بخشی از مقاله

چکیده

عربستان سعودی در طی سال های متمادی با توجه به سنتها و ویژگیهای نظام سیاسی این کشور سیاست خارجی محافظهکارانهای داشته ولی در سالهای اخیر پس از سقوط صدام حسین در عراق در سال 2003 عملکرد سیاست خارجی عربستان از قالب سنتی خارج شده است. حملات گسترده به شمال یمن، دخالت نظامی در تحولات بحرین و حمایت همه جانبه از مخالفان دولت سوریه و درخواست برای مسلح کردن آنها؛ در کنار تقابل مستقیم با ایران چه در مورد برنامه هستهای و در عرصه منطقه ای، نمونههایی از این رفتار است.

این پژوهش تلاش دارد تا با واکاوی سیاست خارجی این کشور تحول نظری و عملی در سیاست خارجی عربستان را نشان دهد و ابعاد نظری شکل دهنده به این رفتار به صورت تحلیلی با رویکرد مبتنی بر نمونه های تاریخی با تمرکز بر دو دوره قبل از سرنگونی صدام و پس از سرنگونی صدام مورد بررسی قرار دهد و در این میان این مسئله را مورد بررسی قرار دهد که این تحول در سیاست خارجی عربستان چه تاثیری بر همگرایی در جهان اسلام داشته است. این مقاله این فرضیه را مورد بررسی قرار خواهدداد که در شرایط کنونی در روابط میان ایران و عربستان و تقابل جدی دو کشور روند همگرایی در جهان اسلام و به طور ویژه در سازمان همکاریهای اسلامی با مانع جدی مواجه شده است و تا زمانی که این تقابل ادامه داشته باشد نمیتوان انتظاری درباره همگرایی در جهان اسلام داشت.

واژگان کلیدی: عربستان، تحول، سیاست خارجی ، محافظه کاری ، نوواقعگرایی

مقدمه

تغییر در سیاست خارجی عربستان را در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی قابل بررسی است و باید به این سؤال پاسخ داد که چرا پس از 2003 رفتار سیاست خارجی این کشور دچار تحول شده است.بر همین اساس در سطح داخلی مشکلات سیاسی درونی از جمله رقابت بین شاهزادگان و امراء در حاکمیت و فشار طبقه متوسط تازه شکل گرفته در این کشور به دلیل LL حمید رضا کاظمی، فارغ تحصیل کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای دانشکده روابط بین الملل فقدان اصلاحات سیاسی و اقتصادی میتواند عاملی برای روی آوردن عربستان به سیاست خارجی تهاجمی باشد تا از این طریق برای کاهش فشار داخلی به سیاست هایی که می تواند توجه مردم را به موضوعات خارجی سوق دهد و احساسات آنها را برانگیزد، تمایل پیدا کند.

در سطح منطقه افزایش قدرت شیعیان در حاشیه خلیج فارس با سرنگونی صدام حسین، برنامه هستهای ایران و نگرانی ازبر هم خوردن موازنه نیز می تواند دلیلی بر نگرانی روز افزون ریاض باشد و رهبران سعودی را به این نتیجه برساند که در این شرایط حساس منطقه با عربستان با سیاست های متفاوت خود به شکلی آشکار بر نقش خود تاکید می کند تا از سرعت تحولات عقب نماند.عربستان با درک اینکه اکنون در محاصره نیروهای مخالف قرار گرفته است و ضروری است تا مانع از هرگونه پیشروی رقبا در منطقه خلیج فارس شود.در سطح بینالمللی نیز به جهت نزدیکی و اتحاد با هژمون و دیگر کشورهای غربی، این بازیگر با اعتماد به نفس بی سابقه به ایفای نقش در تعارضات منطقه ای پرداخته است.

عدم مداخله قدرت های بزرگ در خاورمیانه نیز سبب شده است که ریاض نگران تاثیرگذاری منفی این کشورها در امور داخلی خود نباشد و به دلیل همین آسودگی خاطر تمام توان خود را معطوفبه ایفای نقش برون مرزی در راستای ارتقا جایگاه منطقه ای، به کار گیرد.این تحقیق در نظر دارد ضمن گونه شناسی رفتار سیاست خارجی عربستان سعودی پاسخ دهد که کدام گزینه عامل اصلی تحول در سیاست خارجی این کشور است و این تحول در سیاست خارجی عربستان چه تاثیری بر همگرایی در جهان اسلام داشته است.این در شرایطی است که باید در نظر داشته باشیم که جهان اسلام در اصطلاح به سرزمین هایی گفته می شود که بیشینه مردمان آن پیرو دین اسلام باشند. جهان اسلام در حال حاضر سرزمینی با ترکیبی متنوع از نظر ویژگی های انسانی و بسترها و شرایط طبیعی را شامل می شود.

اگرچه به لحاظ اشتراک دینی و منابع انسانی و طبیعی، جهان اسلام دارای قابلیت های فراوانی برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای در عرصه نظام ژئوپلیتیک جهانی است، اما به دلیل وجود برخی عوامل و زمینه های بروز اختلاف و واگرایی از جمله گسیختگی فضای جغرافیایی، تفاوت های مذهبی، قومی، اندیشه و نظام سیاسی، عدم استقلال و وابستگی های سیاسی و اقتصادی، تعارضات سرزمینی، رقابت داخلی قدرت های برتر جهان اسلام، وجود پیمان های سیاسی امنیتی با قدرت های بزرگ و بازیگران فرامنطقه ای و ... متاسفانه تاکنون از این پتانسیل عظیم استفاده شایسته ای نشده است. گفتنی است در کنار عوامل واگرایی، عوامل و زمینه هایی چون اشتراکات دینی و تمدنی، تجانس و همگونی ساختاری و کار کردی، منافع و نیاز های مشترک، احساس تهدید مشترک و ... وجود دارند که می تواند در جهت وحدت و همگرایی جهان اسلام نقش موثری ایفا کند. این مقاله تلاش دارد تا با رویکردی توصیفی تحلیلی مهم ترین چالش های ژئوپلیتیکی همگرایی در جهان اسلام را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد.

الگوی سیاست خارجی عربستان

سیاست خارجی عربستان بر پایه اعمال نفوذ در کشورهای همسایه در راستای تحکیم جایگاه سیاسی رژیم حاکم در داخل و خارج از این کشور بنا شده است.1عربستان یک قدرت منطقهای غیر متعارف است که در مقایسه با ایران، ترکیه و مصر ازلحاظ نظامی ضعیفتر است و این درحالی است که این کشور از لحاظ تولید ناخالص داخلی رتبه اول را در جهان عرب دارد ودر خاورمیانه پس از ترکیه قرار دارد.2این کشور به عنوان کشوری که حرمین شریفین در آن قرار دارد و با توجه به اینکه بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان است و ثروتی هنگفت در اختیار دارد، داعیهدار رهبری جهان اسلام است.عربستان قدرتی منطقهای است و برای رسیدن به جایگاه قدرت برتر به اتحاد با قدرتهای خارجی نیاز دارد که همین اتحاد در مقابل تهدیدها، یک امتیاز برای عربستان به حساب میآید چرا که از جانب رقبای منطقهای تحت فشار قرار دارد.برای درک سیاست خارجی عربستان باید اهداف آن را مد نظر قرر داد و گریگوری گاس این اهداف را اینگونه ذکر میکنند:

الف - حفاظت در برابر سلطه خارجی یا تهاجم نظامی

ب - تضمین ثبات داخلی رژیم آل سعود

سیاست خارجی در واقع یکی از ابزارهای تامین ثبات داخلی و حفظ حکومت خانواده سلطنتی به حساب میآید.ریاض سیاست خارجی خود را بر اساس ارائه اسلام برای رهبری بر جهان اسلام بنا نهاده و با توجه به علائق ایدئولوژیک سعی دارد تا اسلام غیر انقلابی را ترویج کند تا این گونه به حفظ طبیعت رژیم حاکم نیز کمک کرده باشد.43عربستان به طور سنتی تلاش میکند تا به گونهای دقیق سیاستهای خود را موازی با طرحهای قدرتهای فرامنطقهای حامی خود به اجرا بگذارد.ابزاری چون تطمیع، سیاست نفتی ، سیاست ریالی، تبلیغات و اهرم مذهبی از مهمترین ابراز پیشبرد سیاست خارجی عربستان در منطقه پیرامونی این کشور به حساب میآمد.عربستان سیاست خارجی خود را در سه حوزه اصلی اجرا میکند که اولی، دایره خلیج فارس است که قلب و عمق استراتژی منطقهای عربستان به حساب میآید که آن را از طریق شورای همکاری خلیج فارس اجرا میکند.

دومی، دایره عربی است که عمق استراتژیک قومی - عربی - است که عربستان با اتحادیه عرب وسازمانهای وابسته، آن را اجرا میکند و به دلیل اینکه قومیت عربی در داخل این کشور که به شکل قبیله محوری اداره میشودتنها عامل وحدت است، دارای اهمیت بالایی است.5دایره اسلامی نیز عمق استراتژیک معنوی سیاست خارجی سعودیها است. این استراتژی از طریق سازمان کنفرانس اسلامی و دهها سازمان وابسته به آن با تبلیغ و حمایت مالی از گروههای مذهبی و ترویج نگاه مذهبی نزدیک به حاکمیت عربستان به اجرا گذاشته میشود.6سیاست خارجی عربستان در سطح بینالمللی نیز تلاش میکند با اتحاد راهبردی با آمریکا و ایفای نقش به عنوان قدرت منطقه ای عمل کند. این کشور با همین اتحاد تلاش میکند مقابل همسایگان قدرتمندتر خود در خاورمیانه موازنه برقرار کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید