بخشی از مقاله
چکیده:
سلفیگری درعربستان سعودی با اتحاد تاریخی خاندان آل سعود و ﷴ ابن عبدالوھاب شکل تازه ای به خودیافت و گفتمان غالب در آن کشور شد. این گفتمان با دال مرکزی بازگشت به توحید نبوی و صدر اسلام - سه قرن اول - و دال ھای شناور مبارزه با شرک، بدعت، تشیع، سنت، تشکیل حکومت اسلامی و...شناخته میشود.
دراین رھگذر باوقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 که کانون گفتمانی آن را مذھب تشیع شکل میدھد باعث شد که این کشور به علت سستی عقاید و بی اساس بودن مبانی ایدئولوژیکی و پیگیری سیاستھای رھبری ج هان ا سلام و ایجادحکو مت اسلامی برای ای جاد امن یت داخ لی، ا شاعه دادن گفتمان سلفیگری و آئین وھابیت به کشورھای منطقه، ھمواره منافع خودرا در تقابل با جمهوری اسلامی ایران، مذھب تشیع و گفتمان انقلاب اسلامی ایران بداند.
با به وجود آمدن این دو رقیب گفتمانی - تشیع و سلفی گری - این دوکشور در مقاطع زمانی مختلف در بسیاری از زمینه ھا در سطح منطقه به اجرای سیاست ھای حمایتی از گروھای طرفدار خود پرداخته اند و در برخی موارد به صورت مستقیم - مانند مداخله مستقیم عربستان در یمن و مداخله مستقیم ایران در عراق و سوریه - ، با جریان سازیهایی زمینه بروز برخی از اختلافات بین خود، درمنطقه شده اند.
مقدمه:
رشد وگسترش سلفی گری به تدریج و مرحله ای به وجود آمده است . سلفیه، در تاریخ فرھنگ اسلامی لقبی معروف برای کسانی است که عقایدشان را به احمد ابن حنبل - 241 ھ - منسوب می کردهاند که مصادف بود با شکلگیری عصر اول عباسیان232 -132 - ھ - . این اندیشه بعدھا در قرن ھفتم، باطرح مسائل کلامی از سوی ابن تیمیه - ٧٢٨ -١۶۶ھ - و شاگردش ابن قیم جوزی 751-691 - ھ - ودر قرن دوازدھم ھجری ازسوی ﷴابن عبدالوھاب بن سلیمان تیمی نجدی 1206 - 1111 - ھ - احیاء و ادامه پیدا کرد.
سلفی ھا با تمسک به دین اسلام خود را پیرو سلف صالح میدانند و در اعمال، رف تار و اعت قادات خود، سعی بر تابع یت از پ یامبر ا سلام - ص - ، صحابه و تابعین دارند. آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به ھمان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فرا گرفت و علما نباید به طرح ادلهای غیر از آنچه قرآن در اختیار میگذارد، بپردازند، بدین ترتیب باید پیروان سلفیه، از احمد ابن حنبل تا ﷴ ابن عبدالوھاب را مر بوط به دوران سلفیان قدیم و تجز یه امپراتوری عثمانی را آغازی برای پیدایش زمینهھای شکل گیری سلفیان معاصردانست، سلفیه معاصر نیز ھمان پیروان ابن تیمیه و مذھب پیشوایان حنابله ای ھستند که به تجسیم باور دارند و در عربستان و کشورھای دیگر زندگی میکنند و او را از علمای حنبلی میدانند، البته سلفیھا از تعبیر وھابیت برای خود استفاده نمیکنند، زیرا وھابیت لقبی ناپسند گشته است، بلکه ادعای آنھا این است که بر مذھب سلف صالح ھستند و مقصود آنھا از سلف ھم شماری از محدثان ھستند در کنار ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه و مانندھای ایشان که به تجسیم اعتقاد داشتند.
در سالھای بعد از جنگ سرد، عربستان سعودی به گونهھای تدریجی موقعیت خود را از دست میداد. به ھمین دلیل است که ایران در سالھای 1991- 2006 میلادی به گونهای تدریجی موقعیت ژئوپلتیکی خود را ارتقاء داد. به ھمین دلیل، عربستان سعودی ارتقای ایران را مانعی برای خود در منطقه تصور نموده و برای جبران عقب ماندگی نفوذ خود در منطقه دست به اقداماتی زد. از جمله سازماندھی طالبان در افغانستان، که موقعیت ژئوپلتیکی عربستان را به گونه قابل توجهی ارتقاء میداد. به عبارت دیگر، میتوان شرایطی را مورد ملاحظه قرار داد که عربستان تلاش میکرد تا گروهھای ایدئولوژیک را برای گسترش ناآرامی امنیتی در خاورمیانه سازماندھی کند.
ا صولا عوا مل موثر در تن ظیم و ا جرای سیا ست خارجی عرب ستان به دو د سته عوامل داخلی و خارجی تقسیم میشوند. در گروه عوامل داخلی مهمترین عامل، و جود حرمین شریفین در شهرھای م که و مدی نه ا ست، دو مین عا مل داخ لی تاثیرگذار بر سیاست خارجی عربستان، ن فت و درآمدھای سرشار حاصل از آن است که علاوه بر کسب درآمدھای بالا توانسته است به یک کشور وام دھنده به سایر ک شورھا تبدیل شود و زمینهھای ن فوذ این کشور را در سایر ک شورھا فراھم آورده است . در بعد خارجی، مهمترین عامل تاثیرگذار بر سیاست خارجی عرب ستان ات کای ا ین ک شور بر حمایت ھای غر بی و در راس آن ها آمریکا ست. دومین عامل خارجی موثر بر سیاست خارجی عربستان حضور و عضویت این کشور در برخی از سازمانھای منطقهای است که عربستان در آنها برای خود جایگاھی خاص قایل است. - موسوی وبخشی، - 72:1391 ایران و عربستان در سال 1307 پس از تشکیل حکومت عربستان با یکدیگر
روابط سیاسی برقرار نمودند و در سال 1309 سفارت ایران در عربستان افتتاح شد. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران و عربستان به عنوان دو ستون سیاسی و مالی ثبات منطقه را تامین میکردند.
ایران در اوایل قرن چهاردھم ھجري دچار تحول سیاسی گردید، رضاخان که در سال 1299 توانسته بود قدرت را در دست بگیرد، در سال 1304 سلسله قاجار را منقرض نمود و خود تاجپادشاھی را بر سر نهاد و سلسله پهلوي را پای هری زي نم ود. از طرف دیگر عربستان نیز در ھمین دوران داراي تحول شد. بنابراین میتوان گفت در ابتداي قرن چهاردم ھجري شمسی دو حکومت جدید در دو کشور مهم منطقه خلیج فارس به وجود آمدند که روابط این دو کشور نیز به ھمین خاطر از سر گرفته شد. دولت سعودي براي افزایش ارتب اط ارسال تلگراف به پادشاه ایران، سلطنت رضاشاه را به وی تبریک گفت. در این دوران سعودیھا درصدد گسترش رابطه با کشورھای ھمسایه برای به رسمیت شناخته شدن دولت خود بودند . حکومت ایران در سال 1929 میلادی برابر با 1308 شمسی دولت حجاز و نجد و ملحقات آن را به رسمیت شناخت و با پیامی از طرف رضاشاه، پادشاھی ملک عبدالعزیز را به وی تبریک گفت و از بهبود روابط بین دو کشور ایران و عربستان ابراز خرسندی نمود.
یکی از دلایل به تاخیر افتادن به رسمیت شناختن دولت حجاز و نجد از سوی ایران، قرارداد 20 می 1927 میلادی بین انگلیس و ابن سعود بود که در آن به م ساله بر قراری روابط دوستانه و م سالمت آم یز م یان ا بن سعود و بحرین، کویت، قطر و عمان پرداخته شده بود . ھمچنین دولت ایران طی نامهھایی از پاد شاه عرب ستان میخوا ست تا ن سبت به ترمیم ق بور ائ مه شیعه در بق یع اقدامات لازم را مبذول دارد، ولی این درخواست رد میشد.
.1جسمانیت خداوند.
روی ھم رفته میتوان گفت که چهارچوب کلی رابطه ایران وعربستان در دوره پهلوی اول، از ثبات نسبی برخوردار بود و عربستان به دلیل برتری نسبی ایران در منظ قه در ای جاد راب طه آرام و بدون مناق شه با ا یران بود. - متقی، - 147:1394 ھرچ ند که در زمان حکومت پهلوی در ا یران روابط ا ین دو ک شور در خطوط متناقضی قرار داشت، چرا از یک سو میان این دو کشور حالتی از رقابت و ترس متقابل حاکم بود که این وضعیت را میتوان از جریان خریدھای تسلیحاتی دو ک شور دریا فت و از سوی دی گر، ھر دو ک شور دارای م نافع م شترک ن یز بودند. ممانعت از طغیان ایدئولوژیھای رادیکال - ازعراق یا یمن جنوبی - ، جلوگیری از آشفته کردن ساختار سیاسی داخلی سنتی یا توازن در درون شبه جزیره و منطقه خلیج فارس از مصادیق م نافع م شترک ایران و عرب ستان به شمار میرفت. این منافع مشترک منجر به ایجاد روابط عادی بین دو کشور شده بود.
چهارچوب نظری:
یکی از روشھای رایج برای پژوھش و تحقیق، روش گفتمان1 است. گفتمان ریشه در نظریات متفکرانی چون مارکس2، آلتوسر3 ، فوکو4، دریدا5، لاکلان6، سوسور7 و دیگران دارد. واژۀ گفتمان دارای م عانی متعددی است. ا ین واژه به ل حاظ لغوی ازکلمه لاتین «Discourse» گرفته شده و به معنای آنجا رفتن است. یعنی تلفیقی از «Dis»به معنی در جهات مختلف و«Currere» به معنی دویدن یا سریع حرکت کردن است. - عضدانلو، - 48:1375 »تام مک آرتور« ضمن اشاره به ریشه فرانسه و لاتین این واژه کاربردھای چندی برای آن برمیشمارد:
»دایان مک دانل« در کتاب »مقدمهای برنظریهھای گفتمان «؛ گفتگو یا ھمپرسه را شرط مقدماتی ھرگفتمانی به شمار می آورد. از نظر او ھر نوع گفتار، کلام و نوشتار، جریانی اجتماعی محسوب می شوند. - مک دانل، - 193:1380 »ارنستو لکلا « نیز درمقاله کوتاه و دایرة المعارفی خود تحت عنوان»گفتمان« ضمن ریشه یابی مفهوم گفتمان در پدیده ای که آن را »چرخش ا ستعلایی درفل سفه مدرن« مینامد، معت قد ا ست که فرض اصلی ھر رویکرد گفتمانی این عقیده است