بخشی از مقاله

چکیده

فرایند برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که شرکت های موفق و صاحب نام دنیا در سطوح ملی و بین المللی از آن بهره می گیرند. این شرکت ها برنامه ریزی استراتژیک را وسیله ای برای دسترسی به اهداف بلندمدت قلمداد می کنند و بسیاری از آن ها قسمت عمده از موفقیت های خود را مرهون به کارگیری این نوع برنامه ریزی می دانند. در همین راستا مدل های متعددی توسط نظریه پردازان ارائه و مورد استفاده واقع شده اند. در این تحقیق، به تأثیر تحقیق و توسعه بر نوآوری محصول و خدمات پرداخته می-شود و مدلی برای نوآوری محصول به صورت عام ارائه شده است که تلفیقی از مدل های نوآوری محصول و مدیریت استراتژیک بوده و متشکل از شش فرایند وابسته به هم می باشد. بخش اصلی مدل مذکور، تحقیق و توسعه می باشد که نقش مهمی در نوآوری محصول و موفقیت شرکت ایفا میکند.

مقدمه

در دنیایی که رقابت در آن لجام گسیخته است، سازمانها به تنهایی قادر به دستیابی به اهداف استراتژیک خود نیستند و چاره ای جز پیوستن به همکاریهای مشترک با دیگر شرکتها ندارند. از مهمترین همکاریهای مشترک، اتحاد استراتژیک است.مدیریت استراتژیک سعی براین دارد که مجموعه ای از دستاوردها و نتایج عملی و اجرایی خدمات و محصولات دهه اخیر در زمینه خدمات مدیریتی و برنامه ریزی استراتژیک را مورد بررسی قرار دهد مدیریت استراتژیک می تواند بعنوان محورهای تفکر استراتژیک کارآفرینی ، مدیریت استراتژیک مالی ، تولید ، پژوهش و آینده پژوهی، بازاریابی ، نوآوری و خلاقیت ، فلسفه وتوجه به تفکر استراتژیک ، منابع انسانی ، محیط شناسی و تئوری شناسی استراتژیک ، برنامه ریزی در سطح کلان ملی به کمک مدلهای ریاضی ، تکنولوژی ، دانش و فناوری ، مدلها و الگوهای مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک ، تجارت موفق و مطالعه موردی برنامه ریزی استراتژیک ، برنامه ریزی استراتژیک در سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی ، نظامها و رویکردهای کنترل و پایش بر برنامه ریزی استراتژیک درسطح کلیه سازمانها مطرح نماید . در اکثر شرکت ها، توسعه محصولات و خدمات جدید یک فرایند تصادفی و بدون برنامه به حساب می آید. بجای ایجاد ساختارهای منظم برای استخراج ایده های جدید و توسعه و انتخاب هم زمان از میان آنها، این فرایند غالباً موقتی و بدون برنامه است. تنها در بخش های انگشت شماری یک رویکرد ساخت یافته برای توسعه خدمات جدید وجود دارد. شرکت هایی که فرایند نوآوری شان را به شکل ساخت یافته تری انجام داده اند و از بی برنامهگی آن جلوگیری کرده اند، بهتر می توانند فرصت های نوآوری را شناخته و فرایند توسعه محصول/خدمات جدید را مؤثرتر و کاراتر سازمان دهی کنند.

نوآوری محصول و خدمات

ایجاد یک محصول جدید رقابتی به ایجاد توازن صحیح بین سه عنصر: فرایند ایده آل نوآوری محصول، رهبری مؤثر از جانب مدیریت ارشد و یک محیط کاری پشتیبان نیاز دارد. مدل ارائه شده در شکل - 1 - که در حقیقت می توان آن را بخش داخلی موتور فرضی نوآوری دانست، با بهره گیری از مدیریت استراتژیک، مدیریت پرتفوی و مباحث فنی، در ایجاد هماهنگی و توازن بین عناصر ذکر شده کمک می کند.

شکل - 1 - بخش داخلی موتور فرضی نوآوری

فرایند برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت پرتفوی، دانش های مرتبط با روندهای بازار، نیازهای مشتری و تکنولوژی را جمع آوری کرده و آنها را توسعه می دهد تا بهتر بتوان از آنها استفاده کرد. استراتژی های محصول برنامه های خانواده محصول، جریان و جهت تلاش های مرتبط با محصول جدید را هدایت می کنند.در شکل - 1 - ، بخش پایین خط چین -بخش فنی- فرصت های ویژه بازار و فعالیت های تعریف شده پروژه را مشخص می کند. این بخش با شناسایی و توسعه فرصت های جدید کسب و کار شروع می شود. نیازمندی های جدید مشتریان و تکنولوژی هایی که یک بخش خاص از مشتریان را تحت تأثیر قرار می دهند، به عنوان فرصت های ممکن مورد بررسی قرار می گیرند. بعد از بررسی فرصت های ممکن، با استفاده از مدیریت پرتفوی محصول تعدادی از طرح ها پذیرفته شده و تأمین بودجه می شوند. اگر طرحی دارای پتانسیل کم باشد یا با محدودیت منابع در دسترس مواجه باشد، کنار گذاشته می شود.[1] با ترکیب بخش استراتژیک و فنی، می توان فرایند مذکور را به صورت ساخت یافته تر به صورت شکل - 2 - تبدیل کرد. در مرکز مدل ارائه شده، سیستمی پویا شامل شش فرایند وابسته به هم قرار دارد. این فرایندها برای حداکثر کردن بازده سهامداران، با شناسایی، سرمایه گذاری و مدیریت بهترین پرتفوی از پروژه های نوآوری، با هم کار می کنند. سه عنصر کلیدی: بازخورد، همراستایی استراتژیکی و نقطه مرکزی کنترل پرتفوی از فرایند فوق پشتیبانی می کنند.

استراتژی

استراتژی یک سازمان عبارت است از تدوین برنامه ای در جهت هدایت عملیات سازمان شامل کالاها یا خدماتی که به مشتریان عرضه می کند، تعیین اهدافی که باید تحقق یابند و بالاخره تعیین خط مشی های تدارک و تخصیص منابع برای دستیابی به آن هدف ها. بدین ترتیب استراتژیست سازمان ناگزیر است که از روابط متقابل بین فعالیت های مختلف سازمان تحت کنترل خود درک صحیح و عمیقی داشته باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید