بخشی از مقاله

چکیده

یکی از عواملی که سهم قابل توجهی در شکل دادن به ظاهر بناهای مسکونی و در نتیجه در انتقال ویژگی های معماری دارد از ویژگیهای محیطی و فرهنگی برخوردار می باشد نقش پنجره است. در ساختار پنجره بناهای سنتی، ویژگی های فرهنگی به خوبی دیده می شود. تحولات دوران جدید و آزادی بی حد در شکل پذیری عناصر بناها، نوعی آشفتگی و گاهی هم شکلی یکنواخت و بی ارتباط با فرهنگ را برای پنجره ایجاد کرده که باعث کمرنگ شدن نقش پنجره در زندگی انسان ها شده است و دیگر نمی تواند پیام آور فرهنگ سرزمینی که به آن تعلق دارد در زبان فارسیمعنیِ ریشه اغلب واژه هایی که برای پنجره به کار رفته است با نور و تابش مناسبت دارند در معماری سنتی ایران، از جمله کاخها ، برخی مساجد و خانه های کسانی که توانایی مالی داشتند ، در زمره یک عنصر معماری و نیز تزئینی بوده است. کاربرد پنجره درخانه های ایرانی، در اقلیم های متفاوت، نشان می دهد که شکل و اندازه و تنوع پنجره برخلاف تصورِعلمیِ رایج که عوامل اقلیمی را برای شکل پذیری آن در اولویت قرار می دهد بیشتر تحت تأثیر فرهنگ ایرانی و نوع فضاهای خانه قرار داشته است.

مقدمه

پنجره ها یکی از اجزای معماری هستند که همواره در برقراری نظم و هماهنگی در بنا و یا به عکس درآشفتگیِ اشاره شده، نقش مؤثری داشته اند. قبل از تأثیرات دوران جدید، پنجره ها در رابطه با جنبه های ذهنی زندگی انسان نیز نقش های قابل توجهی داشته اند . بنابر این، مفهوم پنجره هنوز می تواند جای تأمل داشته باشد همچنین، توجه به جنبه های وجودی و معنا شناختی پنجره در هر فرهنگی می تواند در شناخت نسبت به فرهنگ معماری مؤثر واقع شود؛ لذا شاید واژه پنجره یکی از کلمه های مهمی باشد که بعد از واژه خانه برای شناخت مفهوم زیست انسان باید به آن پرداخت. گادامر در تشریح چگونگی فهمیدن و درک انسان، بر دو جنبه تأکید است: یکی جنبه تاریخی و دومی جنبه زبانی بنابراین اگر می خواهیم درک و شناخت درستی از انسان داشته باشیم، باید به او از منظر تاریخ وزبانش بنگریم.

زبان و فرهنگ و محیط، به ویژه محیط انسان ساخت، ارتباط و پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند و توسعه یا زوال هر یک اثر مستقیم در دو دیگر خواهد داشت. در هر زبانی با گذشت زمان، دانشی که در قالب یافته های مرتبط با هستی و جهان بینی و نیز تجربیات عملی حاصل شده، به شکل واژه در زبان ذخیره گشته و از نسلی به نسل بعد منتقل شده است. به همین علت است که گفته اند »:هر اندازه قومی پیشرفته تر است لغت اش وسیع تر و غنی تر است.[1]«

نقش پنجره در معماری اسلامی

واژه پنجره پیوندهای متنوعی را با نور، روشنایی، باد، چشم، دل، گوش، بینی و دهان برقرار کرده است و افعالی چون نور گرفتن، هوابند کردن ، به دیده درآوردن، به نمایش گذاشتن، تماشا کردن، گوش دادن، بو ییدن، سخن گفتن، الهام گرفتن و پرواز کردن و ترکیب ها یی چون، سوراخ باد، چشم باد، بادخور و سوراخ شیشه ای نیز برای آن به کار رفته است. که این ها نشانه اهمیت این واژه می باشد و معلوم می کند که پنجره ها در رابطه با جنبه های ذهنی زندگی انسان نیز نقش های قابل توجهی داشته اند.

سیر تاریخی استفاده از پنجره و واژه آن نیز نشان می دهد که پنجره در مرحله نخست به منظور ایجاد یک حایل برای بستن گشودگی به کار گرفته شده است و این وظیفه بنیادین، در بسیاری مناطق با شرایط سخت آب و هوایی، فارغ از تأثیرات فرهنگی که بر شکل و ساختار فنی آن بوده، بر نام گذاری آن بی تأثیر نبوده است به طوریکه در بسیاری از مناطق سردسیر که در عرض جغرافیایی بالاتر قراردارند، که اشعه خورشید معمولاً مایل تر می تابد و شدت کمتری دارد و یا کمتر می تابد،آنچه که باید کنترل کنند سوزِ باد سرد است که ظاهراً این مطلب وجه مهمتری بوده که در مناطق سرد و کم آفتاباروپا که آسمانِ آبی را بسیار کم می بینند، واژه پنجره ریشه در واژه باد دارد، مثل زبان های اسکاندیناوی همچون دانمارکی و نروژی و همچنین زبانهای انگلیسی و اسپانیایی.

در بیشتر مناطق اروپای مرکزی که هوا معتدل است، واژه پنجره ریشه در نور دارد مثل رومانی و مجارستان و آلبانی و استونی و در عرض های جغرافیایی پائین تر و ساحلی که مناطقی از ایران را هم شامل می شود که اشعه خورشید را بهصورت تقریباً عمودی دریافت می کنند، این موضوع گرمای بیشتری همراه با رطوبت تولید می کند، تا حدی که آن را به موضوعی مزاحم تبدیل میکند، در نتیجه کاربرد اصلی که در این منطقه برای پنجره به دنبالش هستند، تهویه و دفع تابش و گرمای داخل است.

در این مناطق غالباً واژه پنجره ریشه در واژه نور و تابش دارد و غالباً پنجره ها ساختاری مشبک دارند و واژه روشن در جده عربستان در همین رابطه است و در همین عرض جغرافیا یی و در مناطق گرم و خشک، خود تابش مستقیم وگرمای ناشی از آن موضوع مزاحم است، به طوری که کاربرد اصلی که در این منطقه برای پنجره انتظار می رود، جلوگیری از نفوذتابشِ نور به داخل و پناه بردن به سایه و بهرهگیری از نورِکَم و غیر مستقیم است.

تعبیه روزن های کوچک و انواع مشبک ها در روزن ها و به کارگیری انواع پنجره ها و در پنجره های مشبک برای اتاق های تابستانی در مناطق مختلف ایران برای کنترل ورود نور و تابش با معنای ریشه واژه پنجره متناسب است؛ و درپنجره های کاملاًبسته و بدون چشمه که معمولاً برای اتاق های زمستانی به کار می رفته، لزوم ایجاد روزن ها را در بالای آن ها به منظور نور رسانی به خوبی توجیه می کند که واژه روزن هم در ارتباط با واژه نور روز است.

نکته جالب توجه آنجا است که در بیشتر تمدن های شرق و غرب به کارگیری پنجره از نوع دولته ای و قدیتقریباً مرسوم بوده است که این نکته از نظر تحقیق در وجوه مشترک تمدن ها و فرهنگ های متفاوت، دارای اهمیت است. به این ترتیب در بعضی فرهنگ ها و در بعضی مناطق، معنای واژه پنجره در ارتباط با کارکرد اصلی آن و در رابطه با شرایط آب و هوایی منطقه قرار گرفته است. در معماری ایرانی وجود تنوع واژه های مربوط به پنجره و وجود تنوع طرح پنجره در خانه برای اتاق های متفاوت، به خوبی نشان میدهد که شکل پذیری و تنوعپنجره بیشتر تحت تأثیر نوعِ زندگی و فضای زیست انسان قرار داشته است و در نتیجه ارتباطی عمیق با فرهنگ دارد برخلاف تصورِ علمیِ رایج که فاکتورهای اقلیمی را در اولویت قرار می دهد و انتطار دارد با یک نوع پنجره تمام شرایط محیطی را تنظیم نماید و اهمیتفرهنگیِ پنجره، هنگام طرح در خانه به مراتب بیشتر شده است.

البته این حقیقت که وجود انواع راه حل برای پنجره در خانه های ایرانی باعث شده کارهای مختلف توسط پنجره های متفاوت صورت گیرد، تا حدودی در تعدیل و تنظیم شرایط محیطی مؤثر بوده است ولی قبلاز آن شکل پذیری بنا، راه حل های اساسیِ تعدیل و تنظیم شرایط محیطی را فراهم نموده است .  از جمله می توان به نقش حیاطهای میانیِ خانه و ایوان های عمیق سرپوشیده و اندامهایی چون تابش بندها اشاره کرد . در واقع در مورد پنجره، تأثیرات شرایط آب و هوایی پس از هضم شدن و آمیخته شدن با ذائقه فرهنگی نمود یافته است. در عین حال مشاهدات و مقایسه پنجره ها در معماری اقوام مختلف که موضوع تحقیق جداگانه ای است میتواند به این مطلب قطعیت بیشتری ببخشد .

اما به هر حال موضوعِ در دسترس بودن آسمانِ آبی و پناه بردن به سایه و بهره گیری از نورِ غیر مستقیم، عامل بسیار مهمی در شکل پذیری معماری و تنوع و مفهوم پنجره در معماری، در بخش وسیعی از سرزمین ایران که در منطقه خشک و گرم قرار دارد، بوده است، که با آمیختن با ذوق هنری، علاوه بر کارایی، پدیده های زیبایی از نور و سایه در معماری داخلی خانه ها و سایر بناها، به وجود آورده که الهام بخش عارفان و شاعران این مرز و بوم نیز بوده: » پیتر ابوری میگوید دسترس ایرانیان است، نبوغ معنوی شان را تا آن حد گسترش داده که قوم ایرانی را طبعاً دیندار و پرهیز کار کرده است. به طوری که ادبیات و هنر آنان همیشه حاکی از فیض الهی است.[2]«

پنجره ارسی - دوره قاجار -

نوعی پنجره ی مشبک که به صورت عمودی باز و بسته می شده و کارکرد های متفاوتی داشته و محل استقاده از این پنجره ها در فضاهای درونی در بالا خانه ها و اتاق های گوشوار واقع در یک یا دو سوی تالارهای بزرگ و مرتفع بوده است؛ از پنجره های ارسی همچنین در جبهه ای از خانه که به سمت گذر گاه عمومی بوده استفاده می کردند.

تصویر:1 پنجره ارسی کاخ گلستان، منبع: tebyan. net

سطح پنجره های ارسی را با استفاده از انواع نقش های گوناگون گره سازی و شیشه ی رنگی و ساده می آراستند روزن های بالای درها و پنجره های ارسی دوره ی قاجار به شکل قوس و هلال بودند و بسیاری از روزن ها نیز به شکل دایره و بیضی درآمدند و در تزیینات پنجره های ارسی دوره ی قاجار بیشتر از قواره کاری استفاده شده است و تفاوت آن با پنجره های ارسی دوره ی صفویه در این است که روزن های بالای درها و پنجره های دوره ی صفویه به شکل مربع یا مستطیل و یا قوس جناغی بوده و در تزیینات آن بیشتر گره سازی مورد توجه بوده است؛ در صورتی که روزن های بالای درها و پنجره های ارسی دوره ی قاجار به شکل قوس و هلال بودند و تزیینات آن قواره کاری بوده است.

جایگاه پنجره در معماری اسلامی

طبیعی است که هر بنا در پایان کار ساختمان، نیاز به در و پنجره دارد. شاید کهن ترین مدارک و نمونه های در و پنجره در معماری ایران را بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دور شاروقین یافت، که در همه آنها دروازه هایی قرار دارد که دارای دولته است که به احتمال زیاد از چوب ساخته و روی آن آهن کوب می شده است. بر روی جام های ساسانی نقش چند بنا که بعضی از آنها به معبد و بعضی دیگر به دژ می ماند نظیر دروازه های مادی را می بینیم.

با این تفاوت که لنگه های آن تبدیل به مستطیل شده و هلالی و نالی بالای آن با نقش خورشید پر شده است. این قسمت در کلیه ادوار معماری ایرانی تقریباً معمول بوده است. چنان که هنوز هم هلالی بالای در و پنجره را خورشیدی می گویند. از دوره هخامنشیان و ساسانیان، در و پنجره ای باقی نمانده است، تنها چیزی که می دانیم این است که شاهان هخامنشی علاوه بر چوب سرو و کاج که برای پوشش مناسب بوده، چوب های سخت دیگری را از راه های دور می آورده اند که به احتمال قوی به مصرف در و پنجره می رسیده است. حتی زر و سیم، عاج و مصالح تزئینی دیگر هم در آرایش در و پنجره مصرف زیاد داشته است.

در دروازه تخت جمشید هنوز جای پاشنه و پاشنه گرد درها که در سنگ فرو رفته پیداست و نشان می دهد که این دروازه ها درهای سنگین دولته و شاید آهنین و زرکوب و سیم کوب داشته اند. از مقایسه کاخ های ساسانی و صفوی با آثار تخت جمشید و با توجه به این که تقلید از بزرگان گذشته امری اجتناب ناپذیر بود. تقریباً مطمئن می شویم که کاخ های هخامنشی در بالای درها و حتی روی بام ها، روزن ها و جامخانه هایی داشته است.

از روزگاران کهن معماران ایرانی تلاش می کرده اند که درگاه ها - به خصوص درها - را به صورت مستطیل ساده در آورند، تا باز و بسته شدن در را آسان کند و میان در و روزن بالای آن کلاف چوبی می نهادند. کلاف کشی در کمرکش ساختمان به خصوص در کشوری که زلزله خیز است، کاری بسیار منطقی و لازم بوده است. در بناهای عهد اسلامی در ایران هرجا در و دروازه دیده می شود با کلاف چوبی به صورت مستطیل ساده درآمده مگر در چند مورد و می توان گفت که چوب در معماری ایران تنها کار کششی داشته است.

کهن ترین دری که تا چند سال پیش، از آثار آغاز اسلام ایران به جای مانده بود، در دروازه مهریز - معریجرد - یزد بوده. این در با سه در دیگر به امر سرهنگان ابوجعفر کاکویه برای چهار دروازه یزد توسط یک هنرمند آهنگر اصفهانی ساخته شده بود . از سده های میانه هجری نمونه های زیبا و متعددی از در و پنجره های چوبی و فولادی وجود دارد که اغلب آنها زینت بخش موزه های جهان هستند. در میان آ نها در بقعه سید ابوجعفر ابیض واقع در چابکسر، که در قرن نهم بدست درودگری تهیجانی ساخته شده، از نظر تناسب بی نظیر است. در خانه ها و باغ ها علاوه بر درهای دولته، در یک لته نیز زیاد به چشم خورده است. در دروازه ها و قلعه ها از جمله همان چهار در کهن یزد یک لته بوده است.

درهای ورودی اتاق ها و بقعه ها و در و پنجره های مشبک، اغلب دولته متقارن بوده و سعی می شده است که لته ها زیاد پهن نباشند، تا موقع باز شدن فضای اتاق را اشغال نکنند، و اغلب رویه بیرون باز می شده اند. به استثنای درهای ورودی که رو به درون باز می شده اند. نمونه های مختلف در و پنجره، چه آنها که اصل آن موجود است و چه آنهایی که از میان رفته و تنها می توان از روی نقاشی ها و حکاکی ها به شکل و طرح آنها پی برد، از روزگار کهن تا پیش از این که معماری ایران تحت تأثیر معماری غرب قرار گیرد تقریباً یک شکل و هیئت داشته و به اصطلاح امروز استاندار بوده است.

درها و پنجره های دولته در هر طرف به سه قسمت تقسیم می شده است، در بالا و پایین قابی چهارگوش و در میان قابی مستطیل و عموی قرار داشت و در بوسیله یک پاشنه، در چوب یا سنگ یا آجری که در پشت چارچوب قرار داشته - پاشنه گرد - و شاخی که از کلاغ پر - چوبی که در بالای چارچوب قرار داشته - می گذاشته است، می گشته و به دیوار تکیه می داده است. چارچوب دارای آستانه ای بلند بوده و در پشت لته های در کار گذاشته می شده؛ گاهی پاشنه گردها و کلاغ پرها نیز بدان چسبیده و پیوسته بوده است. قاب ها در درهای ورود، گاه با خاتم و منبت کاری و گاه با نقاشی و رسم می شده و در و پنجره ها مشبک بوده است.[4]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید