بخشی از مقاله

چکیده

روانشناسی محیط و تاثیرات فضا بر ذهن و کیفیت زندگی انسان، همواره یکی از بخش های پررنگ در پژوهش های معماری به شمار می آید. بنا بر دلایل متعدد تعداد افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی رو به افزایش است و متاسفانه مطالعات زیادی در زمینه ی معماری داخلیِ مختص به این افراد صورت نگرفته است. هدف از این پژوهش که به صورت توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانه ایی به نگارش در آمده است، شناخت و بررسی عواملی ست که مد نظر داشتن آنها در معماری داخلی، موجب بالا رفتن کیفیت زندگی افرادی می شود که دچار معلولیت ذهنی هستند.

اینگونه افراد نیازمند محیطی امن، آرام و در عین حال محرک میباشند. در این نوشتار فرض بر آن است که عواملی مانند رنگ، نور، صدا، جنس مصالح و تناسبات در فضاهای زندگی و نگهداری از معلولان ذهنی تاثیر محسوسی در سطح کیفی زندگیشان دارد. دستاورد های پژوهش پیش رو نشان دهندهی آن است که فضای داخلی قادر است با استفاده از رنگ، نور و مصالح مناسب، رعایت ابعاد و تناسبات و استفاده از فرم های نرم و منحنی به بالا رفتن توان رفتاری در عقب ماندگان ذهنی کمک کند و در نتیجه با توجه به تاثیرات مثبتی که چنین محیطی بر مخاطب خود دارد، میتواند منجر به ارتقاء کیفیت زندگی او شود.

واژه های کلیدی: عقب ماندگان ذهنی، معماری داخلی، روانشناسی محیط، کیفیت زندگی

مقدمه

معمار به عنوان خالق فضاهایی که افراد در آن اوقات خود را سپری می کنند، مسئول ایجاد محیطی است که پاسخگوی نیازهای همهی مخاطبان باشد. کریستوفر الکساندر در کتاب راز جاودانگی بر این قضیه تاکید می کند که هر اثر معماری، تنها یک داعیه دارد و آن درک و ارتقای کیفیت زندگی انسان است، هر تصمیمی اعم از انتخاب اندازه ها، رنگ، حضور نور وسایه، نسبت بین فضاها، صورت ظاهری ساختمان و حتی مفهومی که اثر منتقل میکند، همه و همه وقتی موضوعیت می یابد که هدف خود را بهره مندی بیشتر مخاطب قرار داده باشد.

عقب ماندگی ذهنی در 2 الی 3 درصد از کل یک جامعه دیده میشود و مشکل بزرگی برای هر جامعه به شمار میآید در میان کم توانان و ناتوانان ذهنی، اختلالات روانی رایج عبارتند از: اختلال افسردگی، کم توجهی و بی توجهی به اطراف، بیش فعالی، اختلال اضطراب و استرس، اختلالات طیف اوتیسم و نظیر آن. از مهمترین و ضروری ترین عوامل در تشدید احساسات روانی نامناسب و یا بهبود اوضاع روانی این افراد، توجه موشکافانه به ویژگیهای درونی فضایی خواهد بود که آنها در آن اوقات خود را می گذرانند و همه روزه با آن سر و کار دارند.

بنابراین نقش معماری داخلی در ایجاد محیطی مطلوب برای بهبود اوضاع روح و روان این قشر بسیار پر رنگ خواهد بود. معماری ای که باید از جهات مختلف و از مناظر متفاوت مسائل روانی این افراد را در نظر بگیرد و در جهت بهبود آن تلاش کند.این نوشتار بر آن است تا به معرفی یک معماری ایده آل در جهت نیل به زندگی باکیفیت تر برای این افراد از مناظر متفاوتی مانند: طراحی بدنه های داخلی، برنامه ریزی فضایی مناسب ، استفادهی صحیح از رنگ ها در فضا، نحوهی تهویه و گرمایش در محیط، نوع نور پردازی و استفاده از نور طبیعی، آکوستیک و کنترل صوت بپردازد.

شناخت عقب ماندگی ذهنی و طبقه بندی آن

تا به امروز در هیچ کدام از کتبی که در مورد عقب ماندگان ذهنی نوشته شده، تعریف جامع و کاملی که مورد تایید همه یا اکثریت متخصصین فن باشد بیان نشده است و دلیل آن به پیچیدگی ماهیت عقب ماندگی ذهنی برمیگردد. نمی توان عقب ماندگی ذهنی را به عنوان یک پدیده مطلق تعریف کرد، بلکه باید عقب ماندگی ذهنی را به عنوان موردی چند وجهی که دامنه ی آن به فیزیولوژی، روان شناسی، پزشکی، تعلیم و تربیت و جامعه شناسی مرتبط است، مورد کنکاش قرار داد.

پیاژه مفهوم عقب ماندگی ذهنی را چنین بیان میکند: "نارسایی ظرفیت عملیاتی در فرد". انسان زمانی که به حدی از سازش یافتگی دست مییابد، به تعادل خواهد رسید و سازش و ظرفیت عقلی را با هم داراست ؛ پس میتوان عقب ماندگی ذهنی را نارسایی بر اثر توقف در سطح عملیاتی دانست. عقب ماندگی ذهنی مربوط به کنش عمومی هوش که به طور معنی دار یا قابل ملاحظه ای کمتر از حد متوسط عمل کرده و با نواقصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد پدیدار شده است. عقب ماندگی ذهنی بر پایهی میزان بهرهی هوشی، از خفیف تا بسیار شدید - عمیق - تعیین می شود.

از دیدگاه علم پزشکی، عقب ماندگان ذهنی به دو دسته تقسیم میشوند: عقب ماندگان اولیه که به صورت ارثی دچار مشکل هستند و 30 الی 40 درصد از کل این افراد را شامل میشوند و عقب ماندگان ثانویه که تحت شرایط محیطی گریبان گیر عقب ماندگی شده اند. تقسیم بندی دیگری که در مورد این افراد وجود دارد از جنبهی تربیتی و آموزش پذیری آنهاست که در سه دسته بیان میشود: عقب ماندگان ذهنی آموزش پذیر 7050، عقب ماندگان ذهنی تربیت پذیر 5025 و عقب ماندگان ذهنی حمایت پذیر 25 به پایین.

آخرین طبقه بندی موجود مربوط به چهارمین دسته بندی راهنمای آماری و تشخیص اختلالات روانی  به این شرح است: عقب ماندگی ذهنی خفیف، عقی ماندگی ذهتی متوسط، عقب ماندگی ذهنی شدید، عقب ماندگی ذهنی عمیق و عقب ماندگی باشدت غیر اختصاصی - کاپلان و دیگران، پیچیدگی عقب ماندگی ذهنی و نداشتن تعریفی کامل و جامع از آن به صورتی که متخصصین فن آن را تایید کرده باشند، دانشمندان و محققین تا امروز به بیش از دوهزار علت در زمینه ی بروز آن اشاره کرده اند. در ایجاد این عارضه عواملی مانند ژنتیک، اجتماع و فرهنگ نیز موثرند.

دانشمندان در دو دهه اخیر به این نتیجه رسیده اند که معلولان ذهنی شدیدا در معرض مواجهه با اختلالات روانی هستند و این اختلالات بر آنها بسیار تاثیرگذار تر از افراد معمولی استبا توجه به نکات ذکر شده، می توان گفت معماری داخلی قادر است نقش مهمی در بهبود وضعیت روانی این افراد ایفا کند چرا که معماری داخلی خالق فضایی است که این افراد با آن درگیر هستند و بیشترین ساعات عمر خود را در آن سپری میکنند.

معماری برای عقب ماندگان ذهنی:

بر خلاف طب، طراحی برای انواع عقب ماندگی ذهنی نقاط مشترک زیادی دارد و معماریِ شکل دهنده ی محیط این قشر، تا حدودی یکسان میباشد. این بخش به بررسی ابعادی از طراحی معماری داخلی برای این افراد میپردازد، از جمله: طراحی بدنه ها، فضاهای داخلی، نور پردازی، صدا و استفاده از رنگ.

طراحی بدنه ها

در اولویت، باید توجه داشت که کاربر نهایی یعنی معلول ذهنی خود باید به شکلی فعال در فرآیند طراحی شرکت داده شود؛ به این معنا که طرح بدنه های داخلی، باید بر اساس تفکرات و نگاه این افراد به مکان زندگی ایجاد شود و برای آنها کاملا قابل درک باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید