بخشی از مقاله

بررسی نظریه های گوتیک و تاثیر آن بر هنر و معماری


خلاصه

سبک را به طور عام می توان الگوها یا صفات بارز چیز یا مجموعه ای از اشیاء دانست .مزیت سبک بر دیگر رو شهای طبقه بندی تاریخ هنر در این است که به وسیله آن می توان با حداقل مدارک بیشترین آگاهی را از وضع هنر در دو ه ای خاص کسب کرد.گوتیک، یکی از سبکها و دورههای تاریخی معماری است. این سبک، سبکی مذهبی بوده که همواره، در خدمت کلیسا بوده است. دوره گوتیک در فرهنگ جهان دوران استیلای مذهب، و بالاخص کلیسا، بر جوامع بوده. تمام ابعاد و جنبههای زندگی در جهت خداوند و برای خداوند تعریف می شده. این الگو در معماری آن دوران خود را به صورت فلشهای رو به بالا (به سمت خداوند) نشان داده است. در این مقاله به بررسی معماری گوتیک و دوره های تاریخی دربرگیرنده آن پرداخته میشود و سعی میشود تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی این دوران مورد بررسی قرار بگیرد.

کلید واژهها: گوتیک، زیبائی، قرون وسطی

- 1 مقدمه:

در حدود سال 1150 میلادی ناحیه ای که مهد پرورش هنر گوتیک بود به ایالت "ایل-دو-فرانس" فرانسه، یعنی شهر پاریس و حومه آن منحصر می شد و این شیوه منسوب به قوم گوتها یعنی اقوام شمالی اروپا بوده و عمدتا در مورد هنر و معماری به کار می رفته است و تنها در صد سال اخیر بوده است که بحث درباره پیکره تراشی و نقاشی گوتیک نیز متداول گردیده است.(لیتکوهی،.(134 :1390
آغاز پیدایش هیچیک از شیوههای معماری را به دقت شیوه گوتیک، نمیتوان تعیین کرد. هنر معماری گوتیک در میان سالهای 1137 و 1144 میلادی در جریان بازسازی کلیسای سنت دنیس فرانسه پا به عرصه وجود گذاشت و تا اواسط قرن شانزدهم میلادی در اروپا معمول بود. هنر گوتیک در میان دو دوره رمانسک و رنسانس واقع شده است و تا قبل از دوره مدرن گوتیک به عنوان یک صفت منفی به کار میرفت فیلاریته از آن به عنوان هنر فلاکت زده یاد میکند. سبک معماری جورجیا الهام گرفته از این سبک در سال های 1720 تا 1840 در کشورهای انگلیسی زبان شهرت یافت.

دوره گوتیک در فرهنگ جهان دوران استیلای مذهب، و بالاخص کلیسا، بر جوامع بوده. نوع ارتباطات در آن دوران به صورت عمودی تعریف می شده است. بدین معنا که تمام ابعاد و جنبههای زندگی در جهت خداوند و برای خداوند تعریف می شده. این الگو در معماری آن دوران خود را به صورت فلشهای رو به بالا (به سمت خداوند) نشان داده است. دوره ٔ گوتیک با ظهور اومانیسم پایان یافت. البته عدهای دوره رنسانس را دشمن گوتیک می دانند

قرون 11 و 12 دوران ساختمانهای عظیم و بزرگ بود و کلیسا و کاتدرال1های پرعظمتی در سراسر نواحی اروپای غربی ساخته شد بوسیله پیدا کردن راه حلهای ذکاوتمندانه در معماری، سنگینی و فشار طاقها و سقفهای سنگین به پشتیبانهای بزرگی که در خارج از عمارت و ساختمان اصلی بود منتقل میگشت و در داخل فقط ستونهای ظریف و کشیده طاقهای مرتفع را نگه میداشت که به خاطر طاقهای جناغی ممکن گردید و از معماری عربها اقتباس شده بود در روی تمام ساختمانها برجهای مرتفعی بود که با پلههای مارپیچ به سوی آسمان بالا میرفت این معماری گوتیک نام داشت.

- 2 قرون وسطی2

در 326 پ. م کنستانتین شهر قسطنطنیه را نزدیک بیزانسیوم بنا کرد و پایتخت امپراتوری خود را از از شهر قدیمی روم3 به این مکان (روم جدید) منتقل ساخت.بدلیل وسعت امپراطوری ،منازعاتی بین روم شرقی و غربی پیش میایدکه باعث تقسیم امپراطوری به شرقی و غربی میشود.به علت وسعت امپراتوری به طوری که روم قدیم از آسیای صغیر و نواحی شرقی بسیار دور بود و پایتخت تازه نیز از سرزمینها و نواحی غربی امپراتوری، مانند (گل) فرانسه و بریتانیا و اسپانیا زیاد فاصله داشت تا مدتی دو امپراتور در روم سلطنت میکرند که باعث تقسیم امپراتوری به دو دولت شرقی و غربی گردید. امپراتوری روم غربی که روم پایتخت آن بود زیاد دوام نیاورد و در برابر باربارها و گتها و واندالها در سال 410م از هم پاشید (نعل نهرو, .(1386 در قرن پنجم میلادی و با سقوط دولت روم، جهان مغرب زمین وارد دورانی شد که از آن با نام قرون وسطی یاد میشود. این دوره تقریباً از قرن پنجم تا قرن چهاردهم میلادی ادامه یافت. در نیمه اول این دوره کهمعمولاً آن را »عصر تاریکی« میخوانند آموختن و اندیشیدن در اروپایغربی، تقریباًناپدید شد. قسطنطنیه سنتهای قدیمی را حفظ میکرد مسیحیت شرقی ارتباطش با قسطنطنیه و روم قطع شده بود تعلیم و تعلم که بر اساس تعلیمات یونان باستان الهام میگرفت به نظر مسیحیان مومن و متعصب آن زمان کتابهای مناسبی برای آموزش نبودند در نتیجه تعلیم و آموزش دچار خسران شد همچنین بسیاری از اشکال هنر نیز به این جهت زیان دید. در سرزمینهای دیگر، بویژه در کشورهای اسلامی و شرق امپراتوری روم که مرکز آن قسطنطنیه بود، تفکر و اندیشه، شکوفایی چشمگیری داشت. از طریق ارتباط روز افزون با ملتهای اسلامی که برخی از متون کلاسیک را حفظ و نگهداری کرده بودند و همچنین توسط دولتهای تازه تأسیس اروپای غربی، نوشتههای ارسطومجدداً به دنیای غربی معرفی شد.

ولی روم شرقی که قسطنطنیه پایتخت آن بود تا 1453م دوام یافت تا ترکهای عثمانی قسطنطنیه را تسخیر کردند که با سقوط این شهر امپراتوری روم شرقی نیز پایان پذیرفت. تا کنون کنستانتینوپل یا به قول ترکها (استانبول) در تصرف ترکها میباشد.سقوط قسطنطنیه مبنایی برای رنسانس است.

کنستانتین بنیانگذار شهر جدید اولین امپراتور روم بود که مسیحی شد و مسیحیت دین رسمی روم گردید. پطروس یکی از شاگردان مسیح به روم آمد و نخستین کشیش آن شهر شد و برای بسیاری از مسیحیان مکان مقدسی شد. مسیحیت به فرقههایی تبدیل شده بود که یک دسته لاتینی بودند که مرکزشان شهر روم و اسقف اعظم روم به عنوان رئیس و رهبر ایشان شناخته میشد که بعدها به صورت پاپ روم در آمد این آیین در شمال و مغرب اروپا انتشار یافت و به صورت آیین کاتولیکی رومی معروف است و دسته دیگر مسیحیان یونانی که مرکزشان قسطنطنیه بود و این آیین به ارتدوکس مشهور است. اختلاف میان کاتولیکی روم و ارتدوکس یونان به کار بردن مجسمهها و تصاویر بود. آیین روم پرستش تصاویر مقدسان و مریم مادر مسیح را تشویق میکرد در صورتی که آیین ارتدوکس به شدت مخالف این عمل بود (نعل نهرو, .(1386 تئودوسیوس که بعد از ژولین4 امپراتور شده بود نه تنها با کسانی که مسیحی نبودند مخالف بود بلکه با مسیحیان ارتدوکس نیز مخالف بود و تا مدتی روم غربی و شرقی را متحد ساخت و خود امپراتور بود که اختلاف در این زمان میان فرقههای مسیحیت بود.


- 2-1 فئودالیسم، نظامی اجتماعی-اقتصادی در قرون وسطی

از حدود سال 800 تا 1300 میلادی، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم فئودالی5 که ساختار اقتصادی و سیاسی این دوره بود سازماندهی شده بود. که یکی از مهمترین ویژگیهایتمدّنقرون وسطی بود . در آن زمان یک جامعه مسیحیت و تعلق داشتن به یک گروه یا یک جامعه مسیحی در مقابل کافران یا مسلمانان وجود داشت و در بین مسلمانان نیز به همین شکل بود. دراین سیستم دهقانان قسمتی از مال خود را به صاحبان قلعه میدادند تا آنها را چپاول نکنند و در برابر دیگران از آنها حمایت کنند و صاحبان قلعهها نیز به قصرها پرداخت میکردند یا از نظر نظامی در مقابل صاحب دژ بزرگتر یا فئودال بزرگتر به او کمک میکردند(نعل نهرو، .(1386

در کنار دهقانان و مالکان زمین طبقات دیگری از قبیل پیشه وران مختلف و بازرگانان نیز بودند که جزء سیستم فئودالی نبودند، اشراف و مالکان زمین که به پول احتیاج داشتند از آنها قرض میگرفتند و در عوض آنها نیز از مالکان و اشراف امتیازاتی میگرفتند که به قدرت آنها میافزود بدین قرار بجای کلبههای حقیر سرفها که در اطراف قصرها قرار داشت کم کم شهرهای کوچکی پیدا شد که در آنها منازل در اطراف یک کلیسای بزرگ اصلی یا در اطراف تالار مرکز اصناف به وجود میآمد این شهرها که در اروپا رشد مییافتند مانند فرانکفورت، هامبورگ و... کم کم رقبای اشراف و اربابان فئودال میشدند. طبقه جدید رشد میکرد و آنقدر ثروتمند بود که به اشراف اعتنا نمیکرد به این ترتیب یک مبارزه طولانی میان طبقه جدید و اشراف صاحب زمین به وجود آمد و اغلب پادشاه نیز که از قدرت اشراف میترسید جانب شهرها و طبقه جدید را میگرفت. گروهی نیز بدلیل جنگهای زیاد کار نظامی گری را انتخاب میکنند که بعدها شوالیه ها خوانده میشوند

- 3 جنگهای صلیبی

جنگهای صلیبی6 به سلسلهای از جنگهای مذهبی گفته میشود که در سال 1095م توسط یک شورای عالی کلیسائی تصمیم به جنگ گرفته شد و توسط شاهان و نجبای اروپایی داوطلب بر علیه مسلمانان برافروخته شد. صلیبیان از جایجای اروپای غربی در جنگهایی مجزا بین سالهای 1095 تا 1291 شرکتداشتند. مبارزان صلیبی یا به اختصار صلیبیان، مسیحیان کاتولیکی بودند که علیه مسلمانان و مسیحیان ارتدوکس در قلمرو روم شرقی و در ابعاد کوچکتر با اسلاوها7، مغولها، و خوارج مسیحی جنگیدند، در بازههایی مسیحیان ارتدوکس با آنها متحد شده، علیه مسلمانان میجنگیدند. صلیبیان در ابتدا با هدف بازپسگیری اورشلیم و زادگاهحضرت مسیح علیهالسلام و دیگر معالم مسیحی در فلسطین از دست مسلمانان و ایجاد دولتهای صلیبی در نقاط مختلف فلسطین شروع به جنگ کردند. و مبارزات آنها در حقیقت پاسخی بود به درخواست رهبران امپراتوری روم شرقی برای جلوگیری از پیشروی ترکان سلجوقی در آناتولی. همچنین، عبارت جنگهای صلیبی برای توصیف مبارزاتی همزمان و پس از آن در قرن 16 به کار میرود که در خارج از شام به دلایل مختلف مذهبی، اقتصادی و سیاسی معمولاًعلیه پگانها 8 و خوارج مسیحی و افراد تکفیر شده انجام شد.
جنگهای صلیبی هشت جنگ است که در جنگ اول و چهارم هیچیک از پادشاهان اروپایی دخالت نداشتند و فقط نجبا و اصیل زادگان بودند که بر صلیبیها فرمانروایی میکردند. غیر از جنگ اول در دیگر جنگها مسیحیان از مسلمانان شکست خوردند. صلیبیان در ابتدا موفقیتهای موقتی داشتند، اما سرانجام از سرزمینهای مقدس بیرون رانده شدند. بااین حال جنگهای صلیبی تاثیرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمی بر اروپا گذاشت. بهخاطر درگیریهای درونی بین شاهان و مراکز قدرت مسیحی برخی از جنگهای صلیبی از هدف اولیهشان منحرف شدند، مانند جنگ صلیبی چهارم که به غارت قسطنطنیه مسیحی و تقسیم امپراتوری بیزانس بین جمهوری ونیز و صلیبیان انجامید. جنگ صلیبی ششم نخستین جنگی بود که بدون دعا و اجازه رسمی پاپ آغاز شد.
آخرین جنگ صلیبی در سال 1249م بود که به فرماندهی لوئی نهم پادشاه فرانسه انجام شد که در جنگ شکست خورد. در سال 1250با مرگ فردریک دوم امپراتوری عملا پایان پذیرفت زیرا ایتالیا از آن جدا شد و آلمان به قطعات کوچک تقسیم شد. در سال 1215م جان به جای برادرش ریچارد شیردل به سلطنت نشست و به اجبار ماگناچارتا9 را امضاء کرد. که تدریجا شورای ملی بوجود آمد که این شورا مجلس عوام و مجلس لردان را به وجود میآورند و در فرانسه نیز شورائی به نام شورای طبقات سه گانه تشکیل شد.


- 3-1 نتیجه جنگهای صلیبی

آلبرماله و ژول ایزاک پیامد مستقیم جنگهای صلیبی را گسترش بازرگانی مشرق و مغرب و از دیدگاه این دومورّخ، اینجنگها پیامدهای غیر مستقیمی نیز داشت و آن بسطتجمّلو تمدن در مغرب زمین بود؛ به طوری که جنگجویان صلیبی پس از مشاهدهی آثارتجمّلشیفته آن گردیدند و استفاده از فرش، آینه، لوازم خانگی زیبا، سلاحهای ظریف، پارچههای فاخر ابریشمی، حریر، پرنیان و مخمل در میان آنها رواج همگانی یافت. اما مهم ترین نتیجهی اجتماعی جنگهای صلیبی از دیدگاه این دو نویسنده کاسته شدن از قدرت اربابان املاک و زمین داران اروپا بود. چرا که شمار زیادی از آنها در خلال جنگهای صلیبی مردند. به باور آن دو، جنگ صلیبی، بیش از همه موجب بسط نفوذ سیاسی و تجاری فرانسه در مشرق زمین گردید؛ با نفوذی که دامنه اش به روزگار ما نیز کشیده شده است، آنان در این باره مینویسند:

به قدری فرانسوی به مشرق زمین آمد که هنوز هم ملل مشرقکلّیه مردم مغرب را فرنگی میخوانند که مأخوذ از کلمهی فرانک میباشد. نویسندگان تاریخ عمومی تمدنها ارتقای سطح علمی و توسعهی فرهنگی اروپا را از دستاوردهای جنگهای صلیبی میدانند. و در کل:

-1 اتّحادملّتهایاروپایی بر ضد مسلمانان.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید