بخشی از مقاله

چکیده

جامعنگری مدیریّت آب، به معنایتوجّه به مسایل اقتصادی- اجتماعی، زیستمحیطی،فنّی و تضمین پایداری منابع آب برای نسلهای آتی است که با مشارکت کلیهی ذینفعان، مسایلی را پیشپای مدیران، تصمیمگیران و سیاستگذاران قرارمیدهد که حل آنها مستلزم نگرش سیستمی به مسایل است.

درپی شکست برخی از طرحهای مدیریّتی، متخصصان با ارایهی روشهای نوینی مانند تحلیل شبکه ای، که از تازهترین تکنیک مطرحشده در حل مسایل، تصمیمگیری، سیاستگذاری، برنامهریزی ومدیریّت سازمانی است، توانایی بالایی در تحلیل روابط اجتماعی،کمک به سیاستگذاریهاومدیریّت بهتر منابع آب در چارچوب نگرش سیستمی و شبکهای پیداکردند.

این پژوهش با معرفی تحلیلشبکهای و بررسی نتایج مطالعات داخلی و خارجی در مدیّتر منابع آب، به این سؤال نیز پاسخ میدهد که آیا روش تحلیلشبکهای برای حل برخی مسایلمدیریّت منابع آب درچارچوب نگرش جامع و سیستمی، مناسب است؟ از آنجاییکه بهبود ارتباط میان متخصصان، تصمیمگیران و دیگر ذینفعان یکی از چالشهای دایمی برای توسعهی سیاستهای آگاهانه و صحیح برای مدیریت منابع آب است، استفاده از این روش میتواند ضمن سازماندهی فرآیندهای تعاملی، بر قدرت و جایگاه ذینفعان در شبکههای سیاستگذاری ومدیریّت منابع آب تأکید و نقاطقوّت و ضعف سیاستها و برنامههایمدیریّتی را تعیینکند و راهکارهایی نیز برای حل مسایل سیاستی، اجتماعی ومدیریّتی ارایهدهد.

مقدمه

روندمدیریّت و سیاستگذاری آب در سطح جهان تا آغاز دههی 1980صرفاً با هدف عرضهی آب بیشتر برای تأمین تقاضای جمعیت روبهرشد بودهاست. در این رویکرد هدف و مبنای توسعهی منابع، تکمنظوره بوده و به روابط درونی و پیچیدگیهای محیططبیعی و انسانی و برهمکنش آنهاتوجّهی نداشتهاست، بهبیاندیگر طرحهای توسعه صرفاً درپی کنترل فیزیکی آب در راستای منافع اقتصادی است و به تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی و مشارکت مردمی در فرآیندهای تصمیمگیریتوجّه چندانی نداشته و آثار نامطلوب و گاه جبرانناپذیری را بر اکوسیستمها و جوامع برجای گذاشته است.

این امر جامعهی جهانی را به واکنش واتّخاذ نگرشی جدید درمدیریّت بخش آب وادارکرده و تلاشهای بینالمللی 30 سال اخیر، ضرورت جامعنگری را به الگوی جدیدمدیریّت آب تبدیلکردهاست که »مدیریت یکپارچهی منابع آب« از
مظاهر آن بهشمارمیرودمدیریّ.ت یکپارچهی منابع آب طبق تعریف   » 1فرآیندی است که توسعه ومدیریّت هماهنگ آب، خاک و منابع وابسته را بهمنظور حداکثرکردن رفاه اقتصادی و اجتماعی به شیوهای عادلانه، بدون آسیبرساندن پایداری اکوسیستمهای حیاتی را ترویج میدهد

«مدیریّت یکپارچهی منابع آب یک نظریهی علمی نیست بلکه مجموعه توصیههای برگرفته از فهم متعارف درباره عناصرمهمّمدیریّت آب است. بنابراین ضرورت داردکه تصمیمگیران دربارهی مناسبترین پیشنهادها، اصلاحات، ابزارها و ترتیبات نهادی باتوجّه به زمینهیخاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی قضاوتنمایند. بهطورکلی، جامعنگری درمدیریّت آب، به معنایتوجّه به مسائل اقتصادی، زیستمحیطی، فنّی و اجتماعی،در عین تضمین پایداری منابع آب برای نسلهای آتی است و از آنجایی که سابقهی این مفهوم به چند دههی قبل بازمیگردد

امّا، عملیاتیکردن این مفهوم پس از دستور کار 21 و اجلاس سران زمین درباری توسعهی پایدار در سال 1992 در ریودو ژانیرو موضوع مباحثات وسیع و امروزه در سطح گسترده موردتوجّه مدیران آب، تصمیمگیران و سیاست گذاران در سراسر جهان قرارگرفتهاست. در کنفرانس بینالمللی آب و محیطزیست در دوبلین در ژانویه 1992، نمایندگان دولتها از 100 کشور جهان بر سر اصولی - اصول دوبلین - به توافق رسیدند.

براساس اصل سوم این کنفرانس، "توسعه ومدیریّت آب بایستی بر رهیافتی مشارکتی شامل مصرفکنندگان، برنامهریزان و سیاستگذاران در تمامی سطوح مبتنی باشد". بهطورکلی،مدیریّ ت جامع منابع آب علاوهبر مزایای چندجانبه و کلینگربودن و مشارکتدادن کلیهی ذینفعان، مسایلی را نیز پیشپای مدیران، تصمیمگیران و سیاستگذاران قرار میدهد که حل آنها مستلزم نگرش جامع و سیستمی به مسایل است. در پی شکست برخی از طرحها و مدیریّت های جامع، متخصصان از روشهای نوین حل مسأله مانند تحلیلشبکهبا هدف میسّرکردن نگرش جامع و سیستمی به مسایل استفاده کردند.

تحلیلشبکهای از تازهترین تکنیکهای مطرحشده در خصوص حل مسأله، شناخت روابط، تصمیمسازی، تصمیمگیری، سیاستگذاری، برنامهریزی ومدیریّت سازمانی است که این امکان را به تصمیمگیرنده، مدیر یا سیاستگذار میدهد که در این فرآیند مشارکت کامل داشته باشد ونهایتاً بر اساس تجارب و مهارت خود نتایج را تولیدکند. توانایی بالای این روش در به تصویرکشیدن و تحلیل روابط اجتماعی و کمک به سیاستگذاری ومدیریّت بهتر و بینقصتر منابع آب در چارچوب نگرش سیستمی، جامع و شبکهای، سبب شد تا برخی از متخصصان و کارشناسان بین المللی مدیریّت منابع آب از این روش برای حل برخی مسایل سیاستی و اجتماعی در این حوزه استفاده کنند که نتایج آنها نیز موفقیت آمیزبوده امّا متأسفانه، علیرغم کمبود آب در ایران، این روش در کشور ما ناشناخته است.

این پژوهش ضمن معرفی تحلیلشبکهای و مبانی، اصول تئوریک و معیارهای آن و بررسی نتایج مطالعات داخلی و خارجی درمدیریّت منابع آب، پاسخ به این سؤال است که آیا این روش برای حل برخی مسایلمدیریّت منابع آب درچارچوب نگرش جامع و سیستمی، مناسب و قابل توصیهاست یا خیر؟

تاریخچه و مفهوم تحلیل شبکه ای

تحلیل شبکه ای رهیافتی برای مطالعهی ساختارهای اجتماعی است که خاستگاه اصلی آن حوزههای علوم اجتماعی، علوم سیاسی، مردمشناسی و تئوریگرافها است و قدمت آن به 50 سال پیش میرسد؛ امّا عمده فعالیتهای آن از دهه 70 میلادی آغاز شده است  و حدود دو قرن است که از کاربرد مفهوم شبکه در حوزه سیاستگذاری و مدیریّت میگذرد و در این زمینه مطالعات بسیاری در حوزههای مختلف از جمله تحلیل سیاست انرژی هستهای [5]، مواد شیمیایی و مخابرات [6]، محیطزیست [7] و علم [8] صورتگرفتهاست.

به طور کلی در رهیافت شبکهای از بینش تحلیلی انسانشناسی اجتماعی و روششناسی جامعه سنجی استفاده شده است که به بررسی و مطالعهی چگونگی تأثیرگذاری ساختارهای اجتماعی روابط احاطهکنندهی فرد یا گروه یا سازمان بر عقاید و باورها میردازدپ و فشارهای علّی و سببی جوهرهی این ساختارهای اجتماعی را تشکیل میدهند؛ که تحلیلشبکهای نیز با مجموعهای از روشها به تشخیص و اندازهگیری شدّت این فشارها میپردازد. رهیافت شبکهای، رهیافتی رابطهای است که به بررسی ویژگیهای روابط میان و درون واحدها میپردازد بهعنوان مثال در علوم اجتماعی و ارتباطات این واحدها میتوانند افراد، گروهها، سازمانها و یا جوامع و روابط نیز شامل احساس افراد نسبت به یکدیگر، تبادل اطلاعات، و یا تبادل پول و کالا باشند

واسرمن و فاست - 1994 - ، تحلیل شبکههای اجتماعی را بر پایه اهمیّت روابط متقابل میان واحدها دانسته و آن را شامل تئوریها، مدلها و کاربردهایی بر اساس مفاهیم و فرآیندهای رابطهای بیان میکنند. به عقیدهی اسکات - 1992 - تحلیل شبکه های اجتماعی مجموعهای از روشهای تحلیل ساختارهای اجتماعی است که به بررسی جنبههای مختلف ارتباطی این ساختارها میپردازد. از موارد کاربرد تحلیل شبکه ای میتوان طرحریزی و برنامهریزی پروژهها، سیستمهای پیچیده، مدارهای الکتریکی، شبکه های اجتماعی، سیستمهای حمل و نقل، شبکه های ارتباطی، پخش و انتشار بیماریهای واگیردار، زیستسنجی رایانهای، تئوری سازمانی، تحلیل متون و نوشته ها، تئوری سازمان، تحقیقات تبارشناسی و تحلیل وقایع را نام برد 

تحلیل شبکه ای از دیدگاه علوم کامپیوتری تئوری کاربردی گرافها است [12] که بیشتر با ریاضیات سروکار دارد تا با آمار و تحلیل کمّی؛ در این راستا ریاضیات امکان توصیف فشرده، یکجا و سیستمی شبکهها و نیز امکان کار با کامپیوتر درخصوص شبکههای بزرگ ایجاد میکند. کاربرد ریاضیات در این روش شامل تئوری گرافها و جبر ماتریسها است؛ که از ماتریسها برای ثبت دادههاو اطّلاعات و از گرافهابرای نمایش اطّلاعات و دادههای مربوط به الگوهای ارتباطی استفادهمیشود. درواقع ماتریسها، زبان ورود دادهها به نرم افزارهای تحلیلشبکهای هستند؛ بر این اساس سطرها، فرستندهها یا انتخابکنندهها و ستونها، گیرندهها یا انتخابشوندهها میباشند. ماتریسها بر دو نوع دودویی یا ارزشدار هستند 

از دید علوم اجتماعی، "تئوری شبکهای" چارچوب تئوریک تحلیلشبکهای را تشکیل میدهد. این تئوری شاخهای از ریاضیات کاربردی و اخیراً فیزیک است که موضوع آن با تئوریگرافها مشترک و ازمهمّترین ویژگی آن تبدیل تفسیر و تحلیل جزئی بر حسب ویژگیهای موضوعات مستقل به تفسیر و تحلیل پدیدهها برحسب روابط میان کنشگران مستقل یک سیستم است که کانون توجّه را از افراد و ویژگیهایشان به جفت افراد و ارتباطات میانشان تغییر داده است

مهمّترین مفاهیم مطرح در این تئوری عبارتند از:

شبکه: شبکه مجموعهای است از حداقل سه نقطه و تعدادی یال که نشاندهندهی وجود یا عدموجود ارتباط میان نقطهها میباشد . بر اساس تعریف ارایهشده در فرهنگ علوم سیاسی، شبکه شامل "ارتباط میان مردم در جوامع و سازمانها" است

به منظور جمع آوری دادههای مربوط به روابط و نقاط از روشهای متداول علوم اجتماعی مانند پرسشنامه، مصاحبهی ساختارمند و غیرساختارمند، مشاهدهی غیرمشارکتی و اسناد و مدارک استفاده میشود؛ استفاده از پرسشنامه، متداولترین روش جمعآوری داده در تحلیلشبکهای است . پس از جمع آوری دادهها و واردکردن آنها به سیستم نرمافزاری تحلیلشبکهای در قالب ماتریسها، گراف مربوطه ترسیم میگردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید