بخشی از مقاله

چکیده:

خودمداری را خصلتی تاریخی در روانشناسی جمعی ایرانیان دانسته اند اما به عقیده نظریه پرداز این نظریه، این خصلت هم اکنون نیز در جامعه ایران وجود دارد و همچنان آثار نامطلوب خویش را نیز به دنبال خواهد آورد. بنابراین بجاست که در عین نظریه پردازی و تحلیل تاریخی، به شیوههای متداول علمی نیز در پی یافتن عوامل موثر بر ایجاد و تداوم این ویژگی در جامعه ایرانی، که بسیاری از ناکامیهای تاریخی و معاصر ایرانیان را میتوان منتسب به آن دانست، باشیم. بنابراین سئوال اصلی این نوشتار این است که عوامل موثر بر خودمداری ایرانیان چیست؟برای پاسخ به این پرسش در این مقاله سعی شده است با تحلیل ثانویه داده های یک پیمایش معتبر که در شهر تهران انجام شده است مدل تئوریکی را بر اساس شاخصهای مورد استفاده در آن پیمایش طراحی و آزمون کنیم. حجم نمونه این پیمایش تعداد 1256 نفر بوده که با روش سیستماتیک انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که میزان خودمداری بیش از 15 درصد پاسخگویان خیلیکم و کم، بیش از 44 درصد متوسط و بیش از 40 درصد زیاد و خیلیزیاد بوده است. همچنین ضریب همبستگی چند گانهM.R=0/446 3 ، ضریب تعیین4 مساوی R2 =0/119 میباشد و ضریب تعیین تعدیلشده برابر 0/196 میباشد و بیانگر این مطلب است که در حدود 20 درصد از واریانس و تغییرات خودمداری توسط متغیرهای موجود در معادله تبیین میشود. متغیر تقدیرگرایی با دارا بودن اثر کل به اندازه - 0/276 - در تبیین واریانس متغیر خودمداری از بیشترین قدرت برخوردار است. بعد از این متغیر، بیگانگی اجتماعی و سپس احساس بیقدرتی در مراتب بعدی قرار دارند که رابطه مثبتی هر سه این متغیرها با متغیر خودمداری دارند بدین معنی که هرچه بر میزان هر یک از سه متغیر فوق افزوده گردد میزان خودمداری افراد نیز افزایش مییابد.

مقدمه و بیان مساله

ایرانیان هم چون ملتها و گروههای دیگر از دیرباز به خلقیات خویش اندیشیدهاند و نمونههای زیادی میتوان در تاریخ سراغ کرد اما نقطه عطف این تلاشها حدود سال 1345 و انتشار دو کار تأثیرگذار بود. اولی کتاب خلقیات ما ایرانیان اثر محمدعلی جمالزاده و دومی نوشته مهدی بازرگان به نام سازگاری ایرانی است که به عنوان فصل الحاقی کتاب روح ملتهای آندره زیگفرید چاپ شد - زیگفرید، . - 1345 وجه مشترک هر دو نوشته، نسبت دادن برخی صفات مثبت و منفی به ساکنان ایران زمین، و قائل شدن به سهمی برای خلقیات منفی در توسعهنیافتن ایران است. این روند در سالهای بعد نیز ادامه یافت و آثار متعددی در این زمینه منتشر شد - ن ک به قاضی مرادی - 1380 - رضاقلی 1378 - و - 1390 و نراقی - 1388 - و لرنر - 1383 - و علمداری - 1388 - و فراستخواه - 1386 - و جوادی یگانه . - - 1387 - بر همین اساس خودمداری را یکی از ویژگیهای مهم ایرانیان دانسته و آن را به عنوان یکی ازموانع مهم در روند تحقق تجددخواهی در ایران و استقرار حق ایرانیان در تعیین سرنوشت خود ذکر کردهاند - قاضی مرادی،. - 1380 واضع مفهوم و نظریه خودمداری آن را چنین تعریف کرده : »گرایش انسان به زندگی در قلمرو رفع نیازها و تحقق منافع و مصالح شخصی و خصوصی بی واسطهی آنی و فوری« - همان، - 29 و مهمترین عامل و علت سیاسی خودمداری ایرانیان را حکومت استبدادی قلمداد نموده است. البته سنجش تجربی این عامل - حکومت استبدادی - در بوته آزمون به واسطه کلان بودن و تاریخی بودن میسر نیست و در این باره تقریبا می بایست به تحلیل های نظری و یا حداکثر مطالعات تطبیقی - در صورت امکان - بسنده کرد. اما این محدودیت مانع از آن نیست که بتوان عوامل میانه و خرد موثر برخودمداری را سنجید و تعیین کرد. با اینکه خودمداری را خصلتی تاریخی در روانشناسی جمعی ایرانیان دانسته اند اما به عقیده نظریه پرداز این نظریه، این خصلت هم اکنون نیز در جامعه ایران وجود دارد و همچنان آثار نامطلوب خویش را نیز به دنبال خواهد آورد. بنابراین بجاست که در عین نظریه پردازی و تحلیل تاریخی، به شیوههای متداول علمی نیز در پی یافتن عوامل موثر بر ایجاد و تداوم این ویژگی در جامعه ایرانی، که بسیاری از ناکامیهای تاریخی و معاصر ایرانیان را میتوان منتسب به آن دانست، باشیم. بنابراین سئوال اصلی این نوشتار این است که عوامل موثر بر خودمداری ایرانیان چیست؟

سوابق تجربی و نظری

خودمداری1 مفهومی نسبتا جدید در ادبیات جامعهشناسی سیاسی ایران است و به همین دلیل مشخصا هیچگونه مطالعه تجربی و حتی نظری - به جز اثر واضع این مفهوم و نظریه - درباره آن انجام نشده است. قاضی مرادی - 1380 - در توضیح مفهوم خودمداری آن را از فردگرایی2 متمایز کرده است و اولی را نقطه ضعف ایرانیان و دومی را نقطه قوتی برای غربیان می داند و معتقد است بر جامعه ذرهای شده غربی، فردگرایی و بر جامعه ذرهای شده ایران، خودمداری حاکم است. در حالیکه فردگرایی موجب شکوفایی تمدن غرب شده، خودمداری، جامعه ایرانی را به سمت ایستایی و جمود کشانده است؛ چرا که فرد خودمدار در هر موقعیتی تمایزی خاص و ویژه برای خود می یابد تا او را نسبت به انجام هر آن چه رفع نیاز و تحقق منافع و مصالح خودمدارانه اش میطلبد توجیه کند. درون انسان خودمدار »فقط از من او انباشته است، از جهانی به غایت شخصی شده که ارتباط اجتماعی را نا ممکن می دارد.« اگرچه میزان فردگرایی - به مفهوم رایج در غرب - را در بین ایرانیان پایین دانستهاند - میرزایی، 1384؛ هوفستده،1387؛ اف جی نیمن، 1996؛ گرین و دیچمپس،2005 و اسکیمک، 2005 - ، با این حال برخی از محققان و صاحبنظران مانند تونیس، دورکیم و رایزمن مفهوم فردگرایی را دارای دو وجه مثبت و منفی قلمداد کرده - تری آندیس، - 1988 و با این تقسیم بندی ارزشی، بسیاری از صفات و آثار نامطلوب فردگرایی را به فردگرایی منفی3 نسبت دادهاند؛ ویژگیهایی مانند عدم احساس تعهد متقابل و جدایی از دیگران - کیویستو،1386 و واگنر، - 1986، خودمحوری،منیّت، کسب سود شخصی به قیمت متضرر شدن دیگران، اتکای افراطی به خود و داشتن شخصیت اقتدارگرا - تری آندیس، 1998 به نقل از معیدفر و صبوری خسروشاهی،1389 و توکویل، 1853 به نقل از کیویستو، - 1386، انزوا، خودشیفتگی و خودخواهی و ... که مخلّ نظم و توسعه اجتماعی است و در آن فرد همه چیز را فدای خویش نموده و با قائل شدن محوریت تام و مطلق برای خویش، بر آن است تا از همه چیز،نفع شخصی خود را به دست آورد - وثوقی و میرزایی، 1387؛ جوادی یگانه و هاشمی، . - 1387 با مقایسه تعاریف و ویژگیهای ذکر شده برای فردگرایی منفی با آنچه در تعریف و توصیف خودمداری آورده شده است میتوان این دو را مسامحتا شبیه هم دانست؛ و آنگاه باید گفت که برخی از پژوهشهای اجتماعی میزان آن را در میان ایرانیان زیاد دانستهاند - سریعالقلم، 1386 و شکربیگی، بیتا - . با این حال هنوز پژوهش مستقلی که عوامل موثر بر خودمداری ایرانیان را بررسی کند انجام نشده است.

مبانی تئوریک

اگر عامل استبداد و حکومت استبدادی را - طبق استدلال واضع نظریه خودمداری - علت اصلی و کلان خودمداری ایرانیان فرض کنیم، آنگاه میبایست مطابق اصول فردگرایی روش شناختی بدنبال مکانیزم تاثیرگذاری این متغیر سطح کلان بر متغیر خرد خودمداری - که یک ویژگی اخلاقی و رفتاری فردی است - باشیم. خودمداری را نمیتوان از دیگر خلقیات و ویژگیهای ایرانیان جدا دانست. ویژگیهایی که هریک میتواند بخشی از رفتارها و کنشهای مردم را توضیح دهد. برخی از آنها مثل تقدیرگرایی و احساس بیقدرتی ریشه تاریخی و فرهنگی درازتری دارند، منشا بعضی دیگر مانند بیگانگی سیاسی و اجتماعی را میتوان در تحولات چندین دهه اخیر جامعه ایرانی و اوضاع و احوال آن دانست و ویژگیهایی مثل قانون گریزی و خاص گرایی نیز متاثر از هر دو وجه تاریخی و معاصر جامعه ایرانیاند. بنابراین خودمداری مردم ایران را میبایست حلقهای از یک زنجیره دانست که تنها با شناخت حلقههای دیگر این زنجیره و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر شناخته خواهد شد.

با عنایت به این اصل که عوامل اجتماعی موثر بر یک پدیده اجتماعی بسیار زیادند و احصا و شناخت همه آنها در یک مطالعه ممکن نیست، این نوشتار سعی دارد مهمترین عوامل موثر بر خودمداری ایرانیان را شناسایی کند و ارتباط نظری و تجربی آنها را با خودمداری بررسی نماید. برای این منظور لازم است که نخست بصورت اجمالی با مفهوم خودمداری و ویژگیهای انسان خودمدار آشنا شویم. تنها منبع این نوشتار برای این منظور کتاب خودمداری ایرانیان - قاضی مرادی، - 1380 است. گرایش انسان به زندگی در قلمرو رفع نیازها و تحقق منافع و مصالح شخصی و خصوصی بی واسطه ی آنی و فوری به عنوان تعریف خودمداری ارائه می شود. قاضی مرادی - 1380 - معتقد است آنی» و فوری بودن این نیازها و منافع و مصالح، معرّف روزینه بودن آن هاست.« به اعتقاد او »استغراق در حوزه شخصی و خصوصی زندگی را می توان متناظر با استغراق در زندگی روزینه یا روزینهگی دانست. - 30 - « انسان خودمدار »در هر موقعیتی تمایزی خاص و ویژه برای خود می یابد تا او را نسبت به انجام هر آن چه رفع نیاز و تحقق منافع و مصالح خودمدارانه اش می طلبد توجیه کند. - 32 - « او »جدایی حکومت استبدادی از مردم و جدایی مردم از یکدیگر در نظام استبدادی «را موجب از بین رفتن »اهداف و غایات اجتماعی و عمومی« میداند. »در این فقدان اهداف و غایات عمومی و اجتماعی، مردم نیز فقط می توانند به غایات و اهداف شخصی خویش بپردازند. تحقق چنین اهداف و غایاتی برای حکومت به معنای استبداد میباشد و برای تک تک مردم به معنای خودمداری . - 58 - «

مهمترین ویژگیهای انسان خودمدار از نظر قاضی مرادی چنیناند:

-    استغراق در زندگی روزینه: زندگی روزینه معرف زندگی و کردار کمابیش یکنواخت و تکرارشونده فرد انسانی است برای بقای فردی؛ که این زندگی در جامعهای مثل ایران در شرایط حکومت استبدادی محقق میشده است - . - 110

-    بینش روزینه /ذهنیت استبداد زده /بی اعتقادی: بینش روزینه مجموعه باور ها، اعتقادات و دریافت هاست که مستقیما بواسطه ی فعالیت عملی روزینه انسان و به پشتوانه سنتهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ایجاد و گسترش می یابد وبدون تردید صحیح انگاشته میشود - . - 122 روند شخصی کردن جهان در بینش روزینه به این جا میرسد که هر کس حرف خودش را بزند و در سخن دیگران نیز فقط حرف خود را بشنود و جز این نه بگوید و نه بشنود . - 126 - ذهنیت استبداد زده نیز موجب میشود انسان خودمدار، حقیقت را در گرایش مطلق آن بفهمد. خصیصه دیگری که انسان خودمدار تحت حاکمیت استبداد دارد این است که دستی را که نمیشود برید باید بوسید - . - 124 فرد خودمدار با ذهنیت استبداد زده زور و خشونت را مناسب ترین وسیله برای حل و رفع مشکلات اجتماعی و برقراری امنیت ثبات نظم و عدالت می داند . - 137 - همچنین اعتقاد و عقیده حاصل موضوع پرسش قرار دادن جهان - در این جا جامعه ی انسانی - و شک ورزیدن نسبت به همه ی دانسته ها و ادراکات موجود میباشد - . - 142 این تعریف در تضاد با گزاره های شکل گرفته در خودمدار است که به طور مطلق صحیح و غیر قابل انتقاد دانسته میشود . - 142 -

-    سترونی و تقلید: حکومت استبدادی زمینههای خودانگیختگی و عمل مستقل و خلاق اتباع خود را نابود میکند - 152 - و افراد را به سمت و سوی سترونی - عدم خلاقیت - و تقلید سوق میدهد. این سترونی و تقلید، خود به سکون و ایستایی در حوزههای گوناگون حیات اجتماعی میانجامد مثل شیوه تولید یا الگوی حکومت.

-    تجاوزگری، خشونت و فساد: تجاوز گری و پرخاشجویی، واکنش دشمنانه و غارتگرانه شخص نسبت به محیط خویش است در شرایطی که یا او در پاسخگویی به نیازهایش با ناکامی روبرو شده و یا این تجاوزگری به منزله ابزاری برای تامین منافع خودمدارانه به کار میآید . - 158 - ناکامی در نیازها، خود معلول عوامل چندی مثل کمبود منابع حیاتی - زمین کشاورزی، آب و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید