با نظر اعضای هیئت علمی دانشگاه زنجان تأیید شد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پیشآزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبهشده برای مقیاسهای اصلی در حد مناسب بود (جدول.(1
برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از نرمافزار SPSSwin20 و در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی رابطه بین قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه و آزمون اثر تعدیلگری متغیر جنسیت از نرمافزار AMOS20 در قالب تکنیک تحلیل گروه های چندگانه1 در مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.

شایان ذکر است که در این تکنیک معمولاً دو مدل شامل مدل اولیه، که در آن همه پارامترها برای گروه های مختلف متفاوت در نظر گرفته میشود (مدل غیریکسان یا مغایر)1 و مدلی که فارغ از هرگونه محدودیت و کاملاً یکسان برای هر دو گروه در نظر گرفته میشود (مدل یکسانی)2، مبنای مقایسه قرار میگیرند؛ تفاوت در مقدار کای اسکویر دو مدل، اساس اندازهگیری تفاوت در مدلهای مختلف است؛ بدین نحو که در صورت معناداری تفاوت در کای اسکویر، نقش تعدیلکنندگی متغیر بررسیشده تأیید میشود .[26] درنهایت، برای آزمون درستبودن مدلها و برازش آنها با داده های میدانی، از شاخصهای مختلف برازش استفاده شد (جدول.(2

یافته های تحقیق
الف) آمار توصیفی
براساس نتایج تحقیق، میانگین سن و معدل دانشجویان مطالعهشده به ترتیب 24/8 و 18/5 سال بود. با توجه به یافته های پژوهش، 57/6درصد از پاسخگویان را دانشجویان دختر و 42/4درصد از آن ها را دانشجویان پسر تشکیل دادند. از نظر وضعیت تأهل، 81/5درصد از دانشجویان مجرد و 18/5 درصد از آن ها متأهل بودند. همچنین، یافته های تحقیق حاکی از آن بود که بیشتر دانشجویان مطالعهشده (یعنی 72/8درصد) فاقد سابقه کار کشاورزی بودند و 27/2درصد آن ها سابقه کار کشاورزی داشتند. نتایج تحقیق نشان داد که 75/5درصد از پاسخگویان در دوره های آموزش کارآفرینی شرکت نکرده بودند و فقط حدود یکچهارم از آن ها در این دوره ها شرکت داشتهاند.
نتایج حاصل از سنجش میزان قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه به تفکیک برای دانشجویان دختر و پسر در جدول3 آورده شده است. همانطور که از نتایج پیداست، بیشتر پاسخگویان دختر مطالعهشده از نظر سطح قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه در سطح پایین قرار داشتند؛ درحالیکه بیشترین فراوانی برای دانشجویان پسر از نظر دو متغیر مطالعهشده مربوط به طبقه متوسط بود.

ب) مدل ساختاری کلی
مدل ساختاری درواقع مدل کلی تحقیق است روابط علّی بین متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق را نشان میدهد. بر این اساس، در تحقیق حاضر مدل ساختاری بیانگر رابطه مستقیم متغیر مستقل خودکارآمدی کارآفرینانه با متغیر وابسته قصد کارآفرینانه است (تصویر.(2 یافته های تحقیق درخصوص برازش نیکویی مدل نشان داد که هر چند مدل برآوردشده براساس شاخص کای اسکویر از برازش نیکویی مناسبی برخوردار نیست، براساس سایر شاخصها، برازش نیکویی قابل قبولی داشت (جدول.(4


همان طور که از تصویر2 پیداست، متغیر خودکارآمدی کارآفرینانه و پنج مؤلفه آن در حدود 40درصد از واریانس قصد کارآفرینانه دانشجویان را تبیین کردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید