بخشی از مقاله

چکیده

سند چشم انداز بیست ساله- به مثابه مهمترین سند بالا دستی نظام- دستیابی به جایگاه نخست علمی، فناوري و اقتصادي منطقه آسیاي جنوب غربی، قفقاز و خاورمیانه را از طریق پیدایش و نضج توسعه مبتنی بر دانش در کشور در افق 1404 ترسیم نموده است. یکی از الزامات و پیش نیازهاي اساسی دستیابی به این شکل از فرایند توسعه ملی، تحقق اقتصادي مبتنی بر دانش است که در حقیقت نتیجه همان فرایند توسعه سرمایه هاي فکري و دانشی در عرصه هاي و حوزه هاي مختلف کشور خواهد بود.

به تعبیري دیگر، توسعه سرمایه هاي فکري و دانشی و فرایند تسهیم آنان میان آحاد جامعه بطور اعم و اعضاي سازمان ها و دستگاه هاي اجرایی بطور اخص، زمینه ساز تحقق اقتصاد و توسعه مبتنی بر دانش در کشور خواهد بود که این امر در نظام آموزشی و به ویژه نهاد مدرسه به عنوان مهمترین نهاد تربیت کننده شهروندان فکور، پرسشگر و یادگیرنده، اهمیتی به مراتب افزونتر خواهد یافت لذا در مقاله حاضر ابتدا مفاهیم سرمایه فکري، تسهیم دانش و سرمایه اجتماعی مورد مداقه قرار می گیرد و سپس در قالب مدلی پیشنهادي، جایگاه فرایند تسهیم دانش و سرمایه هاي فکري در توسعه سرمایه هاي اجتماعی در مدارس بررسی می شود.

1 مقدمه

امروزه مدارس در سطوح ملی و بین المللی با تغییرات فزاینده و تنوع و تعدد تقاضاها و نیازهاي محیطی مواجه هستند و به منظور بقا و پیشرفت خود در این محیط متلاطم و پیچیده، ناگزیر از شناسایی، درك و سازگاري با این تحولات و چالشهاي محیطی می باشند. تولید، تسهیم و مدیریت سرمایه هاي فکري و دانشی، یکی از اساسی ترین چالشهایی است که تمامی جوامع و سازمانها به ویژه آموزش و پرورش را تحت تأثیر خویش قرار داده است.

متخصصان آموزش و پرورش بر این باورند که ایجاد و گسترش ارتباط میان دانش تخصصی و تجارب خارج از کلاس دانش آموزان از طریق تعاملات آزاد علمی به منظور تشکیل یک محیط آموزشی پویا و خلاق مفید است. مدیران مدارس و مربیان با ایجاد جوامع کوچک یادگیري و گروه هاي همسان و تسهیم دانش و سرمایه هاي فکري در مدارس قادر میگردند سرمایههاي انسانی و اجتماعی موجود را ارتقا بخشند.

نهاد مدرسه به منظور بقا و پیشرفت خود ناگزیر از تعامل و پاسخگویی مطلوب به تغییرات محیطی است. پاسخگویی این نهاد به محیط پیرامون به شکل تربیت شهروند فکور، پرسشگر و یادگیرنده مورد نیاز نهادهاي مختلف جامعه است. در صورتی که آموزش و پرورش نتواند سرمایه انسانی کارآمد مورد نیاز جامعه را تربیت نماید که بتوانند عهده دار مسئولیت ها در آینده شوند، در حقیقت نتوانسته است رسالت اساسی خود را در مسیر تحقق اهداف مندرج در سند چشم انداز 1404 به انجام رساند.

این در حالی است که آموزش و پرورش می توانند از طریق توسعه سرمایه هاي فکري و اجتماعی، هم شهروندان آگاه و فرهیخته تربیت نمایند و هم هزینه ها را به میزان قابل توجهی کاهش دهند. آموزش و پرورش مطلوب باید بتواند علاوه بر آموزش علوم و دانش هاي روز دنیا و گسترش توانمندي ها و قابلیت هاي علمی دانش آموزان، اعتقاد، باور و نگرش آنان نسبت به توانمندي هاي علمی شان را نیز توسعه دهد و بدین طریق آنان را در جریان حل مسایل پیچیده و مشکلات روزمره زندگی شان یاري رساند. به تعبیري دیگر، فرایند تسهیم دانش و سرمایه هاي فکري در مدارس، علاوه بر توسعه و بالندگی معلمان به رشد و توانمندسازي دانش آموزان و در نهایت به ارتقا و توسعه سرمایه هاي اجتماعی در مدارس و سپس جامعه منجر خواهد شد.

-2 جایگاه مفهوم نوپدید سرمایه فکري در مدارس

سرمایه فکري دارایی است که توانایی سازمان را براي ایجاد ثروت اندازهگیري می کند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق به کارگیري دارایی هاي مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و مشتریان و روابط خارج از سازمان به دست آمده است. تلاقی این سرمایه هاي انسانی، مشتریان و ساختاري موجب ایجاد و نضج ارزش در سازمان خواهد شد. به زعم ادوینسون و مالون - 1997 - 1 می توان سرمایه فکري در مدارس را که مشتمل بر سرمایه هاي معلمان، دانش آموزان و سایر مولفههاي تأثیر گذار در فرایند یادگیري - یاددهی است را به یک درخت تشبیه نمود. در این حالت نیمی از حجم درخت در ریشه اش پنهان است که در حقیقت همان سرمایه هاي فکري مربوط به معلمان و دانش آموزان است. علاوه بر آن، این وضعیت ریشه هاست که تعیین می کند چگونه یک درخت در آینده عمل می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید