بخشی از مقاله

بررسی تاثیر خواص خاکهاي واگرا در ایجاد ترك در کانالهاي انتقال آب و نحوه کنترل آنها، مطالعه موردي: شبکه جایزان استان خوزستان

 

چکیده:

آب بعنوان مهمترین سرچشمه حیات، نقش اساسی در زندگی انسان کنونی ایفا میکند. افزایش روز افزون جمعیت نیاز به علمیتر شدن روشهاي کشاورزي، پژوهشگران را بر آن داشته تا هر روزه راهحلهاي جدید جهت حفظ منابع موجود ارائه نمایند. نظر به اهمیت مسئله کاهش مصرف بیرویه آب، روشهاي نوینی جهت حفظ منابع آب پیشنهاد شده است. یکی از این روشها، پوشش مجاري کانالها و آبراهههاي انتقال آب بوسیله مصالح بتنی، آسفالت، فرآوردههاي پتروشیمی و غیره بوده که بمنظور افزایش کارائی شبکههاي توزیع آب ابداع گردیدهاند. با توجه به روند رو به رشد بکارگیرایني روشها، خصوصاً کاربرد پوششهاي بتنی در کشور، طبیعتاً مشکلاتی در زمان اجرا و یا در هنگام بهرهبرداري و نگهداري بوقوع پیوسته که مهمترین آنها ایجاد ترك، تخریب وشکاف در این پوششها بوده است. یکی از اساسی ترین مسائلی که در طراحی کانالهاي انتقال آب وجود دارد، بررسی خاك هاي منطقه می باشد . در علم مهندسی ژئوتکنیک، گروهی از خاکها وجود دارند که به خاکهاي مساله دار معروف هستند که یکی از معروف ترین آنها خاکهاي واگرا می باشند. این خاکها تحت تاثیر شرایط محیطی خاص، ویزگیهاي خاصی از خود بروز می دهند. گزارش حاضر به منظور ارائه نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه خسارات وارده ناشی از عملکرد خاکهاي واگرا بر روي شبکه آبیاري جایزان در استان خوزستان میباشد.

کلید واژه ها: کانال، مهندسی ژئوتکنیک، خاك مساله دار، خاك واگرا

-1 مقدمه:

واگرائی پدیدهاي است که طی آن خاکهاي رسی واگرا (Dispersive) در مجاورت آب، نیروي جاذبه میان ذرهاي خود را از دست داده و یکدیگر را دفع میکنند. دلیل اصلی فرسایش رسها در اثر پدیده واگرائی، بیشتر شدن نیروي دافعه الکتریکی از نیروي جاذبه واندروالسی (میان ذرهاي) در بین آنها میباشد.

اگر خاك رسی بتدریج خشک شود، کاتیونها بشدت جذب سطح ذرات کانیهاي رسی میشوند و مازاد کاتیونها به صورت املاح رسوب میکنندچنانچه. خاك مزبور مجدداً در آب قرار داده شود، املاح تهنشین شده در آب حل میشوند و کاتیونهاي جذب شده تحت اثر دو نیروي مخالف، یعنی نیروي اسمزي از یک سو و جاذبه الکتریکی ذره رس از سوي دیگر، توزیع ویژهاي در اطراف ذره رس مییابند.نحوه قرار گرفتن و توزیع کاتیونها در اطراف ذرات رسی شبیه به توزیع مولکولهاي هوا در جو زمین است. نیروهاي ثقلی از یک سو و توانائی دور شدن مولکولهاي هوا از سطح زمین از سوي دیگر، موقعیت هر مولکول را در جو زمین مشخص میکنند. بدین جهت در اطراف پوشته زمین، فراوانی مولکولهاي هوا زیاد و با افزایش ارتفاع از فراوانی آنها کاسته می-شود.آنیونها برخلاف کاتیونها به علت اینکه داراي بار منفی هستند از سطوح منفی ذرات رس رانده میشوند.

٧٢٦


بدین لحاظ فراوانی آنیونها در نزدیکی سطوح رس به کمترین مقدار خود میرسد و با بیشتر شدن فاصله از این سطوح، فراوانی آنها بیشتر میشود. سطح ذره با بار منفی و توزیع کاتیونها در اطراف آن به لایه دوگانه موسوم است. منشاء خصوصیات خمیري خاکهاي رسی وجود همین لایه در اطراف ذرات کانیهاي آنها است. چنانچه برآیند نیروهاي بین ذرات دافعه باشد، شکل ساختمانی خاك از نوع پراکنده (واگرا) و اگر برآیند نیروها جاذبه باشد شکل ساختمانی از نوع مجتمع (فلوکوله) خواهد بود. حساسیت ساختمان مجتمع به دست خوردگی از ساختمان پراکنده بیشتر است.

نیروهاي واندروالس علاوه بر فاصله ذرات کانیهاي رس، تابع جرم آنها نیز میباشند. اگر ذرات خاك به مقدار کافی کوچک باشد، این نیروها تحت الشعاع سایر نیروهاي بین ذرهاي قرار میگیرند. در این حالت، در صورت تماس خاك رس با آب براثر ضربات ناشی از برخورد مولکولهاي آب با کانیهاي رسی و در نتیجه فائق آمدن نیروهاي دافعه بین ذرات بر نیروي واندروالسی، ذرات رس به راحتی به در آب معلق میگردند. پدیده فوق خاصیت کلوئیدي نامیده شدهو به محلول حاصل، محلول کوئیدي گویند. خاکهاي ریزدانه خاصی در طبیعت وجود دارند که به محض تماس یافتن با آب به سرعت شسته میشوند. اینخاکها که عموماً از نوع رس هستند در صورت قرار گرفتن در معرض جریان آب، حتی اگر سرعت جریان کم باشد، به سهولت شسته و فرسایش مییابند. بالا بودن درصد یون سدیم با شعاع هیدراته بالا در آب منفذي موجب تشدید خاصیت واگرائی در خاکهاي رسی میگردد. بدین ترتیب و با توجه به مطالب فوق میتوان تفاوت خاکهاي واگرا و غیر واگرا را در این دانست که در خاکهاي واگرا براثر مجاورت با آب، نیروي جاذبه بین ذرات ( نیروي واندروالس) از بین رفته و در نتیجه ذرات کلوئیدي خاك به سهولت، حتی با نیروي کم ناشی از حرکت بسیار آرام آب از یکدیگر دور می-شوند، ولی در خاکهاي رسی غیر واگرا براثر تماس آب با خاك، نیروي جاذبه بین ذرات از بین نرفته و براي فرسایش و شسته شدن آنها لازم است سرعت جریان آب به قدر کافی زیاد باشد.

-2 تحقیقات انجام شده قبلی در خصوص واگرائی و نقش تخریبی آن
مسئله آب شستگی در خاکهاي واگرا از جمله مسائلی است که در دو دهه اخیر توجه بسیاري از محققان و مهندسان را به خود جلب کرده است و در پی تحقیقاتی که در همین دو دهه در این زمینه انجام شده نقش پدیده واگرائی در آب شستگی بسیاري از خاکریزها، سدهاي خاکی و دیوارههاي کانالهاي خاکی معلوم گردیده است. شناخت پدیده واگرائی، علت اصلی بسیاري از آب شستگیها را که تا پیش از این مبهم مانده بود روشن ساخته است. اگر چه گزارشهائی راجع به تخریب پوششهاي بتنی خاکها در اثر وجود خاکهاي واگرا در دست است ولی عمدتاً بیشترین مسائل ناشی از این خاکها در خصوص سدهاي خاکی مطرح میباشد . نخستین بار در سال 1930، میدلتون (Middleton) پدیده واگرائی را یکی از عوامل موثر در فرسایش خاکهاي ریزدانه معرفی کرده و بالا بودن درصد املاح سدیم را در خاکهاي واگرا یکی از مهمترین ویژگیهاي آنها دانسته است. در سالهاي 1935 تا 1938، فولک (volk) نیز واگرائی خاکها را دلیل اصلی بسیاري از خرابیهائی دانست که در سدهاي خاکی کوچک و بندها و خاکریزها طراحی شده توسط سازمان حفاظت خاك آمریکا (scs) مشاهده شده بود. در خلال سالهاي 1960 تا 1970،تحقیقاتی که عمدتاً در استرالیا و بر روي علل تخریب سدهاي خاکی کوتاه انجام گرفت به شناخت بهتر رسهائی که بسهولت شسته میشوند (Erodible Clays) منجر گردید. در سالهاي 1965، وود و ایکیسان (Wood and Aitchison) پدیده فرسایش درونی (رگاب) را در سدهاي کوتاه با در نظر گرفتن اثر نوع خاك، نسبت جذب سدیم (SAR) و میزان املاح آب موجود در خاك مورد بررسی قرار دادند. در سال (Ingle and Aitchison) 1969 نتایج بررسی خود را در زمینه نحوه تأثیر

٧٢٧


شیمی آب و خاك در پدیده واگرائی و همچنین تأثیر درزها و ترکها در آب شستگیهاي داخلی عرضه کردند. در خلال سالهاي 1971 -72 شرارد و چندین تن از محققان دیگر، اثر پدیده فرسایش درونی را در سه دسته از سازههاي خاکی شامل یک بند خاکی کوتاه که آنها نیز به منظور کنترل سیلاب بنا شده بودند و تعدادي سدهاي مشابه دیگر بعمل آورند.

علاوه بر این، پژوهشگران نسبت به ساخت دستگاههائی جهت تعیین قابلیت واگرائی خاکهاي رسی اقدام نمودند که از جمله میتوان دستگاه آرولاناندن (Arulandan) در سال 1975 و دستگاه پین هول (Pinhole) در سال 1976 که توسط شرارد (Sherard) ساخته شد را نام برد . با ابداع دستگاه پینهول تحولی در چگونگی انجام آزمایشها و تحقیقات مرتبط با خاکهاي واگرا بوجود آمد. در تحقیقاتی که رحیمی و دلفی بر روي خاکهاي واگرا در منطقه خوزستان بعمل آوردند، ضمن اینکه روش پین هول را بعنوان بهترین روش مستقیم تعیین قابلیت واگرائی خاکها معرفی نمودند، دیاگرامی جهت ارزیابی غیر مستقیم (شیمیائی ) خاکهاي واگرا با توجه به PH، هدایت الکتریکی عصاره اشباع (Ece) و نسبت جذب سدیم (SAR) ارائه نمودند. همچنین فرزانه و عسکري آزمایشهائی را با استفاده از روشهاي مختلف بر روي نمونههائی از منابع قرضه خاك سد 15 خرداد جهت ارزیابی روشهاي مختلف تعیین واگرائی خاکهاي رسی و نقش این پدیده در قابلیت آب شکستگی خاك مورد مطالعه قرار دارند. پراکندگی و عدم تطابق روشهاي مختلف آزمایش واگرائی مثال جالبی است که پیچیدگیهاي این پدیده و دشواري تعیین میزان آن را در بعضی از خاکهاي ریزدانه، براساس نتایج آزمایشهاي متداول بخوبی مینمایاند. شاید بتوان مهمترین تحقیقاتی را که در زمینه موضوع خاص این پژوهش انجام پذیرفته، مربوط به مقاله رحیمی تحت عنوان مسائل سازههاي آبی در خاکهاي شور ( مطالعه موردي – شبکه آبیاري گتوند) دانست. براساس مطالعات انجام شده در این تحقیق ضمن اینکه یکی از مشکلات اساسی سازه-هاي آبی در خاکهاي شور و گچی، ایجاد پدیده واگرائی به عنوان عاملی جهت ناپایداري خاك شناخته شده، وجود کاتیون سدیم و میزان نسبی آن در نمکهاي موجود در خاك علت اصلی واگرائی خاکها معرفی گردیدهاند. همچنین در این تحقیق روش تعیین کیفی واگرائی توسط دستگاه پینهول و تجزیه شیمیائی بعنوان دو روش مطمئن و سریع پیشنهاد گردیده است.

آب شستگی با فرسایش ذرات رس واگرا در پائین دست سازههاي خاکی یا در محل اتصال سازه به منطقهاي با نفوذپذیري بالا آغاز میگردد و فرآیند فرسایش در داخل یا زیر سازه به سمت نواحی با بار آبی بیشتر در بالادست پیشروي میکند و سرانجام مسیر فرسایش یافته به صورت یک تونل یا مجرا به منبع آب متصل می-شود.در این مرحله در صورت وجود آب کافی در منبع، آب با شدتی بسیار بیشتر از گذشته و به صورت متمرکز جریان و روند فرسایش با چنان سرعتی ادامه مییابد که ممکن است در مدت کوتاهی به تخریب سازه منجر گردداین. پدیده عیناً در خاکهاي غیر چسبنده بسیار ریز، مانند سیلتها و ماسههاي خیلی نرم نیز مشاهده میشود.اما در این خاکها علت آب شستگی مکانیکی است، در حالیکه در خاکهاي رسی واگرا پدیده، فیزیکی – شیمیائی میباشد. در سدهاي خاکی و خاکریزهاي در تماس با آب، آب شستگی با تمرکز جریان در تركها یا درزهاي موجود در پائین دست ( که ممکن است به دلیل نشست سازه و یا انقباض خاك ایجاد شده باشد) آغاز و براثر پیشروي این فرآیند به سمت بالا دست، مفر جدیدي براي خروج سریعتر آب بوجود میآید و این امر توام با افزایش سرعت فرسایش خاك در زیر پوشش و در اثر تركهاي ناشی از انقباض خاك، حفرات ناشی از حفاري حیوانات و یا از محل سازههاي جنبی (مثل سازههاي زهکش، تنظیم و یا تقسیم آب) آغاز و در نهایت گسترش آب شستگی، ضمن ایجاد خسارات فراوان، به تخریب پوشش کانال منجر میگردد.

٧٢٨


علاوه بر این جریان یافتن آب باران بر روي سطح خاکریزهاي ساخته شده از خاکهاي واگرا نیز سبب فرسایش سطحی خاك میشود و بر اثر نفوذ آب باران از طریق مجاري ایجاد شده به هر دلیل و در نتیجه فرسایش توده داخلی خاك، تونلها و حفرات بزرگی در بدنه خاکریز بوجود آمده و خسارات بعدي را در پی خواهد داشت.

-3 عوامل موثر در ایجاد پدیده واگرائی
با توجه به کلیه بحثهاي گذشته مهمترین عوامل موثر در ایجاد واگرائی را میتوان به شرح زیر دستهبندي نمود:

-1-3 نوع و غلظت محلول درآب منفذي

مهمترین عامل موثر بر پدیده واگرائی غلظت یون سدیم در آب منفذي خاك است. علت اصلی این مسئله یک ظرفیتی بود کاتیونهاي سدیم میباشد. خاکهاي حاوي املاح کلسیم و آلومینیوم، بدلیل بیشتر بودن ظرفیت این عنصر واگرا نیستند.

کاتیونهاي پتاسیم نیز یک ظرفیتیاند اما بدلیل کوچک بودن، در فضاي میان اتمهاي تشکیلدهنده کانیهاي رسی وارد شده و در آن محبوس میشوند. بنابراین کاتیونهاي مزبور تبادلپذیر نیستند. کاتیونهاي سدیم بدلیل بزرگ بودن، نمیتوانند در این فضا وارد شوند.

بدلیل یک ظرفیتی بودن یون سدیم، تعداد یونهائی که براي برقراري تعادل الکتروستاتیکی جذب ذرات رس میشوند دو برابر یونهاي دو ظرفیتی است و در نتیجه پتانسیل اسمزي در خاکهاي حاوي املاح سدیم بیشتر میباشد. خاصیت اسمز یکی از دلایل جدایی ذرات خاك از یکدیگر است. به عنوان مثال حالتی را در نظر می-گیریم که بر اثر ترك خوردن یک خاکریز رسی، آب کانال یا باران به داخل ترکها جاري شود، در این صورت اگر غلظت یونهاي موجود در آب منفذي خاك از غلظت آب مجاور، بیشتر باشد، آب در تماس با خاك به درون آن نفوذ میکند، براثر این خاصیت که آنرا اسمز مینامند، خاك متورم میگردد. با ورود آب و در نتیجه این فاصله میان ذرات خاك، از نیروي جاذبه بین ذرات کاسته میشود و در نهایت، ذرات خاك از یکدیگر جدا می-شوند.

بدین ترتیب میزان تأثیر خاصیت اسمز با غلظت و به عبارت دیگر با تعداد یونهاي موجود در خاك نسبت مستقیم دارد و با توجه به آنچه در مورد فراوانی یونهاي سدیم در خاکهاي حاوي املاح این عنصر به منظور برقراري تعادل الکتروستاتیکی گفته شد، نتیجه میشود که شدت خاصیت اسمز در این خاکها بیشتر است. علاوه بر این مسئله، نیروي جاذبه الکتریکی میان یونهاي سدیم و سطح ذرات رس از یونهاي دو ظرفیتی کمتر و در نتیجه ضخامت لایه دو گانه بیشتر است. بنا به دلائل فوق ضخامت لایه یونهاي احاطهکننده ذرات رس در خاکهاي حاوي املاح سدیم بیشتر است و دراین شرایط، مقدار نیروي جاذبه واندروالس بین ذرات کمتر بوده و چه بسا به صفر نیز برسد. پس وجود سدیم در خاکهاي منجر به افزایش پتانسیل اسمزي و کاهش نیروهاي جاذبه واندروالس بین ذرات و در نتیجه واگرائی خاکهاي رسی میشود.

-2-3 خصوصیات شیمیائی آب در تماس با سطح خاك

کاهش میزان املاح محلول در آب در تماس با سطح خاك، احتمال آب شستگی را افزایش میدهد. همچنین افزایش غلظت املاح در آب، فرسایش خاك را متوقف میکند. باید توجه داشت که نوع املاح آب واگرائی خاك

٧٢٩


و فرسایش ناشی از رگاب را کاهش و برعکس وجود کاتیونهاي سدیم این خطر را افزایش میدهد. البته هرچه میزان املاح آب کمتر باشد تأثیر نوع املاح کمتر میگردد.

-3-3 تركخوردگی

در حالت عادي خاکهاي واگرا هیچگونه واکنش فیزیکی – شیمیائی از خود بروز نمیدهند مگر اینکه در اثر ایجاد تركهاي ناشی از انقباض، نشست نامساوي و افزایش فشار آب منفذي مجرائی جهت حرکت آب درون این خاکها ایجاد گردد. این عمل بدون تردید نقطه شروع پدیده واگرائی و تشدیدکننده آن میباشد.

-4-3 کانیهاي تشکیلدهنده خاك رس

وجود کانیهاي مونتموریلونیت در رسها و قرارگیري یونهاي سدیم در میان لایههاي میانی آنها یکی از علل اصلی بروز پدیده واگرائی است. وجود کانیهاي کائولنیت با توجه به ساختمان قرارگیري آنها از مقدار واگرائی خواهد کاست. کائولنیت یکی از کانیهاي اصلی تشکیلدهنده خاکهاي رسی است. ساختمان این کانی کاملاً با ساختمان مونتموریولنیت متفاوت است. از به هم پیوستن ذرات این کانی صفحاتی بوجود میآیند که ضخامت آنها بسیار بیشتر از صفحات کانی مونتموریولنیت است و به همین دلیل در کائولنیت ضخامت صفحات به سطح از مونتموریولنیت بیشتر است. با توجه مثبت بودن بار الکتریکی در گوشههاي این صفحات، بخصوص در PH کم، میزان نسبی بارهاي مثبت در کائولولنیت بیشتر است و در این شرایط از واگرائی آن کاسته می-شود. بعلاوه بهم پیوستگی صفحات سیلیس –آلومین در کائولونیت بدلیل وجود پیوند هیدروژنی نسبتاً محکم، بسیار بیشتر است. بنابراین ملاحظه میشود میزان سدیم لازم براي جداشدن ذرات کائولونیت و واگراگشتن آن

بسیار بیشتر از مونتموریولنیت است.

به طور کلی در منابع موجود داخلی و خارجی به صورت موردي (به جز پروژه گتوند در ایران) به هیچ پروژهاي که در اثر واگرائی خاکریز کانالها، پوششی بتنی مورد تخریب واقع شده باشد اشاره نگردیده ولی تمامی این مراجع یکی از علل ایجاد تخریب در پوششهاي بتنی را قابلیت واگرایی خاکها دانستهاند. در منطقه خوزستان نیز که منطقه موضوع این پژوهش است تنها گزارش راجع به تخریب پوششهاي بتنی در اثر خاصیت واگرائی خاك در پروژه گتوند میباشد. اگر چه کانالهائی که به صورت خاکی اجرا شده و پوشش نگردیدهاند براثر سرعت بالاي جریان آب ( بیش از یک متر در ثانیه). و یا خاصیت واگرائی آنها دچار آب شستگیهاي شدیدي میشوند، اما نظر به اینکه بدنه خاکریز کانالهاي پوشش شده با یک لایه سخت مانند بتن، حفاظت میگردد. امکان آب شستگی ناشی از واگرائی خاك کاهش مییابد. البته ممکن است این عامل با سایر عوامل نظیر سرعت بالاي جریان در طی سالیان دراز و متمادي دست به دست هم داده و بتدریج آب شستگیهاي شدیدي را در سطح خاکریز و زیر پوشش بتنی پدید آورند.

بطور کلی بر اساس شواهد و مطالعات موجود، اگر خاکریزهاي حاوي خاك واگرا به خوبی محافظت گردیده، از ایجاد ترك و درز و شکاف در آنها جلوگیري بعمل آمده، جریانهاي سطحی آب بر روي این خاکها بخوبی کنترل و از نفوذ آب به زیر پوشش جلوگیري شود، هیچگونه مسئله حاد ناشی از واگرائی بستر خاکی، پوششهاي بتنی را تهدید نمیکند. اگر چه در سدهاي خاکی این ایده باید با تأمل بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش بعلت مشکوك بودن بعضی از کانالهاي تخریب شده به وجود خاکهاي واگرا در بستر کانالها، نمونههائی از خاك

٧٣٠


محلهاي تخریب (منطقه جایزان)، جمعآوري گردیده که در قسمت بعدي ضمن بحث راجع به روشهاي آزمایشگاهی و شناسایی این خاکها توضیحات جامعتري ارائه خواهد گردید.

در حال حاضر بیشترین توصیهها در مورد کنترل و کیفیت خاکهاي واگرا در رابطه با ساخت سدهاي خاکی بوده و کمتر به مسائل ناشی از اینگونه خاکها در بستر کانالها اشاره گردیده است. هم اکنون بهترین توصیه در برخورد با خاکهاي واگرا، عدم استفاده از آنهاست. اما اگر استفاده از خاکهاي واگرا ضرورت داشته باشد. باید براي مقابله با پدیده آب شستگی در آنها چارهاي اندیشید. روشهاي مقابله با این نوع خاکها به قرار زیر می باشند.

-1 استفاده از آهک
-2 استفاده از سولفات آلومینیوم
-3 استفاده از ژیپس
-4 استفاده از فیلترها -5 استفاده از خاکهاي غیر واگرا در مقاطع بحرانی -6 استفاده از آببند ها

همانطور که ملاحظه می شود یکی از روشهاي مقابله با پدیده آبشستگی در خاکهاي واگرا استفاده از آبند هاست. بدین منظور که اجازه نفوذ آب به این خاکها داده نمی شود و دیگر امکان شسته شدن خاك از بین می رود. در قسمت بعدي به روش مقابله با این نوع خاك و نتایج آزمایشگاهی خاك در شبکه آبیاري جایزان خوزستان اشاره خواهد شد.

-4 بررسی پتانسیل خاك منطقه جایزان و نحوه کنترل خواص آن

بطور کلی اقتصادي ترین و اجرایی ترین روش مقابله با خاکهاي مساله دار در کانال هاي انتقال آب، جدا سازي لاینینگ از این نوع خاکها می باشد. این روش که در قسمت قبلی توضیح داده شد(استفاده از آببند ها )، معمولا توسط مصالح پلیمري به نام ژئوممبرین ها تامین می شود. ژئوممبرین ها غشاهایی از جنس موادپلیمري پلاستیکی و یا لاستیکی هستند که نفوذپذیري بسیار اندکی دارند. این نوع از مصالح به دلیل خاصیت ناتراوایی که در مقابل عبور گازها و یا سیالات دارند داراي کاربردهاي بسیار زیادي در صنعت می باشند. به منظور بررسی نوع خاك منطقه و همینطور بررسی پاسخگو بودن تاثیر مصالح ژئوممبرینی در زیر لاینینگ کانال طیف گسترده اي از آزمایشات شامل آزمایش دانه بندي خاك منطقه، آزمایش حدود اتر برگ، آزمایش پتانسیل روانگرایی (پین هول، هیدرومتري دوبل) در منطقه انجام گرفته شد که در قسمت بعدي به این نتایج اشاره خواهد شد.

-1-4 آزمایش دانه بندي و حدود اتر برگ

بر اساس مطالعات آزمایشگاهی بافت تحت الارضی مورد مطالعه از جنس ماسه سیلیسی می باشد که در محدوده هایی رس سیلتی با پلاستیسیته متوسط نیز مشاهده می شود. در زیر به یکی از جدول هاي دانه بندي خاك و تعیین خد روانی اشاره شده است.


-2-4 بررسی پتانسیل روانگرایی

جهت تشخیص پتانسیل واگرایی خاك منطقه از آزمایش پین هول (سوراخ سوزنی) و هیدرومتري دوگانه استفاده شده است. آزمایش روش استاندارد شناسایی و رده بندي رس هاي واگرا با آزمایش سوراخ سوزنی بر اساس ASTM D4647 انجام گرفته است. این آزمایش ارائه دهنده روشی مستقیم و کیفی براي اندازه گیري پتانسیل واگرایی و فرسایش پذیري کلوئیدي خاك هاي رسی توسط عبور آب از سوراخ کوچک ایجاد شده در میان نمونه است. آزمایش هیدرومتري 2گانه طبق استاندارد D4221 مکمل این آزمایش است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید