بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله بررسیاي پیرامون افکار پروین اعتصامی، برجسته ترین شاعر زن در شعر کلاسیک و یکی از موفق ترین شاعران اجتماعی–انتقادي– اخلاقی است که در دیوان این شاعر دوگانگی افکار و تضادگونهس هایی به چشم می خورد، بخصوص در اشعاري که تفکرات تقدیري و ضد تقدیري را به نمایش می گذارد، این مقوله بیشتر مشهود است. تنهایی پروین در زندگی شخصی، عملی نشدن آرزوها، تضادهاي موجود در محیط واقعی و دلایل دیگري براي توجیه این دوگانگی و تضاد ذکرشده است.

مقدمه:

با نگاهی به اشعار پروین اعتصامی می توان در کنار موضوعات مهم دیگر، تشویق به واقع بینی و تلاش همچنین تفکرات تقدیري و ضد تقدیري را تشخیص داد. البته موضوع قضا و قدر در اشعار بسیاري از شاعران ملاحظه می شود حتی می توان خود پروین را یکی از پیروان سبک کلاسیک است؛ در این مورد مقلد ناصر خسرو، سعدي و ... دانست، ولی آنچه در این مقاله محور سخن قرار گرفته؛ بررسی و تحلیل اشعاري است که دو تکفر متضاد را همزمان در بر می گیرد.

شعر پروین را می توان شعر اعتراض به نابرابري ها دانست. درك او از این نابرابري ها گاه متضاد و متغیر است. اعتراض هاي او در قالب قضا و قدر قرار می گیرد، گاهی هم در پیشامدها هیچ نقشی به قضا و قدر نمی دهد و تفکرات ضد تقدیري او نمود میکند مسلماٌ بسامد اینگونه تفکر در مقایسه با تفکر تقدیري کمتر است؛ ولی چیزي است که با اندك دقت و توجه از شعر او دانسته می شود.

پس می توان پروین را اسیر دو تضاد مهم دانست. در واقع زندگی و اندیشه او بازتاب تضاد میان عینیت و ذهنیت است.

این مقاله شامل چند بخش بدین قرار است: تحلیل و بررسی نمونه هایی از ابیات و اشعار حاوي تفکرات تقدیري، نمونه هایی از اشعار دربردارندة تفکرات ضد تقدیري و اشعاري که دو تفکر متضاد را شامل می شود، سپس دلایل به نظر رسیده در توجیه این افکار ذکر شده است.
متن مقاله:

پروین اعتصامی در سال 1285 در خانوادهاي فرهنگ دوست در تبریز به دنیا آمد و با نظم و نثر پیشینیان آشنا بود. در سال 1320 چشم از جهان فرو بست. دیوان او شامل قصاید، مقطعات، اندکی غزل، مسمط و مثنويهاي کوتاه و بلند است که محتواي اجتماعی و انتقادي و اخلاقی دارد.

از آنجایی که افکار هر شاعر در اشعار و نوشتههاي او نمایان و شاخص است و اجتماع در شعر پروین جایگاه ویژه اي دارد، اندکی جامعه آن روز را باز مینماییم:

پروین در یکی از حساسترین دورههاي تاریخی ایرانی زندگی کرد او شاعر دورة دروغ و ترس و تسلط دیکتاتوري بود. بشر زمان او گرفتار جنگ جهانی دوم بود؛ استبداد با سیاه دلی و تباهخواهی بر ایران حکمس فرما بود و مشروطیت زیرپاي این استبداد له می شد. پروین در این زمان و مکان سلاح مخصوص خود را در دست گرفت این شرایط و وضعیت سیاسی – اجتماعی ایران دیدگاههاي متضادي را در برابر او قرار داد.

موضوعهاي مختلفی را در شعر پروین می توان تشخیص داد: اخلاق فردي، انساندوستی و همدردي با دیگران، تشویق به واقعبینی و تلاش، زندگی و مرگ و ... . از جمله موضوعها و تفکراتی که در شعر پروین نمود فراوانی دارد؛ موضوع اساسی تقدیر و قضا است. » تقدیر و سرنوشت و اینکه آیا انسان در سرنوشت خود دخالتی می تواند داشته باشد یا نه و اگر اجازة چنین دخالتی به او داده شده تا چه اندازهاي است از جمله مسائلی است... که پروین نیز ... به آن اشاره کرده است.

عقیدة روح تسلیم بلا شرط در برابر حوادث و وقایع مادي و معنوي و شکایت کردن از نابسامانیها و ناپایداريها شاید زادة محیط زندگی او باشد؛ ولی این شکایت او مانند بعضی شاعران با پرخاش شدید همراه نیست.

در قطعه ي »روح آزرده« پروین گفتههاي جوان فقیري با پیري را بازگو می کند. جوان از فقر، شکستگی روح و گرسنگی، که روزگار نصیب او کرده، نزد پیر شکوه می کند. پیر به او می گوید: همه چیز در دست

قضا و سررشته تمام امور به دست تقدیر است:    
به خنده پیر خردمند گفت تند مرو  //  که پرتگاه جهان جاي بدعنانی نیست
چو بنگري همه سررشتهها بدست قضاست   // ره گریز زتقدیر آسمانی نیست
ودیعهاي ست سعادت که رایگان بخشند //   درین معامله ارزانی و گرانی نیست

در پشت این طارم سبز براي هرکس تقدیري مقدر شده و هر آنچه برایش مقدر است انجام میپذیرد:

تو خوشی بینی و ما پژمردگی  //  هرکجا نقشی مجسم کرده اند
ما به خود چیزي نکردیم اختیار  //  کار فرمایان عالم کرده اند
کرده اند ار پرسشی در کار ما  //  خلقت و تقدیر با هم کرده اند

پروین تقدیر را به می تلخ تشبیه می کند که به اجبار به او نوشانده شده. به عقیدة او هر آنچه را که طالع به بار می آورد، خواه گل یا خار، همان را باید چید:

تلخ بود آنچه به من نوشاندند  //  می تقدیر بباید نوشید

هر چه برزیگر طالع کشته است //   از گل و خار همان باید چید

به عقیدة او آدمی حتی در کم و زیاد کردن بخت و قسمت خود نیز هیچ دخالتی ندارد:

آنچه مقسوم شد از کارگه قسمت //  دگر آن را نتوان کرد کم و افزون

مباشران قضا براي هرکس تقدیر و سرنوشتی رقم زدهاند یکی بلندي و دیگري پستی:

تو را به اوج بلندي مرا سوي پستی //  مباشران قضا می زنند و می رانند 

حتی صاحبان قدرت مثل »شداد« هم در برابر قضا نمی توانند کاري از پیش ببرند:
شداد نماند در شماري //  با کار قضا نکرد کاري

پروین اعتقاد دارد که با حمله کردن به قضا و حیله اندیشیدن و چاره بکار بردن نمی توان قضا را از خود
دور کرد و راه نفوذ فلک را در زندگی بست:
با حمله قضا نرانی از خویش   //  با حیله ره فلک نبندي

او نه تنها به تسلیم و رضایت در برابر حکم قضا معتقد است بلکه از زبان مردمک چشم می گوید که نباید در برابر حکم قضا دلتنگ شد و دور از انسانیت است اگر از آن بنالیم:

نه آگهیست ز حکم قضا شدن دلتنگ //  نه مردمی ست ز دست زمانه نالیدن

پروین در قصیدة »تیره بخت«، زبان گویاي دختر کوچکی است که از بی مهريها و بی توجهی هاي نامادري و پدر خود شکایت میکند. این دختر کوچک فلک و چرخ را علت این وضعیت نامساعد و تبعیض ها میداند:

هر که بد کرد، بداندیش سپهر  //  کار او از همه کس بهتر کرد

... چه حکایت کنم از ساقی بخت  //  که چه خونابه درین ساغر کرد

من سیه روز نبودم ز ازل  //  هر چه کرد این فلک اخضر کرد

در دیوان پروین نه تنها انسانها و آدمیان گرفتار قضا و قدر هستند بلکه موجودات و جانوران هم گرفتارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید