بخشی از مقاله
چکیده:
مرگ از دیدگاه سنایی در حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه مسئله مهم تحقیق حاضر به شمار می رود. می توان گفت از میان آثار سنایی حدیقه از اهمیّت ویژه ای برخوردار است.نویسنده قصد دارد در این تحقیق ضمن تعریف از مرگ و انواع آن، نظریه های مطرح شده درباره ی مرگ از دیدگاه حکما و عرفابررسی و بحث کند و بعد از آن اهمیّت حدیقه سنایی و ارزش پژوهش در آن و مرگ و مرگ اندیشی از نظرگاه سنایی در حدیقه بررسی شود. مهم ترین مسائلی که این پژوهش را خلق کرده است:
-1 تنوع نگاه سنایی به مرگ است.
-2 علت مرگ هراسی بشری و ناتوانی بشر در برابر مرگ از نگاه سنایی . -3 نگاه سنایی در حدیقه به مرگ نسبی است یا مطلق؟
-4 آیا مرگ جاودانه است یا خود مرگ هم می میرد ؟
سنایی در این نگاه و مرگ اندیشی در حدیقه نگاه هایی حکیمانه و عارفانه و گاه متشرعانه به مرگ دارد.او مرگ را خاص جسم می داند، مرگ همه را در برمی گیرد، نگاه های مثبت به مرگ دارد، وی عشق و دانایی را سپر بزرگ در برابر مرگ می داند هدف این پژوهش ضمن پاسخ گویی به سؤالات ذکر شده و بحث و بررسی و تحلیل آن می خواهد که خوانندگان این پژوهش با دقت نظر در نمونه های از اشعار حدیقه سنایی بتوانند تنوع اندیشه سنایی درباره مرگ را دریابند و تشخیص دهند.
کلید واژگان: سنایی، حدیقه، مرگ، تنوع اندیشه
-1مقدمه
مرگ در فرهنگها به صورت های گوناگون تعریف شده است. در فرهنگ معین مرگ را این چنین تعریف کردهاند: »مرگ عبارت است از مردن، موت، فنا. از بین رفتن حیات و فقدان تظاهر حیاتی را گویند.« - معین، 1396، ج - 4043 :3 در فرهنگ دهخدا از قول فرهنگ های برهان قاطع، آنندراج، ذخیره ی خوارزمشاهی و ناظم الاطبا مرگ تعریف و معنی شده است.اسم» از مردن - برهان - آنندراج، باطل شدن قوّت حیوانی و حرارت عزیزی ذخیره خوارزمشاهی فنای حیات و نیست شدن زندگانی و موت، وفات و اجل - ناظم الاطبا «. - - دهخدا، 1377، ج 13 ذیل مرگ - .
مرگ از دیدگاه شیخ محمود شبستری عبارت است از »:تفرق هیأت اجتماعی و حفظ کمون است.« - لاهیجی، . - 423 :1374 قرآن کریم مرگ و حیات را از مخلوقات خداوند می داند. »الذی خلق الموت و الحیاتلیبلوکم أیکم اَحسَنَ عملاً. « - ملک، - 2 در سوره ی الرحمن آیات 26 و 27 مرگ همه کس و همه چیز را در بر میکُلﱡگیرد.من» علیها فانٍِ و یبقی وجه ربّک ذوالجلال و الاکرام.«»مرگ در اصطلاح عرفا به معنی خلع جامه مادی و طرد قیود و علایق دنیوی و توجه به عالم معنوی و فنا در صفات و اسماء و صفات. « - سجادی، . - 714 :1370
-1-1 انواع مرگ
بزرگان ادبیات و عرفان و متشرعین مرگ را به دسته های مختلف تقسیم کرده اند. هر کدام از این دسته بندی ها تفاوت هایی با هم دارد که نشان از تفاوت اندیشه آنان و اهمیت مرگ است. از نظر قشیری مرگ بر چهار نوع است. -1» مرگ سفید و آن گرسنگی است. -2 مرگ سیاه و آن بار کشیدن از خلق است. -3 مرگ سرخ و آن عمل است و مخالفت با هوای نفس. -4 مرگ سبز و آن رّمقع داشتن است. « - فروزانفر، - 43 :1367»در فرهنگ نمادها و نشانه ها در اندیشه مولانا مرگ اختیاری و اضطراری مطرح شده است و تفاوت مرگ اختیاری با اضطراری را در آن دانسته اند که مرگ اضطراری یک بار اتفاق می افتد ولی مرگ اختیاری صدها بار.« - تاجدینی، - 824- 5 :1388مولانا علاوه بر تقسیم بندی بالا مرگ را از دید عرفا به چهار دسته تقسیم می کند.
-1» مرگ سرخ و آن تحمل جفا و کف نفس از انتقام است. -2 مرگ زرد و آن گرسنگی و صبر بر دشواری است. -3 مرگ سفید و آن عزلت و کناره گیری از مردمان دنیا طلب است. -4 مرگ سیاه و آن مخالفت با هوای نفس است. « - همان: - 824»نویسنده ی کشف الحقایق، مرگ را به چهار دسته تقسیم کرده است. »بدان که موت بر چهار نوع است: موت طبیعی و موت معنوی، موت از حیات طیبه و موت از حیات حقیقی.« - گوهرین، 1383، ج - 377- 8 :9-10 در آموزه های اسلامی مرگ به هفت نوع دسته بندی شده است.
-1» مرگ روحی یا قلبی -2 مرگ ظاهری یا جسمی -3 اخترامی یا دسته جمعی - وبا - -4 مرگ جناحی -5 مرگ نفله ای یا خودکشی -6 مرگ با شهادت -7 مرگ ارادی. « - مظفری، -31 :1392 - 28در فرهنگ شیعه به قول از بحارالانوار مرگ به گونه های » مرگ طبیعی، مرگ ناگهانی، مرگ انتحاری که شهادت را بالاترین مرگ می دانند.« - فرهنگ شیعه، - 408 :1385عطار هم مرگ را به سه دسته تقسیم می کند »موت الابیض و آن گرسنگی است موت الاسود و آن احتمال است، موت الاحمر و آن مرقع داشتن است.« - عطار، - 260 :1390در کتاب اخلاق ناصری مرگ بر دو نوع تقسیم شده است »حکما بدین سبب گفته اند که مرگ دو نوع بود، یکی ارادی و دیگری طبیعی.« - طوسی، - 188 :1373
-2-1 اهمیّت مسئله ی مرگ