بخشی از مقاله
چکیده
عبوراز فراز و نشیب های مسیردشوار تجارت به منظور بقای سازمان در شرایط رقابتی مستلزم آگاهی از تغییرات سریع محیطی است. بدیهی است مدیریت دانش یکی از کلیدی ترین عوامل دسترسی به این مهم می باشد. با توجه به اهمیت تبدیل دانش از جنبه تئوری به جنبه کاربردی آن، بویژه در شرکتهایی که به اهمیت یادگیری پی برده اند؛ در این پژوهش به تاثیر نقش سرمایه فکری کارکنان بر کاربری نمودن دانش، بعنوان موضوعی قابل تامل پرداخته می شود.
کلمات کلیدی: سرمایه فکری،شرایط رقابتی،مدیریت دانش،یادگیری
مقدمه:
در عصر فرا رقابتی سازمانها با محیطی رو برو هستیم که مشخصه آن افزایش پیچیدگی و جهانی شدن و پویایی است لذا سازمانها برای استمرار و استقرار خود با چالشهای نوینی مواجه اند که برون رفت از این چالشها مستلزم توجه بیشتر به توسعه و تقویت مهارتها و تواناییهای درونی است که این کار از طریق مبانی دانش سازمانی و سرمایه فکری صورت میگیرد که سازمانها از آنها برای رسیدن به عملکرد بهتر در دنیای کسب و کار استفاده میکنند.دانش و سرمایه فکری بعنوان استراتژیهای پایدار برای حصول ونگهداری مزیت رقابتی سازمانها تشخیص داده شده است.
لذا در جهان دانش محور کنونی قابلیتهای سازمانی بر اساس دانش و سرمایه فکری بوده است و مدیران بایستی درک کنند که چه قابلیتهایی برای حفظ مزیت رقابتی شدن لازم است. لذا دارائیهای دانشی و سرمایه فکری در حال تبدیل شدن به اهرم استراتژیک برای مدیریت کردن عملکرد کسب وکار و نوآوری مستمر شرکت میباشد لذا شرکت فقط محصول وخدمت تولید نمیکند بلکه بایستی ارزش افزوده برای باقی ماندن در اقتصاد جدید خلق کنند ودراین عصر، چالش اصلی مدیران آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسانها در سازمان دانش محور است مدیریت دانش و سرمایه فکری به مهارت اساسی مدیران در این سازمان ها تبدیل شده است و در اقتصاد کنونی مزیت رقابتی شرکتها بر پایه دارایی نامشهود و سرمایه فکری است که با برقراری ارتباطات مناسب با مشتریان و کسب تجربه لازم در این مسیر و با اتکاء به دانش و تکنیکهای سازمانی و مهارتهای تخصصی این امر را محقق ساخته اند.
سازمانها از طریق دانش و فرآیند های موجود در مدیریت دانش محیط سازمانی را به سرمایه فکری تبدیل می کنند.زمانی که شرکتها از اقتصاد صنعتی به سمت اقتصاد دانشی حرکت میکنند با چاله های بزرگی مانند پویایی و عدم اطمینان و پیچیدگی رو به رو هستند لذا دراین شرایط نیاز به آگاهی بیشتر در مورد سرمایه فکری و کنترل آنی فزونی میابدو این موضوع باعث شده است که شرکتها دارایی نا مشهود خود را شناسایی مدیریت و در جهت کاربری نمودن دانش سازمانی خود، خط مشی های ضروری از قبیل برگزاری دوره ها و کارگاههای کاربردی عینی در محیط کار برنامه ریزی نموده و با استفاده از متخصصین و کارشناسان که در محیط سازمانی دانش خود را از جنبه تئوری به جنبه عملیاتی آن تبدیل نموده اند استفاده نموده ، سپس به مرحله اجرا در آورده و به اهداف سازمانی از پیش تعیین شده خود به صورت ملموس نائل آیند .
مبانی نظری پژوهش:
مدیریت دانش:
توجه به حوزه مدیریت دانش در دو حوزه آکادمیک و کسب و کار رو به فزونی است. این موضوع با توجه به رشد فزاینده کتب و مقالات منتشرشده در زمینه مدیریت دانش بخوبی قابل درک است. مطالعات انجام شده در کشورهای اروپایی نشان میدهد که در سال ًًًٍ، مدیریت دانش توسط ًَ درصد از بزرگترین شرکتهای جهان بکار گرفته شده است.
در سالهای اخیر نیز نقش دانش بعنوان کلیدی ترین منبع سازمانها در کسب مزیت رقابتی، به موضوعی بسیار مهم تبدیل شده و ایده "قابل مدیریت بودن دانش"، در بسیاری از کسب و کارهای مبتنی بر دانش، سازمانهای یادگیرنده و مدیریت سرمایه های فکری، جا باز کرده است. بنابراین، سازمانها در پی روشهای جدیدی برای بقا در عرصه کسب و کار و رقابت اثربخش میباشند. یکی از روشهای دستیابی به اثربخشی، کشف و توسعه دارایی هایی است که برای سازمانها از کارایی بسیار بالایی برخوردار بوده، اما بدرستی از آنها استفاده نشده است .
درک مدیریت دانش که زمینه ای میان رشته ای محسوب میشود، کار دشواری است و آن را کمی پیچیده و مبهم می سازد. به هر حال عقیده بر این است که نباید بعلت دشواری، بطور کلی این زمینه را رها کرد. ایده های مدیریت دانش باید هنگام تدوین استراتژی یک سازمان مورد توجه قرار گیرند و در آن نقش داشته باشند.مدیریت دانش، فرآیندی است که به سازمانها در شناسایی،