بخشی از مقاله
چکیده
سیستم آموزشی ما دچار انفعال شده است. معلم تنها شخصی است که به عنوان یاددهنده محسوب می شود و دیکته کردن شرایطی را ایجاد کرده است که امکانات بسیاری از جمله خلاقیت و بداعت، مشارکت و ... را در دانش آموختگان از بین می برد. در این پژوهش که به روش کیفی صورت گرفته است، کلاس های حکمت هنر اسلامی در نیمسال اول سال تحصیلی 94-95دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد، مورد بررسی قرار می گیرد. این کلاس به دلیل شیوه متفاوت برگزاری واجد کیفیاتی فراتر از چارچوب برنامه ریزی آموزشی است که موجب ارتقا کیفیت آموزش گردیده است. هدف نوشتار حاضر نیز بررسی این ویژگی ها در جهت معرفی و به کارگیری آن در شرایط قابل تعمیم است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در کلاس مذکور شرایطی از قبیل ایجاد ظرفیت، امکان بداعت، آموزش مشارکت، آموزش ضمنی و ... فراهم می گردد که در سیستم دیگر کمتر امکان آن ایجاد می شود.
کلمات کلیدی: حکمت، کلاس، سیستم آموزش، معلم
مقدمه
روند آموزش معماری در گذشته به صورت استاد شاگردی، در دل فرهنگ و مردم و همچنین در ارتباط تنگاتنگ با کاربران قرار داشته است و همین امر موجب کارایی بالای این نظام بوده است. این روند تا پیش از ظهور مدارس و دانشکده های معماری پابرجا بوده و امروزه جای خود را به آموزش آکادمیک داده است که دارای کاستی های فراوان می باشد و گواه آن نیز معماری نابسامان معاصر است. بنابراین در جهت جبران این کاستی ها، بهره گیری از مزایایی که نظام پیشین دارا بوده و نوعی بازیابی آن با توجه به عصر حاضر می تواند موثر واقع گردد. علاوه بر دروس و برنامه مدون آموزشی، یکی دیگر از مولفه های تاثیرگذار در روند آموزش معماری، مولفه های مربوط به کالبد محیطی است. محیط کالبدی به سبب ساختار خود می تواند تعاملات و در پی آن فرآیند یادگیری را تقویت و یا تضعیف نماید.
آموزش معماری نیز از این قاعده مستثنی نیست و کالبد فضای آموزشی بر فرآیند آموزش معماری از تاثیر بسزایی برخوردار است. بنابراین در جهت شناخت این تاثیرات و همچنین آشنایی با نظامی متفاوت از آنچه که آموزش حاضر ارائه می دهد، کلاس حکمت هنر اسلامی که توسط دکترمحمدرضا اولیا در ترم پاییز سال تحصیلی حاضر برگزار شد، مورد بررسی قرار می گیرد. این کلاس به شکلی متفاوت از سایر دروس ارائه گردید و شکل برگزاری منعطف آن، تاثیر مثبتی در درک و انتقال مفاهیم ایفا نمود.در این پژوهش ابتدا نظام آموزش معماری در گذشته و امروز مورد بررسی قرار می گیرد تا مزایا و معایب هر کدام مشخص گردد. پس از آشنایی با تاثیرات محیط بر روند آموزش، کلاس حکمت هنر اسلامی مورد ارزیابی قرار می گیرد و ویژگی هایی که موجب تمایر آن از نظام آموزشی فعلی است، برشمرده می شود. در انتها شرحی از یافته های و نتایج اصلی مباحث در قالب جمع بندی ارائه می گردد.
آموزش سنتی معماری؛ نظام استاد شاگردی
» ردیابی تاریخ تعلیم و تربیت گواه آنست که انتفال و هم افزایی دانش و مهارت ها در جوامع و در طول نسل ها از طریق تعامل چهره به چهره" آن که نمی دانست "با" آن که می دانست" صورت پذیرفته است. این راه که طبیعی ترین راه آموزش است، همان روش استاد و شاگردی است .« - ندیمی، 1389، - 3در نظام استاد شاگردی، استاد کار ماهر و ورزیده سال ها با شاگردان خود به طور مستقیم و بدون واسطه در متن جامعه و مردم کوچه و بازار کار می کرد. شاگرد به مرور با یک معماری آشنا با مسائل و تنگناهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اقلیمی تربیت می شد و در همین راستا به بلوغ تخصصی خود می رسید. در نهایت نتیجه کار یک معمار، همانی بود که صاحب کار می خواهد و اجتماع می پسندد - مردم واری - . این شیوه آموزش مدون و ثابت نبود. علاوه بر اینکه در هر منطقه به شیوه ای خاص خود آموزش داده می شد، هر استاد نیز به روش خود به تربیت شاگردان مبادرت می ورزید. نظام استاد شاگردی تا حدود 65 سال پیش که اولین مدارس معماری در ایران شروع به کار کردند، به عنوان تنها شیوه آموزش معماری شناخته می شد.
آموزش آکادمیک معماری
این نوع از برخورد با مسئله آموزش معماری در سال 1318 با هدف راه اندازی اولین دانشکده هنری کشور و در پی آن تاسیس دانشکده هنرهای زیبا آغاز شد. در سال 1340 آموزش معماری در دانشگاه معماری دانشگاه شهید بهشتی - ملی سابق - آغاز و پس از گذشت هفت سال در سال 1347 تحت پوشش دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت نیز پا به عرصه وجود نهاد. پایه گذاران و مدرسین این هرسه دانشکده غالبا یا همچون مرحوم آنده گدار- اولین پایه گذار آموزش معماری در دانشکده هنرهای زیبا- غیرایرانی بودند و یا از میان فارغ التحصیلان مدارس معماری فرانسه، ایتالیا و امثالهم انتخاب شده بودند که به جز معدودی، عموما اطلاعات عمیقی نسبت به معماری خودی نداشتند و همین امر از جمله عوامل تاثیرگذار در گسست فرهنگی و معماری پیشین است.
تاثیر و تاثر آموزش معماری و محیط
یکی از مولفه های تاثیرگذار در روند آموزش معماری، مولفه های مربوط به کالبد محیطی است. کالبد محیطی متشکل از دو قلمرو محیط طبیعی و محیط انسان ساخته است که در بررسی اثرات کالبد بر رفتار و آموزش، قلمرو دوم مد نظر است. زیرا این انسان است که با قدرت تفکر و اراده خود می تواند محیطی را خلق کند که در جهت دست یابی به نیازهای مورد نظر وی موثر واقع گردد. در ارتباط با چگونگی تاثیرگذاری کالبد محیطی بر رفتار انسان که آموزش و یادگیری نیز به عنوان نمونه ای از این رفتار تلقی می گردد، دیدگاه های مختلفی مطرح است. یکی از این دیدگاه ها به این نکته اشاره می کند که انسان با حضور در فضا، بیش از آنکه بر فضا تاثیر گذارد، از آن تاثیر می پذیرد.
بر این اساس محیط کالبدی به سبب ساختار خود می تواند تعاملات و در پی آن فرآیند یادگیری را تقویت و یا تضعیف نماید. آموزش معماری نیز از این قاعده مستثنی نیست و کالبد فضای آموزشی بر فرآیند آموزش معماری از تاثیر بسزایی برخوردار است. در بررسی اثرات محیط بر آموزش دو رویکرد آموزش مستقیم و آموزش ضمنی را می توان برشمرد. در آموزش مستقیم از طریق مشاهده و تحلیل فضای پیرامون، جنبه های مثبت و منفی آن ارزیابی می گردد و توسط آموزش گیرنده دریافت می شود. اما آموزش ضمنی روندی متفاوت دارد. دانسته های ناشی از آموزش ضمنی بر اساس حواس انسان و به واسطه حضورش در محیط به دست می آیند و می تواند در دانش او موثر قرار گیرد. »
در صورتی که بتوان فرآیند آموزش را در مسیری قرار داد که بتواند از قابلیت های محیط به گونه ای هدفمند بهره برداری نماید، محیط نقش و جایگاه واقعی خود را به عنوان عاملی موثر و همراه در فرآیند آموزشی خواهد یافت .« - میروکیلی، 1386، - 47 از طرفی دیگر رشته های هنری با فرآیند خلاقیت و طراحی درگیرند. به همین دلیل به کارگیری حوزه های مختلف حسی در جهت دریافت و آموزش از محیط از اهمیت بسزایی برخوردار است. لذا تامین شرایطی که بتواند آموزنده را با محیط و قابلیت های همسوی آن با نیازهای آموزش همراه نماید، در روند آموزش به خصوص از طریق ضمنی موثر واقع می گردد.
حکمت کلاس ما
در ترم پاییز سال تحصیلی 94-95 کلاس حکمت هنر اسلامی در دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد، به شکلی متفاوت از سایر دروس برگزار گردید. محل برگزاری کلاس ها غالبا در نمازخانه دانشکده بود. با این وجود می توان آن را سیار دانست زیرا به مقتضای مباحث در مکان های مختلف دانشکده و همچنین در بافت سنتی امکان تشکیل آن وجود داشت. زمان برگزاری کلاس نیز فاقد محدودیت های زمان صنعتی در نظام آموزشی فعلی است زیرا سیار بودن، امکان منعطف بودن زمان را نیز فراهم می نمود. برگزاری کلاس ها در نمازخانه، حالتی از سیستم سنتی آموزش مکتبی را تداعی می کرد.
در این سیستم از اتوبوسی نشستن ، همانند غالب کلاس های آموزشی خودداری گردیده و با تشکیل حلقه²، ظرفیت های تازه ای جهت آموزش مهیا شده است. علاوه بر سیستم برگزاری کلاس ها، محل دانشکده هنر و معماری و همچنین حضور در بافت سنتی نیز خود تاثیر بسزایی در آموزش از محیط ایفا نموده است. این کلاس فراتر از چارچوب نظام آموزشی فعلی، ظرفیت های متعددی جهت بهره برداری در اختیار کاربران آن قرار می دهد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود :تشکیل حلقه و موضوعیت آن در فرهنگ اسلامی، بداعت و مشارکت همگانی، کلاس سیار؛ در خدمت قرائت از محیط، ایجاد ظرفیت، وحدت در عین کثرت، آموزش ضمنی.
حکمت
واژه حکمت در لغت نامه معین به معنای علم و دانش، راستی و درستی، کلام موافق حق است. از دیگر معانی حکمت، انتخاب آگاهانه است. بر این اساس ما نوع برگزاری کلاس خود را آگاهانه انتخاب نمودیم به گونه ای که با تشکیل حلقه برگزار گردد. چنین کلاسی هم بر اساس انتخاب آگاهانه بوده و هم تشخیص بین یک امر شایسته از دیگری بوده است بنابراین حکیمانه است و در انسان ایجاد ظرفیت می کند.
تشکیل حلقه و موضوعیت آن در فرهنگ اسلامی
تشکیل حلقه در فرهنگ اسلامی موضوعیت دارد. همان گونه که در مراسم حج، ایجاد مدار و توجه به مرکز مطرح است. تشکیل مدار به منزله بازآفرینی گردش آسمان به دور محوری است که دارای مرکزیت و قطبیت است. چنین تفسیری علاوه بر فرهنگ اسلامی، یک جهان بینی متعالی است که در همه ادیان گذشته مشترک بوده است. بنابراین فرم تشکیل کلاس هماهنگ با جهان بینی مشترک در دین اسلام و سایر ادیان پیش از آن است.علاوه بر جهان بینی مذکور، ابتدایی ترین کلاس های درس در فرهنگ اسلامی به همین ترتیب برگزار می شد. اولین حلقه های درس در مساجد شکل می گرفته است. حلقه درس از همان آغاز شکوفایی اسلام پدید آمده و هنوز هم وجود دارد. » استاد معمولا خود روی تشک پشت به دیوار یا ستونی از ستون های مسجد می نشست و به دیوار یا ستونی تکیه می داد. دانشجویان فراروی او حلقه می زدند و دستیاران و مهمانان برجسته و در سطح بالا نزدیک ترین جاها را در دوسوی استاد پر