بخشی از مقاله
چکیده
کودکان از بدو تولد در معرض رسانههای گروهی متفاوتی هستند و هر کودک در روز به طور متوسط نسبت به کارهای دیگر بیشتر تلویزیون تماشا میکند . در واقع منظور از رسانه ها همان وسایل ارتباط جمعی مانند کتاب، روزنامه، مجلات، رادیو و تلویزیون است و یعنی این که کودکان از همان روزهای اولیه یادگیری با مواردی در ارتباط هستند که الزاما اثری مثبت روی تربیت کودک ندارند.
رسانهها ممکن است مواردی را به تصویر بکشند که با ارزشهای خانواده و جامعه کودک متفاوت و در تضاد باشند.والدینی که نسبت به تربیت فرزندان احساس مسئولیت میکنند و توجه کافی دارند هنگام آموزش اصول اخلاقی به فرزندانشان مراقب تاثیر رسانهها هستند. یکی از چیزهایی که می تواند موجب احساس گناه در والدین مسئول شود این است که اجازه دهند کودک خوشقلب، مشتاق و باهوششان که آماده هر نوع تاثیرپذیری است،
هیپنوتیزم صحنههای وحشتآور و نادرست برخی از رسانهها مانند شبکههای ماهوارهای، فیلم یا بازیهای رایانهای شود. در طول شبانهروز کانالهای تلویزیونی متفاوتی در اختیار کودکان است و اگر خانوادهای هم ماهواره داشته باشد، تعداد کانالها به مراتب بسیار بیشتر نیز خواهد شد. البته کودکان بیشتر مشتاق تماشای کارتون هستند، اما همین کارتونها پر از صحنههای مشاجره، تهدید، کتککاری، تیراندازی و حتی در مواردی صحنههای غیراخلاقی است. وقتی کودک مدام شاهد خشونت و رفتارهای نامناسب است، فرصت نمیکند درک صحیحی از بی گناهی، معصومیت، وقار و حساس بودن پیدا کند و این ویژگیها نقش بسیار مهمی روی شکلگیری اخلاق در کودک دارد. این مقاله بر اساس پژوهش توصیفی می باشد ، و هدف آن نشان دادن اهمیت مشارکت پذیری به عنوان یک ارزش اخلاقی در خانواده است.
مقدمه
ماهیت تلویزیون برخوردار از خصالی است که آن را با موضوع اخلاق، بیشتر ارتباط میدهد. عمده ترینش را باید در بصری بودن و تاثیرگذاریش در میان انبوه مخاطبان بخصوص کودکان و نوجوانان دانست. نظام رسانه ای ما، از جهت محتوایی از آنجایی که منبعث از ایدئولوژی انقلاب اسلامی بوده بر اخلاق آن هم به شکل دینی و اسلامی اش تاکید دارد.
در این چارچوب است که انبوهی از تولیدات در حوزه نمایش و یا ساختارهای دیگر، حاوی مضامینی است که می کوشند هنجارهای اخلاقی ما را در ابعاد گوناگون سامان دهند. در این میان آنچه روشن نیست، نامشخص بودن مشی تلویزیون در برابر هریک از آن مشربهای اخلاقی است. به همین علت است که وقتی به آثار تلویزیونی مینگریم، مشاهده می کنیم مضامین اخلاقی آنها براساس پیش فرض و تعریفهای متفاوتی شکل گرفته است. به عنوان مثال اگر در اثری مشاهده می کنیم، تلاش بر آن است که ارزش و تعالی اخلاق به گونهای مستقیم و تجویزی اعمال گردد و به سخنی دیگر برای خود جایگاه هدایتگری قائل است در تولیداتی دیگر، نظاره گر هنری هستیم که در بستر آن خالق اثر، دیدگاه اخلاقی خود را به گونهای خلاقه مطرح کرده به گونهای که همین هنرمندی اش باعث می گردد هرکسی در معرض آن قرار گیرد، از آن تاثیر پذیرد.
گذار جامعه، از سنت به مدرنیته و تنوع گستردگی دیدگاه ها و مکتبهای اخلاقی که وجود دارند، در چنین جایگاه تلویزیون و ارتباط اجتناب ناپذیرش با مقوله اخلاق ایجاب می کند در مقاطع گوناگون نسبت بین این رسانه با اخلاق از سوی کارشناسان، مورد بازخوانی به روز قرار گیرد. این کوشش اگر به گونهای علمی و مستمر صورت پذیرد، کمک خواهد کرد تا ارزشهای اخلاقی که در متن آثار قرار می گیرند، از عمق و اثرگذاری وسیعتری برخوردار گردند.
بنا به گفته روانشناسان، تماشای برنامههای خشن تلویزیونی روی رفتار و اخلاق کودک تاثیر دارند تا آنجا که میتوان گفت گاهی اوقات این برنامههای پر از خشونت موجب عزت نفس اندک و تاثیرات مخرب در کودکانی میشود که شاهد این رفتارها در برنامهها بودهاند. خشونت موجود در برخی از برنامهها، کودک را به رفتارهای تهاجمی و نداشتن کنترل در لحظات خشم هدایت میکند.
وقتی کودک به صورت کنشپذیری در مقابل برنامه های ماهوارهای می نشیند دیگر نمی تواند در ایجاد اخلاق درست در وجود خود عملکردی فعال داشته باشد. او صرفا چیزی را که میبیند، میپذیرد. والدین آگاه فقط نباید کودکان را مجبور به تماشا نکردن برخی برنامههای خاص کنند بلکه باید در مورد ارزشها با آنها صحبت کرده و آنها را متقاعد کنند که کدام برنامه موافق ارزشهای آنهاست و آن برنامههایی را که از نظر اخلاقی بیارزش هستند، تماشا نکنند .
در واقع آنها باید در دیدن برنامههای تلویزیونی اصولی را رعایت کنند. کودکان باید برخی از برنامهها را هرگز تماشا نکنند یا زیر نظر والدین تماشا کنند. در ضمن، رسانههای تصویری با کلام جادوییشان، صحبت و حرکت را از تماشاچی گرفته و او را وارد دنیای سکوت می کند. اگر در خانوادهای بیش از حد برنامههای این چنینی تماشا شود، خواهناخواه گفتوگو، بازی، دور هم جمع شدن اعضای خانواده، بحث و گفتوگو در مورد موضوعات مختلف حذف شده و والدین دیگر مجالی برای یاد دادن ارزشها به کودکان خود نمییابند و شخصیت کودک به درستی شکل نخواهد گرفت. بنابراین والدین آگاه، در خصوص نحوه تماشای برنامههای رسانه های تصویری، مراقب کودکان هستند.
ارزشها
هنجارهای یک جامعه در نهایت تجلی ارزشهای آن جامعه است. یعنی عقاید مشترک اجتماعی دربارهی آنچه که خوب، درست و مطلوب است. مانند احترام به بزرگتر.
اخلاق
غرایز وملکات وصفات روحی وباطنی که درانسان است اخلاق نامیده می شود و به کردار ورفتارهای که ازاین خلقیات منشا می گیرد اخلاق ویا رفتاراخلاقی گویند.
تلویزیون
یک وسیله جدید ارتباطی است که مانند روزنامه، سینما ورادیو جنبه های گوناگون خبری، تفریحی، فرهنگی وآموزشی وتبلیغاتی دارد و به طرق گوناگون مورد استفاده قرار می گیرد. آمار مربوط به وسایل ارتباط جمعی نشان می دهد که در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا به موازات گسترش تلویزیون، تیراژ بسیاری از روزنامه ها وهفته نامه ها پایین آمده است وتعدادی از آن ها تعطیل شده است.
تلویزیون بر خلاف تصور ظاهری، هم در زمینه انتشار پیام ها وهم از لحاظ طرز دریافت، با دشواری های بزرگی روبروست. مهمترین این دشواری ها، عدم قابلیت تحرک گیرنده تلویزیونی ولزوم میخکوب شدن تماشاگران در برابر گیرنده ومتعارض بودن تماشای تصویر های تلویزیونی با هر فعالیت دیگر است. - معتمد نژاد، - 1371 بررسی تاثیر تلویزیون از جهت تغییراتی که در رفتار وارزشهای اخلاقی ایجاد می کنند دارای اهمیت خاص می باشد.
پل ف. لازارسفلد متخصص برجسته جامعه شناسی ارتباطات آمریکا در مورد آثار وسایل ارتباطی دو جنبه قائل است. به عقیده وی پیام های ارتباطی دارای دو نوع تاثیر می باشند. آثار ونتایج زودرس که عمدا وبا تصمیم قبلی وپیش بینی اداره کنندگان وهمکاران ارتباطات بوجود می آیند وآثار ونتایج دیررس که غیر قابل پیش بینی وغیر منتظره ومجهول می باشند. - معتمد نژاد، - 1371 از دهه 1970، مقاله های پژوهشی علمی درباره ی آثاری که ادعا شده تلویزیون بر جامعه می گذارد، افزایش یافته است.
با پیدایش ارسال ماهواره ای، تلویزیون نیز به رسانه ی قدرتمندی برای تشویق تغییرات ریشه ای اجتماعی، اخلاقی وسیاسی در فرهنگ های مختلف سراسر دنیا تبدیل شده است. - دانسی، - 1946 جوانان به میزان زیادی با رسانه های همگانی در تماس هستند. معهذا مطالعه در این باره که این رسانه ها با پیامهای بی شماری که پخش می کنند به جوانان چه می گویند یا به عبارتی دیگر محتوای آنها چیست، بسیار مهم است. برخی از آثار محتوا عبارتند از :
گریز یا زندگی واقعی در جای دیگر : پیام های رسانه ها، خاصه آنچه برای جوانان پخش می شود، حاوی نوعی گریز از واقعیت است وجنبه رویا دارد.
نیک بختی : هنر پیشه اصلا تصویری است از نیک بختی، در این صورت الگویی است فرهنگی که آدمی در جستجوی تقلید از آن است. موضوع اساسی رسانه های همگانی چنین است : اندیشه نیک بختی به اوج تمدن فردگرایی رسیده است. در این راه، ارزشهای سنتی وفرارو - متعالی - Transcendances بزرگ قربانی چنین تمدنی می شود.
خشونت : واضح است که در بیشتر پیام های رسانه های همگانی که برای جوانان پخش می شود خشونت منعکس است. تاثیر رسانه های همگانی بر جوانان
از آنجا که جوانان علاقه و توجه بیشتری به استفاده از رسانه های دیداری- شنیداری نظیر فیلم های سینمایی، تلویزیون و وسایل صوتی دارند، از میان وسایل ارتباط جمعی در این قسمت به بررسی نقش و تاثیر تلویزیون بر اخلاق و رفتار اجتماعی می پردازیم به قول »ویلبر شرام« جذابیت تلویزیون، خصوصیت اجتماعی بودن آن است. همچنین قابلیت نفوذ تلویزیون نسبت به سایر وسایل ارتباط جمعی، بسیار شدید است.
به همین دلیل تلویزیون امروزه در بنیانهای خانوادگی ریشه دوانده و به شدت در چگونگی گذراندن زندگی روزمره مردم اثر گذاشته است. این نفوذ به حدی است که مردم اوقات فراغت، صرف شام و ناهار و یا استراحت روزانه خود را طبق برنامه های تدوین شده تلویزیون تنظیم می کنند. اگر بخواهیم کارکردها و آثار مثبت و منفی تلویزیون را بطور خلاصه بررسی نماییم، می توانیم از لابلای مطالعات انجام شده بطور فهرست وار به نکارت زیر اشاره کنیم :
اثرات و کارکردهای منفی تلویزیون
-1 بازداشتن از کارهای تحصیلی و اختصاص وقت کودکان و نوجوانان به خود - میانگین 1340 ساعت در سال -
-2 ارائه صحنه های خشونت آمیز و رواج خشونت