بخشی از مقاله
چکیده
با توجه به نقش مکان در وقوع حوادث تاریخی این پرسش مطرح است که مناسب ترین نقطه زمین در سال 610 میلادي براي ظهور آخرین و کامل ترین ادیان توحیدي کدام سرزمین به لحاظ موقعیت جغرافیایی می توانست باشد. نوشته حاضر در پی پاسخ به پرسش فوق، به تأثیر برخی از ویژگی هاي موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیکی شبه جزیره عربستان در شکل گیري، تقویت و گسترش اسلام است که در طول تاریخ حیات اسلام کم و بیش استمرار داشته است. در دوران معاصر نیز موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی، وجود اماکن مقدس و مزیت هایی چون ذخایر عظیم انرژي توانایی هاي تأثیر گذاري شبه جزیره مذکور خاصه کشور عربستان سعودي را افزایش داده است. مزیت ها و توانایی هایی که اگر در اختیار وحدت و همگرایی و منافع جهان اسلام و منطقه قرار گیردنقش سازندهاي می تواند ایفا نماید و در غیر این صورت قدرتی است در اختیار تفکر افراطی و تکفیري و تروریستی جهت لکه دار نمودن چهره اسلام، کشتار مسلمانان و واگرایی و تفرقه در جهان اسلام، تسهیل سلطه بیگانگان بر منطقه و به یغما رفتن منافع مسلمانان، مصائبی که امروزه شاهد هستیم انجام این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و کتابخانه اي صورت پذیرفته است.
مقدمه
جزیره العرب در آستانه ظهور اسلام موقعیت و شرایط جغرافیایی شبه جزیره عربستان پیش از بعثت پیامبر - ص - موجب شکل گیري جامعه اي با خصوصیات و ویژگی هاي خاص در این سرزمین گردیده بود به دلیل کمبود آب و فقدان شرایط کشاورزي و یک جا نشینی اکثریت مردمان بصورت دسته هاي چند ده نفري یعنی قبیله، زندگی سختی را تجربه می کردند. این قبایل همواره به دنبال چراگاه از نقطه اي به نقطه دیگر کوچ می نمودند. این سرزمین به حدي خشک و بدون آب و علف است که اعراب ساکن در آن در انزوا و جدا از جهان متمدن آن روز بسر می بردند. به دلیل وجود بیابان ها و صحراهاي خشک، سوزان و پهناور با وجودي که در دل منطقه استراتژیک خاور میانه واقع است، مهاجمان و جهان گشایان به ناچار در لشکرکشی ها و تهاجمات آن را دور می زدند و به دلیل شرایط سخت حتی زحمت عبور از آن را به خود راه نمی دادند این وضعیت از طمع و تهاجم و سلطه قدرت هاي اطراف به جزیره العرب میکاست و از سویی محدودیت عقب افتادگی و انزواي ساکنانش را به دنبال داشت. از این رو میتوان گفت این جامعه منزوي در مرحله قبل از شکل گیري تمدن بسر می برد زیرا تمدن از مرحله کشاورزي و یکجا نشینی آغاز می شود. به قول ویل دورانت »مدنیت از کلبه برزگر آغاز می کند، ولی در شهر به گل می نشیند و بار می دهد. چنانچه در رابطه با شکل گیري تمدن و وجود عناصر اصلی آن معتقد است »در تمدن چهار رکن و عنصر اساسی می توان تشخیص داد که عبارتند از: پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادي، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر . ظهور تمدن هنگامی امکان پذیر است که هرج و مرج و ناامنی پایان پذیرفته باشد، چه فقط هنگام از بین رفتن ترس است که کنجکاوي و احتیاج به ابداع و اختراع به کار می افتد و انسان خود را تسلیم غریزه اي می کند که او را به شکل طبیعی به راه کسب علم و معرفت و تهیه وسایل بهبود زندگی سوق می دهد ... از بررسی اوضاع و احوال جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادي جزیره العرب پیش از بعثت پیامبر - ص - به وضوح پیداست که برخی از شرایط آمده فوق یا به کلی در عربستان وجود نداشت و یا به حدي ضعیف بود که امکان ایجاد تمدن در آن فراهم نبود. در عصر جاهلیت جزیره العرب فاقد دولت مرکزي بود و هرج و مرج و بی نظمی آن را فرا گرفته بود. تنها سازمان سیاسی اجتماعی در آن قبیله بود و هر قبیله فرهنگ، آداب و رسوم خاص خود را داشت و جنگ هاي بین قبایلی به دلیل واگرایی حاکم بر این جامعه بصورت مستمر ادامه داشت.
موقعیت جغرافیایی شبه جزیره عربستان
شبه جزیره عربستان در منتها الیه جنوب غربی قاره کهن آسیا با حدود سه میلیون و دویست کیلومتر مربع مساحت بزرگترین شبه جزیره جهان در محل تلاقی سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا قرار دارد. و از طرف شرق به خلیج فارس و دریاي عمان، از جنوب به اقیانوس هند و خلیج عدن از غرب، به دریاي سرخ، و از شمال به دره فرات و سرزمین هاي سوریه و اردن منتهی می شود و تنها در حاشیه باریکی از سرزمین هاي اطراف آن در جنوب و نواحی کوهستانی اندکی باران می بارد. به غیر از کوههاي کم ارتفاع و پست که بخش محدودي از آن را می پوشانند بیشتر از بیابان ها و صحراها با ریگ هاي روان پوشیده شده است که به هنگام وزش باد سراسر فضا را ابري از گرد و غبار فرا میگیرد. حرکت این ریگ ها پیوسته وضع ظاهري صحرا را تغییر می دهد، به طور کلی آب و هواي جزیره العرب گرم و خشک است، و هیچ رود دائمی در سراسر آن یافت نمی شود. هم اکنون شامل کشورهاي عربستان سعودي - با مساحتی حدود چهار پنجم شبه جزیره - ، کویت، قطر، امارات متحده عربی، عمان، بحرین و یمن می باشد. جغرافی دانان قدیم این شبه جزیره را به شرح ذیل تقسیم نمودهاند.
-1تهامه: باریکه اي از زمین هاي پست و شوره زارها که به موازات حجاز سراسر غرب جزیره العرب در امتداد ساحل دریاي سرخ کشیده شده و بنادر »حدیده« در یمن و »جده« و »ینبع« در عربستانسعودي در این منطقه ساحلی قرار دارند.
-2یمن: سرزمین یمن در بخش جنوبی شبه جزیره عربستان واقع است و در مقایسه با دیگر نواحی آن از آب فراوان تر و آبادانی برخوردار است. و آثار تمدنی آن تا به امروز نیز باقی است. پیش از ظهور اسلام با شکسته شدن سد عظیم آن و تخریب شهر »مآرب« از بین رفت و بسیاري از قبایل ساکن آن به داخل شبه جزیره کوچ نمودند.
-3حجاز: به معناي حایل و جدا کننده است زیرا سرزمین تهامه را از فلات نجد جدا می سازد. ارتفاعات پست حجاز از خلیج عقبه تا یمن امتداد دارند و در بخش هاي جنوبی به 3750 متر می رسند. شهرهاي مکه، مدینه و طائف مهمترین شهرهاي حجازند و میزان بارندگی نسبت به عربستان مرکزي و صحرایی بیشتر است.
-4نجد: نجد فلات مرتفعی است از حجاز تا خلیج فارس، نجد خواستگاه، خاندان سعودي حاکمان فعلی عربستان نیز می باشد. میزان بارندگی آن بسیار کم است و بزرگترین صحراهاي عربستان در این قسمت قرار دارد. و بدویان صحراگرد در این ریگزارهاي وسیع به حیات خود ادامه می دهند.
-5عروض: عروض به معناي مانع است و شامل بخش شرقی شبه جزیره است که میان نجد، یمن و عراق قرار دارد. و کشورهاي کویت، عمان و بحرین در این ناحیه قرار دارند. - آئینه وند، - 28 -25 :1362
تأثیر موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی جزیره العرب بر توان رزمی، دفاعی مسلمانان و گسترش اسلام
از جمله عوامل تأثیرگذار به خلقیات و رفتار افراد تأثیر محیط زندگی و جغرافیایی است. این امر در کنار سایر عواملی همچون وابستگی هاي نژادي، آداب و رسوم و ... شاکله شخصیت افراد را می سازد. برخی از متفکرین علوم اجتماعی نقش محیط را در تربیت افراد تا هفتاد درصد دانسته اند. زندگی در شرایط سخت جزیره العرب موجب پیدایش ویژگی هایی چون تهور، بیباکی، سرعت جابجایی و انطباق با شرایط سخت درگیري هاي تمام نشدنی و آماده باش دائمی اعضاي قبیله را در پی داشت و از آنها مردمی ساخته بود که همواره آماده جنگ و نزاع بودند، و قدرت تهاجمی و دفاعی شان را فوق العاده تقویت نموده بود. ابن خلدون اندیشمند بزرگ مسلمان در مقدمه مشهورش بر تاریخ در مورد خصوصیات رفتاري و اخلاقی عرب جاهلی مطالبی را ارائه نموده است که خلاصه آن چنین است: »اعراب آن عصر در یکی از مراحل ابتدایی تکوین خود که همه انسان ها آن مراحل را می پیمایند به سر می بردند. طبیعت وحشیگري آنان، آنها را به غارتگري و ویرانگري سوق میداد، بر هر کس و هر قبیلهاي که میتوانستند می تاختند و هر چه را می یافتند