بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از ابعادی که همواره در رویکردهای روانشناسانه مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفته است،توجه به شخصیتهای داستانی است.روانشناسی فردی آدلر بخشی از روانشناسی شخصیت است که به تحلیل چرایی پیدایش انگیزهها و رفتار شخص در وضعیتهای مختلف میپردازد. از بینش آدلر ،»احساس حقارت« امری موروثی است که هر انسان در هنگام زادن با خود به همراه دارد این احساس چه ناشی از نقص بدنی باشد و چه در نتیجهی نقص روانی ،مهمترین بخش بنیادین شخصیتی هر انسان را تشکیل میدهد که او را در مسیر رشد و تعالی قرار میدهد. داستان ملکزادهی کوتاه قد«یکی از داستانهایی است که سعدی در قالب یک روانشناس حاذق به تحلیل شخصیت اصلی داستان،یعنی ملکزادهی کوتاه قد ،میپردازد و در آن ماهرانه به تحلیل چگونگی پیدایش احساس حقارت در شخصیت ملکزاده و چگونگی تفوق و کمال او در راه تعالی شخصیتش میپردازد.
واژگان کلیدی:روانشناسی، ادبیات،آدلر، سعدی، گلستان
-1 مقدمه:
یکی از ابعادی که همواره در رویکردهای روانشناسانه مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفته است،توجه به شخصیتهای داستانی است کهصرفاً با هدف »کشف انگیزههای رفتار انسان - «منصور، - 3 :1371 شکل گرفته است .منظور از شخصیت 1 از این منظر،»مجموعهای پویا و سازمان یافتهای از خصوصیات است که به طرز منحصر به فردی به شناخت افکار،انگیزهها و رفتار شخص در وضعیت-های مختلف تأثیر میگذارد. - «رایکمن، - 5 :1378به عبارت دیگر شخصیت طیفی از فرایندهای درونی ذهن هر انسان است که خصوصیات جسمانی، موروثی افراد و امور اکتسابی او را در جامعه بازگو میکند و فرد را ملزم به انجام رفتاری معین در شرایطی معین میکند.
از جمله شاخههای روانشناسانه که به تحلیل بخشی از ابعاد پنهان شخصیتی می-پردازد ،روانشناسی فردی است .منظور از روانشناسی فردی ،» گونه نماد ظاهری مثل تغییرات چهره،طرز سخن گفتن و رفتار را نشانهای از ساختمان عمقی منش فرد می-داند. - «آدلر، - 161: 1361بر اساس این بینش از روانشناسی که ابعاد شخصیتی انسان را در ارتباط با اجتماع مورد سنجش قرار میدهدآلفرد آدلر - - 1937-1870پزشکی اتریشی بود که در آغاز با فروید همکاری داشت ؛اما پس از مدتی از او جدا شد و مکتب روانشناسی فردی را بنیان نهاد.»آدلر معتقد است که وجود احساس حقارت در همهی افراد بشر ،امری معمولی و مشترک و منبع همه-ی تلاشهای اوست .او با تشریح و تبیین دقیق آن،اساس نظریات خود را بنا نهاد. - «آقا یوسفی، - 381: 1386
بر اساس این نگرش روانشناسانه،»احساس حقارت« امری موروثی است که هر انسان در هنگام زادن با خود به همراه دارد ،این احساس چه ناشی از نقص بدنی باشد و چه در نتیجهی نقص روانی ،مهمترین بخش بنیادین شخصیتی هر انسان را تشکیل میدهد که در تمام عمر با او همراه است که »چنین احساسی به طور ثابت و فعّال فرد را در مسیر کمال و رشد قرار میدهد. - «موساک،1999م: - 80 و باعث میشود تا فرد به پیشرفت-های خود در طول مسیر زندگیاش قانع نباشد و پیوسته برای رفع نقصها و ضعفها وکاهش چنین احساسی در ضمیر خود ،در پی شکوفایی استعدادهای فردی وخلاقیتهای هنری به کارهای تازهتر و عالیتری ،روی آورد .این شکوفایی کهمعمولاًقالب» توجه فرد به هنر،فلسفه ،ادبیات،مذهب وگرایشهای خاص عقیدتی. - «شمیسا، - 1383:225 بروز میکند ،از بینش آدلر ، یکی از شیوههای مثبت مکانیسمهای جبرانی در جهت تلافی این احساس در شخصیت فرد میباشد که او رااز اختلالات عصبی و روانی میرهاند و او را به مراتبی عالیتر سوق میدهد.
-2 جایگاه روانشناسی در ادبیات و گلستان سعدی
ادبیات به مثابهی یکی از ابزارهای مهم اطلاعاتی ، همواره ذهن بسیاری از منتقدان روانشناساسی را به خود مشغول کرده است ؛چنانکه در عین استقلال با یکدیگر پیوندهای نامرئی بین آنها استوار است.» این نکتهها در ترکیب خالص و اصیلی که انها به شخصیت زنده و فعال اثر بخشیدهاند ،قابل دید است آن طور که میتوان از برآورد آنها مجموعه انسانها رسیده است. - «آدلر، - 227: 1370همین مسأله باعث شدهاست تا بسیاری از روانشناسان برجستهی جهان از آرا و نظرات خود را بر اساس تحلیلهای روانشناسانهای که بر روی آثار ادبی صورت گرفت،چنانکه »آلفرد آدلر نظریه خود را در بارهی عقدهی حقارت از آثار شکسپیر و آثار نویسندگان متأثر از وی یعنی استاندال و داستایوسکی بر گرفته است. - «اسپریر، - 34 :1379
یا »فروید برای دریافت اندیشههای روانکاوانهاش به سمت متون کلاسیک و اساطیری چون نمایشنامهی ادیپوس و داستان موسی در تورات گرایش یافت - «.یاوری، - 17: 1374بنابراین میتوان اذعان کرد که، متون کلاسیک »با وجود داشتن کاستیهایی ،اعم از محدودیت در شخصیتپردازی ،وجود کاستیهایی در پرداختن مؤلف به ساختار روحی و روانی شخصیتها،کمبود در انعطاف شخصیتها و گریز ناپذیری آنها از چارچوب تیپ و