بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله، تأثیر متغیرهای مربوط به ابزارهای سیاست های پولی بر درجه نقدشوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1368 تا 1391 با استفاده از تکنیک های اقتصادسنجی به شیوه الگوی خودتوضیح برداری با وقفه های گسترده - ARDL - مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از برآوردهای صورت گرفته به روش ARDL گویای آن است، که در کوتاه مدت و بلندمدت، حجم نقدینگی، شاخص اوراق مشارکت و تورم دارای تأثیر مثبت بر درجه نقدشوندگی سهام می باشد، ولی نرخ سود بانکی دارای تأثیر منفی بر درجه نقدشوندگی سهام می باشد.
کلمات کلیدی: سیاست های پولی، درجه نقدشوندگی سهام، الگوی خود رگرسیونی با وقفه های توزیعی
مقدمه
تغییرات اساسی که طی چندین سال گذشته در اقتصاد ایران رخ داده، منبعث از برنامه های پنج ساله توسعه کشور می باشد که در چارچوب آن، دولت جهت دستیابی به اهداف اقتصادی، سیاستهای اقتصادی مختلفی را طراحی وبه مرحله اجرا در می آورد که سیاست پولی جزئی از این سیاستها بوده و استفاده بهینه از ابزارهای مستقیم و غیرمستقیم آن یکی از وظایف بانک مرکزی می باشد. عمده ترین ابزار سیاست پولی در برنامه اول، نرخ ذخیره قانونی، تغییر نرخ سود حداقل تا حدقانونی بوده و عملیات بازار باز نقش چندانی نداشته است. برنامه چهارم توسعه نیز گامی بسوی اجرای سیاست پولی برپایه تجربیات حاصل از اجرای قانون برنامه سوم توسعه می باشد.
بازار سهام قسمت مهم و حیاتی از کل اقتصاد به شمار می رود. واضح است که ارتباط قوی میان بازار سهام و اقتصاد وجود دارد و سرمایه گذاران هموراه علاقه مندند بدانند که آیا اقتصاد دارای سیاستهای انبساطی است یا انقباضی؟ شاخصهای بازار سهام به عنوان مشخصه های اصلی و عمومی بازار، اطلاعات عمومی نسبت به عملکرد بازار را براساس قیمت یک مجموعه ثابت از شرکتها اندازه گیری می نمایند در واقع شاخص بازار سهام یک معیار مفید و خلاصه شده ای از انتظارات جاری در مورد آینده سهام می باشد.
بطور کلی شاخص تحت تاثیر دو گروه از عوامل قرار می گیرد: -1 عوامل درون سازمانی -2 عوامل برون سازمانی که غالبا شرکتها و خود بورس برآنها کنترلی ندارد مانند بحرانهای سیاسی و اقتصادی. ازجمله مهمترین عوامل برون سازمانی می توان به نرخ بهره اشاره نمود که عامل اساسی تعیین حجم سرمایه گذاری در اقتصاد است.نقدشوندگی سهام از جمله شاخصهای بورس اوراق بهادار می باشد که نقش تعیین کننده ای در مبادلات سهام و سرمایه گذاری دارد و اخیرا تحقیقات متنوعی نیز در این خصوص صورت پذیرفته که در اکثر موارد مربوط به متغیرهای حسابداری و خود شرکتها بوده است.
از طرف دیگر در رشته اقتصاد نیز در زمینه سیاستهای پولی مطالعات گسترده ای انجام شده است لیکن تحقیقی با این موضوع و مابین این دو رشته که به دوقلوهای ناسازگار نیز موسومند تاکنون در کشور انجام نشده و نقطه مبهمی در این خصوص احساس می گردد. سوال اساسی پژوهش حاضر این است که تأثیر متغیرهای مربوط به ابزارهای سیاست های پولی بر درجه نقدشوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران چگونه است؟ لذا در جهت روشن شدن قسمتهائی از این مسائل، تاثیر ابزارهای سیاست پولی که دارای نقش ملموس تری نسبت به بقیه از دیدگاه سرمایه گذاران می باشد بر درجه نقد شوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از الگوی خود توضیح با وقفه های گسترده1 مورد بررسی قرار می گیرد.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش،مبانی نظری، نقدشوندگی سهام
عبارتست از توان تبدیل اوراق بهادار به پول نقد در پائین ترین سطح هزینه های مبادلاتی یا به عبارت دیگر قابلیت خرید و فروش اوراق بهادار در کمترین زمان و هزینه ممکن به نحوی که قیمت عرضه وتقاضای آن نزدیک باشد. میتوان گفت که نقدشوندگی، توانایی سرمایه گذاران در تبدیل دارائیهای مالی به وجه نقد در قیمتی مشابه با آخرین معامله می باشد در تعریف کلی، نقدشوندگی به مفهوم توانایی معامله سریع سهام در قیمتی بیان شده است که از عملکرد عرضه و تقاضا به دست آمده است.
تنوع در تعریف و شیوه های اندازه گیری تاکنون مانع از بکارگیری آن در ارزیابی سهام شده است در ادبیات مالی نیز واژه نقدشوندگی شرکت به دو مفهوم مجزا تقسیم می گردد:مفهوم اول: به نقدشوندگی دارائیهای شرکت اشاره دارد از این نظر که یک شرکت وقتی نقد نامیده می شود که دارائیهای نقدی نسبتا زیادی داشته باشد، مثل وجه نقد در ترازنامه - ارزش تسویه برای شرکت - .
مفهوم دوم: نقد شوندگی سهام معامله شده شرکت است یعنی سهام با سرعت بیشتر، هزینه کمتر و قیمت مناسبتری به فروش برسد. همچنین مفهوم نقد شوندگی بطور مشابه بدین صورت نیز بیان گردیده: نقدشوندگی شرکت در ادبیات مالی به دو مفهوم است؛ نقدشوندگی دارایی های واقعی آن و نقدشوندگی سهام آن. یک دارایی، هنگامی نقد محسوب میشود که بتواند با سرعت و هزینهای کم به وجه نقد تبدیل شود.
این تعریف هم شامل داراییهای واقعی و هم شامل داراییهای مالی میشود. مفهوم اول نقدشوندگی، نقدشوندگی داراییهای واقعی شرکت است که طبق آن، یک شرکت نقدشونده محسوب میشود که اگر نسبت بالایی از داراییهای نقدی همچون وجوه نقد در ترازنامه اش داشته باشدمفهوم دوم، نقدشوندگی سهام مورد معامله شرکت است. طبق این مفهوم یک شرکت در صورتی نقدشونده محسوب میشود که سهام آن از نقدشوندگی بالایی برخوردار باشد.
بسیاری از سرمایه گذاران با ثابت فرض کردن سایر عوامل، اوراق بهادار با قابلیت نقدشوندگی بالاتر را جذاب تر می دانند بنابراین سهام با ضریب بتای یکسان اما درجه نقدشوندگی متفاوت، دارای بازده مورد انتظار متفاوتی هستند. درحالیکه نقدشوندگی دارائیهای شرکت در بازار دارائیهای واقعی تعیین می شود و نقدشوندگی سهام در بازارهای مالی تعیین می گردد. ادبیات دانشگاهی با این دو مفهوم بطور مجزا برخورد می کند.
نقد شوندگی سهام عموما در ادبیات ساختار درونی بازار سرمایه - مثل تعیین بازده سهام در ادبیات قیمت گذاری دارائی - مورد مطالعه قرار می گیرد.در مقابل نقدشوندگی دارائی در ادبیات تامین مالی شرکتی مورد توجه است. بطور کلی نقدشوندگی، توانایی سرمایه گذاران در تبدیل دارائیهای مالی به وجه نقد در قیمتی مشابه با آخرین قیمت معامله می باشد. با این فرض که اطلاعات جدیدی از آخرین معامله کسب شده باشد .
سیاست پولی
دولت جهت دستیابی به اهداف اقتصادی، سیاستهای اقتصادی مختلفی را طراحی نموده و به مرحله اجرا می گذارد. شناخت این سیاست ها و اثرات آن بر روی متغیرهای اقتصادی، همچنین کمیت و کیفیت ابزارهای مورد استفاده در این مسیر، فرآیند موثر این سیاستها را تسهیل می نماید. سیاست پولی جزئی از این سیاست است و استفاده بهینه از ابزارهای مستقیم و غیر مستقیم آن یکی از وظایف مهم بانکهای مرکزی است. سیاست پولی استفاده از ابزارهای پولی معین در جهت رسیدن به هدفهای اقتصادی مشخص می باشد.
سیاست پولی بخشی از سیاستهای اقتصادی کشور را تشکیل می دهد که از طریق آن، مقامات پولی کشور تلاش می کنند که در چارچوبی هماهنگ با سایر سیاستهای اقتصادی، عرضه و تقاضای پول را بنحوی کنترل کنند که متناسب با اهداف اقتصادی کشور باشد. این عمل کنترل عرضه و تقاضای پول، ممکن است در جهت افزایش متغیرهای اقتصادی کشور از طریق حجم نقدینگی برنامه ریزی شود که حالت سیاست انبساطی به خود می گیرد یا به منظور کاستن از آنها جهت گیری شود که در اینصورت سیاست انقباضی به حساب می آید.
پیشینه پژوهش، سوابق داخلی
خلیفه سلطانی و بهرامی، رابطه تغییرات ساختار سرمایه و نقدشوندگی سهام را بر روی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1387-1383 مورد بررسی قرار دادند که برای ازمون فرضیه ها از روش رگرسیون با داده های ترکیبی استفاده نمودند و یافته های این تحقیق نشان می دهد تغییرات ساختار سرمایه بر تغییرات نقدشوندگی سهام تاثیر منفی معنی دار دارد ولی تغییرات نقدشوندگی بر تغییرات ساختار سرمایه تاثیر معنی دار ندارد.
تاثیر تغییر حدنوسان قیمت بر شاخص نقدشوندگی در بورس اوراق بهادار را مورد بررسی قرار دادند. از معیارهای نقدشوندگی 3 معیار تعداد دفعات معاملات، حجم معاملات و ارزش ریالی معاملات در سه فرضیه مجزا با استفاده از آزمون تخمین حداقل مربعات - OLS - و آزمون t استیودنت مورد سنجش قرار داده شد . معنادار بودن ضرایب مدل با استفاده از P-Value محاسبه و در سطح معناداری 5 درصد بررسی شده است.
جامعه آماری این پژوهش شامل گروه شرکتهای برتر و سایر شرکهای پذیرفته شده در بورس است و پژوهش به دو دوره زمانی - دوره حد نوسان 3/5 درصد و دوره نوسان 4 درصد - تقسیم بندی شد. نتایج این پژوهش حاکی از آنست که افزایش یک درصدی حدنوسان قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر بسزایی بر متغیرها نداشت.اثرپذیری بازار سهام در نتیجه رشد نامنظم حجم نقدینگی در دوره زمانی فصلی 1378:3 تا 1387:2 را مورد بررسی قرار دادند که از طریق سری زمانی وبا استفاده از مدل گارچ و تکنیک رگرسیون معمولی تحلیل گردیده است.