بخشی از مقاله
چکیده
تعدیل و حل مسئله گرمایش زمین، نیازمند اصلاح بسیاری از رفتارهای انسانی و برنامهریزی کشورها در زمینههای گوناگون و همچنین، داشتن توجهاتی در سطوح محلی و میکرو ناحیهای است. یکی از زمینههایی که ارتباط مستقیمی با میزان انتشار گازهای گلخانهای در جو دارد و به نوعی در ارتباط با تغییر اقلیم است، »میزان انرژی« در جوامع بوده که در بخشهای مختلف مصرف میشود. بدینسان، شدت مصرف انرژی به عنوان یک شاخصی که هم در توسعه اقتصادی و رفاه نقش دارد، پارامتری برای میزان زیست آلوده کنندگی هر واحد جغرافیایی فضا نیز میتوان در نظر گرفت.
ایران به عنوان یکی از کشورهایی که اتکای بالایی بر تولید و مصرف سوختهای فسیلی دارد، شدت مصرف انرژی در آن، دارای ارتباط زیادی با تولید دی اکسید کربن و اثراتی بر تغییر اقلیم است. بدینسان، تحلیل روند تغییرات شاخص شدت مصرف انرژی در مناطق ایران طی دوره 1385-92 نشان داد کمترین شدت مصرف انرژی برای صنعت در طول دوره مربوط به استان کهگیلویه و بویراحمد بوده و استانهای اصفهان و مرکزی دارای بیشترین شدت مصرف انرژی برای صنایع بوده است.
همچنین روند تغییرات مؤید این است که از تعداد استانهای در گروه بالای انرژی بری و دارای صنایع مخاطره ساز برای اقلیم کاسته شده است. به لحاظ توزیع و تراکم فضایی شدت مصرف انرژی برای بخش صنعت مناطق کشور نیز یافتهها مؤید این واقعیت بوده است که در بخش غربی کشور، گرایش به مصرف بیشتر انرژی به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی در صنعت وجود دارد. به عبارتی، صنایع در غرب کشور دارای نقش بیشتری در گرمایش زمین و کمک به تغییر اقلیم است.
مقدمه
زمین حدود پنج میلیارد سال عمر دارد و از زمانی که اتمسفر آن شکل گرفته، اقلیم آن پیوسته در حال تغییر و تحول بوده است. مثلا دمای متوسط زمین قطعا در یک میلیون سال پیش با حالا متفاوت بوده و این تفاوت در 5 میلیون و 10 میلیون سال قبل نیز وجود داشته است. دمای متوسط کنونی زمین، چیزی در حدود 15 درجهی سانتیگراد است. این سیاره، قبلا دماهای متوسط بیشتر و کمتری را هم تجربه کرده است. بنابراین تغییر دمای متوسط زمین چندان مسئله حیرت انگیزی نیست؛ مشکل این است که سرعت تغییر اقلیم زیاد شده و زمین خیلی سریع در حال گرم شدن است. وقتی تغییر اقلیم خیلی سریع صورت میگیرد، زندگی نمیتواند خود را با آن وفق دهد و در نتیجه حیات به خطر میافتد. عمده دلیل این گرم شدن سریع بر گردن فعالیتهای انسانی است.
در حقیقت، »تمدن صنعتی« اگرچه از بسیاری جهات برای انسان، پیشرفت، رفاه، آسایش و راحتی را به همراه آورده است اما برای محیط زیست جهانی، نه تنها دستاوردی نداشته است، بلکه به عاملی برای تخریب و برهم زدن نظم زمین تبدیل شده است. پدیده ی »ماشینی شدن« از سدهی 18 میلادی، بشر را به نیروی قدرتمندی تبدیل کرد تا توان هر نوع تغییری بر روی کرهی خاکی زمین را به دست آورد و ساختههای دست خود را از جمله ماشین آلات، ضایعات، پسماندها و گازهای آلوده به میزان وسیعی در سطح زمین پراکنده کند. از همین جا بود که حیات محیط زیست به خطر افتاد.
به عبارتی، صنعتی شدن برای هر که و هر چه سودآور بود، برای محیط زیست و آب و هوا تاکنون، جز زیان و تخریب چیزی به همراه نداشته است. اکنون با گذشت بیش از 2 سده از حاکمیت صنعت بر جوامع، تغییر اقلیم1 یا »گرمایش زمین«2 چالشی جهانی و تهدیدی جدی برای محیط زیست کره ی زمین به شمار می رود که به گفته ی کارشناسان این حوزه، عمده ترین دلیل آن، شدت یافتن فعالیتهای صنعتی انسان است. سرعت فعالیتهای انسانی تا جایی است که پدیده های طبیعی حتی فرصت »خودپالایی« ندارند و وضعیت شان روز به روز در حال بدتر شدن است
در طول قرن بیستم، آب و هوای زمین تعادل خود را از دست داده و دما رو به افزایش گذاشته است و اقلیم در حال تغییر و گرمایش جهانی در حال وقوع است - دراکاپ و ویکاما3، . - 2005 تغییر در عناصر اقلیمی بویژه دما و بارش در مناطق مختلف - دارابی و همکاران، - 1395، کمبود منابع آب - نوروزی و خسروی، - 1389، خشکسالی، سیلابهای شدید و ناگهانی - عزیزی و روشنی، - 1387، کاهش سطح زیرکشت محصولات کشاورزی، کاهش میزان تولید، کاهش راندمان آبیاری، تحت شعاع قرارگرفتن امنیت غذایی، گسترش فقر در جوامع کشاورزی - ابراهیمی و همکاران، - 1392 و رکود توانایی کشورها در دستیابی به توسعه پایدار - نشریه مرکز بررسیها و مطالعات راهبردی، - 1395 از مهمترین پیامدهای تغییر اقلیم محسوب میشود.
بنا به گفتهی دتینگر و همکاران4 در سال 2004، افزایش دمای جهانی به علت افزایش گازهای گلخانهای در اتمسفر است. افزایش سطح گازهایی مانند دی اکسید کربن و متان، بعد از انقلاب صنعتی همگام با رشد جمعیت و تغییر در الگوی زندگی بشر آغاز شد که افزایش مقدار این گازها در اتمسفر باعث به دام افتادن بیشتر پرتوهای مادون قرمز در کره زمین و به تبع آن، گرم شدن غیرطبیعی کرهی زمین میشود. بر اساس گزارش شاخصهای توسعه جهانی - 2009 - ، مصرف انرژی جهانی در سال 2006 در حدود 11/5 میلیارد تن معادل نفتی بوده که دو برابر مصرف سال 1971 است.
در بازه زمانی 1990-2006 مصرف انرژی در اقتصادهای با درآمد پایین، متوسط و بالا به ترتیب 2/4، 2 و 1/6 درصد رشد داشته است. بیش از 80 درصد انرژی مصرف شده در سال 2006 از سوختهای فسیلی تجدیدناپذیر منتشر کننده CO2، یعنی نفت و زغال سنگ بوده است
کارشناسان حوزهی اقلیم شناسی معتقدند، ایران نیز به همراه دیگر کشورهای جهان دچار تغییر اقلیم شده است و در زمان حاضر نیز نشانه هایی از دگرگونی اقلیمی در ایران قابل مشاهده است. در سال 2005 تعداد 25 منطقه با آلایندگی بیشتر، در حدود 80 درصد کل انتشار گازهای گلخانهای را در جهان عهدهدار بودهاند که ایران جزء این گروه قرار داشته است. در این سال، دی اکسید کربن سرانه منتشره در ایران حدود 5/94 تن بوده که از متوسط سطح انتشار جهانی بیشتر است
به طور کلی، استفاده از سوختهای فسیلی، جنگلزدایی، کشت محصولاتی مانند برنج، لندفیلها5 و استفاده از کلروفلورکربنها در سیستمهای خنک کننده از عمدهترین منابع تولید گازهای گلخانهای است . بدینسان، منبع اصلی گرمایش جهانی انتشار گازهای گلخانهای و عامل اصلی انتشار این گازها نیز، "مصرف انرژی" است - ساری و سایتز1، - 2008 به گونهای که، حدود 65 درصد از انتشار گازهای گلخانهای تنها ناشی از تولید یا مصرف انرژی است
انرژی به عنوان یکی از نهادههای مهم تولید، جایگاه ویژهای در توسعه اقتصادی هر کشور دارد. در واقع، توسعه اقتصادی و مصرف انرژی به هم وابستهاند؛ چراکه با افزایش مصرف انرژی در صورت افزایش بهرهوری، توسعه اقتصادی افزایش مییابد. از سوی دیگر، افزایش کارآیی که به صرفهجویی در مصرف انرژی منجر میشود، نتیجه توسعه اقتصادی است
محدودیت منابع انرژی در جهان، ضرورت استفاده بهینه از منابع انرژی را در فرایند توسعه اقتصادی مطرح میسازد. در راستای بهینه سازی و بهبود روشهای بهره برداری از منابع و فرایندهای فرآورش، تبدیل و انتقال انرژی و مقایسه وضعیت کشورها از جهت چگونگی مصرف انرژی و میزان اثر بخشی این عامل تولید بر توسعه اقتصادی، از شاخصهای کلان اقتصاد انرژی استفاده میشود و از مهمترین این شاخصها میتوان به مصرف سرانه انرژی، شدت انرژی، ضریب انرژی و بهره وری انرژی اشاره کرد
شدت انرژی به انرژی مصرف شده به ازای واحد محصول یا ستاده اطلاق میشود. به عبارت دیگر، میزان مصرف انرژی به ازای هر واحد از تولید کالاها و خدمات را شدت مصرف انرژی و یا شدت انرژی مینامند. شدت انرژی یکی از شاخصهای مهم اقتصادی نیز به شمار میرود که نشانگر نحوه مصرف انرژی یا به بیان دیگر، میزان انرژی بری در هر واحد جغرافیایی است. این شاخص معمولا در سطح کلان مورد استفاده قرار گرفته و درجه بهینگی استفاده از انرزی در یک کشور را نشان میدهد
از عوامل تأثیرگذار بر روی شدت انرژی میتوان به سطح توسعه انسانی - یا سبک زندگی - ، پیشرفت تکنولوژیکی، شرایط طبیعی، عوامل آب و هوایی، وسعت جغرافیایی، به کارگیری شبکههای اطلاعاتی و مخابراتی، تغییرات قیمت حاملهای انرژی، جنگ و تحریم اشاره داشت
در خصوص ایران، بررسیها نشان داده است که شاخص شدت انرژی در ایران بسیار بالا و همواره رو به افزایش بوده است - فرج زاده، - 1394 به طوری که متوسط میزان انرژی مصرفی به ازای 1000 دلار تولید در ایران 176 کیلوگرم معادل نفت خام است در حالی که در بسیاری از کشورهای صنعتی این رقم کمتر از 100 کیلوگرم معادل نفت خام است
متوسط میزان انتشار دی اکسید کربن جهان به ازای هر واحد درآمد بر حسب دلار کمتر از 0/5 کیلوگرم است در حالی که این رقم برای ایران در سطح 0/76 کیلوگرم قرار دارد . همچنین یافتههای مطالعه سازمان جهانی محیط زیست حاکی از آن است که 90 درصد از منشأ آلودگی دی اکسیدکربن در ایران انرژی است. بر اساس نتایج الگوهای برآوردی در شرایط موجود، اصلاح جزئی در این شاخص، اثر تعیین کنندهای در کاهش انتشار دارد
با توجه به اینکه انرژی و مصرف آن در ایران همانند تمامی جوامع، پیوندی مهم میان موضوعاتی همچون رشد اقتصاد کشور، توسعه، میزان دی اکسید کربن موجود در جو کرهی زمین و در نهایت گرمایش جهانی برقرار میسازد؛ از طرف دیگر نیز، ضرورتهای اخلاقی و پیمانهای بینالمللی در خصوص محیط زیست بشر، ما را ملزم به ملاحظاتی در خصوص اجزا محیط زیست از جمله اقلیم آن مینماید