بخشی از مقاله
چکیده
نگارنده در نوشتار حاضر برآن است تا با بهره گیری از ابیاتی از حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه سنایی به تبیین و بازنمایی برخی رموز نهفته در نگاره ی مرد سوار بر حیوان پیکره در پیکره پردازد. نگاره های پیکره در پیکره نمونه ای از آثار هنر اسلامی و عمدتاً نیز مربوط به دوره ی صفوی می باشند که در آن ها پیکره ای بزرگ تر با پیکره هایی کوچک تر کاملاً پر شده و تا به امروز نیز دلایل این گونه تصویرگری نگارگر
صفوی مبهم رها گردیده است.
زبان هنر اسلامی و از آن جمله نقاشی ایرانی زبانی است رمزی که پیوندی دیرینه و جدا نشدنی با ادبیات پارسی و عرفان اسلامی دارد. در موارد بسیاری نگارگر ایرانی به تصویرگری رموزی از ادبیات و یا عرفان پرداخته و بارها نیز ابیاتی از ادبیات عرفانی بر کتیبه ی نگاره های ایرانی نقش بسته است. نگاره ی مرد سوار بر حیوان پیکره در پیکره ی مورد بررسی در این نوشتار نیز حاوی دو بیت از تمثیلی با عنوان » التمثیل فی معنی اولئک کالانعام بل هم اضل « از حدیقه الحقیقه ی سنایی می باشد.
حدیقه الحقیقه ای که در آن عرفان و قرآن با هم عجین گشته و در این میان نیز اشاره به مبحث عرفانی »ریاضت« و تلمیح به آیه ی شریفه ی 179 سوره ی اعراف در تبیین برخی رموز نهفته در نگاره ی یاد شده راهگشا به نظر می رسد. لذا این نوشتار به بررسی دو مورد یادشده و بازنمایی هر یک در نگاره ی مرد سوار بر حیوان پیکره در پیکره خواهد پرداخت.
مقدمه
چنان چه پیش از این نیز اشاره گردید، نگارنده در نوشتار حاضر تلاش خواهد کرد تا به بازنمایی برخی معانی و مفاهیم نهفته در یکی از نگاره های پیکره در پیکره با عنوان نگاره ی مرد سوار بر حیوان پیکره در پیکره پردازد؛ و در انجام این امر از ادبیات عرفانی و از آن میان نیز از حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه ی سنایی که ابیاتی از آن به صورت کتیبه در نگاره ی یادشده نوشته شده، بهره می گیرد.
نگاره ی مرد سوار بر حیوان پیکره در پیکره نمونه ای از آثار هنر اسلامی است و رابطه ی آثار هنر اسلامی با ادبیات پارسی و عرفان اسلامی نیز رابطه ای قدیم و دیرینه است. از سویی » مهم ترین مایه و سرمایه و محتوای ادبیات پارسی، عرفان است و» فرهنگ ایرانی و به خصوص زبان پارسی، آیینه ی تمام نما و زیباترین مظهر شعر و عرفان است که بدون فهم و درک این دو ، راه یابی به زوایای پیچیده و پوشیده ی روح ایرانی میسر نیست و از دیگر سو نگارگران ایرانی نیز متأثر از ادبیات پارسی و عرفان اسلامی، بارها در آثار خود به تصویرگری نمونه هایی از ادبیات عرفانی پرداخته اند و این بار ابیاتی که به صورت کتیبه در نگاره ی مرد سوار بر حیوان پیکره در پیکره خوشنویسی شده اند ابیاتی از حدیقه الحقیقه سنایی اند.
سنایی، شاعری که نقش و تأثیر بسزای او در ادبیات عرفانی بر کسی پوشیده نیست، » هر چند که معانی عرفانی در شعر فارسی قبل از سنایی برای خود جایگاه و اقبالی یافته بود ، اما در سیر تحول شعر، طرح و اندیشه و شعر سنایی بزرگ ترین مجلای بروز نکات و مواجید عرفانی است. سنایی برای اولین بار طرح منظم و دستگاهمند اصول و مبادی تصوف را پی انداخت و آن را در قالب داستان ها و تمثیلات بدیع و زیبا به شعر جاری ساخت و ابیاتی از حدیقه الحقیقه ی او، حدیقه الحقیقه ای که »سنایی با آن واژه ها و اصطلاحات عرفانی و زاهدانه و عابدانه را به مثنوی وارد نمود و با استفاده از تمثیل و حکایات رمزی و همچنین زبان عامیانه ،پیوندی میان مطالب آسمانی و عرفانی با عامه مردم ایجاد کرده و مثنوی تعلیمی را در حوزه ی عرفان به وجود آورد
سنایی خود این کتاب را جامع فلسفه و عرفان خوانده استو »حتی به تعبیری آن را دایره المعارف عرفانی دانسته اند
چنان که اشاره گردید، ابیات خوشنویسی شده در نگاره ی مرد سوار بر حیوان پیکره در پیکره ابیاتی از حدیقه الحقیقه ی سنایی می باشند که تحت عنوان »التمثیل فی معنی اولئک کالانعام بل هم اضل « در حدیقه آورده شده اند. نگارنده در ادامه پس از معرفی مختصر نگاره های پیکره در پیکره به بررسی مفاهیم کلیدی این ابیات - مبحث عرفانی »ریاضت« و همچنین تلمیح به آیه ی شریفه ی 179 سوره ی اعراف - که در تبیین معانی نهفته در نگاره ی یادشده راهگشا به نظر می رسند، می پردازد.
معرفی نگاره های پیکره در پیکره
نگاره های پیکره در پیکره ،نگاره هایی هستند که در مرکز ترکیب بندی آن ها و در دل یکی از پیکره های اصلی نگاره ،پیکره هایی کوچک تر جای خوش کرده اند. در واقع نگارگر از کل و یا بخشی از پیکره ی اصلی به عنوان متن و زمینه ای جدید برای به تصویر کشیدن پیکره هایی دیگر بهره برده است.
در تعدادی از این نگاره ها - که این نوشتار نیز بر دسته ای از آن ها معطوف گردیده - داستان جاری در دل پیکره ی اصلی پیچیده بوده و امکان تشخیص روایت تصویر شده در پیکره ی اصلی به سهولت صورت نمی گیرد. در این نگاره ها که از آن ها با عنوان نگاره های پیکره در پیکره - ی پیچیده - یاد می نمائیم،یکی از پیکره های اصلیِ مرکزِ ترکیب بندی،کاملاً با پیکره های کوچک تر اعم از انسان، حیوان و یا حتی دیو پر گشته است. نگاره های پیکره در پیکره ی بر جای مانده بهاین شکل که عمدتاٌ متعلق به قرون10و11ه.ق می باشند در سه دسته ی کلی نگاره های انسان پیکره در پیکره - تصویر - 1، انسان - مرد و زن - سوار بر حیوان پیکره در پیکره - تصویر - 2 و نگاره های حیوان پیکره در پیکره - تصویر - 3 قابل بررسی اند - شایان ذکر است به دلیل شباهت نگاره ها از هر دسته تنها یک نمونه ارائه شده است - .
تصویر.1انسان پیکره در پیکره، سده 10ه.ق،
تصویر.2انسان سوار بر حیوان پیکره در پیکره،
تصویر.3حیوان پیکره در پیکره، سده 10ه.ق
چنان چه پیش تر نیز ذکر گردید، این نوشتار بر یکی از این نگاره ها که مربوط به مردی سوار بر حیوان - اسب - پیکره در پیکره می باشد معطوف گردیده است. رد مرکز ترکیب بندی ِ این نگاره که مربوط به اواخر سده 10ه.ق - دوره ی صفوی - می باشد، با مردی سوار بر اسب مواجه ایم که پیکره ی اسب او با پیکره های کوچک تر متنوعی اعم از انسان، حیوان و دیو کاملا پر شده است.
تصویر.4مرد سوار بر حیوان پیکره در پیکره، سده 10ه.ق