بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف تعیین سطح همکاری و تحلیل ساختار شبکه همکاریهای علمی پژوهشگران ایرانی حوزه سلولهای بنیادی در پایگاه استنادی علوم از سال 1996 تا سال 2013 انجام شده است. تحقیق با روش علمسنجی و با کمک شاخصهای تحلیل شبکه انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل تعداد 954 مقاله منتشر شده در حوزه سلولهای بنیادی ایران، مستخرج از پایگاه استنادی علوم است. برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای بایباکسل، آیاسآی.اگزه، پاژک، وی.او.اس ویوئر و یوسیآینت استفاده شدهاست. جهت تحلیل، شبکه همکاری پژوهشگران ایرانی حوزه موضوعی مورد بررسی با استفاده از پنج شاخص کلان تحلیل شبکه شامل شاخصهای چگالی، ضریب خوشه بندی، مؤلفههای شبکه، میانگین فاصله و قطر شبکه و چهار شاخص خرد شامل شاخصهای مرکزیت درجه، مرکزیت بینیت، مرکزیت نزدیکی و بردار ویژه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها نشان میدهد که همکاری درون سازمانی در حوزه سلولهای بنیادی 23/38 درصد، همکاری برون سازمانی 53/25 درصد و همکاری بین المللی 22/64 درصد است. یافتههای پژوهش در تحلیل شبکه همکاریهای علمی، برای چگالی شبکه، عدد 0/016، ضریب خوشه بندی شبکه معادل 0/815، میانگین فاصله در شبکه همکاری برابر با 3/78 و قطر شبکه 8 است و شاخص مولفههای شبکه همکاری حوزه سلولهای بنیادی 29 مؤلفه محاسبه شده است. یافتهها برای شاخصهای مرکزیت - خرد - ، در مرکزیت درجه شبکه معادل 0/969 درصد، مرکزیت بینیت شبکه معادل 25/15 درصد و شاخص مرکزیت نزدیکی معادل 0/575 و شاخص بردار ویژه شبکه معادل 74/62 درصد بدست آمد.
به طور کلی سطح همکاری غالب در حوزه مورد بررسی به شکل همکاری برون سازمانی بود. بیشترین همکاری درون سازمانی و بینالمللی مربوط به دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیشترین همکاری در سطح برون سازمانی بین دانشگاههای علوم پزشکی تهران، تربیت مدرس و دانشگاه تهران صورت گرفته است. نتیجه آنکه شبکه همکاری در حوزه مورد بررسی از انسجام کافی برخوردار نبوده و ارتباط کافی و همکاری علمی لازم بین پژوهشگران صورت نگرفته است.
مقدمه
جهان علم به مثابه یک کل است که دانشمندان، هر یک مسئولیت بخشی از آن را بر عهده دارند و از ترکیب این اجزا، سیمای کلی علم در هر دورهی تاریخی ترسیم میشود. در واقع محققان حوزههای علمی، گرههای شبکه جهانی علم هستند که هر یک موضوع و جایگاه ویژهای را در این شبکه به خود اختصاص میدهند - حری، - 1372؛ از این منظر تعداد پیوندهایی که هر دانشمند با دیگر دانشمندان آن شبکه برقرار میکند، تجلی میزان اتصال او به شبکه جهانی و به بیان دیگر، مشارکت وی در تولید علم جهانی است.
در واقع در همین رابطه است که امروز، مفاهیمی مانند اشتراک دانش و نیز روابط میان رشتهای در مجامع علمی مطرح میشود و یکی از راههای عملی کردن این مفاهیم، همکاریهای علمی پژوهشگران با یکدیگر به منظور استفاده از دانش، امکانات و مهارتهای دانشمندان هم رشته یا دیگر رشتههاست - داور پناه، 1383، به نقل از نوروزی چاکلی، . - 1390 در وضعیت کنونی و رشد فزاینده ارتباطات همه جانبه در فراسوی مرزهای جغرافیایی، متخصصان و پژوهشگران ناچار هستند به سوی ارتباطات بیشتر و همکاری علمی روی آورند چرا که یک فرد متخصص به ندرت میتواند تمام تخصص، مهارت، منابع و امکانات لازم را برای غلبه بر مشکلات پژوهش موجود در چنین شرایطی داشته باشد - رحیمی و فتاحی، . - 1386
امروزه نقش سازندهی مشارکت و همکاریهای علمی در عرصههای اقتصادی، صنعتی، علمی و فرهنگی به ویژه در جوامع صنعتی که در این زمینه دارای تشکیلات منسجم تری هستند به طرز چشمگیری احساس میشود. صاحب نظران کشورهای در حال توسعه نیز، گسترش و نهادینه کردن فرهنگ مشارکت و همکاری علمی را در باورهای پژوهشگران و دانشمندان، به شکلی جدی مورد توجه و مطالعه قرار میدهند. رویکرد اساسی همکاری علمی ایجاد همدلی، همکاری، هماندیشی و مشارکت میان دانشمندان و پژوهشگران است تا در نتیجه آن ارتباط علمی مستقیم، سازنده بین آنها برقرار شود. تولید علمی مشارکتی به معنای همکاری افراد مناسب، در زمان مناسب، برای انجام کار علمی مناسب است که موجب افزایش نوآوری، خلاقیت و ترقی گروه میشود.
این امر مستلزم ارتباط مداوم، متقابل و نزدیک بین اعضای گروه است - نوروزی و ولایتی، . - 1388 با گسترش و به هم تنیدگی وافر رشتههای دانشگاهی، دانشمندان همواره با مشکلات پیچیدهای از نوع میان رشتهای مواجهاند که حل آنها نیازمند انجام پژوهشهایی توسط گروهی از دانشمندان با تخصصها، روابط، اطلاعات و مهارتهای ارتباطی ویژه است که این مسئله لزوم توجه به همکاری و همفکری را در شرایط کنونی میرساند - حسنزاده و بقایی، . - 1388
با توجه با این که پدیده تألیف مشترک یکی از مصادیق بارز همکاری علمی است میتواند به عنوان شاخصی برای سنجش آن در نظر گرفته شود. تألیف مشترک بین پژوهشگران باعث به وجود آمدن شبکه اجتماعی بین آنها میشود. شبکههای همنویسندگی، دسته مهمی از شبکههای اجتماعی هستند و به طور گستردهای برای تعیین ساختار همکاریهای علمی و موقعیت فردی پژوهشگران به کار میروند. تحلیل شبکه اجتماعی یک نوع پارادایم جامعه شناختی برای تحلیل الگوهای ساختاری در روابط اجتماعی است و روش نظامندی را برای تبیین و آزمون فرایندهای اشتراک دانش و شناسایی گلوگاههای جریان اطلاعات فراهم میکند - فرهمند و همکاران، . - 1391 از این رو میتوان گفت با مطالعه شبکه همتألیفی میتوان روند جریان دانش در شبکه همکاریهای علمی پژوهشگران را شناسایی کرد
و نیز با بررسی و تحلیل این شبکهها میتوان به ویژگیهای پژوهشگران حاضر در شبکه پی برد و اطلاعات لازم جهت بررسی الگوی همکاری از قبیل تعداد مقالههای مشترک، تعداد افراد همکار، فاصله میان متخصصان در شبکه و چگونگی تغییر الگوهای همکاری را بدست آورد - نوروزی و ولایتی، . - 1388 با افزایش تولیدات علمی مشترک، علمسنجی در همین رابطه سعی میکند از طریق سنجش میزان تولیدات مشترک افراد و مقایسهی آنها با یکدیگر، الگوهای رایج میان آنها را شناسایی کند و به سنجههایی برای سنجش و ارزیابی میزان همکاریهای علمی دست یابد.
با انجام پژوهش در مقولههایی چون انواع مدلها، الگوها، فرایندها، اثربخشی و نیز چالشهای مرتبط با همکاریهای علمی میتوان رویکردهای مناسبتر و سودمندتری برای افزایش این گونه همکاریها شناسایی کرد و تصویر روشنتری از جامعه شناسی علم ارائه داد. به کمک نتایجی که پژوهشهای علمسنجی بدست میدهد میتوان به دید روشنی از وضعیت کنونی دست یافت و برای رسیدن به اهداف و چشم اندازها و بهبود شرایط کنونی و رفع کمبودها برنامهریزیهای لازم صورت گیرد تا به همکاریهای پژوهشگران و سازمانها در این حوزه توسعه داد و به همکاری ها در جهت رفع کاستیها و با توجه به اولویتهای علم کشور، جهت و مسیر مناسب داده شود.
با ارتقای سطح بهداشت و کشف درمانهای جدید، سطح سلامت جوامع و میانگین طول عمر در جهان افزایش یافته است. با این حال، درمان بیماریهای مزمنی که با زوال و تخریب بافت و ارگان همراه هستند و همچنین بیماری-های ارثی و سرطانها هنوز از چالشهای حل نشده پزشکی امروز به شمار میآیند. در سالهای اخیر، دانشمندان خواص سلولهای ویژهای را به نام سلولهای بنیادی توصیف کردهاند که امید فراوان است بتوان از آنها در درمان چنین بیماریهایی سود جست. گرایش شدید محققان و دانشمندان جهان به این شاخه از علم و فناوری و سرمایه گذاری های سنگین کشورهای پیشرفته در این حوزه، حاکی از نقش مهم و چشمگیر این شاخه از علم و فناوری در کسب سهم مهمی از درمان بیماریها در آینده نزدیک دارد
و پیشبینی میشود کشورهای صاحب فناوری در این حوزه از کشورهای صاحب اقتدار در سطح ملی و بین المللی محسوب شوند. پیشرفتهای به دست آمده در جمهوری اسلامی ایران در حوزه سلولهای بنیادی و طب بازساختی با وجود سرمایهگذاری اندک، نشاندهنده استعداد بالای رشد کشور در این حوزه است - سند ملی علوم و فناوریهای سلولهای بنیادی - . در این پژوهش ساختار شبکه همکاریهای حوزه سلولهای بنیادی از اولویتهای علوم پایه در سند نقشه جامع کشور در نمایه استنادی علوم3 مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر، در صدد پاسخ به تعیین سطح درون سازمانی، برون سازمانی و بینالمللی همکاری علمی پژوهشگران دارای تخصص فوق، است.