بخشی از مقاله

چکیده

قاعده »بسیط الحقیقه کل الأشیاء و لیست بشئٍ منها« یکی ازقواعد پیچیده ومهم فلسفی است که هرچند ملاصدرا ادعا می کند کسی قبل از من به این طریق خاص عرشی، دسترسی پیدا نکرده است واین مطلب شریفی است که بر روی زمین کسی را نمی یابم که به آن علم داشته باشد ولی می توان در تاریخ، فیلسوفانی را یافت که دست کم اشاراتی به این مطلب داشته اند، ولی البته باید پذیرفت که برهانی کردن قاعده و تحلیل منطقی و فلسفی آنویژهِ، این حکیم بلند مرتبه است. این قاعده در منظومه فکری صدرا جایگاه ویژه ای دارد که با استفاده ازآن بسیاری از مسائل پیچیده فلسفی از قبیل: واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات، اثبات توحید واجب و دفع شبهه ابن کمونه ، معنای قرب و معیت، اول و آخر ، علم پیشین الهی و...تبیین و تفسیر می شود.

این مقاله درپی آنست که با استفاده ازشیوه کتابخانه ای ضمن بررسی متون مربوطه، پس ازتبیین و برهانی نمودن قاعده فوق، از نگاه صدرالدین شیرازی، در راستای شناخت دقیقتر و منسجمتر و اصولیتر نسبت به نفس شناسی ملاصدرا به یکی ازکارکردها و تأثیرات آن درنفس، یعنی کل القوی بودن نفس انسان بپردازد، یعنی پس از اثبات اینکه هر بسیط الحقیقهای کل اشیاء است واینکه نفس ناطقه بسیط است، نتیجه ای منطقی می گیریم که نفس ناطقه همه قوای خویش است.

-1مقدمه

اگر درباره پیشینه بحث بساطت وجود جستجو کنیم می توانیم به مواردی دست یابیم به عنوان مثال پارمنیدس معتقدبود: تمام اضداد و کشمکش ها در واحد با هم سازش میکنند و به توافق میرسند و همه اختلافها هماهنگ میشوند و یا آناک گوراسن، فیلسوف ایرانی پیش از میلاد نوس - عقل - ، را لطیفترین و خالصترین چیزها می دانست ومی گفت در آن جاست که همه چیز هست، مانند توده احاطه کننده. - کاپلستن، - 55 :0831 ولی قاعده »بسیط الحقیقه کل الأشیاء و لیسبشئٍ منها« یکی از مهمترین قواعدی است که صدرالمتألهین به خاطر ابداع آن، به خود بالیده است و متذکر شده است که پیش از او کسی به درک آن نائل نشده است وتصریح می کند:

-    »ما به تأیید خداوند و ملکوت اعلای او برهان عرشی دیگری داریم. - صدرالدین شیرازی

-    »ما در این باب، طریق ویژه عرشی بیان کردیم که هیچ کس پیش از من به آن متفطن نشده است« - صدرالدین شیرازی،

-    »این مطلب شریفی است که بر روی زمین کسی را نمییابم که به آن علم داشته باشد« - صدرالدین شیرازی

-    »هذا امر شدید الغموض دقیق المسلک غوره لم اعرف احدا علی وجه الارض من له علم صحیح به« - صدرالدین شیرازی،

ولی صحیح تر این است که به پیروی از حکیم سبزواری بگوییم برهانیکردن قاعده و تحلیل منطقی و فلسفی آن خاص صدرا است. »تحقیق این مسأله و مرزبندی آن به بهترین وجه، حق مصنف است « - صدرالدین شیرازی، 0245ق، ج - 001 :3 هم چنین تأسیس این مطلب به عنوان یک قاعده کلی و استفاده از آن در ابواب مختلف حکمت، از ابتکارات ایشان است. - خورسندیان، - 20-32 :0833 علاوه بر موارد فوق، در آیات قرآن کریم و روایات معصومین - ع - مواردی وجود دارد که شاید بتوان به عنوان شواهدی در رابطه با این قاعده از آنها نام برد: « - الأنبیاء، - 81 »من اشار الیه فقد حده و من حده فقد عده « هرکس اشاره به او بکند او را محدود کرده است وهر که او را محدود کند او را شمرده است و در باب اعداد وارد کرده است.

» لفظ بسیط درلغت معنایبه گسترده وپهن شده است ولی دراصطلاح در برابر مولّف قرار میگیرد، مولّف آنست که ازاجسام مختلف حاصل شده باشد پس بسیط در اینجا به معنی مفرد است یعنی اینکه ازاجسام مختلف حاصل نشده باشد.« درمقابل مرکب قراردارد وباقتضای تعرف الاشیاء باضدادها می گوییم ترکیب اقسامی دارد:

-0 ترکیب از اجزای مقداری.

-4 ترکیب از ماده و صورت خارجی مانند موجودات مادی. -8 ترکیب از ماده و صورت ذهنی.

-2 ترکیب از جنس و فصل .

-5 ترکیب از وجود و ماهیت.

-3 ترکیب از فقدان و وجدان، وجود و عدم .

نفیپنج قسم اوّل ترکیب از واجب تعالی به دلیل اینکه لازمه اش نیازاست واضح وروشن است ولی باید دانست که بازگشت همه اقسام ترکیب به ترکیب از وجدان و فقدان است ودر این قاعده منظور ازبساطت واجب تعالی، نفی ترکیب از وجود و عدم است و بنابراین بسیط الحقیقه، بسیط محض است که هیچ گونه کثرت و ترکب در آن وجود نداشته باشد.

-2 تمام اشیاءبودنِ بسیط الحقیقه

لازم به یادآوری است که » هر چیزی که وجود دارد شئ است؛ زیرا در جای خود ثابت شده که شیئیت مساوق وجود است، یعنی هر جا شئ صدق کند وجود نیز در آنجا صادق است و همینطور بالعکس، بنابراین آنچه غیر موجود است و از دایره وجود خارج است، بر آن شئ اطلاق نمیشود. اماماهیات و مفاهیم که بالتبع موجودند آنها نیز به تبع وجود، شیئیت بر آنها صادق است« - جمال زاده، عبدالرضا،  بر قاعده بسیط الحقیقه کل الاشیا دو برهان اقامه شده است: برهان اول که شریف تر بوده و مخصوص صدرالمتألهین بوده و پیش از ایشان کسی بدین طریق استدلال ننموده است وبرهان دوم که صدرا ذیل گفتارعرفا به آن اشاره می کند.

1 - 2 برهان اول

صغرا:الواجبُ» تعالی بسیط الحقیقه واحدٌ مِن جمیع الوجوه.« کلّکبرا: »بسیط الحقیقه، کلُ الأشیاءِ الوجودیه إلا مایتعلّق بالنقائص و الأعدام« نتیجه: الواجب» تعالی کلﱞ الأشیاء الوجودیه.« واجب تعالی بسیطالحقیقه است و هر بسیط الحقیقه کل اشیا است. اگر کل اشیا نباشد، لازم میآید ذات او از دو حیثیت، یعنی حیثیت بودن یک شئ و نبود شئ دیگر، ترکیب یافته باشد و این خلاف فرض بساطت است. بنابراین واجب تعالی، که بسیطالحقیقه است، کل اشیا است. - صدرالدین شیرازی، 
تبیین صغرای برهان:

صغراکه بساطت ذات پروردگار است از فرضهای عمده بحث توحید است و مناقشهای جدی در حیطه آن راه ندارد. - صدرالدین شیرازی، تبیین کبرای برهان: اگر هویت بسیط خداوند، کلِ اشیا نباشد، لازم میآید که ذات او از وجود شئ و عدم شیئی دیگر ترکیب یافته باشد، در حالی که این خلاف فرض است.پس عکس نقیض آن درست است که هر هویت بسیطی، سلب شئ از آن ممکن نیست. - صدرالدین شیرازی، این برهان شامل کمالات همه اشیا، چه موجود و چه غیر موجود؛ چه معلول و چه غیر معلول می شود، پس اعم و اشرف از برهان دوم است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید