بخشی از مقاله
چکیده
هدف این پژوهش تعیین تأثیر نقدشوندگی بر استراتژي هاي مختلف اجتناب مالیاتی می باشد. به منظور آزمون فرضیههاي پژوهش از مدل - هانلون و هیتزمن، - 2011، نمونه اي مشتمل بر 203 شرکت از بین شرکتهاي پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهاي 1392 - 1387 انتخاب گردید. نتایج ضمنی پژوهش حاکی از اینکه نقدشوندگی سهام براستراتژي متهورانه اجتناب مالیاتی اثر دارد. همانطور که در فصل چهار مشاهده گردید، احتمال رد ضریب برآورد شده براي معیار نقدشوندگیLIQ برابر0.0000 می باشد. لذا ضریب مذکور در سطح خطاي یک درصد معنادار می باشد. بنابراین می توان گفت که در شرکتهاي مورد بررسی، نقدشوندگی با ثابت فرض کردن تمام عوامل تأثیر گذار بر اجتناب مالیاتی با یک واحد تغییر موجب تغییر -0.2956 در اجتناب مالیاتی در شرکتهایی که از اجتناب مالیاتی متهورانه استفاده می نمایند می شود.همچنین در شرکتهاي مورد بررسی، با یک واحد تغییر در نقدشوندگی با ثابت فرض کردن تمام عوامل تأثیر گذار بر اجتناب مالیاتی، موجب - 0.236 واحد تغییر در اجتناب مالیاتی شرکتهایی که از اجتناب مالیاتی میانه استفاده می نمایند می شود. و نهایتا نقدشوندگی سهام با ضریب -0.135 براستراتژي محافظه کارانه اجتناب مالیاتی اثر دارد.
مقدمه
استفاده از رویه هاي گزارشگري مالی مؤثر با منافع بازار سهام ، صرفه جویی در هزینه هاي نمایندگی و هزینه هاي گزارشگري اطلاعات مالی حساس در ارتباط می باشد. یکی از موضوع هاي اساسی در سرمایه گذاري میزان نقدشوندگی1 دارایی ها است . نقش عامل نقدشوندگی در ارزش گذاري دارایی ها بسیار مهم است . زیرا سرمایه گذاران به این موضوع توجه دارند که اگر بخواهند دارایی خود را به فروش برسانند ،آیا بازار مناسبی براي آنها وجود دارد یا خیر؟ قابلیت نقدشوندگی یک ورقه سهام به معناي امکان فروش سریع آن است هرچقدر سهامی را بتوان سریعتر وبا هزینه کمتري بتوان به فروش رساند می توان گفت که آن سهام از نقدشوندگی بیشتري برخورداراست .اوراق بهاداري که به طور روزانه و به دفعات مکرر معامله می شوند نسبت به اوراق بهاداري که به دفعات محدود یا کم معامله می شوند قابلیت نقدشوندگی بیشتر و در نهایت ریسک کمتري دارند - یحیی زاده فر وهمکاران،. - 1389 که دساي و دارماپالا - - 2006 ذکر می کنند،" مدیران فرصت طلب می توانند از تکنیک هاي اجتناب مالیاتی - بیش ازحد متهورانه یا محافطه کارانه - براي پیشبرد منافع خود، و ایجاد تنش بین مدیران و سهامداران در اجتناب از مالیات، استفاده کنند." لذا این پژوهش به دنبال پاسخ براي این سوال است که نقد شوندگی سهام چگونه تأثیري بر اجتناب مالیاتی شرکتها می گذارد؟
مبانی نظري و پیشینه پژوهش
اجتناب مالیاتی مالیات به عنوان اصلی ترین ابزار کسب درآمد براي دولت ها جهت رسیدن به اهداف اقتصادي و اجتماعی مطرح است .گسترش و تنوع فعالیتهاي اقتصادي و همچنین نقش فزایندة دولتها در ایجاد و گسترش خدمات عمومی، تامین اجتماعی و گسترش تعهدات دولت در عرصههاي اقتصادي و اجتماعی و تلاش در جهت تحقق رشد اقتصادي و توزیع عادلانه درآمد، پرداخت و دریافت مالیات را به مسالهاي مهم و موثر تبدیل نموده است .در هر کشوري مالیات به عنوان یکی از ابزارهاي اصلی دولت در اقتصاد، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند به گونه اي که امروز در کشورهاي صنعتی، بهبود و توسعه کارایی و اثربخشی اظهار مالیات مودیان و مطالبه آن توسط کارشناسان امور مالیاتی، ضمن رعایت اصل عدالت مالیاتی، از اهمیت زیادي برخوردار گردیده است - پژویان، - 1380 رگو - - 2003، اجتناب از پرداخت مالیات را به عنوان استفاده از روشهاي برنامه ریزي مالیاتی که به طور قانونی، پرداخت مالیات بر درآمد شرکتها را کاهش می دهد، تعریف کرده است. اجتناب از پرداخت.هاي مالیات به طور کلی کاهش آشکار مالیات تعریف شده است - هانلون و هتزمن، . - 2009 فعالیتهاي اجتناب از پرداخت مالیات به طور متداول به ابزارهاي صرفه جویی مالیات که منابع را از دولت به سهامداران انتقال می دهد و بنابراین ارزش بعد از مالیات شرکت را افزایش می دهد، مربوط می شود بسیاري از پژوهش ها در پاسخ به این سوال انجام شده است که چرا بعضی از شرکت ها بیش از بقیه از پرداخت مالیات اجتناب می کنند؟ بعضی از محققان عوامل مختلفی را به عنوان محرك و منافع براي فعالیتهاي اجتناب از پرداخت، براي پاسخ به سوال مورد نظر مطرح کرده اند .زیمرمن - 1983 - ، گوپتا و نیوبري - 1997 - و رگو - 2003 - بر ویژگی هاي شرکت مثل نوع سلامت مالی، اندازه شرکت، عمر شرکت و غیره و دیگر پژوهشها، انگیزههایی مثل پاداش، ساختار مالکیت و نقدشوندگی را به عنوان عوامل محرك بر فعالیتهاي اجتناب از پرداخت مالیات ذکر کرده اند صرفه جویی هزینه ناشی از فعالیت هاي اجتناب از پرداخت مالیات می تواند مبلغی ارزشمند براي ضعف مالی شرکت باشد و تامین مالی از طریق بدهی یا وجه نقد را کاهش دهد - کیم و همکاران. - 2005 از آنجایی که سپر مالیاتی شکلی از حمایت مالیاتی می باشد، شرکتهایی که سپر مالیاتی را به کار می برند، بدهی کمتري دارند و صرفه جویی جریان نقدي ناشی از سپر مالیاتی می تواند جانشینی براي میزان بدهی شرکت باشد - گراهام و توکر، . - 2006 به طور خلاصه ابعاد مختلف نقدشوندگی می تواند عامل تأثیر گذار بر اجتناب مالیاتی شرکت ها باشد. مسئله نمایندگی، مفاهیم اجتناب از پرداخت مالیات را تأیید می کند و نشان می دهد که اجتناب از پرداخت مالیات همیشه ممکن نیست که ثروت سهامداران بیرونی را افزایش دهد. مطابق با این نظریه، فعالیت هاي اجتناب از پرداخت مالیات ممکن است در انحراف منافع به سمت خود مدیران نقش داشته باشد که دامنه آن از دستکاري و سرقت سود شرکت تا پاداش بیش از اندازة مدیران در شکل هاي مختلف متغیر است .اجتناب از پرداخت مالیات ممکن است به طور بالقوه ارزش بعد از مالیات شرکت را کاهش دهد .از اینرو هزینه هایی که به طور مستقیم به فعالیتهاي برنامه ریزي مالیاتی مربوط می شود، هزینه هاي اضافی رعایت قوانین و مقررات و هزینه هاي غیر مالیاتی یعنی هزینه هاي نمایندگی، ممکن است بهتر از منافع مالیاتی براي سهامداران باشد پیشینه پژ وهش مطالعه اگاروال - 2008 - 2 این مطابق عنوان آن "مالکیت نهادي و نقدشوندگی سهام " به مطالعه رابطه بین مالکیت نهادي و نقدشوندگی سهام از دو منظر کژگزینی وکارآیی اطلاعاتی پرداخته است.بنابراین در این تحقیق از دو فرضیه متقابل برمبناي منظر کژگزینی و دیگري بر مبناي منظر کارآیی اطلاعاتی استفاده شده است . با تائید فرضیات تحقیق نتایج عمده زیر حاصل شده است:
اول: شرکت هایی که مالکیت نهادي بالاتري دارند داراي نقدشوندگی سهام پایین تري هستند - منظر کژگزینی - .
دوم: شرکت هایی که مالکیت نهادي بالاتري دارند داراي نقدشوندگی سهام بالاتري هستند - منظر کارآیی اطلاعاتی - .
او در بررسی هاي خود نشان داده است که هر دو منظر و کارکرد در خصوص مالکان نهادي همزمان وجود دارد.به علاوه تأثیر افق سرمایه گذاري و ریسک گریزي در این رابطه مشاهده شده است.در این مدل متغیر وابسته نشان دهنده معیارهاي مختلف نقدشوندگی سهم است او براي سنجش نقدشوندگی از 4معیار مختلف استفاده نموده است :
-1اثر قیمتی
-2 نسبت عدم نقدشوندگی آمیهود
-3 تفاوت نسبی قیمت هاي پیشنهادي
-4تفاوت قیمت هاي پیشنهادي موثر
متغیر مستقل مالکیت نهادي که در مدل با fracinst نشان داده شده است در پایان هر فصل بر اساس درصد سهام متعلق به مالکان نهادي محاسبه و سپس میانگین آن براي مدت یکسال بدست آمده و در مدل بکار رفته است . متغیر مستقلsqfracinst به منظور بررسی رابطه غیر خطی در مدل آورده شده است . متغیرهاي بعدي نیز جهت کنترل اثرات متغیرهاي مداخله گر نظیر اندازه نوسان بازده سهم ، نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار ، نسبت مخارج تحقیق و توسعه به فروش ، صنعت و غیره در نظر گرفته شده است. نتیجه کلی تجزیه و تحلیل هاي اگاروال حاکی از آن است که رابطه غیر خطی U شکل بین مالکیت نهادي و نقدشوندگی سهم وجود دارد . در نتیجه هر دو فرضیه محقق تایید گردیده است .