بخشی از مقاله
چکیده
ادبیات به دلیل ماهیت و حوزهی گستردهاش با دیگر رشتههای علوم انسانی از جمله روانشناسی تناسب موضوعی دارد و قابلیت انجام پژوهشهای بینرشتهای را داراست. ترجمهی کلیله و دمنه از آثار مهم ادبیات فارسی است که آفریدگارش، ابوالمعالی نصراالله منشی در توصیف شخصیتهای کلیدی آن به گونهای تصویرپردازی کرده که با تحلیل-های روانشناختی میتوان به لایههای پنهان روانی و شخصیتی ایشان دست یافت.
این امر حاکی از نگاه دقیق نصراالله منشی، نویسندهی مترجم، به سرشت و روان آدمی است. از جمله این شخصیتها میتوان به دمنه اشاره کرد که نصراالله منشی به ارائهی نشانهها، توصیف رفتار و علل انگیزشی وی میپردازد. با بررسی این توصیفها و نشانهها و مقایسهی آنها، میتوان نتیجه گرفت اختلال روانی دمنه منجر به قتلشَنزَبه میشود.
در میان شخصیتهای مرزباننامه نیز، خرس همچون دمنه، ضد قهرمان است که در این مقاله علّت روانشناختی رفتار آنان در »عقدهی حقارت« فرض شده است. بنابر داستان شیر و گاو از کلیله و دمنه و داستان شیر و شتر پرهیزگار از مرزباننامه میتوان علل پیدایش اختلال روانی را در دمنه و خرس در این موارد دانست: جاهطلبی، خشم، نفرت، رشک و حسادت، هراس و... .
پیشینهی تحقیق
فروید اولین پژوهشگری بود که با نگاه روانکاوانه، شخصیتهای داستانی را در آثار شکسپیر بررسی کرد. چیزی نگذشت که شاگردش ارنست جونز1 شخصیت هملت را با توجه به تکگویی - مونولوگ - هایش روانکاوی نمود. بعدها مری بناپارت2 یکی از دیگر شاگردان فروید، به تحلیل روانکاوانهی مؤلف و خالق اثر پرداخت. او کارش را با بررسی زندگی و آثار ادگار آلن پو آغاز کرد.
در ایران نیز، محمد صنعتی با صادق هدایت و هراس از مرگ و تحلیلهای روانشناختی در هنر و ادبیات؛ همچنین حورا یاوری با روانکاوی و ادبیات به تحلیل روانکاوانهی آثار ادبی پرداختهاند. مقالههایی نیز با توجه به دیدگاههای مختلف روانشناسی نوشته شده است. بر اساس دیدگاه مکتب روانشناسی آدلر و نظریهی » عقدهی حقارت« چند مقاله در ایران نگاشته شده است.3 در پژوهش حاضر نیز میکوشیم شخصیت دمنه و خرس با توجه به نظریهی عقدهی حقارت آلفرد آدلر تحلیل و بررسی شود.
مقدمه
ادبیات به دلیلماهیّت و حوزهی گستردهاش، با دیگر رشتههای علوم انسانی همچون روانشناسی، زبانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه، عرفان، تاریخ و... اشتراک و تناسب موضوعی دارد و پژوهشهای بینرشتهای به نتایجی جالب میانجامد.
در این میان رابطهی ادبیات و روانشناسی از اهمیت و عمق بسیار زیادی برخوردار است. 4بسیاری از روانشناسان برجستهی معاصر نظریههای روانشناختی خود را بر پایهی آثار ادبی ارائه نمودهاند.5 از جمله آلفرد آدلر نظریهی خود را دربارهی عقدهی حقارت6 از آثار شکسپیر و آثار نویسندگان متأثر از وی یعنی استاندال و داستایوسکی برگرفته است.
آلفرد آدلر1937 - 71870م. - ، روانشناس مشهور اتریشی، معتقد است: »سرایندگان بزرگ جهان ادب به بسیاری از نکات مهم روانشناسی عمقی پی بردهاند و این نکتهها در ترکیب خالص و اصیلی که آنها به شخصیتهای زنده و فعال آثار خود بخشیدهاند، قابل دید است آنطور که میتوان از برآورد آنها به مجموعهی مسائل انسان رسید
شناخت عمیق و نگاه دقیق نویسندگان و شاعران بزرگ به انسان، روح و زندگی جاودان را به شخصیتهای آثارشان بخشیده و باعث شده این شخصیتها از چنان روح و روان پیچیدهای برخوردار باشند که بتوانند امروز موضوع پژوهشهای میانرشتهای قرار گیرند
دمنه بر اثر غلبه دحسادتیو کمر به قتل شَنزَبه میبندد و نصراالله منشی آنچنان هنرمندانه و دقیق به توصیف و تبیینعلّت انگیزشی این قتل میپردازد که با بررسی کلّیّهی این توصیفها و نشانهها و مقایسهی آن با بیماریهای روانی شناخته شدهی روانشناسی میتوان نتیجه گرفت دمنه به اختلال روانی عقدهی حقارت9 دچار بوده است. همچنین خرس داستان شتر و شیر پرهیزگار مرزباننامه نیز شباهت زیادی به دمنه کلیله و دمنه دارد.
با مطالعهی رفتار دمنه در باب الاسد و الثور و خرس در باب هشتم مرزباننامه به عنوان شخصیت منفی، این پرسش مطرح میشود که علّت روانشناختی رفتارهای ایشان چیست. در این مقاله بر اساس شواهد موجود در کلیله و دمنه و مرزباننامه و تطبیق ویژگیهای دمنه و خرس با نظریهی عقدهی حقارت آدلر در تلاشیم به این پرسش پاسخ دهیم. حوزهی پژوهش در این نوشتار مربوط به »روانشناسی ادبیّات10« از نوع مطالعهی سنخها و قوانین روانشناختی موجود در آثار ادبی است
خلاصه ی داستان توطئهی دمنه
روزی در جنگلی، نعرهی بلند شنزبه - گاو - ترس عمیقی را در دل شیر - سلطان جنگل - به وجود آورد. دمنه - شغال - که با زیرکی، پی به این ترس سلطان برده بود، به نزد او میرود وضمن تعظیم و تکریم زیاد، به شیر اطمینان خاطر میدهد که این حیوان را من دیدهام؛ موجودی آرام و بیآزار است و اگر سلطان، اجازه دهد، او را برای خدمتگزاری نزد شما میآورم. بنابراین دمنه از طرف سلطان به نزد شنزبه میرود و با زبانبازیها و حیلهگریها، او را راضی میکند و با خود به نزد شیر میآورد.
سلطان پس از دیدن شنزبه و پی بردن به زیرکی و صداقت و تواناییاش، به او اعتماد میکند و او را مشاور خود قرار میدهد و هر روز به مقام و منزلت او، میافزاید و این امر، موجب حسادت و کینهورزی دمنه میگردد، به طوری که با طرح نقشهای دقیق درصدد هلاکت شنزبه به دست شیر، بر میآید و سرانجام با این نیت و قصد پلید به نزد سلطان میرود و با سخنان وسوسه انگیز و نادرست خود، ذهن او را نسبت به خطر قدرت طلبی معطوف میسازد.