بخشی از مقاله

چکیده:

تغییرات جمعیتی در هر کشوری متاثر از سه مولفه مرگ، باروری و مهاجرت در آن کشور است. طبق نظریه گذار جمعیتی، در دوره جدید تمدنی و بر اثر طی فرایند مدرنیزاسیون و نوسازی، جمعیت کشورها از سطح تعادلی باروری بالا و مرگ و میر بالا به سطح تعادلی جدیدی با سطوح باروری پایین و مرگ و میر پایین گذار پیدا می کنند. علت اصلی کاهش سطح مرگ و میر را باید بیش از هر چیز در افزایش سطح بهداشت و درمان جستجو کرد.

اما کاهش سطح باروری با مجموعه عوامل پیچیده ای در سطوح فرهنگ، اقتصاد و سیاست در ارتباط است. جامعه ایران در دوره معاصر خود مانند دیگر جوامع تغییرات شگرفی را از بعد جمعیتی تجربه کرده است که متاثر از فرایندهای فوق الاشاره است. فرایندهایی که متاثر از شرایط جدید جهانی و سیاست های حکومت های معاصر ایران در راستای همسویی و یا یافتن پاسخی درخور در مواجهه با این شرایط است. هدف مقاله حاضر، شناسایی روندهای رشد جمعیتی ایران بر مبنای تجزیه و تحلیل آمارهای موجود، تاثیر سیاست های دولت ها بر این روندها و ارائه چشم اندازی از وضعیت حال و آینده جمعیت کشور برای به دست دادن اولویت های سیاستی در این زمینه است.

مقدمه

جمعیت هر کشور بزرگترین ثروت و منبع قدرت سیاسی و اقتصادی آن کشور است. هر جامعه همانطور که برای سروسامان دادن و استفاده مطلوب از منابع طبیعی و مادی خود برنامه ریزی می کند برای پرورش جمعیت خود و استفاده بهینه از توان جسمی و روحی آن نیز باید برنامه ای مدون و منطقی داشته باشد. تهیه چنین بر نامه ای مستلزم اتخاذ نوعی سیاست جمعیتی است. تدوین و اجرای سیاستهای جمعیتی امروزه به عنوان جزئی از برنامه ملی توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای در حال توسعه تلقی می شود. البته سیاستهای جمعیتی به سیاستهای مرتبط با زاد و ولد و باروری محدود نمی شود.

هرخط مشی و سیاستی که به نحوی از انحا و به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر ویژگیهای کمی و حتی کیفی جمعیت تاثیر بگذارد را می توان سیاست جمعیتی نامید. در مجموع، سیاست های جمعیتی به کلیه تمهیداتی که دولت و نهادهای اجرایی و قانونی برای تاثیر گذاشتن بر ویژگی های کمی و کیفی یک جمعیت تصویب و اجرا می نمایند، اطلاق می شود. عمده ترین محورهای سیاست های جمعیت، رشد جمعیت، توزیع جغرافیایی منطقی جمعیت، بهره وری بهینه و مطلوب جمعیت از منابع بر مبنای آمایش سرزمین و تنظیم مهاجرتها بهویژه مهاجرت جمعیت فعال و نیز نظارت بر بهبود نسل اختصاص دارد.

هدف و منظور از این سیاست ها بهره وری و رفاه گروههای مختلف جمعیتی و حل »مسایل جمعیتی« است. مسائل جمعیتی آن دسته از امور و حقایق جمعیتی است که از حالت تعادل و هماهنگی با سایر عوامل و حقایق مربوط خارج شده و در حقیقت یک امر طبیعی جمعیتی را بهصورت یک معضل و مشکل اجتماعی، اقتصادی، زیستی و فرهنگی در آوردهاند. مسایل جمعیتی پیچیده و چندبعدی می باشند و علاوه بر آن، ویژگی های جمعیتی همواره در حال تغییرند و شناخت دقیق این تحولات همواره با اعمال نگرشی پویا امکان پذیر است. جامعه ایران در حال حاضر با مسائل متعدد و جدید جمعیتی روبرو است که انتظار می رود در آینده نزدیک ابعاد گسترده ای به خود بگیرد و از این رو به نظر می رسد سیاست های گذشته تکافوی نیازها و حل مسائل جمعیتی ایران امروز و فردا را نخواهد داشت.

برای شناخت مسائل جمعیتی مستلزم سیاستگذاری ابتدا باید بتوانیم روندهای اصلی جمعیتی را بر مبنای آمار و ارقام دوره ای شناسایی نماییم و بر مبنای این روند شناسی به ترسیم سناریوهای جمعیتی در آینده بپردازیم. از این رو، در این سعی داریم تا به بررسی روندهای جمعیتی کشور با محوریت رشد و سناریوهای محتمل آینده بپردازیم. اما ابتدا برای آشنایی با مفهوم سیاست های جمعیتی به مرور سابقه سیاست های جمعیتی در کشور می پردازیم.

-1 سابقه سیاست های جمعیتی

1،-1 مبانی و نتایج سیاست تحدید موالید

در بررسی جمعیتشناسی تاریخی ایران دو دوره کلی را میتوان از هم تفکیک کرد. دوره اول، به سالهای قبل از اولین سرشماری عمومی نفوس و مسکن، سال 1335، در کشور برمیگردد. ارقامی که برای جمعیت ایران و سایر شاخصهای آن در قبل از این دوره گزارش شده است جنبه تخمینی دارد. دوره دوم، سالهای بعد از سرشماری 1335 را دربر میگیرد. از این زمان به بعد سرشماریهای جمعیتی با فاصلههای منظم 10 ساله در کشور انجام شده است. آخرین سرشماری در 1395 به انجام رسید.

برآوردهای متفاوتی از جمعیت ایران در آغاز قرن 14 خورشیدی، سال 1279، صورت گرفته است - زنجانی 1375، زنجانی و دیگران 1350، سرایی 1372 ، مرآت . - 1374 ارقام برآورد شده در دامنهای بین حداقل 8/56 میلیون نفر، برآورد مرکز آمار ایران، و حداکثر 10/72 میلیون نفر، برآورد امانی، در نوسان است. با اینحال، میانگین ارقام برآورد شده رقم کمتر از 10 میلیون نفر را بهدست میدهد. بنابراین، میتوان گفت تا قبل از آغاز قرن 14 خورشیدی جمعیت ساکن در ایران کمتر از 10 میلیون نفر و سرعت رشد جمعیت بسیار کند بوده است - زنجانی 13-12 : 1371، سرایی . - 25 :1372 طی سالهای 1300-1260 خورشیدی جمعیت ایران با نرخ رشد سالیانهی ثابتی معادل 0/6 درصد در سال افزایش مییافته است که میتواند از ثبات میزانهای موالید و مرگومیر در سطح بالا ناشی شده باشد.

در مورد ایران همانند اکثر کشورهای در حال توسعه، بعد از جنگ جهانی دوم طی مراحل انتقال جمعیتی را با کاهش اساسی و مستمر مرگ و میر آغاز کرد . در فاصله دهه 1330 تا دهه 1360 ایران با رشد بیسابقه و شتابان جمعیت مواجه بود. به طوری که معدل رشد سالانه جمعیت در این چهار دهه به رقمی حدود 3 درصد بالغ میشد . رشد سالانه 3 درصد، سبب شد جمعیت هر 23 سال یکبار دو برابر و در طول یک قرن بیش از شانزده برابر شود. رشد سالانه 3 درصد سبب شد، جمعیت ایران از رقمی کمتر از 19میلیون نفر در سال 1335 به رقمی در حدود 50 میلیون نفر در سال 1365 بالغ شود. پیشرفت بهداشت و گسترش آن و به تبع آن کاهش میزانهای مرگ ومیر به ویژه مرگ ومیر نوزادان و اطفال نقش اصلی و تعیین کننده در شتاب رشد جمعیت داشتهاند.

در دوره 1345-1335، جمعیت ایران با نرخ رشدی معادل 3/2 درصد در سال، 36 درصد افزایش پیدا کرد و به بیش از 25 میلیون نفر در سال 1345 رسید. این وضعیت سبب شد تا رژیم سلطنتی به اجرای سیاستهای ملی تنظیم خانواده در سال 1346 بپردازد. هرچند این برنامه از سوی مردم چندان مورد استقبال قرار نگرفت، اما نرخ رشد سالیانه جمعیت به 2/7 درصد در سال تقلیل پیدا کرد و شمار جمعیت کشور در مقایسه با دهه 1345-1335، کمتر، 30/7 درصد، افزایش پیدا کرد.

روند نزولی رشد جمعیت با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 و در محاق افتادن برنامههای تنظیم خانواده متوقف شد. تغییر و تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سالهای بلافاصله پس از پیروزی انقلاب که منجر به تغییر نگرش اکثریت جامعه نسبت به کنترل موالید شد، تغییرات رفتاریای را موجب شد که یکی از پیامدهای بلافصل آن افزایش نرخ رشد سالیانه جمعیت کشور به رقم بسیار بالای 3/9 درصد در دوره 1365-1355 بود. در طول دوره 1365-1335، جمعیت ایران با نرخ رشد سالیانهی معادل 3/3 درصد، سالانه یک میلیون نفر و در مجموع 30490330 نفر افزایش پیدا کرد.

این درحالی است که جمعیت جهان در طول دورهی مذکور نرخ رشد سالیانهای معادل 1/9 درصد در سال را تجربه کرده است - سرایی . - 104 :1370 جالب آنکه با توجه به ورود مهاجرین و معاودین عراقی و هجوم آوارگان و پناهندگان افغانی در این فاصله، مهاجرت هم حدود ./8 واحد میزان رشد سالانه جمعیت را افزایش داد و رقم رشد مطلق سالانه جمعیت به 4 درصد بالغ شد. پس از انجام سرشماری 1365 و وقوف به جمعیت 50 میلیونی کشور، و از آن مهمتر وقوف به روند بیسابقه رشد شتابان جمعیت، دولت و دستگاه های برنامهریزی لزوم اتخاذ سیاست هایی در جهت تعدیل میزان رشد جمعیت از طریق تشویق و ترغیب برنامههای تنظیم خانواده و کاهش سطح زاد ولد و باروری را اجتناب ناپذیر دانستند، به طوری که از سال 1367 این سیاست ها در متن اولین برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی قرار گرفت.

بند ج قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور خطوط کلی سیاست تحدید موالید کشور را به شرح زیر بیان میدارد: .1 » سیاست تعدیل موالید از 4/6 مولود زنده به دنیا آمده در طی دوران بالقوه باروری یک زن - سال - 1365 به 4 نوزاد درسال 1390، .2 کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت از 3/2 به 2/3 درصد در همین مدت« - قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، . - 1368 بنابراین، کاهش باروری عمومی زنان تا حد 4 نوزاد و نرخ رشد طبیعی به 2/3 درصد در سال 1390 مهم ترین هدف های درازمدت سیاست تحدید موالید کشور بوده است. در سوی دیگر، خانوادهها و زوجین با آشنایی قبلی با توجه به بهداشت و آموزش فرزندان و به طور کلی توسعه خواهی و توجه به کیفیت زندگی هم از برنامههای تنظیم خانواده و تحدید موالید استقبال کردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید