بخشی از مقاله

چکیده

در دنیای امروز، دانایی، یادگیری و کسب هوشمندی سازمانی یکی از الزامات غیرقابل انکار برای اغلب سازمان های دانش بنیان است تا بتوانند از طریق کسب و تجزیه و تحلیل اطلاعات، و همین طور افزایش دانش و ایجاد آگاهی؛ بر قابلیتهای خود بیفزایند. ازاینرو این تحقیق باهدف ارائه پیشنهاداتی برای تدوین یک مدل برای سازمانهای دفاعی و تجویزهای سیاستی برای تدوین یک الگوی جامع برای گذار سازمانی این بخش به یک سازمان دانش بنیان انجامشده و ازنظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است که بهصورت کیفی و با رویکرد تحلیلی انجامشده است. روش کار در این مقاله استفاده از تکنیکهای مهندسی اجتماعی و لایهای سوم و چهارم واقعیّت در مدل تحلیل لایهای علّی است تا گذار مورد نظر در چارچوب شرایط بومی ایران به سمت مطلوب حرکت کند.

بنابراین در این مقاله پس از مرور ویژگیهای اجماعشدهی سازمانهای دانشبنیان به ارتقاء ساختار کنونی این بخش به سوی یک ساختار دانشبنیان اهتمام ورزیده و برخی سیاستهای قابل اجرا در ابعاد مدیریت نیروی انسانی، مدیریت دانش، مدیریت نوآوری، ساختار و اقتصاد دانشی در قالب پیشنهادات و راهکارهایی ارائه گردیده تا این بخش به سوی یک سازمان یادگیرنده که محمل اصلی سازمان دانشبنیان است میل کند. نتیجه این تحقیق ارائه مدل ایجاد یک ساختار دانشبنیان و مدل مدیریت دانش در سازمانهای دفاعی و ارائه پیشنهادات و راهکارهایی در خصوص تغییرات ضروری جهت گذار به سمت یک سازمان دانشبنیان است.

واژگان کلیدی: مدیریت دانش، سازمان دانشبنیان، تحلیل لایهایعلّی

.1 مقدمه امروزه بسبب پویایی های محیط، شیوه های مدیریت سازمانها از حالت سنتی خارج شده و متحول شده است و همه اعضای سازمان در امور و تصمیمات سازمان مشارکت داده میشوند. این تغییرات سبب شکلگیری انواع جدیدی از سازمانها مانند سازمانهای مجازی، سازمانهای افقی و... شده است که با عنوان سازمانهای دانش بنیان از آنها یاد میشود. سازمان دانش بنیان الگویی تغییر یافته از سازمان و تصویری نوین برای اندیشیدن درباره سازمانها در عصر دانش است. در دنیای امروز، دانایی، یادگیری و کسب هوشمندی سازمانی یکی از الزامات غیرقابل انکار برای اغلب سازمان های دانش بنیان است تا بتوانند از طریق کسب و تجزیه و تحلیل اطلاعات، و همین طور افزایش دانش و ایجاد آگاهی؛ بر قابلیت های خود بیفزایند. در پرتو این دانش و هوشمندی است که تصویری کامل از وضعیت فعلی و آتی صحنه رقابت در پیشروی مدیران نقش میبندند تا بتوانند بهتر تصمیم بگیرند.

حرکت به سمت تبدیل شدن به یک سازمان دانش بنیان، مسیری است که دیگر هیچ سازمانی نمیتواند نسبت به آن بی-تفاوت باشد. عدم توجه به این مسئله و اتخاذ راهبرد ایستا، منجر به خارج شدن سازمان از دور رقابت شده و شکست آن را به همراه خواهد داشت. بنابراین، در این دوره شاهد تغییرات عظیم و خانه تکانی بسیاری از شرکتها و سازمانهای بزرگ هستیم. این مهم تنها محدود به شرکت یا سازمان حوزه خاصی نمیشود، بلکه همه انواع سازمانها و شرکتها را شامل میشود. از جمله سازمانها و مراکز نظامی. سازمان ها همواره شامل عنصر مهمِ انسانیاند و به واسطه ی وجود انسانها در سازمان همواره معطوف به یک چارچوب اجتماعی خاص و شامل اعضایی با اهداف مشترکند. تجربهی انباشتهی دانش مدیریت در دنیای امروز نشان میدهد سازمانهای موفق در گذار از سازمانهای مکانیکی، دیوانسالار و ارگانیک اکنون بر عمق دانش کارکنان سازمان تمرکز دارند. این امر فهم بهتر رفتارهای گروه را موجب میشود و عملکرد سازمان را با دستیابی به اهدافش تضمین میکند. سازمانهای دانشبنیان با استفاده از مدیریت دانش به توسعه عمق بخشی به دانش آشکار و پنهان سازمان میپردازند. این امر بر مبنای سطوح مختلف دانش شامل اطلاعات رمزگذاری شده، دانش مشترک – مهارت های اجتماعی استاندارد – میان فردی، دانش ضمنی نهفته در رشته و مهارت های فردی، دانش سازمان محور، ظرفیتهای انبوه و جریان بهرهوری و عملکرد هدایتگر صورت میگیرد.

سازمانهای دانش بنیان صلاحیّت، جمعی و کنش مؤثر و کارا منطبق بر زمان و پایداری را به ارمغان میآورند. برای اینکه این امر پایدار و ماندگار باشد، باید بر مبنای کنشهای قبلیای باشد که منجر به خلق دانش شوند و به سادگی قابل یادگیری توسط اعضا باشند و مهمتر اینکه چگونه این اطلاعات و دانش به اشتراک گذاشته شود. هنگامی که محیط عملکرد تغییر میکند افراد درون سازمان هم تغییر میکنند. زیرا محیط به صورت غیر مستقیم به درون سازمان نفوذ میکند و آنرا تغییر میدهد. در شرایطی که تغییرات غیرمنتظره بسیار سریع رخ میدهند چه در محیط خارجی و چه در سازمان اشخاصی هستند که نمیتوانند شرایط غیر مترقبه را مدیریت کنند و بی شک شکست میخورند.

مدیریت تغییر یک رفتار یا روش، فرآیندی پیچیدهتر، پویاتر و پرچالشتر از مجموعهای از دستورالعملهاست. در اکثر مثالهای مدیریتی تغییرات موفقیت آمیز، آنهایی که به وضوح پیشرفت کرده و دیدگاه های خود را به سمت رویکرد های اجرایی طراحی کرده اند در نهایت به نتایج مورد انتظار و مطلوب رسیدهاند. یک سازمان نیازمند هماهنگسازی ساختارهایش برمبنای محیط و استراتژی است. در طی انجام انبوهی از فرآیند ممکن است سازمان به ساختار خاص خود دست یابد و همچنین ممکن است تمهید تغییر داخلی را برگزیند. این فعالیت میتواند در یک نهاد نظامی رخ دهد که بر طبق مدیریت دانشبنیان باید تغییردر آن صورت گیرد والزاماً باید به درستی مدیریت شود. هرچه سازمان بزرگتر، از حیث جغرافیایی پراکندهتر و زمان در آن مهم باشد، گردش دانش در کارایی آن مؤثرتر خواهد بود. سازمان های دفاعی در زمرهی چنین سازمان هایی قرار میگیرند.

مشابه با سازمان هایی که از دل محیط مدنی و در فرآیند تکامل اجتماعی برآمدهاند، سازمانهای دفاعی نیز با عناصری انسانی و ویژگیهایی اجتماعی شامل اعضایی هستند که کنشهایشان را به منظور دستیابی به اهداف مشترک پیش میبرند. بسته به نیاز های خاصی که احساس میشود، سازمان دفاعی بر اساس یک سری زیرمجموعههایی که از رده های بالا به پایه رده بندی میشوند عمل میکنندموقعیّت. ها و قواعد هر فرد به خوبی تعریف شده، منطبق بر مفاهیمی چون سلسلهمراتب، امنیّت و دفاع ملی است. روابط در یک سازمان دفاعی مبتنی بر فرمولهایی است. هر عضو یک سازمان دفاعی لازم است از انتظامهای اکید و قوانین و سلسله مراتب داخلیای تبعیّت کند که از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. قدرت و اختیارات، تاثیرات سخت و جنبه های رسمی فعالیت ها دارای معانی، اعتبارات؛ تأثیرات و تأثرات خاصند. در یک سازمان دفاعی اطاعتو تبعیّت سیری عمودی به صورت بالا به پائین دارد. اصل ضمنی و مبنایی مدیریت دفاعی فرمان دادن است، که با هدف افزایش نظم و انضباط درونی و با پیش فرض پیوستگی سازمانی ایراد میشود و بر مبنای ملاکهایی چون ظرفیّت، توانایی و سطح تقسیمات ارتشها بنا نهاده میشود.

برای انجام مأموریت نظامی، سازمانهای نظامی باید سیستمهایی طبیعی، معقول و باز تلقی شوند. بنابراین، یک مدیریت کامل باید چنین تبیینی داشته باشد که افراد آنها بر روی فرآیندهایی که به سازمان دفاعی نسبت می یابند تأثیر میگذارند. محیط خارجی نهادی می تواند به طرق مختلف بر سازمان دفاعی تأثیر بگذارد. .2 بیان مسأله در بدایت امر و نخستین توجهِ فکر به دانشبنیان نمودن بخش دفاعی این مشکل به ذهن میآید که، سازمانهای دانشبنیان عمدتاً در مقابل سازمانهای مبتنی بر نظامهای حقوقی کنترلی و سازمانهای مرجعیّتی قرار می گیرند؛ یعنی سازمانی که به صورت متعارف در برابر خطاهای کارکنان مجازات و در برابر کارهای درست آنان پاداش تعریف نمودهاست. نتیجهی عملکرد سازمانهای مرجعیّتی حقوقی در مدیریت به سازمانهای بوروکراتیک مختوم شده که هم مشتری و هم کارمند را در زیر چرخ دندههای دیوان-سالاری خود له میکند. بنابر تجربهی انسانی، سازمان دانش بنیان به وسیله ابزارهای مدیریت دانش به گسترش و تعمیق انباشتههای دانشی ذهنی و تجربه های حرف های اعضای سازمان میپردازد و مبتنی بر داراییهای فکری اعضای سازمان، زمینه های خلق ثروت را فراهم میسازد.

شاید در ابتدای امر چنین به نظر آید که این بخش به عنوان یک سازمان دفاعی فقط میتواند در قالب سازمان کنترلی با الگوی حقوقی مدیریت شود و سازمان دانشبنیان صرفاً ظرفی فکر محور برای تولید ثروت است، اما یکی کارکردهای سازمانهای دانشبنیان تولید داراییهای نامشهود است که با ایجاد مهارتهایی، راه را برای مدیریت تغییر باز نموده و شرایط راهبردی مبتنی بر هدف را ایجاد می کند. پس کمترین کارکرد دانشبنیان نمودن این بخش ایجاد سرمایههای نامشهود و دارایی انباشته سرمایهای برای کشور خواهد بود. از سوی دیگر در جریان جنگ جهانی دوم، مهمتر از هر عامل نقش مهم دانش در سازمان دفاعی و نتایج علمی تولید شده از سازمانهای دفاعی –بالاخص در سازمان جنگ ایالات متحدهی آمریکا  نشان داد که دانش همواره مهمترین عامل در قدرت بشر است. دیگر اینکه یکی از مهمترین وجوه سازمانهای دانش بنیان جنبه بهینه سود اقتصادی آنهاست. این جنبه در سازمانهای دفاعی بالاخص در هزینه های پیشگیرانه تبلور دارد. گذشته از این امر، جنبه مناسبی را برای پیشرفت سازمانی در این بخش به واسطه ایجاد مهارتهای فناورانه، کارکردی و توانمندیهای حرفهای حاصل از انباشتگی دانشی ایجاد خواهد نمود. در متن پیشِرو به ارائه پیشنهاداتی برای تدوین یک مدل برای این بخش دانش بنیان و تجویزهای سیاستی برای تدوین یک الگوی جامع برای گذار سازمانی این بخش به یک سازمان دانشبنیان خواهد پرداخت.

.3 مرور ادبیات سازمان دانشبنیان مفهومی نسبتاً جدید است که با ظهور اقتصاد دانشبنیان شکل گرفته است. ورود به اقتصاد دانشی، جهتگیریهای بسیاری از سازمانهای صنعتبنیان را به تمرکز بر محصولات و خدمات مبتنی بر دانش تغییر داده است. بسیاری دریافتند که منشاء دارایی و سرمایه اصلی، اطلاعات و منابع دانشی سازمان است. دانش، نقش برجستهای را در فعالیتهای افراد و سازمانها ایفا می کند و سرمایههای فکری بتدریج جایگزین سرمایههای قابل لمس در کسب و کار میگردند - حسنوی و رمضان،. - 1391 کاترین سازمان دانش بنیان را چنین تعریف میکند: سازمان دانش بنیان، سازمانی است که در فراگرد تولید و ارائه محصول یاخدمت از خلاقیّت، نوآوری و دانش جدید استفاده میکند . - Catherine L., 2003 -

اسویبی - 2012 - نیز سازمان دانشبنیان را اینگونه تعریف میکند: به آن دسته از سازمانها گفته میشود که بیشترین ارزش را برای سرمایههای نامشهود/غیرملموس قرار میدهند. از نظر کینگ یک سازمان دانشبنیان سازمانی است که توانایی خلقدانشِ پویا را دارد و به بیان عملی، توانایی دانشی پویا، پیچیده، وسیع، منسجم و درونی را ایجاد کرده و آن را با دیگر تواناییهای راهبردی شرکت و با محیط خود در ساختار کلی توانایی های راهبردی سازمانی تلفیق میکند. 2008 - ، ص - 29

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید