بخشی از مقاله
چکیده
مدیریت استراتژیک سعی بر این دارد که مجموعه ای از دستاوردها و نتایج عملی و اجرایی خدمات و محصولات دهه اخیر که با اهداف بلند مدت خود دست می یابند، را در زمینه خدمات مدیریتی و برنامه ریزی استراتژیک را در سازمان ها بیشتر ترویج نموده و مورد بررسی قرار دهد. برای ارائه تصویری از سازمان ها و جوامعی که بیشترین استفاده و بهره وری را از دانش استراتژیک، در چرخه کامل آن می برند از اصطلاحات سازمان یادگیرنده - فراگیر - استفاده میشود. امروزه در عصر دانش محور، سازمان یاد گیرنده یا فراگیر، یک الگوی تغییر یافته برای سازمان ها و راهی نوین برای اندیشیدن درباره سازمان می باشد. یادگیری سازمانی فرآیندی است که توسعه سازمان را با ابزارهای ابتکارات جدید بهبود میدهد. سازمانهای یادگیرنده تمام توانایی خود را صرف ساخت آینده کرده، و به دنبال آموختن روشهای جدید می باشند و چنین سازمان هایی نیاز به یک برنامه بلندمدت دارند که از یک تفکر استراتژیک سرچشمه می گیرد. لازم به ذکر است که نقش سرمایه انسانی در تدوین و اجرای این برنامه ها و روش ها بسیار مهم و تأثیر گذار می باشد. امروزه اهمیت سرمایه انسانی در تمامی حوزه ها گسترش پیدا کرده است و به جرأت میتوان گفت که سرمایه انسانی عاملی است که بیش از هر عامل دیگری بر روی رشد و بقای سازمانی تاثیرگذار است و حتی سرمایه انسانی به عنوان یک عاملوًمثر در رشد و توسعه جوامع قلمداد می نماید. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر سرمایه انسانی بر برنامه های استراتژیک در سازمان های یادگیرنده پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان داد که سرمایه انسانی نقشی کلیدی در اجرای برنامه های استراتژیک در سازمان ها و همچنین عامل مهم و تأثیر گذار در سازمان های یادگیرنده می باشد و در مجموع سرمایه انسانی می تواند موجب موفقیت یک سازمان یادگیرنده با یک تفکر استراتژیکی گردد.
واژگان کلیدی : سرمایه انسانی، مدیریت استراتژیک، برنامه های استراتژیک، سازمان های یادگیرنده
مقدمه
در دنیای کنونی، سازمان ها و مدیران در حال تجربه کردن یک انتقال به سوی سازمان هایی با محوریت دانش می باشد. در چنین سازمان هایی، می توان سرمایه انسانی را به عنوان یک منبع با ارزش و با اهمیت تلقی نمود و کلیه حمایت ها و تلاش ها جهت به حداکثر رساندن بهره برداری از این منبع با ارزش می باشد.
انسان کیفیت و بقای زندگی خود را مرهون ذهن و تفکر خود می باشد. سرمایه انسانی در سازمان های امروزی نقش و اهمیت فراوانی به خود گرفته است. مفهوم سرمایه انسانی ناظر بر این واقعیت است که انسان ها باید در خود سرمایه گذاری نمایند و این کار به کمک ابزارهایی چون آموزش، کارآموزی یا فعالیت هایی که بازده شخص را از طریق افزایش درآمد همیشگی اش بالا می برد صورت می پذیرد. در واقع سرمایه انسانی را می توان برآوردی از ویژگی های ژنتیک، توانمندی های احراز شده، مهارت ها و تجربه های کسب شده توسط فرد در طول زندگی خود دانست.
سازمان ها برای ادامه حیات خودشان چاره ای ندارند مگر آن که به انواعی از ابزارهای توسعه مجهز باشند. می توان منابع تولید ثروت در هر سازمانی را به صورت زمین، سرمایه - پول - ، منابع انسانی - نیروی انسانی و مدیریت - ؛ ماشین آلات و تجهیزات، اطلاعات و ارتباطات دسته بندی کرد. مدیریت دانش به عنوان هنر خلق ارزش های مشهود از دارایی های نامشهود، تکنیکی مدیریتی است که امروزه به کارگیری آن رشد چشم گیر و فزایند های به دست آورده است اما می توان چنین بیان نمود که در به کارگیری این تکنیک، مدیریت اثربخش منابع دانشی و انسانی و برنامه های سازمان یافته و استراتژیک سازمانی از اهمیت بالایی برخوردار است، به گونه ای که می تواند سبب ایجاد جهش استراتژیک در تحقق چشم انداز سازمانی گردد. طراحی و ارائه محصولات و خدمات جدید در تمامی سازمان های امروزی، نیازمند داشتن و گرفتن اطلاعات از دارایی های نامشهود است. البته لازم به ذکر است که برای حصول به این رویکرد باید در ابتدا بر دانش های استراتژیک سازمان تمرکز شود و در مرحله بعدی با تکیه بر بستر شکل گرفته، پایه های ایجاد سازمان یادگیرنده جهت خلق شایستگی های محوری، پی ریزی گردد. مدیریت دانش مجموعه ای از فرآیندها برای فهم و به کارگیری منبع استراتژیک در سازمان ها می باشد.
سازمان ها قبلاً در محیطی پایدار به سر می بردند و بعضی از اتفاقاتآینده تقریباً قابل پیش بینی بودند، به گونه ای که مدیران می توانستند در شرایط مطمئن برنامه ریزی نمایند. اما همانگونه که دیده می شود در دنیای امروزی محیط به شدت در حال تغییر است و تغییرات مختلف از جمله تغییرات تکنولوژیک، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به سرعت سازمان را تحت تأثیر قرار می دهند - نژاد ایرانی، . - 1381 با توجه به این مقوله سازمان ها باید یادگیری خود را بالا ببرند و در واقع به سازمان های یادگیرنده تبدیل شوند. از دیدگاه صاحبنظران، یادگیری سازمانی مهمترین فرصت برای ایجاد تغییر و تحول و همگام شدن با تغییرات محیطی است - کونر،. - 1992
برای به وجود آوردن سازمان های یادگیرنده، لازم است تغییر و دگرگونی بنیادی در سازمان ایجاد گردد. تعهد و ادراک صحیح افراد از لازمه های سازمان های یادگیرنده می باشد، افراد بایستی درک نمایند که هدف از یادگیری، حفظ و بقا و افزایش قدرت رقابتی و پاسخگویی سازمان می باشد زیرا یادگیری سازمانی عملکرد سازمانی را بهبود می بخشد - چاولا و ریویش، . - 1995
در این سازمان ها تمرکز بر یادگیری را می توان، استراتژی روبرو شدن با چالش های آتی بیان نمود. به عبارت دیگر، با جهانی شدن کشورها و افزایش به هم پیوستگی جهان، کسب و کارها بسیار پیچیده و پویا می شود و سازمان ها نیز برای پایداری و بقاء خود مجبور خواهند بود با روش های پیچیده و پویا با آن رو در رو گردند و تنها سازمان های یادگیرنده هستند که توانایی و قابلیت چنین کاری را دارند.
در این پژوهش به بررسی تأثیر سرمایه انسانی بر برنامه های استراتژیک در سازمان های یادگیرنده پرداخته است. در ابتدا مبانی نظری پژوهش با توجه به نظریات مختلف در خصوص سرمایه انسانی و برنامه های استراتژیک و همپنین سازمان های یادگیرنده و با تأکید بر سرمایه انسانی و نقش آن در تدوین و اجرای برنامه های استراتژیک در سازمان های یادگیرنده مطرح می شود و سپس تعاریفی از سرمایه انسانی و سازمان های یادگیرنده شرح داده می شود. در ادامه مروری بر مطالعات تجربی انجام شده در ایران و برخی از کشورهای منتخب جهان خواهیم داشت. سپس به معرفی چگونگی جمع آوری و برآورد داده های آماری پژوهش می پردازیم. در نهایت تلاش می شود ابزار معتبر و پایا برای سنجش سرمایه انسانی و ویژگی های سازمان یادگیرنده و وجود برنامه های استراتژیک در این سازمان ها تهیه و در اختیار جامعه علمی کشور و همچنین سازمان های علاقه مند قرار داده شود.
فرضیه های اصلی و فرعی این پژوهش به ترتیب عبارتند از :
-1 آیا بین سرمایه انسانی و برنامه های استراتژیک در سازمان های یادگیرنده می تواند رابطه معناداری وجود داشته باشد.
-2 با توجه به نتایج حاصله بین سرمایه انسانی می تواند تآثیر مستقیم و معنی داری بر برنامه های استراتژیک در سازمان های یادگیرنده داشته باشد.