بخشی از مقاله

چکیده:

قلعه در معماری ایران همواره استعاره از دفاع در برابر تمامیت ارزی و آرمان های قومی بوده است؛ از بزرگترین جنبش های ایران، جنبشی است که آذربایجان طی قرون دوم و سوم هجری برای کوتاه کردن دست تازیان پدیدار کرده است. وجود زنجیره ای از قلعه ها و استحکامات دفاعی طی این دوره در منطقه مذبور، نشان از اندیشه نظامی در تسلط بر طبیعت خشن به جهت دفاع از والاترین سطح آرمان های بشری بوده است؛ در همین راستا با توجه به الزامات موجود به جهت تأمین امنیت منطقه ای، گرایشات و نوآوری های معماری صدر اسلام منطقه ی آذربایجان در ساختار قلاع و استحکامات دفاعی نمود، رشد و تجلی می یابد.

بقایایی از ساختارهای دفاعی مرتبط با چالش های آذریان در برابر تازیان بر فراز تپه ای بلند به نام "پیغام" به یادگار مانده است که به لحاظ برخی ویژگی های معماری و مهندسی نظامی از نوادر می باشد که علیرغم سنت دیرپای قلعه سازی در آذربایجان، شناخت و تحلیل ساختاری آن کمتر مورد توجه و تفسیر علمی قرار گرفته است. از آنجایی که هدف از ایجاد قلعه حفظ انسان هاست و انسان دارای روح و جسم است؛ قلعه نیز متناسب با انسان و نیازهای جسمانی و روحانی او شکل گرفته است.

تحقیق پیش رو با رویکرد تاریخی- توصیفی و داده اندوزی به روش میدانی و کتابخانه ای ضمن بازشناسی جایگاه قلعه پیغام با محوریت دفاع غیر عامل به جهت تحکیم حریم دفاعی بابکیان و ترفیع خلاء تحقیقاتی در زمینه سبک معماری صدر اسلام آذربایجان، در شناخت منظر فرهنگی و فرهنگ دفاعی مردمی در آذربایجان مؤثر خواهد بود.

مقدمه:

حساسیت نسبت به امر دفاع در منطقه آذربایجان امر تازه ای نیست؛ نقش قلعه ها در این منطقه در محیط معمارانه به طور قیاس ناپذیری بسیار مهم تر از سایر نقاط ایران است که این وجه تمایز می تواند ناشی از نقش شمال غرب ایران در قالب دروازه ی طلایی تمدن های بشری در مسیر تسلط آنان به ایران قابل تفسیر باشد.

قلعه در آذربایجان، به صورت مؤثرترین شکل ابزار دفاع، محصول اصیل تعامل ذهن و زندگی آذریان در محیط طبیعی آن بوده است. هرچند بدلیل محدودیت های اجباری، آذربایجان صدراسلام محیط باروری برای تنوع گونه های معماری نبوده، با این حال دست آوردهای معماری این منطقه به طور جدی قابل رقابت با سایر نقاط ایران بوده است. در شرایط برابر هنگامی که علاوه بر سایر عوامل، تحریکات مذهبی و اعتقادی نیز در کار باشد، مردم به راحتی دل به کارهای سخت داده، مال و انرژی فراوان صرف کارهای بزرگ می کنند.

به همین علت است که آذربایجان صدر اسلام، قدر و ارزشی کم نظیر می یابد و بر خلاف سایر شهرهای ایران در برابر اعراب سر تسلیم فرونمی آورد. در یک مفهوم کلی موقعیت استراتژیک و ساختار معماری پیغام قالاسی گواه بر اندیشه ی نهفته ای است که در بنیاد آن پنهان است؛ اینکه ساختار معماری آن به خودی خود هاله عظیم قدرتی است که جماعتی با آرمان های همسان را حلقه زده است.

می توان گفت آمیزه ای از افکار و فرهنگ ها یک بنای تاریخی را در برگرفته و در آن منعکس شده است. - وارن، - 15 :1387 فرهنگ در دست ساخته ها به یادگار می ماند و کیفیتی که تمدن ها را پدید می آورد به همان اندازه در معماری مورد ارزیابی قرار می گیرد که در ادبیات و موسیقی به جای مانده از آنها - همان: . - 17 به همین میزان تأثیر کالبد و فرم معماری قلعه پیغام به عنوان ظرف مکانی که معلولی از فرهنگ جامعه است در بازنمایی این مفاهیم و معانی تأثیر بسزایی دارد.

پرداخت اطلاعات در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی بوده و روش یافته اندوزی در آن به صورت کتابخانه ای و میدانی است. حاصل پژوهش، شامل بررسی و تحلیل نقش دفاعی و عناصر ساختاری قلعه پیغام کلیبر خواهد بود. در این راستا یافته های این نوشتار بر این نکته تأکید دارد که قلعه پیغام به عنوان جزئی از زنجیره دفاعی قلاع صدراسلام آذربایجان، ضمن معرفی برخی ویژگی های معماری این برهه زمانی در قالب معماری دفاعی، ساختار دفاعی خود را به عنوان قلعه پشتیبانی، بیش از همه وامدار ترکیب معماری با موقعیت قلعه بابک بوده است.

نظری بر تاریخچه ی قلعه و قلعه سازی در آذربایجان:

آنچه مسلم است، حداقل از هزاره سوم ق.م همزمان با عصر مفرغ قدیم به بعد در منطقه شمال غرب ایران ساخت استحکامات پیرامون آبادی ها مورد توجه قرار گرفته است. نمونه این گونه قلاع در بلورآباد i واقع در حاشیه دشت شمالی روستای قره ضیاءالدین آذربایجان ، قلعه راوز i i در نزدیکی ماکو و همچنین تأسیسات دفاعی یانیق تپه i i i تبریز را می توان نام برد.

در پایان این دوره - عصر مفرغ - به دلیل شرایط خاص اقلیمی و گرمتر شدن آب و هوا - - Omrani,2005 حرکت از دشت و استقرار در مناطق مرتفع شایع گردیده، ضمن آن تعداد محوطه های استقراری در دشت به نیمی کاهش می یابد. نمونه های این محوطه ها که به صورت قلعه های استحکاماتی ابتدائی است، در جای جای جنوب قفقاز و جنوب شرقی ترکیه ملاحضه گردیده اند

ضمن گذر از دوره پیش از تاریخی به دوران تاریخی، سهم اصلی در توسعه شهرسازی حصاردار در ایران به عهده ی معماری اورارتویی در قرن های نهم و هشتم ق.م است که تحت نفوذ معماری بین النهرین شیوه ای در ایجاد استحکامات دفاعی به وجود آوردند که در قرنهای بعد پایه و اساس معماری کوهستانی شد.

شمال غربی فلات ایران، سرزمینی که ماد نام داشت، همزمان با رشد و گسترش امپراطوری آشور- در دوره آشورنو 900 - تا600ق.م - - در میانرودان شمالی، پای به دوران تاریخی جدیدی نهاد که طی آن کوهسارهای زاگرس، نیمه غربی و شمالغرب ایران نزد آشوریان منبع پایان ناپذیری از غنایم پر ارزش به شمار می آمد. متون آشوری گاه با جزئیات فراوان و اطلاعات دقیق مراحل لشکر کشی ها را شرح میدهد و گاه گزارش مفصلی در مورد دژها، استحکامات و معماری مناطق گشوده شده ارائه میدهد. بر اساس این گزارشات می دانیم که در سرتاسر نیمه غربی و شمال غرب فلات ایران در فاصله سده های دهم تا هفتم ق.م دِ"هدژها" ، "شهر دولت ها" و شاهک نشین های متعدد کوچک و بزرگ پراکنده بودند.

نبشته های آشوری حاکی از آن است که در این منطقه از ایران نقاط مسکونی با استحکامت حصین که آشوریان آلانی دَنوتی - Alani Dannut - v می نامیدند و حواشی پیرامون آن آلانی سِحروتی - Alani Sehruti - viوجود داشته است. - عمرانی، 13 :1388عموماً - دِژها را آنچنان می ساختند که مسیر رودی و دست کم رودکی، خندقی طبیعی برای دفاع از دژ باشد؛غالباً در درون هر دژ کوشک حاکم را هم با برج و بارویی مجزا مستحکم می کردند

 آذربایجان درپی جهانگشایی های یونانیان و پس از آن، یونانی مآبی شدن فرهنگ ایران با روی کار آمدن دولت سلوکی، هیچ گاه به عنوان یکی از مستعمرات و مناطق وابسته به دولت مرکزی قرار نگرفت وآترپاتکان vi i حالتی نیمه مستقل داشته است

این جریان نه به جهت دلرحمی های فاتحان بلکه ریشه در تنوع ساختارها و استحکامات دفاعی آذربایجان داشته است. مسئله تسلط بر ارمنستان که به طور جدی از زمان اشکانیان با روی کار آمدن مهرداد دوم آغاز و تا پایان دولت ساسانی جریان داشت، موجب تلاش در جهت تحکیم حدود شمال غربی ایران شد. بنابراین، تلاقی ایرانیان با رومیان به مرکزیت آذربایجان غیر قابل اجتناب بود؛ اهمیت آذربایجان طی دوره ساسانی به درجه ای ارتقاء یافت که آذرگشنسب، مهم ترین آتشکده ی متعلق به نظامیان و لشگریان در آن شکل گرفت. بنا به عقیده برای زیارت این آتشگاه، شاهان ساسانی از تیسفون، مقر حکومتشان پای پیاده به این مکان می آمدند و پس از اجرای مراسم خاص رهسپار میدان جنگ می شدند.

تغییر حاکمیت از ساسانیان به اسلام ضمن مخدوش ساختن سرحدات شمال غرب ایران، آذربایجان را عرصه نبردهای خونین طی این دوران ساخت. تجدید حیات مرزهای امپراطوری ایران طی قرون 4 تا 8 هجری موجب شد تا تشکیلات دفاعی نه در جهت مقاصد نظامی بلکه راهگشای مواصلات دولتی و تجاری گردد

طی این دوره در نتیجه آبادی و امنیت راه های تجاری و دقت ایلخانان در دایر و مأمون نگه داشتن آن ها، ممالک ایلخانی مرکز تجارت و داد وستد مهمی گردید و تبریز به خصوص بزرگترین بازار معامله بین شرق و غرب شد، چون اغلب راه های بزرگ به مناسبت اهمیت موقعیت و پایتخت بودن شهر بدان جا انتها می یافت

تا این زمان بغداد مرکز تجارت بین المللی بود ولی از این دوره به بعد تبریز جای بغداد را گرفت. در همین راستا طی این دوره رشد تجارت در سایه ی گسترش امنیت و توجه به حفاظت از راه ها طی این دوره در سرزمین آذربایجان منجر به مرمت و احیای ساختار قلعه ها می شود.

مغولان سیستمی بنام «yam» به کار می بردند که کاربری آن در درجه اول ارسال سریع اسناد و پیامهای دولتی بوده است؛ بدین لحاظ تعویض اسب هایی که در آمادگی دائم بودند در"یَم "صورت می گرفت.وجود محل هایی برگفته از ساختار «yam» در جای جای آذربایجان بسیار است. vi i i از این رو به نظر می رسد لفظ پیغام«Payam » ریشه در کلمه «yam» مغولی داشته و کاربری آن مرکز ارتباطات دولتی بین پایتخت - تبریز - و ارمنستان و قفقاز طی دوره ایلخانان بوده است.

تأملی بر شکل گیری نهضت سیاسی خرم دینان و جغرافیای تاریخی آن :

بابک معروف ترین چهرهسیاسی صدر اسلام در ترویج مذهب خرم دین یا خرمیان بوده است. آغاز ظهور خرم دینان معلوم نیست و مورخان را درباره آن که این کیش را بابک رواج داده یا پیش از آن هم بوده است و وی بدان گرویده اختلاف است. به نظر می رسد پیش از بابک این کیش در میان بوده و بابک در ترویج آن کوشیده و آن را به منتهای شکوه و نیروی خود رسانیده است.

بابک به جانب آذربایجان برخاست و کارش سخت عظیم و بزرگ شد و اصل ایشان از روزگار قباد بود، از مزدک بن بامدادان موبد موبدان قباد. پس مزدک را زنی بود نام او خرّمه بنت فاده، مردم را دعوت کرد به دین مزدک و از آن پس »خرّمه دین« خواندندشان.

نخستین بار که نامی از خرمیان در تاریخ پیدا می شود در سال 162 هجری است ، به گفته ی نظام الملک در سیاستنامه» در ایام خلیفه مهدی، باطنیان گرگان که ایشان را سرخ علمان خوانند با خرم دینان دست یکی کردند و گفتند ابو مسلم زنده است، ما ملک بستانیم و پسر او، ابوالغرا، را مقدم خویش کردند... بعد از این چون 9 سال از این واقعه بگذشت در زمان مأمون بابک از آذربایجان برخاست...« بابکیان در کوهستان ها زندگی می کرده اند و هرگاه فرصت می یافته اند خروج می کرده اند و مخالفان خود را چه بی خبر و چه در میدان جنگ می کشته اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید